نماز کودک
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نماز کودک از مباحثی است که در
عبادات کودک بحث میشود.
عبادات کودک شامل تکالیف الزامآور مثل
وجوب و
حرمت و تکالیف غیرالزامی میشود. در رابطه با تکالیف الزامآور، طبق اتفاقنظر فقها، خطاب
شارع متوجه
کودک نیست هرچند ممیّز باشد، زیرا شرط
تکلیف الزامی، رسیدن به
سنّ بلوغ و
رشد است. ولی در رابطه با
عبادات غیرالزامی اختلافنظر وجود دارد، و دیدگاه اکثر علما این است که توجّه تکلیف غیرالزامی به
کودک ممیّز، دارای منع شرعی و عقلی نیست و اطلاق در خطابات، او را نیز شامل میشود.
همان شرایطی که در
نماز افراد
بالغ معتبر است، در نماز کودک نیز باید رعایت گردد، مگر در موارد استثنایی که دلیل خاصّی بر عدم لزوم آن شرط، دلالت دارد: مانند
مکان و
لباس نمازگزار، پوشیدن لباس طلابافت یا حریر و ... که در نماز کودک استثناء شده است.
فقها اتفاقنظر دارند، تکالیف الزامآور مثل
وجوب و
حرمت، متوجه
کودک هر چند ممیّز باشد، نیست، زیرا شرط تکلیف الزامی، رسیدن به
سنّ بلوغ و
رشد است.
امّا در اینکه، آیا احکام غیرالزامی متوجه کودک میشود یا خیر؟ اختلافنظر وجود دارد. در حقیقت، بحث در این است که آیا
عبادات کودک ممیّز، مشروعیت دارد و میتواند آن را بهعنوان عمل
مستحب بهجا آورد، یا خیر؟ به این معنی که اگر با قصد امتثال و
اطاعت خداوند متعال عبادت را انجام دهد، مستحق اجر و
ثواب باشد و آثاری مثل صحّت نیابت از غیر خودش بر آن مترتّب گردد.
در اینباره بین
فقها نظریّات مختلفی مطرح گردیده است:
الف: برخی معتقدند،
عبادات نسبت به کودکان، صرفاً جنبه تمرینی دارد. البتّه اولیای کودکان بهجهت اینکه آنها را به انجام
عبادات عادت میدهند، اجر و ثواب دارند.
ب: بعضی دیگر بر این باورند که:
عبادات کودک صحیح است، ولی مشروع نیست.
ج: برخی دیگر نیز بین
عبادات واجب و
مستحب تفصیل قائل شده و معتقد است،
عبادات مستحب برای کودک، مشروع است، ولی
عبادات واجب، تمرینی است.
قائلین به نظریّات فوق برای اثبات مدّعای خود، ادلّهای ذکر نمودهاند که همگی قابل خدشه و اشکال است.
د: در مقابل این نظریّات، دیدگاهی است که اکثر فقها آن را پذیرفتهاند، مبنی بر اینکه
عبادات کودک ممیّز، مشروع و صحیح است و با انجام آن، اجر و ثواب میبرد.
محقّق بحرانی در اینباره مینویسد: «نظریّه مشهور بین فقهای
امامیّه (رضواناللهعلیهم) این است که نیّت
عبادت از کودک ممیّز صحیح است و انجام
روزه توسط وی شرعی است و همچنین دیگر
عبادات او مشروع است».
و در
عروة الوثقی هم آمده است: «
روزه و دیگر
عبادات کودک ممیّز، بنابر اقوی، با عنایت به اینکه عبادتش مشروع میباشد، صحیح است.
نظر
امام خمینی در تعالیق ایشان بر عروه، مطابق با متن آن است که مینویسد: «
یستحبّ تمرین الممیّز من الاطفال علی قضاء ما فات منه من الصلاة، کما
یستحبّ تمرینه علی ادائها؛ سواء الفرائض و النوافل، بل
یستحبّ تمرینه علی کلّ
عبادة، و الاقوی مشروعیّة
عباداته.»
