نهج البلاغه از منظر علمای مذاهب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اهمیت کتاب نهج البلاغه به حدی است که حتی بعضی از علمای
اهل سنت درباره این
کتاب شرح نوشتهاند. "ابن ابیالحدید معتزلی" این کتاب را در بیست جلد شرح داده است
و علمای
شیعه درباره این کتاب (شرح ابن ابیالحدید) نظرات مثبتی دادهاند.
برخی علمای مذاهب اسلامی، دیدگاههای گوناگونی درباره
نهج البلاغه ارائه دادهاند:
ابن ابیالحدید میگوید:
«انّ سطراً
واحداً من نهج البلاغه یساوی ألف سطر من کلام ابن نباته
و هو
الخطیب الفاضل الذی اتّفق الناس علی أنه
أوحد عصره
فی فنّه»؛
یک سطر از نهج البلاغه برابر با هزار سطر از
کلام ابننباته است که به اتفاق دانشمندان
خطیبی فاضل
و در فن خود یگانة عصر خویش بوده است.
دکتر زکی مبارک میگوید:
«لامفرّ من الإعتراف بإنّ نهج البلاغه له اصول
و الّا فهو شاهد علی أن الشیعة کانوا من أقدر الناس علی صناعة الکلام البلیغ»؛
چارهای نیست جز این که باید اعتراف کنیم نهج البلاغه
اصالت دارد
و از اصلی معتبر نقل شده است
و گرنه باید بگوییم،
شیعه تواناترین مردم
جهان در ساختن کلام
بلیغ است.
شیخ محمود شکری آلوسی میگوید:
«هذا کتابن قد استودع من
خطب الإمام علی بن ابیطالب (علیهالسلام) ما هو قبس من نور الکلام الإلهی
و شمس تضیء بفضاحة المنطق النبوی»؛
این کتاب نهج البلاغه که حاوی
خطبههای
امام علی بن ابیطالب است، پرتوی از نور سخن الهی دارد،
و خورشیدی است که با
فصاحت منطق نبوی میدرخشد.
باز آلوسی میگوید:
«انّه قد اشتمل علی کلام یخیل أنه فوق کلام المخلوقین، دون کلام الخالق، عزّوجلّ قد اعتنق مرتبة الأعجاز
و ابتدع ابکار الحقیقة
و المجاز»؛
نهج البلاغه مشتمل بر
خطبههای
امیر المؤمنین است که فوق سخن مخلوق
و دون سخن
خالق است، نزدیک به مرتبة
اعجاز دارد
و مبتکر طرق
حقیقت و مجاز است.
استاد محمد حسن نائل مرصفی میگوید:
«نهج البلاغه ذلک الکتاب الذی أقامه الله حجة واضحة علی أن علیّاً کان أحسن مثال حیّ لنور القرآن
و حکمته،
و علمه
و هدایته
و اعجازه
و فصاحته. اجتمع لعلی
فی هذا الکتاب ما لم یجتمع لکبار الحکماء
و افذاذ الفلاسفة
و نوابغ الربانیین من آیات الحکمة السابغة
و قواعد السیاسة المستقیمة»؛
نهج البلاغه، مثال زندهای است برای
نور و حکمت و علم و هدایت و اعجاز
و فصاحت قرآن، این
کتاب حاوی حکمتهای عالی، قوانین سیاسی
و مواعظ درخشانی است که در کتابهای بزرگان حکما
و فلاسفه
و نوابغ دیده نمیشود.
شیخ ناصیف یازجی میگوید:
«إذا شئت أن تفوّق أقرانک
فی العلم
و الأدب
و صناعة الإنشاء فعلیک بحفظ القرآن
و نهج البلاغه»؛
اگر بخواهی از لحاظ علم
و ادب و انشاء بر رقیبانت برتری پیدا کنی، باید
قرآن و نهج البلاغه را
حفظ کنی.
علی الجندی رئیس دانشکدة علوم در دانشگاه قاهره میگوید:
با مطالعة نهج البلاغه نوعی خاص از
آهنگ موسیقی بر اعماق احساسات انسن پنجه میافکند که از نظر
سجع و قافیه و ترتیب کلمات
و جملات چنان مرتب است که میتوان آن را
شعر منثور نامید.
دکتر زکی مبارک میگوید:
«
و انّی لأعتقد أنّ النظر
فی کتاب (نهج البلاغه) یورث الرجولة
و الشهامة
و عظمة النفس، لأنّه من روح قهّار واجة المصاعب بعزائم الأسود»؛
من
اعتقاد دارم که مطالعة کتاب نهج البلاغه، روح شهامت
و مردانگی
و عظمت نفس را تقویت میکند؛ زیرا از روح پرتوانی صادر شده است که در دشواریها با همت شیروار خود مواجه میگشت.
