• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

همسران بهشتی (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در این مقاله برخی از اوصاف همسران بهشتی در قرآن کریم که خداوند آنها را به بهشتیان وعده داده، بررسی می شود.



یکی از نعمت‌های بزرگی که خداوند برای بندگان مؤمن و با تقوا در نظر گرفته است بهشت و نعمت‌های فراوان و جاویدان آن است. البته رضا و خشنودی خداوند از آن‌ها، بالاترین پاداش است. تنها چیزی که باعث ورود به بهشت است، ایمان و عمل صالح انسان در این دنیا است و هر چه ایمان انسان، بیشتر و اعمال صالحش فراوان تر باشد، مقام او در بهشت بالاتر است و فرقی میان زن و مرد نیست. هر انسانی می‌تواند به چنین مقاماتی برسد. یکی از نعمتهای بهشتی وجود زنان بهشتی با اوصافی که در قرآن کریم درباره آنها بیان شده است.


مژده زناشویی با زنان پاکیزه در بهشت، به مؤمنان دارای عمل صالح داده شده است.
وبشر الذین ءامنوا وعملوا الصـلحـت ان لهم جنت... ولهم فیها ازوج مطهرة وهم فیها خــلدون.(به کسانی که ایمان آورده، و کارهای شایسته انجام داده‌اند، بشارت ده که باغهایی از بهشت برای آنهاست که نهرها از زیر درختانش جاریست. هر زمان که میوه‌ای از آن، به آنان داده شود، می‌گویند: «این همان است که قبلا به ما روزی داده شده بود. (ولی اینها چقدر از آنها بهتر و عالیتر است.) » و میوه‌هایی که برای آنها آورده می‌شود، همه (از نظر خوبی و زیبایی) یکسانند. و برای آنان همسرانی پاک و پاکیزه است، و جاودانه در آن خواهند بود. )(«مطهرة» به پاکی در ابدان و اخلاق و اعمال تفسیر شده است.)
والذین ءامنوا وعملوا الصـلحـت سندخلهم جنت تجری من تحتها الانهـر خــلدین فیهآ ابدا لهم فیهآ ازوج مطهرة وندخلهم ظلا ظـلیلا.(و کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، بزودی آنها را در باغهایی از بهشت وارد می‌کنیم که نهرها از زیر درختانش جاری است؛ همیشه در آن خواهند ماند؛ و همسرانی پاکیزه برای آنها خواهد بود؛ و آنان را در سایه‌های گسترده (و فرح بخش) جای میدهیم. )در این آیه به افرادی که ایمان و عمل صالح دارند وعده می‌دهد که بزودی در باغهای بهشت که نهرها از پای درختانش جریان دارد زندگی خواهند داشت، یک زندگی جاویدان و ابدی علاوه بر این، همسران پاکیزه‌ای به آنها می‌دهد که مایه آرامش روح و جسم آنها است و در زیر سایه درختانی زندگی خواهند کرد که بر خلاف سایه‌های ناپایدار این جهان همیشگی است و هیچگاه بادهای داغ، و سوز سرما، به آن راه ندارد.


مژده زناشویی با همسران پاکیزه در بهشت، به پرهیزکاران داده شده است.
... للذین اتقوا عند ربهم جنت تجری من تحتها الانهـر خــلدین فیها وازوج مطهرة...(بگو: «آیا شما را از چیزی آگاه کنم که از این (سرمایه‌های مادی)، بهتر است؟» برای کسانی که پرهیزگاری پیشه کرده‌اند، (و از این سرمایه‌ها، در راه مشروع و حق و عدالت، استفاده می‌کنند،) در نزد پروردگارشان (در جهان دیگر)، باغهایی است که نهرها از پایِ درختانش می‌گذرد؛ همیشه در آن خواهند بود؛ و همسرانی پاکیزه، و خشنودی خداوند (نصیب آنهاست). و خدا به (امورِ) بندگان، بیناست.)