و در
تحریرالوسیله نیز درباره
صحت حج بچه یز این عقیده است که «اگر
بچه ممیّز
حج به جا آورد صحیح است، و لیکن کفایت از
حجة الاسلام نمیکند هرچند که غیر از بلوغ همه شرایط را دارا باشد.»
الف: عمومات و اطلاقاتی که دلالت بر تکلیف و وجوب دارند، غیر بالغین را نیز شامل میشود.
مانند «وَ اَقِیمُوا الصَّلاةَ
»
نماز را به پا دارید یا «فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ
» هر کس
ماه رمضان را درک کند، باید روزه بگیرد.
با این توضیح که توجّه خطاب به کودک ممیّز از نظر
عقل منعی ندارد، همچنین از دیدگاه
شرع، توجّه به تکالیف الزامآور مثل وجوب و حرمت، مشروط به رسیدن شخص به سن بلوغ است. بنابراین توجّه تکلیف استحبابی به کودک ممیّز، دارای منع شرعی و عقلی نیست و اطلاق در خطابات، او را نیز شامل میشود و فرض بر این است که کودک دارای فهمی که شرط توجّه خطاب و تکلیف استحبابی است، میباشد.
ب: عموم و اطلاقات غیرتکلیفی نیز کودکان ممیز را شامل میگردد. توضیح اینکه روایات وارد شده که تمام افراد را به انجام مفاد آن، دعوت میکند. مانند آنکه
امام رضا (علیهالسّلام) فرموده است: نماز سبب نزدیکی هر باتقوایی به پروردگار خویش است. «اَلصَّلاةُ قُرْبانُ کَُلَّ تَقِی».
یا
پیامبر مکّرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرموده است: روزه به منزله سپری است که
انسان را از
آتش جهنّم حفظ میکند. «اَلصَّوْمُ جُنَّةٌ مِنَ النَّارِ».
این روایات و مشابه آنها که تعدادشان در ابواب مختلف فقه کم نیست، میتواند استحباب را برای کودک اثبات نماید و اثبات استحباب، مساوی با صحّت آن است.
ج: عمومات و اطلاقاتی وجود دارد که دلالت دارند بر ترتّب ثواب و اجر بر افعالی خاص. مانند آن که خداوند میفرماید: هرکس
کار نیک انجام دهد، ده برابر به او پاداش داده میشود. «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ اَمْثَالِهٰا
» یا در بعضی از
روایات وارد شده است که هرکس نماز بخواند یا حج برود و یا
زکات به مستحق بدهد، چهاندازه ثواب دارد، مثلاً در مورد روزه
مستحبی فرمودهاند: اگر کسی روز بیست و هفتم
ماه رجب را روزه بگیرد، خداوند بهاندازه شصت ماه روزه به او ثواب عطا میفرماید. «کَتَبَ اللهُ لَهُ صِیٰامَ سِتَِّینَ شَهْراً».
این گونه روایات، کودکان را نیز شامل میشود.
همچنین
آیات و روایاتی که مفادش چنین است: «خداوند کار هیچکس را ضایع نمیکند و بدون مزد و اجر نمیگذارد» میتوان به آنها استناد نمود. در
قرآن آمده است: ما پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهیم نمود، «اِنّا لا نُضِیعُ اَجْرَ مَنْ اَحْسَنَ عَمَلاً
».
د: روایاتی نیز وارد شده که بهطور خاص، دلالت بر استحباب
عبادت نسبت به کودک دارد و میتوان مشروعیّت را از آن استفاده نمود، در مباحث مربوط به هر یک از
عبادات کودک، آن روایات را ذکر خواهیم نمود.
نتیجه اینکه اگر کار نیک از کودک ممّیز صادر شود، عنوان
عمل صالح و نیک بر آن صادق است و بر اساس بسیاری از آیات و روایات، خداوند آن را ضایع نمیکند، بلکه پاداش خواهد داد و این مستلزم مشروعیّت آن است.
همان شرایطی که در نماز افراد بالغ معتبر است، در نماز کودک نیز باید رعایت گردد، مگر در موارد استثنایی که دلیل خاصّی بر عدم لزوم آن شرط، دلالت داشته باشد. برخی از فقها،
به این معنی تصریح نموده و برخی نیز از مفهوم کلامشان استفاده میگردد.
