نقل حدیث به معنی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پدیده نقل حدیث به معنی در عصر
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و
ائمه (علیهمالسّلام) وجود داشته و باعث بروز نگرانیهایی شده است.
به عنوان مثال در
روایت: «
طلب العلم فریضة علی کل مسلم؛
طلب دانش بر هر مسلمانی
واجب است». واژهها و نوع چینش آنها (
ترکیب) ساختار روایت و وجوب تحصیل دانش برای همه دین داران معنای آن را تشکیل میدهد. حال اگر واژهها و نوع چینش آنها را با تحفظ بر معنای آن تغییر دهیم در حقیقت «
نقل به معنا» کردهایم؛ یعنی معنا و مفهوم روایت را
نقل کردهایم، نه
نص آن را.
به عنوان مثال جمله: «
طلب العلم واجب علی مسلم»، یا
جمله «
طلب العلم واجب علی کل مؤمن» نقل به معنای روایت پیشین خواهد بود. از سوی دیگر هر یک از واژهها مفاهیم خاص خود را به دست میدهد، حتی برخی ادعا کردهاند که
ترادف واقعی میان الفاظ نیست
و نوع چینش و ترکیب واژهها نیز در معنادهی جمله نقش ویژه و گاه بسیار موثری دارند.
پیداست که از نظر همگان آنچه
مطلوب است نقل نص
روایات است. به رغم
مطلوب بودن نقل نص روایات این کار با دشواریهایی روبه رو بوده است؛ زیرا در آغاز صدور روایات از زبان
معصومان (علیهمالسّلام)، نگارش
احادیث در مجالس
تحدیث، سنت غالب نبوده و عموم
راویان، متن روایات را پس از شنیدن به
حافظه سپرده و پس از مراجعه به خانه های خود، یا پس از گذشت زمان به
ثبت، یا نقل آنها اقدام میکردند.
از سوی دیگر روایات نقل شده در مجالس تحدیث نیز گاه طولانی و شامل چندین
فقره بوده است. طبیعت
خطا و
اشتباه حافظه اقتضا داشت که احیانا واژههای
مترادف، جای واژههای اصلی بنشیند، یا در چینش روایت، جا به جایی صورت گیرد، یا حتی جملات روایی دچار کوتاهی و بلندی شوند.
ظاهرا این پدیده در عصر
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) وجود داشته و باعث نگرانی
اصحاب شده است.
در روایتی آمده است که
صحابه پس از شنیدن جمله معروف: «من کذب علی متعمدا فلیتبوا مقعده من النار؛ هر کس بر من
دروغ ببندد، دیگر باید برای خود جایگاهی در
آتش فراهم آورد». با نگرانی گفتند: یا رسول الله! نسمع منک الحدیث فنزید فیه و ننقص، فهذا کذب علیک؟ قال: «لا»؛
ای رسول خدا ما از شما
حدیث میشنویم و در آن افزوده یا از آن کم میکنیم آیا این دروغ بر شماست؟ پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «خیر».
این امر نشان میدهد که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) دشواری نقل نص روایات را پذیرفته و
نقل به معنا را اجازه داده است.
در روایات
اهل بیت (علیهمالسّلام) نیز به این امر تصریح شده است.
محمد بن مسلم در روایت صحیحی از
امام صادق (علیهالسّلام ) پرسید: از شما حدیث میشنوم و آن را زیاد یا کم میکنم؟ امام فرمود: «اگر معانی آن مد نظرت باشد، مانعی ندارد».
در روایت دیگر
داود بن فرقد میگوید: به امام صادق (علیهالسّلام) عرض کردم: من از شما کلامی را میشنوم و میخواهم آن را طبق آن چه از شما شنیدم نقل کنم، اما نمیشود.
امام فرمود: «آیا این کار از روی
عمد است؟» گفتم: نه. فرمود: «آیا معانی (روایت) مورد نظر تو هست؟» گفتم: آری، فرمود: «مانعی ندارد».
