نیابت کودک در نماز و روزه میت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نیابت
کودک در نماز و
روزه میت، از مباحثی است که در
عبادات کودک بحث میشود. طبق دیدگاه اکثر فقها
تکلیف الزامی بر
کودک چه
ممیز و چه غیرممیز باشد،
واجب نیست، اما تکالیف غیرالزامی بر
کودک ممیز، مشروع و صحیح است و با انجام آن، اجر و
ثواب میبرد.
بنابر مشهور فقها، اگر پدر
نماز یا
روزه خود را بهجهت عذری که داشته، انجام نداده باشد، بر پسر بزرگتر
واجب است بعد از مرگ
پدر بهجا آورد، همچنین به نظر برخی از فقها
احتیاط واجب است که نماز و
روزه فوت شده
مادر را نیز قضا نماید. اما نکته مهم این است که آیا هنگام فوت پدر،
کودک باید بالغ باشد، یا اگر بعد از مرگ پدر به
سن بلوغ رسید کفایت میکند، در اینجا علما اختلافنظر دارند و قول قوی این است که بنابر مشروعیّت عبادات
کودک، نیابت او صحیح است، هرچند
احتیاط بر این است که بلوغ را در شخص نائب، شرط بدانیم.
فقها اتفاقنظر دارند، تکالیف الزامآور مثل
وجوب و
حرمت، متوجه
کودک هرچند
ممیّز باشد، نیست، زیرا شرط
تکلیف الزامی، رسیدن به
سنّ بلوغ و
رشد است. امّا در اینکه، آیا احکام غیرالزامی متوجه
کودک میشود یا خیر؟ اختلافنظر وجود دارد. در حقیقت، بحث در این است که آیا عبادات
کودک ممیّز، مشروعیت دارد و میتواند آن را بهعنوان عمل
مستحب بهجا آورد، یا خیر؟ به این معنی که اگر با قصد امتثال و
اطاعت خداوند متعال عبادت را انجام دهد، مستحق اجر و
ثواب باشد و آثاری مثل صحّت نیابت از غیر خودش بر آن مترتّب گردد.
در اینباره بین فقها نظریّات مختلفی مطرح گردیده است:
الف: برخی معتقدند، عبادات نسبت به
کودکان، صرفاً جنبه تمرینی دارد. البتّه اولیای
کودکان بهجهت اینکه آنها را به انجام
عبادات عادت میدهند، اجر و ثواب دارند.
ب: بعضی دیگر بر این باورند که: عبادات
کودک صحیح است، ولی مشروع نیست.
ج: برخی دیگر نیز بین عبادات واجب و مستحب تفصیل قائل شده و معتقد است، عبادات مستحب برای
کودک، مشروع است، ولی عبادات واجب، تمرینی است.
قائلین به نظریّات فوق برای اثبات مدّعای خود، ادلّهای ذکر نمودهاند که همگی قابل خدشه و اشکال است.
د: در مقابل این نظریّات، دیدگاهی است که اکثر فقها آن را پذیرفتهاند، مبنی بر اینکه عبادات
کودک ممیّز، مشروع و صحیح است و با انجام آن، اجر و ثواب میبرد.
محقّق بحرانی در اینباره مینویسد: «نظریّه مشهور بین فقهای
امامیّه (رضواناللهعلیهم) این است که نیّت عبادت از
کودک ممیّز صحیح است و انجام
روزه توسط وی شرعی است و همچنین دیگر عبادات او مشروع است».
و در
عروة الوثقی هم آمده است: «
روزه و دیگر عبادات
کودک ممیّز، بنابر اقوی، با عنایت به اینکه عبادتش مشروع میباشد، صحیح است.
بر طبق دیدگاه مشهور فقها، اگر پدر
نماز یا
روزه خود را بهجهت عذری که داشته، انجام نداده باشد، بر پسر بزرگتر
واجب است بعد از مرگ
پدر بهجا آورد،
یا برای او
اجیر بگیرد. همچنین به نظر برخی از فقها
احتیاط واجب است که نماز و
روزه فوت شده
مادر را نیز قضا نماید.
حال این پرسش مطرح است که اگر پسر بزرگتر در زمان مرگ پدر صغیر بود، آیا بعد از آنکه به حدّ بلوغ رسید، قضاء نماز پدر و مادر بر او واجب است یا خیر؟
برخی قائل به عدم وجوب میباشند و معتقدند در صورتی که ولیّ میّت (پسر بزرگتر) در حین مرگ پدر، کبیر باشد، بر او واجب میشود؛
زیرا صغیر تکلیفی ندارد،
به علاوه
اصل برائت نیز جاری است.
نظریّه دیگری که بین فقها مشهور است این که کبیر بودن پسر بزرگتر در حین فوت پدر شرط نیست.