زنان صالح به شوهران خویش، در بهشت ملحق می شوند.
جنت عدن یدخلونها ومن صلح من ءابآئهم وازوجهم وذریتهم...((همان) باغهای جاویدان بهشتی که وارد آن می‌شوند؛ و همچنین پدران و همسران و فرزندان صالح آنها؛ و فرشتگان از هر دری بر آنان وارد می‌گردند...)جمله" آبائهم و ازواجهم و ذریاتهم" با اینکه اسم مادران در آن نیست مع ذلک مادران را نیز شامل است، چون مادران همسران پدرانند که کلمه" ازواج" شامل ایشان است، و برادران و خواهران و عموها و دایی‌ها و اولاد آنان هم جزو ذریه‌های پدرانند، که کلمه" آبائهم" شامل آنان می‌شود.
ربنا وادخلهم جنت عدن التی وعدتهم ومن صـلح من ءابائهم وازوجهم وذریتهم...(پروردگارا! آنها را در باغهای جاویدان بهشت که به آنها وعده فرموده‌ای وارد کن، همچنین از پدران و همسران و فرزندانشان هر کدام که صالح بودند، که تو توانا و حکیمی!)این آیه که با" ربنا" شروع شده تقاضای ملتمسانه حاملان عرش و فرشتگان مقرب خدا است که برای جلب لطف او بار دیگر روی مقام ربوبیتش تکیه می‌کنند، و نه تنها نجات از دوزخ را برای مؤمنان خواهانند، بلکه ورود در باغهای جاویدان بهشت را نیز برای آنها می‌خواهند، نه تنها برای خودشان بلکه برای پدران و همسران و فرزندانشان که در خط مکتب آنها بوده‌اند نیز تقاضا می‌کنند، و از صفات عزت و قدرت او یاری می‌طلبند.
در روایتی از امام صادق علیه‌السّلام در مورد ازدواج مرد و زن زمینی در بهشت سؤال شد، حضرت فرمودند: اگر رتبۀ زن بالاتر بود و خواست با مرد زمینی اش ازدواج کند می‌تواند او را انتخاب کند (و مرد نمی‌تواند وی را انتخاب کند) که در این صورت مرد همسر او می‌گردد، ولی اگر رتبۀ مرد بالاتر بود او می‌تواند زن را اختیار کند (این جا زن چنین حقی ندارد) که در این صورت، زن یکی از همسران مرد می‌شود؛یعنی زن یکی از همسران مرد می‌شود، ولی مرد تنها همسر زن می‌گردد، این مطلب را برخی دیگر از روایات نیز بیان می‌کند.


بهشتیان و همسران آنان، در بهشت شادمانی می کنند.
ان اصحـب الجنة الیوم فی شغل فـکهون(بهشتیان، امروز به نعمتهای خدا مشغول و مسرورند.) کلمه" شغل" به معنای کاری است که آدمی را به خود مشغول سازد و از کارهای دیگر باز بدارد. و کلمه" فاکه" اسم فاعل از مصدر" فکاهت" است که به معنای گفت و شنودی است که مایه خوشحالی باشد و ممکن هم هست به معنای تمتع و لذت بردن باشد، و- به طوری که گفته شده- از مصدر مزبور غیر از اسم فاعل هیچ فعلی مشتق نشده است. بعضی از مفسرین گفته‌اند: معنای" فاکه" صاحب میوه است، همان طور که می‌گوییم" لابن و تامر- فلانی دارای لبن و تمر است" ولی این معنی را یک نکته بعید می‌سازد، و آن این است که در این آیات سخن از میوه به میان آمد، دیگر لازم نبود که بار دیگر تکرار شود، به خلاف اینکه کلمه مذکور را به معنای گفت و شنود بگیریم که دیگر تکراری لازم نمی‌آید. هم وازوجهم فی ظـلـل علی الارائک متکـون.(آنها و همسرانشان در سایه‌های (قصرها و درختان بهشتی) بر تختها تکیه زده‌اند.)
زنان بهشتی به همراه شوهرانشان در زیر سایه‌ها، بر تختهای بهشت تکیه می دهند. ان اصحـب الجنة الیوم فی شغل فـکهون هم وازوجهم فی ظـلـل علی الارائک متکـون.


