• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

هویت امت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



هویت امت یعنی افرادی با هویت و عینیت خارجی که در این هستی زندگی می کنند.



بی‌تردید امت ( جامعه ) از افرادی با هویت و عینیت خارجی ترکیب یافته است. حال جای این پرسش است که ترکیب یاد شده چه نوع ترکیبی است؟ در این‌باره چندگونه نظریه می‌توان ابراز کرد:


ترکیب جامعه از افراد ترکیب اعتباری است؛ یعنی واقعاً ترکیبی صورت نگرفته است. ترکیب واقعی آنگاه صورت می‌گیرد که یک سلسله امور در یکدیگر تأثیر کند و از یکدیگر متأثر گردد و بر اثر آن تأثیر و تأثرها پدیده‌ای نو با آثاری ویژه پدید آید، آن‌گونه که در ترکیبهای شیمیایی می‌بینیم.


جامعه مرکب حقیقی صناعی است؛ مانند یک ماشین که دستگاهی است که اجزای آن با یکدیگر ارتباط دارد، بدون آن‌که اجزا هویت خود را از دست بدهد.


جامعه مرکب حقیقی طبیعی است؛ ولی ترکیب روحها، اندیشه‌ها، عاطفه‌ها، خواستها و اراده‌هاست؛ نه ترکیب تنها و اندامها. افراد انسان که هر کدام با سرمایه‌ای فطری و سرمایه‌ای اکتسابی وارد زندگی اجتماعی می‌شوند روحاً در یکدیگر ادغام می‌شوند و هویت روحی جدیدی، موسوم به روح جمعی می‌یابند. این ترکیب، خود یک نوع ترکیب طبیعی ویژه است که برای آن نظیری نمی‌توان یافت. ترکیب مذکور از آن جهت که اجزا در یکدیگر تأثیر و تأثر عینی دارند و موجب تغییر عینی یکدیگر می‌گردند و هویت جدیدی می‌یابند ترکیب طبیعی و عینی است؛ اما از آن جهت که کل و مرکب به عنوان یک واحد واقعی که کثرتها در آن حل شده باشد وجود ندارد، با سایر مرکبات طبیعی فرق دارد، زیرا انسان الکل همان مجموع افراد است و وجود اعتباری و انتزاعی دارد؛ ولی در سایر مرکبات طبیعی افزون بر آن‌که ترکیب حقیقی است و اجزا در یکدیگر تأثیر و تأثر واقعی دارند و هویت افراد هویت دیگر می‌گردد مرکب هم یک واحد واقعی است؛ یعنی صرفاً هویتی یگانه وجود دارد و کثرت اجزا به وحدت کل تبدیل شده است.


جامعه مرکب حقیقی‌ای است بالاتر از مرکبات طبیعی. در مرکبات طبیعی اجزا قبل از ترکیب از خود هویت و آثاری دارند و بر اثر تأثیر و تأثر در یکدیگر و از یکدیگر زمینه پدیده‌ای جدید پیدا می‌شود؛ اما افراد انسان در مرحله قبل از وجود اجتماعی هیچ هویت انسانی ندارند، بلکه ظروفی تهی هستند که فقط استعداد پذیرش روح جمعی را دارند. انسانها با قطع نظر از وجود اجتماعی، حیوان محض‌اند که تنها استعداد انسانیت دارند و انسانیت انسان، تفکر و اندیشه وی، عواطف انسانی و بالأخره آنچه از احساسها، تمایلات، گرایشها و اندیشه‌ها که به انسانیت مربوط می‌شود در پرتو روح جمعی پیدا می‌شود و روح جمعی است که این ظروف خالی را پر می‌کند و «شخص» را به صورت « شخصیت » درمی‌آورد.


آیات کریمه قرآن نظریه سوم را تأیید می‌کند.
[۱] مجموعه آثار، ج۲، ص۳۳۳-۳۴۳، «جامعه وتاریخ».
، زیرا مسائل مربوط به جامعه و فرد را به‌گونه‌ای بیان می‌کند که نه استقلال و مسئولیت فرد زیر سؤال می‌رود و نه وجود جامعه به عنوان یک امر عینی که خود دارای احکامی است مورد غفلت واقع می‌شود.


به عنوان مثال آیه ۳۴ اعراف ، برای امت حیات و زندگی قائل است که لحظه پایان دارد و تخلف‌ناپذیر است؛ نه پیش‌افتادنی است و نه پس افتادنی: «و لِکُلِّ اُمَّة اَجَلٌ فَاِذا جاءَ اَجَلُهُم لا یَستَأخِرونَ سَاعَةً و لا یَستَقدِمون» براساس برخی از آیات افزون بر افراد که هر یک کتاب و نوشته و دفتری مخصوص به خود دارند جامعه‌ها نیز از آن جهت که در شمار موجودات زنده، شاعر ، مکلف و قابل تخاطب‌اند و اراده و اختیار دارند نامه عمل دارند و به سوی عمل خود خوانده می‌شوند: «کُلُّ اُمَّة تُدعی اِلی کِتبِهَا»، یا هر امتی دارای فهم و شعور و ادراک ویژه است، ازاین‌رو بسا کارها که در دیده امتی زیبا و در دیده امتی دیگر نازیباست: «زَیَّنّا لِکُلِّ اُمَّة عَمَلَهُم»


