پناهندگان کشورهای اسلامی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پناهندگی در کشورهای اسلامی به گونهای است که امروزه پناهندگان
مسلمان بخش بزرگی از پناهندگان و آوارگان دنیا را تشکیل میدهند. .
به طور کلی از از اواخر قرن سیزدهم ش/ ابتدای قرن بیستم برخی از موارد پرجمعیت پناهندگان و آوارگان مربوط به سرزمینهای اسلامی بوده است.
برای مثال، پس از تأسیس کشور پاکستان در ۱۳۲۶ ش /۱۹۴۷، میلیونها تن از مسلمانان هند ناگزیر از ترک خانه و کاشانه و انتقال به پاکستان شدند و میلیونها هندو نیز در جهت عکس حرکت کردند.
در این واقعه محل زندگی هجده میلیون هندو و مسلمان جابجا شد که بزرگترین جابجایی جمعیت در طول تاریخ بوده است.
تجزیه کشور پاکستان در ۱۳۵۰ ش /۱۹۷۱ نیز به آوارگی نزدیک ده میلیون تن از ساکنان این کشور منجر شد.
به گفته کمیساریای عالی پناهندگان سازمان
ملل متحد، تا اواخر ۱۳۷۷ ش/ ابتدای ۱۳۷۸ ش /۱۹۹۹ جمعاً ۲ر۳ میلیون آواره فلسطینی در لبنان، اردن و سوریه، ساحل غربی رود اردن و نوار غزه به سر بردهاند.
تعداد دیگری از این آوارگان در عراق و لیبی مستقرند.
فلسطینیها بیش از هر گروه و قوم دیگری در تاریخ معاصر گرفتار آوارگی بودهاند.
بسیاری از خانوادههای فلسطینی از زمان نخستین
جنگ با رژیم صهیونیستی در ۱۳۲۷ ش /۱۹۴۸، که به تأسیس اسرائیل منجر شد، بارها آواره و مجبور به نقل مکان از محل سکونتشان شدهاند.
بیقین میتوان گفت که امروزه نسل چهارم آوارگان فلسطینی در اردوگاههایی متولد شده و زندگی میکنند که پدربزرگهایشان آنها را بنا کردهاند.
پس از فلسطینیها باید به آوارگان افغانستان اشاره کرد.
بیش از بیست سال پس از آغاز اشغال افغانستان به دست نیروهای شوروی و ده سال پس از خروج آخرین نیروهای آن، افغانستان هنوز درگیر جنگ است.
جنگ ویرانیها و مشکلات فراوانی در افغانستان به جای گذاشته است که مشکل آوارگان از مهمترین آنهاست.
در مقاطعی از این دوران تعداد آوارگان به بیش از ۲ر۶ میلیون تن نیز رسیده است.
طبق برآوردهای کمیساریای عالی پناهندگان سازمان
ملل متحد، پس از خروج نیروهای شوروی روند بازگشت آوارگان افغانی به میهن خود آغاز شد.
تا۱۲دی ۱۳۷۷/اول ژانویه ۱۹۹۹، ۲ر۴ تن از این آوارگان به کشورشان مراجعت کردند، که به نظر میرسد بزرگترین عملیات بازگشت آوارگان در یک گروه واحد بوده است.
از سوی دیگر، ادامه ناآرامیها و نبردهای داخلی موجب شده است که هنوز ۶ر۲ میلیون آواره افغانی همچنان در خارج از کشور، عمدتاً در
ایران و پاکستان، به سر ببرند.
این تعداد بزرگترین گروه آوارگانی هستند که تا ابتدای ۱۳۷۸ ش/ ۱۹۹۹ بیستمین سال آوارگی خود را سپری کردهاند.
در دهه ۱۳۷۰ش/ ۱۹۹۰ بحرانهای جدی سیاسی در مناطق مسلمان نشین دیگر، بویژه در اروپا، مانند بوسنی و هرزگوین و کوسوو، گروههای فراوانی از مسلمانان این مناطق را به آوارگی کشانده است.
به گزارش کمیساریای عالی پناهندگان، در ۱۳۷۷ ش /۱۹۹۹ به رغم خاتمه جنگ در بوسنی و هرزگوین، بیش از ۰۰۰، ۳۳۰ تن از اهالی این کشور آوارهاند و ۰۰۰، ۸۳۰ تن نیز در داخل کشور هنوز نتوانستهاند به محل اصلی سکونت خود بازگردند.
جنگ ۱۳۷۷ ش /۱۹۹۹ در کوسوو نیز به آوارگی صدها هزارتن از اهالی این بخش مسلمان نشین از کشور یوگسلاوی منجر شد که تا شهریور ۱۳۷۸/ اوایل سپتامبر ۱۹۹۹، بیش از ۰۰۰، ۷۷۰ تن از آنها موفق به بازگشت شدهاند.
در بین
ملل مسلمان، کشور ایران در دو دهه ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ش/ ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ از لحاظ مسئله پناهندگان اهمیت خاصی یافته است.
تا پیش از انقلاب اسلامی (۱۳۵۷ ش) نیز ایران به دلیل برخی بحرانهای سیاسی با کشورهای همسایه خود با مسئله آوارگان و پناهندگان روبرو بوده است.
مهمترین مثال آن اختلافات سیاسی و ارضی ایران و عراق بود که در سالهای دهه ۱۳۴۰ ش به اخراج هزاران تن از اتباع ایرانی و ایرانی تبار مقیم عراق و زایران ایرانی منجر شد.
