• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

هُداهُم‌ (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





هُداهُم: (لَّيْسَ عَلَيْكَ هُدَاهُمْ)
هُداهُم: از مادّه «هدايت» است.



به موردی از کاربرد هُداهُم در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - هُداهُم‌ (آیه ۲۷۲ سوره بقره)

(لَّيْسَ عَلَيْكَ هُدَاهُمْ وَ لَكِنَّ اللّهَ يَهْدِي مَن يَشَاءُ وَ مَا تُنفِقُواْ مِنْ خَيْرٍ فَلأنفُسِكُمْ وَ مَا تُنفِقُونَ إِلاَّ ابْتِغَاء وَجْهِ اللّهِ وَ مَا تُنفِقُواْ مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَ أَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ)
(هدايت آن‌ها به طور اجبار، بر تو نيست؛ بنابراين، ترک انفاق به غير مسلمانان، براى اجبار به اسلام، صحيح نيست؛ ولى خداوند، هر كه را بخواهد و شايسته باشد، هدايت مى‌كند. و آن‌چه را از اموال نيكو انفاق مى‌كنيد، به سود خودتان است و خدا به آن نيازى ندارد ولى جز براى رضاى خدا، نفاق نكنيد. و آنچه از اموال نيكو انفاق مى‌كنيد، پاداش آن به طور كامل به شما بازگردانده مى‌شود و به شما ستم نخواهد شد.)

۱.۲ - هُداهُم‌ در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: در اين جمله روى سخن از مؤمنین گردانده شد و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) مخاطب قرار گرفته كه اى پيامبر هدايت آنان به عهده تو نيست، اين خدا است كه هر كس را بخواهد هدايت مى‌كند، گويى رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) وقتى اختلاف مسلمانان در خصوص مساله انفاق را ديده و ملاحظه كرده است كه بعضى انفاق را با خلوص انجام مى‌دهند و بعضى ديگر بعد از انفاق منت و اذيت روا مى‌دارند و گروهى ديگر اصلا از انفاق كردن مال پاكيزه خوددارى مى‌ورزند، در دل شريف خود احساس ناراحتى و اندوه مى‌نمودند و لذا خداى تعالى در اين آيه، خاطر شريف او را تسلى داده و مى‌فرمايد:
مساله اختلاف مراحل ایمان كه در اين مردم مى‌بينى كه يكى اصلا ندارد و ديگرى اگر دارد نيتش خالص نيست و گروه سوم هم انفاق دارد و هم نيتش خالص است همه مربوط و مستند به خداى تعالى است، او است كه هر كس را بخواهد به هر درجه از ايمان كه صلاح بداند هدايت مى‌فرمايد، و بعضى را به كلى محروم مى‌سازد، نه ايجاد ايمان در دل‌ها به عهده تو است و نه حفظ آن، تا هر وقت ببينى كه پاره‌اى از مردم محفوظ مانده و در بعضى ضعيف شده و اندوهناک شوى و وقتى خدای تعالی در آخر اين گفتار ايشان را تهديد مى‌كند و با خشونت سخن مى‌گويد، دچار شفقت يعنى اندوهى توأم با ترس شوى.
شاهد بر اين معنا كه ما از آیه استفاده كرديم جمله هداهم است، كه مصدرى است اضافه شده بر ضميرى كه به مردم بر مى‌گردد، چون ظاهر اين تعبير اين است كه ايمان تا حدى در مردم تحقق يافته و مى‌فهماند كه اين مقدار هدايت كه در امت خود موجود مى‌بينى از تو نيست و آنچه هم كه تحقق نيافته مى‌بينى باز تو مسئولش نيستى، شاهد ديگر اينكه جمله مورد بحث تسليت خاطر آن جناب است اين است كه هر جا در قرآن در مساله ايمان استنادش به رسول خدا ص را نفى مى‌كند، همه به منظور دلخوش ساختن آن جناب است.
بنابر اين جمله مورد بحث يعنى جمله: (لَيْسَ عَلَيْكَ هُداهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ) جمله‌اى است معترضه، كه صرفا به منظور دلخوشى آن جناب در وسط كلام آمده است و خطابى را كه قبلا به مؤمنين داشت قطع نمود و جمله مورد بحث را خطاب به آن جناب كرد، آن گاه دوباره خطاب به مؤمنين را از سر گرفت.

۱.۳ - هُداهُم‌ در تفسیر نمونه

و آيه خطاب به پيامبر اكرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) است، مبنى بر اين‌كه «تو مجبور به هدايت مردم نيستى»، روشن است كه منظور از عدم وجوب هدايت مردم بر پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) اين نيست كه او موظف به ارشاد و تبليغ آن‌ها نباشد، زيرا ارشاد و تبليغ روشنترين و اساسى‌ترين برنامه پيامبر است، بلكه منظور اين است كه او موظف نيست كه آن‌ها را تحت فشار قرار دهد و اجبار بر هدايت كند و به عبارت ديگر منظور نفى هدايت اجبارى است نه اختيارى و يا منظور نفى هدايت تكوينى است نه تشريعى، كه به اين دو قسم هدايت، پيش از اين اشاره كرديم و دو قسم ديگر به آن اضافه مى‌شود و آن:
هدايت به معنى فراهم ساختن وسيله است و ديگر: هدايت به سوى نعمت‌ها و پاداش‌ها، كه از اوّلى گاهى به عنوان «توفيق» ياد مى‌شود كه با در اختيار گذاردن وسايل لازم، انسان با ميل و اراده خود از آن استفاده مى‌كند و توفيق پروردگار شامل اين گروه مى‌شود و راه‌ها براى آن‌ها هموار مى‌گردد و منظور از: هدايت به سوى نعمت‌ها و پاداش‌ها، بهره‌مند ساختن افراد شايسته از نتيجه اعمال نيک آن‌ها در سراى ديگر است، اين نوع هدايت مخصوص افراد باايمان و درستكار است. به طور كلى در واقع اين چهار نوع هدایت، مراحل مختلفى از يک حقيقت هستند كه هركدام بعد از ديگرى قرار گرفته‌اند.


۱. بقره/سوره۲، آیه۲۷۲.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، دار القلم، ص۸۳۵.    
۳. طریحی نجی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ص۴۷۱.    
۴. بقره/سوره۲، آیه۲۷۲.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۶.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲، ص۶۱۰.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۳۹۸.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۳، ص۱۷۰.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۶۶۳.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۲، ص۳۴۹.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «هُداهُم‌»، ج۴، ص۵۸۲.    


رده‌های این صفحه : لغات سوره بقره | لغات قرآن




جعبه ابزار