فقیه بزرگ،
صاحب جواهر میگوید: «بدیهی است آنچه در نماز مکلّفین معتبر است، در نماز کودک نیز باید رعایت گردد».
همچنین در عروة الوثقی آمده است: «در لزوم رعایت شرایط، نماز
پسر مانند نماز
مرد است و نماز
دختر مثل نماز
زن».
امام خمینی دراینخصوص در
تحریرالوسیلة مینویسد: «الاَمَة و الصبیّة کالحرّة و البالغة، الّا انّه لا یجب علیهما ستر الراس و الشعر و العنق.»
کنیز و
دختربچه (در پوشش نماز) مانند زن حرّ (آزاد) و بالغ میباشند، جز آنکه پوشاندن
سر و
مو و
گردن بر این دو واجب نیست.
عدهای از فقیهان بر لزوم رعایت شرایطی در نماز کودک به برخی از ادله استناد کردهاند:
برخی از فقیهان برای اثبات این مدّعا به قاعده الحاق استناد نمودهاند
و ظاهراً مقصود از آن، همان
قاعده اشتراک است که از قواعد معروف فقهی محسوب میشود. به این معنی که اگر حکمی برای آحاد مکلّفین یا عدّهای از آنها ثابت شد و دلیلی که اختصاص به آنها داشته باشد، موجود نباشد، این حکم، مشترک بین جمیع مکلّفین است، اعّم از زن و مرد تا
روز قیامت، خواه با
دلیل لفظی ثابت شده باشد یا چنین نباشد.
نحوه استدلال به این قاعده در مساله مورد بحث، به این صورت است که گفته شود، نماز اشخاص
بالغ دارای شرایط و اجزایی است که از طرف
شارع بیان گردیده و نیز باید فاقد موانع و خلل باشد. از طرفی در موضوع حکم نماز، مکلّف قید قرار نگرفته بهطوری که اختصاص به او داشته باشد و بر غیر او منطبق نشود. بنابراین به دلیل قاعده اشتراک، باید نماز کودک دارای همان شرایط نماز بالغ باشد، زیرا فرض بر این است که کودک، مخاطب به خطاب نماز است، همانند مکلّفین؛ با این تفاوت که
خطاب در حق مکلّفین. الزامی است و ترک آن
عقوبت دارد، برخلاف کودک که خطاب نسبت به او غیر الزامی و
مستحب است و با انجام آن،
ثواب میبرد، ولی ترکش مؤاخذه ندارد.
بعضی از
احکام وضعیه مانند
شرطّیت و
مانعیت مشترک بین بالغ و کودک است. از طرفی، آیات و روایاتی وارد شده است با این محتوا که در نماز باید شرایطی رعایت شود، این ادلّه کودک ممیّز را نیز شامل میگردد، مثلاً به حکم آیه ششم
سوره مبارکه مائده، «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اِذا قُمْتُمْ اِلَی الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ اَیْدِیَکُمْ اِلَی الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ اَرْجُلَکُمْ اِلَی الْکَعْبَیْنِ...
»
وضو در نماز شرط است و به مقتضای خطاب وضع این حکم مشترک بین صغیر و کبیر است، یعنی مصلّی بالغ باشد یا غیر بالغ، باید نماز را با وضو بهجا آورد.
یا در
روایت صحیحه، از
امام باقر (علیهالسّلام) وارد شده که فرموده است: نماز بدون
طهارت، نماز نیست. «لا صَلاَة اِلاّ بِطَهُورٍ».
و نیز فرموده است: نماز بدون
قرائت که آهسته یا بلند خوانده میشود، نماز نیست. «لا صَلاةَ لَهُ اِلاّٰ اَنْ یَقْرَاَبِهٰا فیِ جَهْرٍ اَوْ اِخْفٰاتٍ».