همسران بهشتی، به شوهران خویش عشق می ورزند.
وعندهم قـصرت الطرف عین.(و نزد آنها همسرانی زیبا چشم است که جز به شوهران خود عشق نمی‌ورزند.) این آیه وصف حوریانی است که برای مخلصین آماده شده. و" قاصرات الطرف" کنایه است از این که: نگاه کردن آنان با کرشمه و ناز است، و مؤید آن این است که دنبال آن، کلمه" عین" را آورده که جمع" عیناء" است، و" عیناء" مؤنث" اعین" است، و هر دو به معنای چشمی است که: درشت و در عین حال زیبا باشد (مانند چشم آهو). بعضیاز مفسرین گفته‌اند: " معنای" قاصرات الطرف" این است که: حوریان فقط به همسران خود نگاه می‌کنند، و آن قدر ایشان را دوست می‌دارند که نظر از ایشان به دیگر سو، نمی‌گردانند و مراد از کلمه" عین" آن است که: هم سیاهی چشمهای حوریان نامبرده بسیار سیاه است، و هم سفیدی اش بسیار سفید".
(«قاصرات الطرف» به معنای چشم پوشی از غیر می‌باشد که کنایه از عشقورزی به شوهر است.)
و عندهم قـصرت الطرف اتراب.(و نزد آنان همسرانی است که تنها چشم به شوهرانشان دوخته‌اند، و همسن و سالند!)
فیهن قـصرت الطرف لم یطمثهن انس قبلهم ولا جان.(در آن باغهای بهشتی زنانی هستند که جز به همسران خود عشق نمی‌ورزند؛ و هیچ انس و جنّ پیش از اینها با آنان تماس نگرفته است. )
حور مقصورت فی الخیام.(حوریانی که در خیمه‌های بهشتی مستورند!) («مقصورات فی الخیام» صفتی است همچون صفت «قاصرات الطرف».)
وفرش مرفوعة(و همسرانی بلندمرتبه!) عربا اترابا.(زنانی که تنها به همسرشان عشق می‌ورزند و خوش زبان و فصیح و هم سن و سالند!) ( «عرب» به معنای عشاق همسر تفسیر شده است.)


همسران بهشتی، دارای لطافت و بکارت، چون تخم شتر مرغ دست نیازیده هستند.
وعندهم قـصرت الطرف عین(و نزد آنها همسرانی زیبا چشم است که جز به شوهران خود عشق نمی‌ورزند.)کانهن بیض مکنون.(گویی از (لطافت و سفیدی) همچون تخم‌مرغهایی هستند که (در زیر بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انسانی هرگز آن را لمس نکرده است)!) بعضی از مفسرین گفته‌اند: " منظور از تشبیه حوریان به" بیض مکنون" این است که: همانطور که تخم مرغ مادامی که در زیر پر مرغ و یا در لانه و یا در جای دیگر محفوظ می‌باشد، هم چنان دست نخورده می‌ماند و غباری بر آن نمی‌نشیند حوریان نیز این طورند". بعضی دیگر گفته‌اند: " منظور تشبیه آنان به باطن تخم است، قبل از آنکه شکسته شود و دست خورده گردد.
همسران بهشتی، دارای چشمهایی درشت هستند. وعندهم قـصرت الطرف عین.(و نزد آنها همسرانی زیبا چشم است که جز به شوهران خود عشق نمی‌ورزند.)
همسران بهشتی، هم سن و سال شوهران خود هستند. و عندهم قـصرت الطرف اتراب.(و نزد آنان همسرانی است که تنها چشم به شوهرانشان دوخته‌اند، و همسن و سالند!)(«اتراب» به همسن تفسیر شده است.)
عربا اترابا. وکواعب اترابا. (و حوریانی بسیار جوان و هم‌سن و سال،)و کلمه" کواعب" جمع کاعب است که به معنای دختر نورسی است که پستانهایش رو به رشد نهاده، و دائره‌ای تشکیل داده، و کمی از اطرافش بلندتر شده. و" اتراب" جمع ترب است، که به معنای مثل است، و" کواعب اتراب" به معنای دخترانی هم سن و سال و شبیه به هم هستند.