در روایت دیگر از همین
راوی - یعنی داود بن فرقد- آمده است: به امام صادق (علیهالسّلام) عرض کردم من از شما کلامی را میشنوم و شاید چنان که از شما شنیدهام
نقل نکنم؟ امام فرمود: «اذا حفظت الصلب منه فلا باس، انما هو بمنزلة تعال و هلم، اقعد و اجلس؛ هر گاه
جوهر و اساس روایت را محفوظ نگاه داری مانعی ندارد، این تنها به منزله جا به جا کردن میان کلمات تعال با هلم (= به معنای بیا)، اقعد با اجلس (= به معنای بنشین) است».
در این سه
روایت بر چهار نکته تاکید شده است:
۱. تصریح راویان و
اعلام نگرانی از ناتوانی خود در نقل نص روایات؛
۲. پذیرش چنین عذری ار سوی
ائمه (علیهمالسّلام) و
اعلام جواز نقل به معنا؛
۳. مشروط بودن نقل به معنا به حفظ جوهر معنایی روایات و عدم
تغییر در معنای اصلی؛
۴. نقل به معنا به منزله جا به جایی میان واژههای
مترادف است.
بنابراین وقتی میگوییم، که از شرایط نقل، تحفظ بر نص روایات و پرهیز از نقل به معناست، این امر در جایی است که نقل نص و عبارات اصلی روایات ممکن باشد، اما اگر راوی به خاطر
ضعف حافظه، در واژهها، یا چینش آنها تغییری ایجاد کند، بی آن که در معنای اصلی
تصرف شود
جائز است.
به رغم وجود این دست از روایات و نیز دلایلی دیگر، برخی نقل به معنا را مطلقا جائز نمیدانند؛ برخی نقل به معنا را تنها در روایاتی که از غیر
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) رسیده، یا تنها برای
صحابه جائز دانستهاند.
گروهی نیز تنها در موارد وجود
مرادف آن را مجاز میدانند، که دلایل هر یک از این دیدگاهها مورد
نقد قرار گرفته است.
با وجود پذیرش جواز نقل به معنا، توجه به نکات ذیل ضروری است:
۱. در نقل به معنا میبایست سه شرط رعایت گردد:
شرط نخست: ناقل چنین روایتی میبایست از معانی واژهها و نقل آنها در جمله و قرائن دال بر
خلاف آن آگاه باشد. به عبارت روشن تر میبایست به اندازه کافی گفتار شناس و ادیب باشد.
شرط دوم: نقل به معنا نباید از رساندن معنای مقصود در عین عبارتهای
معصوم دچار
کاستی باشد. و همان گونه که در روایات پیشین بدان تاکید شده میبایست مقصود و مراد اصلی معصوم را برساند.
شرط سوم: از نظر خفا و آشکاری در دلالت رسانی به مثابه گفتار اصلی باشد.
۲. جواز نقل به معنا تنها منحصر به روایاتی است که در آنها خصوصیت واژهها و چینش آنها در این گونه روایات شرط نباشد؛ نظیر
روایات احکام که از رهگذر روایات رسیده، آموزههای فقهی در آنها بیان شده است. اما در روایات مربوط به دعاها، اذکار و اوراد، نقل به معنا ممنوع است؛ زیرا عین عبارتهای
دعا و الفاظ آن مورد نظر
امام (علیهالسّلام) است.
۳. محل بحث، روایاتی است که پیش از
تدوین در
منابع روایی سینه به سینه نقل شده است. اما پس از آن که روایات در منابع روایی ثبت شد، دیگر نقل به معنا، مفهوم نخواهد داشت؛ زیرا نقل به معنا تنها در موارد
حرج و عدم پاسخ گویی
حافظه تجویز شده است و وقتی که روایات در منابع روایی
ثبت شده باشد، نیازی به تکیه کردن به حافظه نیست تا به خاطر ضعف آن
نقل به معنا تجویز گردد.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «نقل حدیث به معنی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۲/۰۶