قرآن کیفر یک تصمیم و اراده ناشایست اجتماعی را که برای معارضه بیهوده با حق است عذاب عمومی و اجتماعی بیان می‌کند: «و هَمَّت کُلُّ اُمَّة بِرَسولِهِم لِیَأخُذوهُ وجدَلوا بِالبطِلِ لِیُدحِضوا بِهِ الحَقَّ فَاَخَذتُهُم فَکَیفَ کانَ عِقاب»
در برخی از آیات تصریح شده که حکم امّت و گروه گاه چنان فراگیر است که همه افراد را در بر می‌گیرد؛ نظیر فتنه‌ها و آشوبهای اجتماعی که در عین اختصاص به ستمکاران از مؤمنین، خطاب متوجه همه مؤمنان شده است، زیرا آثار سوء آن گریبانگیر همه می‌شود: «واتَّقوا فِتنَةً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَموا مِنکُم خاصَّةً واعلَموا اَنَّ الله شَدیدُ العِقاب»
و نیز مانند عذابهای الهی که به هنگام نزول در برخی از موارد حتی اشخاص فاقد نقش را نیز در بر گرفت و تنها ناهیان از منکر نجات یافتند:«فَلَمّا نَسوا ما ذُکِّروا بِهِ اَنجَینا الَّذینَ یَنهَونَ عَنِ السّوءِ»
[۱۱] مجمع‌البیان، ج۴، ص ۷۵۸.



حتی در برخی آیات گاهی کار یک فرد به همه افراد جامعه نسبت داده می‌شود؛ مانند داستان، قوم ثمود که شتر صالح را تنها یک نفر از آنان پی کرد؛ اما قرآن آن را به همه قوم نسبت می‌دهد: «فَعَقَروها فَدَمدَمَ عَلَیهِم رَبُّهُم بِذَنبِهِم فَسَوّها»، زیرا اگر حمایت جمعی نبود یا اگر همگان به وظیفه خویش چنان‌که باید، عمل می‌کردند هیچ‌گاه چنان حادثه‌ای رخ نمی‌داد.
در قرآن گاهی کار یک نسل به نسلهای بعدی نسبت داده شده است، چنان‌که اعمال گذشته قوم بنی‌اسرائیل را به مردمان زمان پیغمبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نسبت می‌دهد و می‌گوید: چرا هرگاه پیامبری چیزی را که خوشایند شما نبود برایتان آورد کبر ورزیدید و گروهی را دروغگو خواندید و گروهی را کشتید؟ «اَفَکُلَّما جاءَکُم رَسولٌ بِما لاتَهوی اَنفُسُکُمُ استَکبَرتُم فَفَریقًا کَذَّبتُم وفَریقًا تَقتُلون» این بدان جهت است که اینها از نظر قرآن ادامه و امتداد همان نسلهای پیشین، بلکه از نظر روح جمعی عین آن‌ها هستند که هنوز هم ادامه دارند؛ ولی با وجود همه آنچه گفته شد فرد در جامعه به‌طور مطلق ذوب نمی‌شود، بلکه بر سرپیچی از فرمان جمع تواناست و ازاین‌رو قرآن بر وجود فطرت الهی در افراد تکیه کرده و تعلیماتش یکسره براساس مسئولیت هر یک از فرد و جامعه است. توصیه به امر به معروف و نهی از منکر نیز فرمان طغیان فرد علیه فساد و تبهکاری جامعه است.
[۱۴] مجموعه آثار، ج۲، ص۳۴۷-۳۴۸، «جامعه وتاریخ».




بحارالانوار؛ بینات؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ ترتیب کتاب العین؛ تفسیر الصافی؛ تفسیر العیاشی؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر؛ التفسیر الکبیر؛ تفسیر نمونه؛ جامع‌البیان عن تأویل آی القرآن؛ جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم؛ شرح اصول الکافی؛ صیانة القرآن من التحریف؛ الکافی؛ کشف الاسرار و عدة الابرار؛ لسان العرب؛ مبانی جامعه‌شناسی؛ مجمع البحرین؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ مجموعه آثار، استاد مطهری؛ مفردات الفاظ القرآن؛ مناقب آل‌ابی‌طالب؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ نثر طوبی؛ وسائل الشیعه.


۱. مجموعه آثار، ج۲، ص۳۳۳-۳۴۳، «جامعه وتاریخ».
۲. اعراف/سوره۷، آیه۳۴.    
۳. جاثیه/سوره۴۵، آیه۲۸.    
۴. انعام/سوره۶، آیه۱۰۸.    
۵. غافر/سوره۴۰، آیه۵.    
۶. انفال/سوره۸، آیه۲۵.    
۷. التبیان، ج۵، ص۱۰۲.    
۸. المیزان، ج۹، ص ۵۰ ۵۱.    
۹. اعراف/سوره۷، آیه۱۶۵.    
۱۰. الکافی، ج۸، ص۱۵۸.    
۱۱. مجمع‌البیان، ج۴، ص ۷۵۸.
۱۲. شمس/سوره۹۱، آیه۱۴.    
۱۳. بقره/سوره۲، آیه۸۷.    
۱۴. مجموعه آثار، ج۲، ص۳۴۷-۳۴۸، «جامعه وتاریخ».



دائرة المعارف قران کریم جلد چهارم، برگرفته از مقاله«امت در قرآن» شماره۴.    




جعبه ابزار