ورود همسران صالح به بهشت، از وعده‌های خداوند و مورد درخواست حاملان عرش الهی است.
الذین یحملون العرش ومن حوله یسبحون بحمد ربهم ویؤمنون به ویستغفرون للذین ءامنوا...(فرشتگانی که حاملان عرشند و آنها که گرداگرد آن (طواف می‌کنند) تسبیح و حمد پروردگارشان را می‌گویند و به او ایمان دارند و برای مؤمنان استغفار می‌کنند (و می‌گویند: ) پروردگارا! رحمت و علم تو همه چیز را فراگرفته است؛ پس کسانی را که توبه کرده و راه تو را پیروی می‌کنند بیامرز، و آنان را از عذاب دوزخ نگاه دار! ) ربنا وادخلهم جنت عدن التی وعدتهم ومن صـلح من ءابائهم وازوجهم وذریتهم انک انت العزیز الحکیم.
خداوند، به ورود مؤمنان و همسران آنان به بهشت با شادمانی مژده داده است.
الذین ءامنوا بـایـتنا وکانوا مسلمین (همان کسانی که به آیات ما ایمان آوردند و تسلیم بودند.) ادخلوا الجنة انتم وازوجکم تحبرون.((به آنها خطاب می‌شود:) شما و همسرانتان در نهایت شادمانی وارد بهشت شوید!)ظاهر اینکه امر می‌فرماید به داخل شدن در بهشت، این است که مراد از ازواج همان همسران مؤمن در دنیا باشد، نه حور العین، چون حور العین در بهشت هستند، و خارج آن نیستند تا با این فرمان داخل بهشت شوند.
زندگی با زنان بهشتی، موجب مسرت و شادمانی است.
ادخلوا الجنة انتم وازوجکم تحبرون.
تزویج حورالعین به اهل بهشت، از جانب خداوند است.
کذلک وزوجنـهم بحور عین.(اینچنین‌اند بهشتیان؛ و آنها را با «حور العین» تزویج می‌کنیم!) مراد از تزویج اهل بهشت با حوریان این است که قرین حوریان هستند، چون این تزویج به معنای ازدواج اصطلاحی نیست، بلکه از زوج به معنای قرین است، که معنای اصلی لغوی آن است. و کلمه" حور" جمع حوراء است، که به معنای زنی است که سفیدی چشمش بسیار سفید، و سیاهی آن نیز بسیار سیاه باشد، و یا به معنای زنی است که دارای چشمانی سیاه چون چشم آهو باشد. و کلمه" عین" جمع کلمه" عیناء" یعنی درشت چشم است و از ظاهر کلام خدای تعالی برمی آید، که حورالعین غیر زنان دنیایند، که آنان نیز داخل بهشت می‌شوند. متکـین علی سرر مصفوفة وزوجنـهم بحور عین.(این در حالی که بر تختهای صف‌کشیده در کنار هم تکیه می‌زنند، و «حور العین» را به همسری آنها درمی‌آوریم!)


