پدر اسماعیل (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در
آیات قرآن اشاره شده است که
حضرت اسماعیل علیهالسلام
فرزند حضرت ابراهیم علیهالسلام است.
ابراهیم علیه السلام، پدر اسماعیل علیهالسلام میباشد:
واذ قال ابرهیم رب اجعل هـذا البلد ءامنا واجنبنی وبنی ان نعبد الاصنام• الحمد لله الذی وهب لی علی الکبر اسمـعیل واسحـق ان ربی لسمیع الدعآء.
(به یاد آورید) زمانی را که ابراهیم گفت: «پروردگارا! این
شهر (
مکه) را شهر امنی قرار ده! و من و فرزندانم را از پرستش بتها دور نگاه دار!
حمد خدای را که در پیری، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید مسلما پروردگار من، شنونده (و اجابت کننده) دعاست.
این جمله به منزله جمله معترضه است که در وسط دعای آن جناب قرار گرفته است. و باعث گفتن آن در وسط
دعا این بوده که در ضمن خواستههایش ناگهان به یاد
عظمت نعمتی که
خدا به وی ارزانی داشته افتاده که بعد از آنکه همه اسباب عادی فرزنددار شدنش را منتفی نموده بود دو
فرزند صالح چون
اسماعیل و
اسحاق به وی داده. و اگر چنین عنایتی به وی فرمود بخاطر استجابت دعایش بود. ابراهیم علیهالسّلام در بین دعایش وقتی به یاد این
نعمت میافتد ناگهان رشته دعا را رها نموده به
شکر خدا میپردازد و خدای را بر استجابت دعایش ثنا میگوید.
فبشرنـه بغلـم حلیم• فلما بلغ معه السعی قال یـبنی انی اری فی المنام انی اذبحک فانظر ماذا تری قال یـابت افعل ما تؤمر ستجدنی ان شاء الله من الصبرین.
ما او (ابراهیم) را به نوجوانی
بردبار و
صبور بشارت دادیم! هنگامی که با او به مقام سعی و کوشش رسید، گفت: «پسرم! من در
خواب دیدم که تو را
ذبح میکنم، نظر تو چیست؟» گفت «پدرم! هر چه
دستور داری اجرا کن، به خواست
خدا مرا از صابران خواهی یافت!»
در احتمالی مراد از «غلام» در «فبشرناه بغلـم حلیم»
اسحاق علیهالسّلام است و در احتمالی اسماعیل علیه السلام... هر دو قول از
ائمه علیهمالسّلام مروی است هر چند اظهر اسماعیل علیهالسّلام است.
بعد از ادای
رسالت خویش در
بابل از آنجا
هجرت کرد، و نخستین تقاضایش از پروردگار این بود که
فرزند صالحی به او عطا فرماید، زیرا تا آن
روز صاحب فرزندی نشده بود. نخستین
آیه مورد بحث
سخن از اجابت این دعای ابراهیم به میان آورده، میگوید: ما او را به نوجوانی
حلیم و بردبار و پر
استقامت بشارت دادیم (فبشرناه بغلام حلیم).
در واقع سه بشارت در این جمله جمع شده است: بشارت تولد فرزندی
پسر، و بشارت رسیدن او به سنین نوجوانی، و بشارت به
صفت والای حلم.
سرانجام فرزند موعود ابراهیم طبق بشارت الهی متولد شد، و
قلب پدر را که در
انتظار فرزندی صالح سالها
چشم به
راه بود روشن ساخت، دوران طفولیت را پشت سر گذاشت و به سن نوجوانی رسید. در اینجا
قرآن میگوید: هنگامی که با او به مقام سعی و کوشش رسید (فلما بلغ معه السعی).
یعنی به مرحلهای رسید که میتوانست در مسائل مختلف زندگی همراه پدر
تلاش و
کوشش کند و او را یاری دهد.
به هر حال به گفته جمعی از مفسران، فرزندش در آن وقت ۱۳ ساله بود که ابراهیم
خواب عجیب و شگفت انگیزی میبیند که بیانگر شروع یک
آزمایش بزرگ دیگر در مورد این
پیامبر عظیم الشان است، در خواب میبیند که از سوی خداوند به او
دستور داده شد تا فرزند یگانهاش را با دست خود
قربانی کند و سر ببرد.
ابراهیم وحشت زده از خواب بیدار شد، میدانست که خواب
پیامبران واقعیت دارد و از وسوسههای شیطانی دور است، اما با این حال دو
شب دیگر همان خواب تکرار شد که تاکیدی بود بر لزوم این امر و فوریت آن. میگویند نخستین بار در
شب ترویه (شب هشتم
ماه ذی الحجه) این خواب را دید، و در شبهای
عرفه و شب
عید قربان (نهم و دهم ذی الحجه) خواب تکرار گردید، لذا برای او کمترین شکی باقی نماند که این فرمان قطعی خدا است.
ابراهیم که بارها از کوره داغ
امتحان الهی سرافراز بیرون آمده بود، این بار نیز باید
دل به
دریا بزند و سر بر فرمان
حق بگذارد، و فرزندی را که یک
عمر در انتظارش بوده و اکنون نوجوانی برومند شده است با دست خود سر ببرد! ولی باید قبل از هر چیز فرزند را آماده این کار کند، رو به سوی او کرد و گفت: فرزندم من در خواب دیدم که باید تو را
ذبح کنم، بنگر نظر تو چیست؟! (قال یا بنی انی اری فی المنام انی اذبحک فانظر ما ذا تری).
فرزندش که نسخهای از وجود پدر ایثارگر بود و درس
صبر و استقامت و
ایمان را در همین عمر کوتاهش در مکتب او خوانده بود، با آغوش باز و از روی طیب خاطر از این فرمان الهی استقبال کرد، و با صراحت و قاطعیت گفت: پدرم هر
دستوری به تو داده شده است اجرا کن (قال یا ابت افعل ما تؤمر).
و از ناحیه من
فکر تو راحت باشد که، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت (ستجدنی ان شاء الله من الصابرین).
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۱۷۶، برگرفته از مقاله «پدر اسماعیل».