دکتر طه حسین در رابطه با یکی از کلمات زیبای امام دربارة
شناخت و عدم شخصیتزدگی میگوید:
«من پس از وحی
و سخن خدا جوابی با شکوهتر
و شیواتر از این جواب ندیده
و و نمیشناسم».
استاد محمدامین نواوی میگوید:
«حفظ علی القرآن کله، فوقف علی أسراره
و اختلط به لحمه
و دمه
و القاری یری ذلک
فی نهج البلاغه»؛
علی (علیهالسلام) همة قرآن را حفظ کرده بود،
و از اسرارش آگاه بود
و قرآن با خون
و گوشت او در آمیخته بود، این
حقیقت را کسی در مییابد که نهج البلاغه مطالعه کنند.
استاد امین نخله میگوید:
«إذا شاء أحد أن یشفی صبابة نفسه من کلام الإمام فیقبل علیه
فی النهج من الدقّة
و لیتعلّم المشی علی ضوء نهج البلاغه»؛
هر گاه کسی بخواهد بیماری نفسش را بهبود بخشد، باید به گفتار
امام در نهج البلاغه رو آورد.
و راه رفتن در پرتو آن
کتاب را فرا گیرد.
یکی از استادان فنّ بلاغت حسین نائل مرصفی است:
ایشان در شرحی که بر
نهج البلاغه نوشته است، به تمام معیارها
و جاذبههای یادشده در کلمات ابن ابیالحدید اعتراف کرده
و افزوده است که نهج البلاغه کتابی است که
خداوند آن را دلیل روشنی قرار داده تا ثابت کند که علی (علیهالسلام) بهترین شاهد زندة نورانیت
و پرتو بخش قرآن
و حکمت
و دانش و هدایت
و اعجاز و فصاحت آن کتاب آسمانی است،
آیات و نشانههای
حکمت ارزنده
و قوانین صحیح سیاست
و پندهای روشن
و دلنشین
و براهین گویا
و استواری که علی (علیهالسلام) در این
کتاب آورده خود دلیل فضیلت مافوق تصور
و بهترین آثار یک پیشوای به
حق است که هیچیک از حکمای بزرگ
و فلاسفة عالی مقام
و نوابغ روزگار نظیر آن را نیاوردهاند.
عباس محمود عقّاد نویسنده
و مورخ معروف مصری میگوید:
«
فی کتاب نهج البلاغه فیض من آیات
التوحید و الحکمة الإلهیّة تتّسع به دراسة کل مشتغل بالعقائد
و اصول التالیة
و حکم
التوحید»؛
در کتاب نهج البلاغه فیض از
آیات توحید و حکمت الهی است که
ذهن دانشجوی معارف الهی
و اصول
توحید را توسعه میدهد
و مهر شخصیت علوی از پشت سطرها
و از میان حرفهای این کتاب پدیدار است
و چون خوب دقت کنی صدای امام را از آن سوی کلمات میشنوی نه صدای دیگری را.
ابن ابیالحدید میگوید:
«کسی که بخواهد فصاحت
و بلاغت بیاموزد
و امتیاز سخن را دریابد، باید در این
خطبه تأمل کند؛ زیرا نسبت این سخن با هر سخنی دیگر غیر از
کلام خدا و رسول همانا نسبت ستارة درخشان با سنگ سیاه
و تاریک است، سپس بیننده باید بنگرد که چه روشنی
و جلالت
و درخشندگی دارد
و چه
خوف و خشیتی ایجاد میکند، خدا گویندهاش را جزای
خیر دهد که گاهی با دست
و شمشیرش از اسلام دفاع کرد
و گاهی با
زبان و بیانش
و زمانی با
فکر و قلبش، در
جهاد، او سید مجاهدین است
و در موعظه بلیغترین وعاظ
و در فقه
و تفسیر، رئیس فقها
و مفسرین
و در
عدل و توحید، پیشوای
عادلان و موحدین.
و لیس علی الله بمستنکر إن یجمع العالم
فی واحد.
باز میگوید:
«
و اعلم أنّ
التوحید و العدل و المباحث الشریفة الإلهیّة، ما عرفت الّا من کلام هذا الرجل
و ان کلام غیره من أکابر الصحابة لم یتضمن شیئاً من ذلک أصلاً
و لاکانوا یتصوّرونه
و لو تصوّروه لذکروه
و هذه الفضیلة عندی أعظم فضائله (علیهالسلام)»؛
بدان
توحید و عدل و سایر مباحث شریف الهی جز از سخن این رجل الهی دانسته نشد؛ زیرا سخن دیگران از بزرگان
صحابه، حاوی این مطالب نیست،؛ بلکه این مطالب به فکر آنها خطور هم نمیکرد. اگر خطور میکرد، بیان میکردند همانا این بزرگترین
فضیلت علی (علیهالسلام) است.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «نهج البلاغه از منظر علمای مذاهب».