همسران بهشتی، جز برای همسران خویش نیستند. فیهن قـصرت الطرف لم یطمثهن انس قبلهم ولا جان.(در آن باغهای بهشتی زنانی هستند که جز به همسران خود عشق نمی‌ورزند؛ و هیچ انس و جن پیش از اینها با آنان تماس نگرفته است.) ضمیر جمع مؤنث به فراشها بر می‌گردد، و معنایش این است که: در آن بسترها همسرانی چنین و چنان هستند. بعضی هم احتمال داده‌اند ضمیر مذکور به جنان یعنی جنت‌ها برگردد، هر چند کلمه جنان قبلا در سخن نیامده بود، ولی وقتی برای هر یک از اولیای خدا دو تا جنت باشد، قهرا در آخرت جنت‌های بسیاری خواهد بود، پس به این قرینه می‌شود ضمیر جمع به آن برگردانید، و کلمه" طرف" به معنای کاسه چشم است، و مراد از" کوتاهی طرف" این است که: همسران بهشتی به شوهران خود اکتفاء می‌کنند، و چشم داشتی به دیگران ندارند.
لم یطمثهن انس قبلهم ولا جان. (هیچ انس و جن پیش از ایشان با آنها تماس نگرفته (و دوشیزه‌اند)!)از آیات دیگر قرآن استفاده می‌شود زنان و مردانی که در این دنیا همسر یکدیگرند هر گاه هر دو با ایمان و بهشتی باشند در آنجا به هم ملحق می‌شوند، و با هم در بهترین شرائط و حالات زندگی می‌کنند. و حتی از روایات استفاده می‌شود که مقام این زنان برتر از حوریان بهشت است به خاطر عبادات و اعمال صالحی که در این جهان انجام داده‌اند.
همسران بهشتی، همچون یاقوت و مرجان هستند. فیهن قـصرت الطرف لم یطمثهن انس قبلهم ولا جان کانهن الیاقوت والمرجان.(آنها همچون یاقوت و مرجانند!)
همسران بهشتی، دارای خلقی نیکو و چهره‌ای زیبا هستند. فیهن خیرت حسان. (منظور از «حسان» طبق روایت‌ ام سلمه از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله، زنان دارای اخلاق نیک و چهره زیباست. )
همسران بهشتی، پوشیده از نگاه نامحرم هستند. حور مقصورت فی الخیام.(حوریانی که در خیمه‌های بهشتی مستورند!)" حوریان مقصور در خیمه هایند"، معنایش این است که: از دستبرد اجانب محفوظند، زنانی مبتذل نیستند، که غیر شوهران نیز ایشان را تماشا کنند.
وحور عین (و همسرانی از حور العین دارند،)کامثـل اللؤلو المکنون.(همچون مروارید در صدف پنهان!)کلمه" حور عین" مبتدایی است که خبرش حذف شده، از سیاق چنین بر می‌آید، و تقدیر آن" لهم حور عین... " است، و یا" و فیها حور عین... " است. و حور العین نام زنان بهشت است، و این حور العین مانند لؤلؤ مکنون است یعنی لؤلؤیی که در صدف خود مخزون و محفوظ و دست نخورده است، و این تعریف نشان دهنده منتهای صفای حور است.