همچنین در روایت صحیحه، امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: خنده با صدا، وضو را باطل نمیکند، ولی موجب بطلان نماز میباشد. «اَلْقَهْقَهَةُ لا تَنْقُضُِ الْوُضُوءَ وَ تَنْقُضُ الصَّلاةَ»
و روایات دیگر.
در تمام این موارد، اطلاق و عمومی که دلالت بر اجزاء، شرایط یا موانع نماز دارد، کودک را نیز شامل میشود، زیرا متعلّق این ادلّه، طبیعت نماز است و فرقی نیست که آن را
مکلّف انجام دهد یا کودک.
عبادات اعمّ از اینکه واجب باشد یا
مستحب،
توقیفی است، به این معنی که
جایز نیست آنها را زیاد یا کم نمود، بلکه باید بهگونهای که
شارع دستور فرموده و با شرایط و اجزایی که معین شده، انجام شود. بدانجهت به مقتضای اصل اوّلی، باید نماز کودک در اجزاء و شرایط و موانع، مثل نماز افراد مکلّف باشد، زیرا فرقی بین آنان نیست، مگر در عدم
بلوغ و این ویژگی نمیتواند موجب جواز و صحّت نماز کودک با فقد شرایط باشد، مگر اینکه دلیل خاصّی بر این معنی دلالت داشته باشد.
افزون بر اینکه اگر نماز کودک بدون اجزاء و شرایط، صحیح باشد، فقه جدید ایجاد میشود، زیرا لازم میآید نماز کودک صحیح باشد، هرچند واجد شرایط و اجزاء مثل طهارت،
رکوع،
سجود و ... نباشد. همچنین لازم میآید که انجام مبطلات عمدی، سبب بطلان نماز نشود و کسی نمیتواند این لوازم را بپذیرد.
برخی از شرایط و اجزاء در نماز کودک استثنا شده است:
به اتفاق همه مسلمانان، طهارت و
وضو در صحت نماز شرط است؛ ولی در حدیثی از
امام باقر (علیهالسّلام) نقل شده که فرموده است: وقتی کودک سه ساله شد، به او بگویید تا جمله شریفه «لا اله الاّٰ الله» را چندین بار بگوید و آنگاه که هفت ساله شد، به او گفته شود صورت و دستهای خود را شستشو ده، وقتی انجام داد به او گفته شود نماز بخوان و آنگاه که نه ساله شد وضو گرفتن به او آموزش داده شود و بعد از آموزش وضو و انجام آن به انجام نماز امر شود و اگر نماز را بهجای نیاورد،
تنبیه شود و آنگاه که نماز و وضو را
آموزش دید و بهجای آورد، خداوند، او و پدرش و مادرش را میبخشد: ان شاء الله. «فَاِذٰا تَمَّ لَهُ سَبْعَ سِنیِنَ قَیِلَ لَهُ: اِِغْسِلْ وَجْهَکَ وَکَفَیْکَ، فَاِذٰا غَسَلُهُمٰا قیِلَ لَهُ: صَلَّ، ثُمَّ یُتَْرَکُ حَتَّی یَتِمَّ لَهُ تِسْعَ سِنیِنَ، فَاِذٰا تَمَّتْ لَهُ عُلَّمَ الْوُضُوءَ وَ ضُرِبَ عَلَیْهِ وَاُمِرَ بِالصَّلاةِ...».
این روایت دلیل است بر اینکه برای کودکان هفت تا نه ساله، شستن صورت و دستها بهجای وضو متعارف کفایت میکند، البته از نظر سند ضعیف است، ولی از باب
تسامح در ادلّة
مستحبات (سنن)، ممکن است مستند قرار گیرد.
به اتفاق فقها، کسی که میداند
لباس یا
مکان او غصبی و
حرام است، اگر عمداً در آن نماز بخواند باطل است.
البته این حکم اختصاص به افراد بالغ دارد و کودکان را شامل نمیشود، زیرا وجوب اجتناب از
غصب متوجّه آنان نیست. به بیان دیگر، حکم حرمت به آنان تعلّق نمیگیرد تا مشمول آن قرار گیرند.
پوشیدن لباسی که از
ابریشم خالص تهیه شده است، برای
مردان حرام است و
نماز با آن باطل است، ولی برای
زنان چه در حال نماز و چه در غیر نماز جایز است.
