نهایة التقریر (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
كتاب "نهایة التقریر" دربردارنده مباحث
آیة الله عظمی سید حسین طباطبائی بروجردی قدس سره است كه به قلم
آیة الله محمد فاضل لنکرانی تقرير گشته است.
آيت الله سيد حسين بن سيد على طباطبايى بروجردى در سال۱۲۹۲قمرى در شهرستان
بروجرد چشم به جهان گشود. نسب او از طرف پدر و اجداد طاهرينش به
امام حسن مجتبی علیه السلام مىرسد. از جهت مادرى نيز به ملا محمد تقى، مجلسى اول( متوفاى ۱۰۷۰ قمرى) پدر
علامه مجلسی ، صاحب
بحار الأنوار ( متوفاى ۱۱۱۰ قمرى) مىرسد . پدرش با عنايت و توجه خاصى كه نسبت به تربيت او داشت، او را به يكى از حوزههاى
علميّه به نام مدرسۀ نوربخش فرستاد و او تحت نظارت اساتيد معروف آن زمان
علوم عربى و
مقدمات علم اصول و
فقه را فرا گرفت.در سال ۱۳۱۰ قمرى در حالى كه ۱۸ ساله بود پدر بزرگوارش او را به اصفهان كه در آن زمان مركز نخبگان و
علماى طراز اول بود، فرستاد و او تا سال ۱۳۱۴ قمرى مدت چهار سال در آنجا به تحصيل ادامه داد. در سال ۱۳۱۹، در حالى كه ۲۷ سال از عمر مباركش مىگذشت، پس از ديدارى كوتاه از زادگاهش با راهنمايى پدر بزرگوارش براى تكميل تحصيلات به
نجف اشرف مهاجرت كرد. با ورود به نجف اشرف در حلقۀ درس آخوند
ملا محمد کاظم خراسانی ( متوفاى ۱۳۲۹ قمرى)، صاحب
کفایة الأصول در آمده و مدت ده سال از محضر مبارك او استفاده كرد. ايشان در همين زمان كتاب حاشيه بر كفاية الأصول خود را تأليف و تدوين نمود.
آیت الله بروجردی در اواخر سال ۱۳۲۸ قمرى در سن ۳۶ سالگى و در حالى كه از
آخوند خراسانی و
شیخ الشریعة اصفهانی به دريافت
اجازۀ اجتهاد نائل شده بود به بروجرد برگشت.
علما و بزرگان
قم و از آن جمله رهبر فقيد انقلاب اسلامى حضرت
امام خمینی ره در ملاقاتها و عيادتهايى كه از ايشان داشتند از ايشان براى اقامت در قم دعوت كردند. آيت اللّه بروجردى به خواست
علما و مردم متدين قم پاسخ مثبت داده و در روز ۲۶ صفر سال ۱۳۶۴ قمرى با خانواده و نزديكانش به قم وارد شد.ب ا حضور ايشان در قم نهضت
علمى قم شكل گرفت و اين شهر به عنوان مركز دينى و منشأ عظمت و اقتدار مذهبى جايگاه خود را پيدا كرد. از همان ابتدا درس فقه ايشان در صبح و درس
اصول در عصر آغاز گرديد. پس از مدتى درس
اصول را ترك كرده و فقط به تدريس فقه ادامه دادند.
علم از برترين كمالات نفسانىّ، و شريفترين فضائل معنوى است، تحصيل
علم از مهمترين واجبات است، لذت
علم وصف ناشدنى است،
علم نور است و روشنى، درخشش است و صفا. و
علم فقه در ميان ديگر
علوم با تمام تخصصها و شاخههاى متنوعشان از مزيت و شرافت خاصى برخوردار است چرا كه به خداوند متعال منتهى شده و عهدهدار دنيا و آخرت مردم است و سعادت دنيا و آخرت را برايشان تضمين مىكند.
فقها
حکم پايههاى دين را دارند، آنها ناقلين شريعت رسول خدا، و نگاهبانان فتاواى
أئمّه مهدیین صلوات اللّه علیهم أجمعین ، و وارثين أنبيائند، مركب نوشتارشان از خون شهدا برتر، و نگاه به ايشان عبادت، و همنشينى با آنها سعادت است، دنباله روى و پيروى از ايشان بر همه كس
واجب است، چرا كه آنها در مسير پژوهشهاى فقهى تمام تلاش خود را كرده و گرهها از مسائل فقهى گشوده و مجملات آن را بيان نمودهاند و چه بسيار كتابهاى روشنگرى كه در اين وادى به رشته تحرير درآوردهاند، كتابهايى كه
انسان را از جهالت به دانايى هدايت مىكنند.