۹.۱ - تکیه بر تختهای بهشتی

اهل بهشت و همسرانشان، بر تختهای پوشیده با پارچه‌های سبز رنگ تکیه می دهند. فیهن خیرت حسان(و در آن باغهای بهشتی زنانی نیکو خلق و زیبایند!)متکـین علی رفرف خضر وعبقری حسان(این در حالی است که بهشتیان بر تختهایی تکیه زده‌اند که با بهترین و زیباترین پارچه‌های سبزرنگ پوشانده شده است.).در کتاب صحاح می‌گوید: کلمه" رفرف" به معنای پارچه سبزی است که با آن مجلس آذین درست می‌کنند. بعضی هم گفته‌اند: به معنای بالش یا متکا است. و بعضی دیگر معنای دیگر گفته‌اند. و کلمه" خضر" جمع اخضر (سبز) است که صفت رفرف قرار گرفته. و کلمه" عبقری" به گفته بعضی به معنای جامه‌های بافت حیره، و به گفته بعضی دیگر به معنای طنفسه (نوعی جامه) و به گفته جمعی دیگر به معنای جامه‌های بافته از مخلوط پشم و نخ، و به گفته جمعی دیگر به معنای دیبا است.
همسران بهشتی، همچون مروارید در صدف پنهان هستند. وحور عین کامثـل اللؤلو المکنون.
همسران بهشتی، زنانی بلندمرتبه در عقل، حسن و کمال هستند. وفرش مرفوعة• انا انشانـهن انشاء• فجعلنـهن ابکارا. (برخی مفسران برآنند که مقصود از «فرش» در آیه شریفه به قرینه آیات بعد (انا انشانهن انشاء) همسران بهشتی‌اند. )
همسران بهشتی، دارای قد و قامتی بلند و کشیده هستند.وفرش مرفوعة.
همسران بهشتی، دارای آفرینشی نوین و جدید هستند.وفرش مرفوعة انا انشانـهن انشاء. (در اینکه منظور از «خلق جدید» چیست؟ چند تفسیر شده است: یکی اینکه اینها همان زنان دنیایی‌اند که به صورت جوان و زیبا خلق می‌شوند. دیگر اینکه اینها به صورت حورالعین درمی آیند.)
تقواپیشگان در بهشت بهره مند از حوریان نورس و نارپستان هستند. ان للمتقین مفازا(مسلّماً برای پرهیزگاران نجات و پیروزی بزرگی است:)وکواعب اترابا.(و حوریانی بسیار جوان و هم‌سن و سال،)
همسران بهشتی، پیوسته در حال بکارت و دوشیزگی هستند. وفرش مرفوعة(و همسرانی بلندمرتبه!)فجعلنـهن ابکارا.(و همه را دوشیزه قرار دادیم،)
همسران بهشتی، دارای کلامی عربی و بلیغ می باشند. وفرش مرفوعةعربا اترابا. («عربا» در روایتی به عربی بودن زبان زنان بهشتی تفسیر شده است.)
همسران بهشتی، با شوهران خویش انس می گیرند و با آنها بازی می کنند. وفرش مرفوعة عربا اترابا. («عرب» جمع «عروب»، زنانی‌اند که از روی انس و علاقه با شوهر خویش بازی می‌کنند.)