در دهه ۱۳۵۰ ش نیز جنگ داخلی در کردستان عراق موجب شد که هزاران تن از کردهای عراقی به این سوی مرز پناه بیاورند و در ایران اسکان گزینند.
اما وقایعی که در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دو کشور افغانستان و عراق پیش آمد، از لحاظ مسئله پناهندگی، ابعادی بسیار گسترده تر از رویدادهای گذشته داشت.
کودتای کمونیستی در افغانستان در دهه ۱۳۵۰ش/ ۱۹۷۰ و متعاقب آن اشغال این کشور از سوی نیروهای نظامی شوروی در ۱۳۵۸ش/ ۱۹۷۹، موجب شد که سیل آوارگان افغانی به کشورهای همسایه، بخصوص ایران و پاکستان، سرازیر شود.
علی رغم خروج نیروهای شوروی از این کشور در ۱۳۶۸ش/ ۱۹۸۹، به سبب بروز جنگ داخلی بین گروههای رقیب و فقدان یک حکومت مرکزی بر سراسر قلمرو این کشور، همچنان شمار زیادی از آوارگان افغانی در کشورهای دیگر پراکندهاند.
طبق آخرین آمار موجود تعداد زیادی از این آوارگان (۴ر۱ میلیون تن در ۱۳۷۸ ش/ ۱۹۹۹) در خاک ایران به سر میبرند.
جنگ داخلی درشمال وجنوب عراق نیز که پس از بحران کویت و بیرون رانده شدن ارتش عراق از خاک کویت صورت گرفت، موجب شد که شمار زیادی از کردهای ساکن در شمال و
شیعیان جنوب عراق به کشورهای همسایه، بخصوص ایران، پناهنده شوند.
به رغم تلاشهایی که برای بازگرداندن این آوارگان به کشورشان صورت گرفته است، تا ۱۳۷۸ ش قریب به ۰۰۰، ۵۸۰ تن از اتباع عراقی در
خاک ایران به سر میبردند.
بر همین اساس، گفته میشود که ایران بزرگترین کشور پناهنده پذیر در جهان است؛ در حالی که مجموع آوارگان دنیا در ۱۳۷۸ ش /۱۹۹۹، ۶۶۰، ۶۷۵، ۱۱ تن بوده، جمهوری اسلامی ایران پذیرای نزدیک به ۲ میلیون تن از آنها بوده است.
دولت ایران در مهر ۱۳۵۴، کنوانسیون ۱۹۵۱ راجع به وضع آوارگان و پروتکل الحاقی ۱۹۶۷ را به تصویب رساند.
این در حالی است که در بین همسایگان ایران کشورهای عراق، افغانستان و پاکستان هنوز در این باره اقدامی به عمل نیاوردهاند.
تا پیش از آنکه دولت ایران به کنوانسیون راجع به وضع پناهندگان ملحق شود، وضع پناهندگان در ایران تابع مقررات آیین نامهای بود که در ۱۳۴۲ ش به تصویب رسیده بود (آیین نامه پناهندگان مصوب ۲۵/۹/۱۳۴۲ هیئت وزیران).
در این آیین نامه پناهنده به فردی گفته شده است که «به علل سیاسی، مذهبی، نژادی یا عضویت در گروههای خاص اجتماعی از ترس جان و شکنجه خود و افراد خانوادهاش که تحت تکفل او میباشند به کشور ایران پناهنده شود».
این آیین نامه به اجمال حقوقی را برای پناهندگان در ایران درنظر گرفته بود که تا اندازهای مشابه حقوق شناخته شده بین
المللی برای پناهندگان است، از جمله به موجب مادّه ۱۲ این آیین نامه، «پناهنده را نمیتوان اجباراً به کشوری که در آنجا جان یا آزادیش به علل سیاسی، نژادی، مذهبی یا تعلقش به بعضی گروههای اجتماعی در معرض خطر است اعزام نمود».
حق برخورداری از خدمات بهداشتی، فرهنگی و اجتماعی، اشتغال به حرفه، آزادی تعلیمات مذهبی، و حق مراجعه به محاکم قضایی از حقوق دیگری است که در این آیین نامه برای پناهندگان درنظر گرفته شده بود.
به هر حال، با توجه به جایگاه معاهدات در قوانین ایران که در حکم قانون محسوب میشوند (مادّه ۹ قانون مدنی)، با تصویب کنوانسیون ۱۹۵۱ راجع به وضع پناهندگان عملاً مقررات این کنوانسیون بر مفاد این آیین نامه رجحان دارد و در واقع جایگزین آن محسوب میشود.
از میان کشورهای اسلامی، ۲۶ دولت عضو متعاهد کنوانسیون ۱۹۵۱ راجع به وضع پناهندگاناند.
این کشورها عبارتاند از: آلبانی، الجزایر، آذربایجان، بوسنی و هرزگوین، بورکینافاسو، جیبوتی، مصر، ایران، قزاقستان، قرقیزستان، موریتانی، مراکش، نیجر، نیجریه، چاد، سنگال، مالی، سومالی، سودان، سیرالئون، تاجیکستان، تونس، ترکیه، ترکمنستان، یمن و تانزانیا.
(۱) جواد صفائی، توسعه و تحول حقوق پناهندگی، تهران ۱۳۷۴ش.
(۲) عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران از پایان جنگ جهانی دوم تا سقوط رژیم پهلوی (۱۳۲۴ـ۱۳۵۷)، تهران ۱۳۶۸ش.
(۳) حمید نظری تاج آبادی، بررسی جنبههای مختلف حقوقی مسأله پناهندگی، تهران ۱۳۶۹ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «پناهندگی»، شماره۲۸۱۹.