تا اين كه نوبت به خورشيد آسمان فقاهت و
اجتهاد ، و محور دايره نظر و انتقاد، جامع معقول و منقول، و دربردارنده فروع و
أصول، حجّة كبرى، و آية عظمى، حاج حسين طباطبائى بروجردى قدس الله نفسه الزكية رسيد، كسى كه رهبرى دينى و زعامت روحانيت را به دست گرفته و تمام تلاش خود را در پژوهش مباحث اين فن، و ساماندهى مسائلش كرد، تا جاييكه هيچ در بستهاى نماند مگر اين كه با سرانگشت فكرش آن را گشود، و هيچ مجملى نديد مگر اينكه آن را با بيان آثار خود شرح نمود، او آثار به جاى مانده از پشينييان را زنده كرد و كتابهاى فراموش شده فقهى آنان را تجيد چاپ نمود، يكى از كسانى كه خداوند متعال به ايشان توفيق كسب فيض از
علوم، و استفاده از بيانات، و تحقيقات ايشان را عنايت نمود
آیة الله محمد فاضل لنکرانی مقرر اين كتاب است.
اين كتابى را هم كه مىبينيد حاصل مباحث ايشان بوده و از دروس سطح عالى ايشان گرفته و نام آن را« نهاية التقرير» نهاده است، ايشان تمام تلاش خود را در تقرير مطالب به شكلى مقبول و خالى از ايجاز و زيادهگويى كردهاند.
مقرر در اين رابطه چنين مىگويند:« در سال ۱۳۶۹، و در سن نوزده سالگى، خداوند متعال به من توفيق حضور در درس
استاد بروجردی را عنايت كرد، من به دليل حافظه قوى خود در سر درس تنها عناوين بحث و روايات را مىنوشتم تا هنگام شب كتابتش را كامل كنم، روش من در كتابت تقريرات استاد اينگونه بود كه گفتم. استاد ما تعبيرات دقيق و شيوه عميقى در بحث داشت اما ورود و خروجش در مباحث خالى از پيچيدگى نبود و همين امر تقرير دروسش را مشكل مىساخت.
جناب استاد در هر مسألهاى از مسائل فقه مانند يك قاضى كه براى هر قضيهاى پوشهاى خاص با خود دارد پوشهاى مخصوص آن مسأله در بغل داشت كه در آن روايات مسأله و أقوال فقهاى عامه و خاصه در آن مسأله و
اختلاف نظرهايشان در مسأله را در بر داشت و در انتها پس از توضيح و بيان كامل مسأله نظر خود را در آن مسأله مىدادند. روزى از روزها جناب استاد به مجلس عزاى
اهل بیت علیهم السلام كه در منزل ما برپا بود آمدند و پس از تمام شدن مجلس و پراكنده شدن مردم پدرم به ايشان گفت: آيا مىدانستيد كه پسرم مباحثى را كه شما در درسهايتان بيان مىكنيد مىنويسد و توفيق حضور در درسهاى شما را دارد؟ ايشان پاسخ دادند خير. پدرم به من گفت: نوشتههايت را بياور، و به استاد نشان بده. من نيز آنها را آوردم و پيش روى استاد قرار دادم.
ايشان نيم ساعت به خواندن آن پرداختند و سپس اشكالى به نقل روايتى از كتاب وسائل كردند، آن گاه رو به من كردند و مرا به ادامه اين كار تشويق كردند. من هم درس استاد را در همان روز مىنوشتم و اگر در همان روز موفق به اين كار نمىشدم در شب بعد آن را مىنوشتم و هر چه مىنوشتم به استاد عرضه مىكردم و ايشان پس از خواندن نواقص را به من گوشزد مىكردند. من بحث لباس مشكوك را كه از مباحث مهم كتاب صلاة بوده، و استاد از تمام جنبههاى فقهى و
أصولى به آن پرداختهاند، به شكل كامل و در جزوهاى جداگانه نوشته و به استاد
تقديم كردم، ايشان نيز پس از خواندن آن مرا به ادامه نوشتن تشويق و ترغيب نمودند، و در آن زمان به من مبلغ پنج هزار تومان كه در آن وقت مبلغ زيادى بود ارزانى كردند.
من پس از تكميل جلد اول كتاب آن را به استاد دادم و ايشان پس از خواندنش دستور به چاپ آن را دادند و جلد دوم كتاب نيز به همين شكل بود و پس از دو هفته كامل كه كتاب نزد ايشان ماند و دو سوم آن را خواندند فرمودند اشكالى در آن نديدم. من هم از ايشان
اجازه چاپ گرفتم و ايشان گفتند كتاب را چاپ كن و هزينهاش را من مىدهم. اين كتاب درباره مباحث صلاة است كه ثمره يازده سال تدريس أستاد مىباشد.
گروه
علمى مركز فقه أئمّة أطهار عليهم السّلام تجديد چاپ اين كتاب را به انجام رساندند.
نرم افزار جامع فقه أهل البيت عليهم السلام، مرکز تحقیقات کامپیوتری
علوم اسلامی