۱. بقره/سوره۲، آیه۲۵.    
۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۳۲.    
۳. نساء/سوره۴، آیه۵۷.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص۴۷۲.    
۵. آل عمران/سوره۳، آیه۱۵.    
۶. رعد/سوره۱۳، آیه۲۳.    
۷. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۱، ص۴۷۴.    
۸. غافر/سوره۴۰، آیه۸.    
۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۰، ص۳۱.    
۱۰. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۸، ص۱۰۵.    
۱۱. یس/سوره۳۶، آیه۵۵.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۲۸۳.    
۱۳. آلوسی، شهاب الدین، روح المعانی، ج۱۲، ص۳۴.    
۱۴. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۷، ص۱۵۰.    
۱۵. یس/سوره۳۶، آیه۵۶.    
۱۶. یس/سوره۳۶، آیه۵۵.    
۱۷. یس/سوره۳۶، آیه۵۶.    
۱۸. صافات/سوره۳۷، آیه۴۸.    
۱۹. تفسیر قرطبی، قرطبی، ج۱۵، ص۸۰.    
۲۰. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۷، ص۲۰۷.    
۲۱. طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۸، ص۴۹۶.    
۲۲. ص/سوره۳۸، آیه۵۲.    
۲۳. رحمان/سوره۵۵، آیه۵۶.    
۲۴. رحمان/سوره۵۵، آیه۷۲.    
۲۵. واقعه/سوره۵۶، آیه۳۴.    
۲۶. واقعه/سوره۵۶، آیه۳۷.    
۲۷. طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۹، ص۴۹۷.    
۲۸. صافات/سوره۳۷، آیه۴۸.    
۲۹. صافات/سوره۳۷، آیه۴۹.    
۳۰. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۷، ص۲۰۷.    
۳۱. صافات/سوره۳۷، آیه۴۸.    
۳۲. ص/سوره۳۸، آیه۵۲.    
۳۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۳۷۰.    
۳۴. واقعه/سوره۵۶، آیه۳۷.    
۳۵. نبا/سوره۷۸، آیه۳۳.    
۳۶. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲۰، ص۲۷۴.    
۳۷. غافر/سوره۴۰، آیه۷.    
۳۸. غافر/سوره۴۰، آیه۸.    
۳۹. زخرف/سوره۴۳، آیه۶۹.    
۴۰. زخرف/سوره۴۳، آیه۷۰.    
۴۱. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۸، ص۱۸۲.    
۴۲. زخرف/سوره۴۳، آیه۷۰.    
۴۳. دخان/سوره۴۴، آیه۵۴.    
۴۴. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۸، ص۲۲۸.    
۴۵. طور/سوره۵۲، آیه۲۰.    
۴۶. رحمان/سوره۵۵، آیه۵۶.    
۴۷. آلوسی، شهاب الدین، روح المعانی، ج۱۴، ص۱۱۸.    
۴۸. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۹، ص۱۸۵.    
۴۹. رحمان/سوره۵۵، آیه۷۴.    
۵۰. سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، درالمنثور، ج۷، ص۷۲۲.    
۵۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۱۸۴.    
۵۲. رحمان/سوره۵۵، آیه۵۶.    
۵۳. رحمان/سوره۵۵، آیه۵۸.    
۵۴. رحمان/سوره۵۵، آیه۷۰.    
۵۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۳۵۲.    
۵۶. رحمان/سوره۵۵، آیه۷۲.    
۵۷. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۹، ص۱۸۷.    
۵۸. واقعه/سوره۵۶، آیه۲۲.    
۵۹. واقعه/سوره۵۶، آیه۲۳.    
۶۰. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۹، ص۲۱۰.    
۶۱. رحمان/سوره۵۵، آیه۷۰.    
۶۲. رحمان/سوره۵۵، آیه۷۶.    
۶۳. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۴، ص۱۳۶۶.    
۶۴. آلوسی، شهاب الدین، روح المعانی، ج۱۴، ص۱۲۴.    
۶۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۳۵۳.    
۶۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۳۵۳.    
۶۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۳۵۳.    
۶۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۳۵۳.    
۶۹. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۹، ص۱۸۸.    
۷۰. واقعه/سوره۵۶، آیه۲۲.    
۷۱. واقعه/سوره۵۶، آیه۲۳.    
۷۲. واقعه/سوره۵۶، آیه۳۴ - ۳۶.    
۷۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۳۶۴.    
۷۴. واقعه/سوره۵۶، آیه۳۴.    
۷۵. واقعه/سوره۵۶، آیه۳۴.    
۷۶. واقعه/سوره۵۶، آیه۳۵.    
۷۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۳۶۵.    
۷۸. نبا/سوره۷۸، آیه۳۱.    
۷۹. نبا/سوره۷۸، آیه۳۳.    
۸۰. واقعه/سوره۵۶، آیه۳۴.    
۸۱. واقعه/سوره۵۶، آیه۳۶.    
۸۲. واقعه/سوره۵۶، آیه۳۴.    
۸۳. واقعه/سوره۵۶، آیه۳۷.    
۸۴. سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الدرالمنثور، ج۸، ص۱۸.    
۸۵. واقعه/سوره۵۶، آیه۳۴.    
۸۶. واقعه/سوره۵۶، آیه۳۷.    
۸۷. طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۹، ص۴۹۷.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۵۶۵، برگرفته از مقاله «همسران بهشتی».    


رده‌های این صفحه : بهشت | موضوعات قرآنی | نعمت های بهشت




جعبه ابزار