امام خمینی در این باره مینویسد: «شرط نیست پسر بزرگتر در زمان مرگ پدر،
بالغ و عاقل باشد، بنابراین بر
کودک زمانی که بالغ شد و بر
مجنون آنگاه که عاقل گردید،
قضای نماز پدر و مادر واجب است».
قریب به این مضمون را نیز مرحوم
آیتالله فاضل لنکرانی فرموده است.
ادلّه دیدگاه عدم اشتراط بلوغ در قضای نماز میّت:
اطلاق ادّله، توضیح اینکه در
روایت صحیحه، از
امام عسکری (علیهالسّلام) سؤال شده، مردی از دنیا رفته در حالی که ده
روز روزه رمضان بدهکار بوده و دو نفر ولی داشته، آیا هر دو نفر، هر کدام پنج
روز روزه بگیرند؟ حضرت فرمود: باید فرزند بزرگتر ده
روز روزه بگیرد. «یَقْضیِ عَنْهُ اَکْبَرُ وَلِییَّهُ عَشَرَةَ اَیّامٍ وِلاءً».
در روایت دیگری آمده است: «یَقْضِی عَنْهُ اَوْلَی النّاسَ بِمِیرٰاثِهِ».
باید کسی که نسبت به میراث او اولویت دارد، قضا کند.
این روایات مطلق و غیربالغ را نیز شامل میشود. بهعبارت دیگر، ظاهر این روایات
حکم وضعی است، بهویژه اینکه در بعضی از آنها، تعبیر به
دَیْن شده است. مانند آنکه
ابن عباس نقل میکند: «جاءَ رجل الی النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فقال: یا رسول الله، انّ امی ماتت وعلیها صَوْم شَهْر افاقضیته عنها؟ قال نعم، فدَین الله احق ُ اَن یُقْضیٰ.
قریب به این مضمون نیز
حمّاد بن عثمان از
امام صادق (علیهالسّلام) نقل نموده است.
صاحب جواهر در اینباره مینویسد: «ادلّه این حکم اطلاق دارد و در هیچکدام از آنها ظهوری نیست که وجوب قضا به ذمّة ولی (پسر بزرگتر) از حین مرگ پدر است، همچنین در ادلّه نیامده است که باید پسر بزرگتر در آن موقع کبیر باشد، بلکه از ظاهر روایات استفاده میشود که وجوب قضا از باب اسباب است، مثل اینکه گفته شود: هر کس
جنب شد باید
غسل کند یا هر کس مال دیگری را اتلاف کند ضامن است، بنابراین وجوب قضا بعد از بلوغ بر پسر بزرگتر که در حین فوت پدر صغیر است، منافاتی با
رفع قلم از صغیر و مجنون ندارد».
در ادلّه، عنوان «اولی الناس بمیراثه» یعنی هر کس به میراث میّت اولویت دارد، قضا بر او واجب است،
متعلّق حکم قرار گرفته است و این عنوان بعد از بلوغ، بر صغیر صدق میکند. بهعبارت دیگر، وجوب قضا بر کسی که اولویت به میراث میّت دارد، مانند دیگر تکالیف، آنگاه که شرایط آن، از جمله
بلوغ و
عقل تحقّق یافت، منجّز میشود، بنابراین وقتی
کودک به حدّ بلوغ و
رشد رسید،
تکلیف مذکور در حق وی منجّز میگردد.
ادلّه دیگری نیز ذکر شده است که به دلیل طولانی بودن، از ذکر آنها خودداری میگردد.
بعد از مرگ انسان جایز است برای نماز و عبادتهای دیگر او که در زمان حیات خود انجام نداده است، شخص مکلّفی را
اجیر کنند، حال این پرسش مطرح است که آیا جایز است
کودک ممیّز با اذن ولیّش اجیر شود؟ در این مساله چند دیدگاه مطرح گردیده است:
بعضی معتقدند، مطلقاً صحیح است، زیرا عدم مشروعیت
عبادت صبی و تمرینی بودن آن بهمعنای این است که امر به آن نشده است، ولی منافات با صحت عمل و نیابت ندارد.
لیکن این نظریّه صحیح نیست، زیرا بنابر اینکه عبادات
کودک، صرف تمرین باشد، امر مستحبی متوجه
کودک نیست و فعل او
عبادت محسوب نمیشود تا به نیابت از دیگری انجام دهد.