امّا نسبت به پسر بچه از چند جهت قابل بررسی است:
۱. آیا برای
ولی کودک جایز است لباسی که از ابریشم خالص تهیه شده بر تن فرزند خود بپوشاند؟ دیدگاه مشهور فقها، حکم به جواز است،
به ویژه کودکانی که نزدیک به بلوغ نیستند و به اصطلاح،
مراهق نامیده نمیشوند. دلیل آن، اصل است؛ یعنی
اصل برائت از حرمت، زیرا دلیلی بر عدم جواز آن وارد نشده است
امام خمینی در
تحریرالوسیلة مینویسد: «لا باس بلبس الصبیّ الحریر، فلا یحرم علی الولیّ الباسه، و لا یبعد صحّة صلاته فیه ایضاً.
پوشیدن ابریشم برای
پسربچه اشکالی ندارد، بنابراین اگر
ولیّ به او ابریشم بپوشاند حرام نیست. و بعید نیست که نماز او در لباس ابریشم صحیح باشد.
۲. اگر پسر بچه، خود لباسی که از ابریشم خالص تهیه شده است؛ بپوشد منعی ندارد و بهدلیل این که،
مکلّف نیست، مشمول حکم حرمت قرار نمیگیرد.
۳. آیا نماز پسر بچه در لباسی که از ابریشم خالص تهیه شده باطل است؟ در اینباره دو نظریّه مطرح شده است:
بعضی قائل به بطلان شده
و معتقدند، اطلاق ادلّه مانند «لا تَحِلُّ الصَّلاةُ فیِ الْحَرِیرِ الْمَحْضٍ»
پسر بچه را نیز شامل میشود، زیرا مقصود از «لا تَحِلُّ»
حکم وضعی است، چرا که روایت در بیان آنچه مانع در نماز است، وارد شده و نظر به
حکم تکلیفی ندارد.
آیتالله فاضل لنکرانی در اینباره مینویسد: «ممکن است گفته شود به مقتضای کلام امام (علیهالسّلام) «لا تَحِلُّ الصَّلاةُ فی الْحَرِیرِ الْمحَْضٍ» نماز در لباسی که از ابریشم خالص تهیه شده، مطلقاً باطل است و فرقی بین بالغ و غیربالغ نیست، زیرا مقصود
حکم مولوی نیست، بلکه
ارشاد به
فساد و بطلان است و آن حکم وضعی است
که کودک نیز مشمول آن قرار میگیرد».
برخی دیگر قائل به صحّت میباشند،
زیرا مانعیت از
نهی نفسی انتزاع میشود و نهی نفسی نسبت به کودک فرض ندارد، زیرا بالغ نیست.
افزون بر این ممکن است به قرینه مناسبت حکم و موضوع ادّعا شود ادلّهای که دلالت بر حرمت پوشیدن لباس تهیه شده از ابریشم خالص دارد، منصرف از کودک میباشد و او را شامل نمیشود و اگر پوشیدن چنین لباسی برای پسربچه
حلال باشد، برای نماز او مانع قرار نمیگیرد، باطل شود.
پوشیدن لباس طلا بافت برای مردان جایز نیست و نماز را باطل میکند. همچنین
زینت طلا مانند
انگشتر و آویختن زنجیر طلا به سینه یا ساعت مچی طلا و مانند آن برای مرد حرام است و نماز را باطل میسازد، ولی برای زنان در نماز و غیرنماز اشکال ندارد، مگر اینکه به حدّ
اسراف برسد. این حکم مورد
اجماع فقها است، بلکه آن را
ضروری دین دانستهاند.
امّا اگر پسر بچه لباس طلا بافت بپوشد، از نظر تکلیفی منعی ندارد و جایز است. همچنین جایز است ولی کودک چنین لباسی را به او بپوشاند یا در اختیارش قرار دهد تا خودش بپوشد. برخی از فقهای معاصر این مساله را مطرح نموده و
فتوی به
جواز آن دادهاند
و بعضی ادّعای عدم خلاف در مساله نمودهاند.