برخی دیگر معتقدند، مطلقاً صحیح نیست، زیرا عبادات
توقیفی است و مشروعیت آن نیاز به
امر دارد و نسبت به
کودک چنین امری ثابت نشده است، به علاوه اگر
کودک اجیر شود، بعد از انجام عمل، این تردید وجود دارد که آیا ولی میّت فارغ الذّمة شده یا خیر؟ مقتضای ادلّه، عدم تفریغ ذمّه به نسبت تکلیفی است که متوجّه ولیّ و یا وصّی میباشد و نباید به آن اکتفا نمود. همچنین مقتضای
اصل عملی نیز
اشتغال ذمّه ولی است؛ زیرا شک در تحقّق فراغ ذمّه و
امتثال دارد، با اینکه علم به تکلیف، حاصل است.
امّا از این استدلال جواب داده شده که عبادات
کودک مشروعیّت دارد و اوامر استحبابی متوجّه
کودک است، ادلّه نیابت نیز عمومیّت دارد و
کودک ممیّز را شامل میشود.
دیدگاه سوّم که قویتر بهنظر میرسد، قائل به تفصیل شده و معتقد است بنابر مشروعیّت عبادات
کودک، نیابت او صحیح است، هرچند
احتیاط بر این است که بلوغ را در شخص نائب، شرط بدانیم،
زیرا عبادت
کودک ممیّز مشمول اطلاق ادلّه
صحّت نیابت میباشد.
آیتالله فاضل لنکرانی در اینباره مینویسد: «عبادات
کودک بنابر مشروعیّت آن، صحیح است، زیرا واجد تمام شرایطی است که در صحّت عبادت معتبر است؛ بنابراین جایز است به نیابت از دیگری واقع شود، اعمّ از اینکه دیگری زنده باشد یا مرده، و اعمّ از اینکه در مقابل
اجرت واقع شود یا بدون اجرت» و این نظریّه که نیابت
کودک صحیح نیست، مورد قبول نمیباشد، زیرا دلیلی مبنی بر عدم صحّت آن وارد نشده است».
مستحب است فرزندان چه
کودک و چه بالغ،
نماز،
روزه،
صدقه و دیگر عبادات را به نیابت از
والدین خود، خواه زنده و خواه مرده، انجام دهند.
در روایات بر این مساله تاکید شده است بهعنوان نمونه:
۱.
امام صادق (علیهالسّلام) فرموده است: هیچ چیز مانع نشود فردی از شما، به پدر و مادر خود نیکی کند، زنده باشد یا مُرده. به نیابت از آنها نماز بخواند، صدقه بدهد،
حج انجام دهد،
روزه بگیرد، آنچه را که انجام میدهد برای پدر و مادرش میباشد و هماناندازه برای خود او نیز میباشد و
خداوند متعال بهجهت این نیکی و صله، به او اجر و
ثواب بسیار خواهد داد. «قال: مٰا یَمْنَعُ الرَّجُلَ مِنْکُمْ ان یَبَرَّ وٰالِدَیْهِ حَیَّیْنِ وَمَیِّتَیْنِ یُصَلِّی عَنْهُمٰا وَیَتَصَدَّقُ عَنْهُمٰا وَیَحُجَّ عَنْهُمٰا وَیَصُومَ عَنْهُمٰا فَیَکُونُ الَّذیِ صَنَعَ لَهُمٰا وَلَهُ مِثْلُ ذٰلِکَ فَیَزِیدُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ بِبِرِّهِ وَصِلَتِهِ خَیْراً کَثِیراً».
۲. در روایت دیگری، آن حضرت میفرماید: نماز،
روزه، صدقه، حج،
عمره و هر
عمل نیک که به نیابت
میّت انجام شود، از آن منتفع میشود، حتّی اگر در
عالم برزخ ناراحتی داشته باشد، برطرف میشود و به او گفته میشود این بهجهت کاری است که فرزندت فلانی انجام داد یا برادر دینی تو انجام داد. «هٰذَا بِعَمَلِ ابْنِکَ فُلانٍ وَبِعَمَلِ اَخِیکَ فُلانٍ اَخُوکَ فِی الدِّینِ».
۳. در حدیث دیگری از آن حضرت سؤال شده آیا برای میّت، نماز،
دعا، صدقه،
روزه و ... انجام دهیم؟ حضرت فرمود: آری. به حضرت عرض شد آیا میّت متوجّه میشود چه کسی برای او، این اعمال را انجام داده؟ فرمود: آری. سپس فرمود: و اگر از او ناراحت باشد، راضی میشود. «قٰالَ: نَعَمْ، ثُمَّ قٰالَ: یَکُونُ مَسْخُوطاً عَلَیْهِ فَیُرْضَی عَنْهُ».
و روایات دیگری
که اطلاق آنها شامل
کودک ممیّز میباشد.
انصاری، قدرتالله، احکام و حقوق کودکان در اسلام، ج۲، ص۱۳۵-۱۳۹، برگرفته از بخش «فصل دوازدهم عبادات کودک»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۱/۵.