دلیل آن، علاوه بر
حدیث رفع (زیرا کودک اهل تکلیف نیست تا مشمول حکم حرمت قرار گیرد)
روایت صحیحه ابی الصباح است. وی میگوید: از
امام صادق (علیهالسّلام) سؤال شد، آیا جایز است لباس طلا بافت را به کودکان بپوشانیم؟ فرمودند:
حضرت علی (علیهالسّلام) کودکان و زنان خود را با لباس طلا و نقره بافت، زینت مینمودند: «کانَ عَلِی (علیهالسّلام) یُحَلَّی وُلْدَهُ وَ نِساءَهُ بِالذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ».
در روایت صحیحه دیگری که از آن حضرت نقل شده، در جواب فرموده است پدرم
امام باقر (علیهالسّلام) اینگونه بود، پس منعی ندارد. «قٰالَ: اِنْ کٰاَن اَبِی لَیُحَلّیِ وُلْدَهُ وَ نِسٰاءَهُ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ فَلا بَاسَ بِهِ».
همچنین اگر پسر بچه در لباس طلا بافت نماز بخواند ظاهراً نمازش صحیح است، همچنانکه برخی از فقها به آن تصریح نمودهاند،
زیرا دلیلی مبنی بر این که لباس طلا بافت نسبت به نماز کودک مانعیت دارد و موجب بطلان میگردد، در دست نیست، چرا که آنچه دلیل بر مانعیت است در مورد مرد و افراد مکلّف وارد شده، مثل اینکه امام صادق (علیهالسّلام) فرموده است: مرد نباید در لباس طلا بافت نماز بخواند. «لا یلْبِسُ الرَّجُلُ الذَّهَبَ وَ لا یُصَلَّی فِیه...»
و روایات دیگر.
به نظر میرسد عنوان «اَلَّرجُلُ» دخالت در حکم ندارد، بنابراین پسر بچه راشامل نمیشود.
مرد باید در حال نماز
عورتین خود را بپوشاند، اگرچه کسی او را نمیبیند و بهتر است از ناف تا زانوها را بپوشاند. زن نیز باید در حال نماز، تمام بدن حتّی سر و موی خود را بپوشاند، ولی پوشانیدن صورت به مقداری که در
وضو شسته میشود و دستها تا مچ و پاها تا مچ پا لازم نیست.
این حکم مربوط به زنان است، امّا دختربچه به اتفاق فقها،
چنانچه با سر برهنه نماز بخواند صحیح است.
در روایت صحیحه،
یونس بن یعقوب میگوید از امام صادق (علیهالسّلام) سؤال نمودم آیا مرد میتواند در حال نماز فقط یک لباس داشته باشد؟ حضرت فرمود: آری، سؤال کردم آیا زن هم میتواند اینگونه باشد، فرمود: نه، بلکه باید در حال نماز سر خود را بپوشاند: «قالَ: لا وَ لا یَصْلُحُ لِلْحُرَّةِ اِذا حَاضَتُ اِلاَّ الْخِمارَ. (خمار لباسی است که زنان، سر خود را با آن میپوشانیدند، و امروزه روسری نامیده میشود.
...».)
در روایت صحیحه دیگری،
امام کاظم (علیهالسّلام) فرموده است: دختربچه تا زمانی که به
سن بلوغ و
حیض نرسیده، لازم نیست در حال نماز سر خود را بپوشاند. «قالَ: لا تُغَطَّی رَاْسَها حَتّی تَحْرُمَ عَلَیهَا الصَّلاةُ».
جمله «حَتَّی تَحْرُمَ...»
کنایه از رسیدن به سنّ بلوغ و حیض است.
روایاتی که ذکر شد و روایات دیگر
با ظهور یا مفهوم دلالت دارند بر اینکه پوشش سر در حال نماز برای دختران غیر بالغ شرط نیست.
•
انصاری، قدرتالله، احکام و حقوق کودکان در اسلام، ج۲، ص۱۱۷-۱۲۹، برگرفته از بخش «فصل دوازدهم عبادات کودک»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۱/۲. •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی