نفی رهبانیت در سیره نبوی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اصل کلمه
رهبانیت از رهب است که به معنای
خوف و بیم است.
رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از آن رهبانیتی که خلاف خواست
خدا باشد، بر حذر میداشت و
مسلمانان را از آنچه که در
اسلام نیست، منع میکردند.
اصل کلمه
رهبانیت از رهب است که به معنای
خوف و بیم است. مفرد آن رهبان و جمعش رهابین است؛ اما رهبانیت در اصطلاح
عرف بر آن عبادتی اطلاق میشود که اختصاص به
نصاری دارد و آن بریدن از مردم و متارکه
زن و فرزند و گوشهنشینی و صومعه گرفتن و خود را به ریاضتهای شاقّ وا داشتن و پشت پا زدن به همه چیز است
و این عملی است که سخن و کلام
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به همراه عمل ایشان، از آن
نهی کرده فرمودند: «لا رهبانیة فی الاسلام؛ در اسلام رهبانیتی نیست.»
رهبانیت به معنای عبادتی که در آن معنای
خوف و ترس ظاهر میشود، نیز از دیگر مواردی است که میتوان در معنای رهبانیت یافت. احادیث بسیاری روایت شدهاند که رهبانیت در آن در همین معنا به کار رفته است.
از
کتب تاریخ
مسیحیت چنین بر میآید که رهبانیت به صورت کنونی آن، در قرون اولیه مسیحیت وجود نداشته است؛ بلکه منشا پیدایش آن به بعد از قرن سوم میلادی، هنگام
ظهور دیسیوس امپراطور
روم و
مبارزه شدید او با پیروان
مسیح، بر میگردد. مسیحیان بر اثر شکست از این امپراطور خونخوار به کوهها و بیابانها پناه بردند
و از آن پس عدهای از آنان رفته رفته راه و رسم گوشهنشینی در پیش گرفتند و رهبانیت را پدید آوردند.
در
روایات اسلامی نیز همین معنا به صورت دقیقتری از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده است.
ابنمسعود نقل میکند که «در َترک رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر الاغی سوار بودم ایشان فرمود: «ای پسر امعبد آیا میدانی که چرا
بنیاسرائیل رهبانیت را پدید آوردند؟» گفتم: «
خدا و پیغمبرش داناترند»، فرمود: «بعد از
عیسی (علیهالسّلام) شاهان بر بنیاسرائیل چیره شدند و گنهکاری پیشه کردند،
مؤمنان به
خشم آمدند و با آنان به
جنگ برخاستند ولی اهل
ایمان سه بار شکست خوردند به طوری که تنها شمار اندکی از ایشان باقی ماندند، پس گفتند: اگر اینان بر ما مسلط گردند نابودمان میکنند و دیگر طرفداری برای
دین خدا باقی نمیماند که به آن دعوت کند بیایید در زمین پراکنده شویم تا خداوند پیامبری را که عیسی (علیهالسّلام) وعده آمدنش را داده است، برانگیزد. پس در غارهای کوهها پراکنده شدند و رهبانیت را پدید آوردند. عدهای از ایشان به دین خویش پایدار ماندند و برخی دیگر به
کفر گراییدند». سپس حضرت
آیه ۲۷
حدید را
تلاوت کردند و...» .
مجاورت و رفت و آمدهای مکرر تجاری به کشورهای مختلف از یک سو و پناهجویی دیندارانی که از
ستم حاکمان جور میگریختند و این سرزمین را ماوای خویش قرار میدادند، از سوی دیگر موجب شد که ادیانی چون مسیحیت به سرزمین
عرب راه یابند.
این دین اگرچه رونق چندانی نداشت؛ اما در کنار دیگر ادیان از عوامل تاثیرگذار فرهنگی و اجتماعی جامعه عربی به شمار میآمدند.
رهبانیت و گوشهگیری هم به عنوان یکی از متعلقات آیین مسیح به همراه آیین مسیحیت به
جزیرةالعرب راه یافت و رفته رفته جای پایی برای خود در حیات فرهنگی و اجتماعی اعراب باز کرد، به طوری که تعدادی از اعراب جاهلی به رسم آیین مسیحیت ترک اجتماع کردند و گوشه عزلت گزیدند؛ از جمله این افراد میتوان به
قس بن ساعد ایادی و
ابو عامر عبد عمرو بن صیفی اشاره کرد. تا اینکه با ظهور اسلام و در پی مبارزه با آداب و رسوم جاهلی این
سنت غیر الهی نیز از سوی رسولاکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تقبیح شده مسلمانان از این امر
نهی شدند.
زهد اسلامی و رهبانیت مسیحی تفاوتهای بسیاری با هم دارند. شاید بتوان گفت که اصلیترین و مهمترین ویژگی زهد اسلامی استوار بودن بر
منطق و
برهان روشن است، چیزی که رهبانیت مسیحی از آن بی بهره است و برای آن توجیه علمی و منطقی ندارد.
زهد اسلامی چشم پوشی از مطلق
لذایذ مادی نیست، بلکه تنها از
لذایذ زیان بار آن چشم پوشیدن است؛ در حالی که رهبانیت مسیحی
انسان را به چشم پوشی از مطلق
لذایذ مادی دعوت میکند. به دیگر سخن، اسلام
لذایذ مادی را به دو بخش تقسیم کرده است:
لذایذ سودمند و
لذایذ زیان بار زهد اسلامی شامل
لذایذ سودمند زندگی نمیشود و این همان چیزی است که خرد و منطق نیز انسان را بدان میخواند. رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در تفکیک و جدا ساختن زهد از رهبانیت تصریح فرمودند که: «لیس الزهد فی الدنیا تحریم الحلال و لا اضاعة المال و لکن الزهد فی الدنیا الرضاء بالقضاء....» . زهدورزی نسبت به
دنیا حرام کردن
حلال برخود و یا ترک
ثروت نیست، بلکه زهد ورزی در دنیا راضی بودن به
قضای الهی است.
(احادیث مشابهی نیز در
اصول کافی و تهذیب
عسقلانی روایت شده است.)
احادیثی که مسلمانان را از رهبانیت نهی کردهاند، در واقع برای تبیین تفاوتهای زهد اسلامی با رهبانیت مسیحی بیان گردهاید.
رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از آن رهبانیتی که خلاف خواست خدا باشد، بر حذر میداشت و مسلمانان را از آنچه که در اسلام نیست، منع میکردند. رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از پشت پا زدن به زندگی مادی که به صورت منفی و در شکل انزوای اجتماعی انجام میگرفت، نهی میکردند و مسلمانان را تشویق میکردند که آن را در شکل مثبت آن یعنی
جهاد در راه خدا و
روزه و... جستجو کنند.
حدیث عثمان بن مظعون و فرمایش مبسوط پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) درباره فضیلت نماز جماعت تاییدی است، بر
نفی رهبانیت و انزوا. ایشان در پاسخ به عثمان بن مظعون که از ایشان اجازه گوشهگیری و رهبانیت میخواست، فرمود: «رهبانیت
امت من به انتظار نشستن
نماز در مساجد است».
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) همواره دین مقدس اسلام را آیینی آسان معرفی کرده و میفرمود: «آسان بگیرید و سخت نگیرید و رام کنید و رم ندهید»،
میفرمود: «خداوند مرا برای رهبانیت برنینگیخته است، بلکه بهترین دین نزد خدا آیین راستین و آسان اسلام است.»
ایشان رهبانیت امت خود را جهاد در راه خدا دانسته
و در جای دیگر رهبانیت امت خویش را
هجرت،
جهاد، نماز، روزه و
حج و
عمره معرفی کردهاند.
روایت شده که همسر عثمان بن مظعون نزد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمد و گفت: ای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، عثمان کارش این شده که روزها را روزه میگیرد و شبها را به
عبادت میگذراند، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با شنیدن این خبر پای افزار به دست، خشمناک بیرون شد تا نزد عثمان آمد. او را مشغول نماز خواندن یافت، عثمان با دیدن پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نمازش را سلام داد. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به او فرمود، ای عثمان خداوند متعال مرا به رهبانیت نفرستاده، بلکه با آیین مستقیم و ساده و آسانگیر فرستاده است. من هم نماز میخوانم. هم روزه میگیرم و هم نزد همسرم میروم. پس هر که آیین مرا دوست دارد، باید از سنت من پیروی کند و از سنت من نزد همسران رفتن است.
و در روایتی دیگر آمده که فرزند عثمان بن مظعون از دنیا رفت. عثمان بسیار غمگین شد تا آنجا که خانهاش را
مسجد قرار داد و مشغول عبادت شد و هر کاری را جز عبادت ترک گفت. این خبر به رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رسید. او را احضار کرده فرمودند: «یا عثمان ان الله تبارک و تعالی لم یکتب علینا الرهبانیه انما رهبانیة امتی الجهاد فی سبیل الله».
همچنین از
امام صادق (علیهالسّلام) نقل شده که فرمودند: سه زن نزد رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمدند یکی از آنها گفت شوهرم گوشت نمیخورد، دیگری گفت: بوی خوش نمیبوید و سومیگفت: شوهرم به زنان نزدیک نمیشود پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از روی
غضب رداکشان بیرون رفت و بر
منبر شد و
حمد و ثنای الهی به جای آورد و سپس فرمود: «عدهای از یاران مرا چه شده است که گوشت نمیخورند و عطر نمیبویند و به زنان نزدیک نمیشوند؟ بدانید که من خود گوشت میخورم و عطر میبویم و پیش زنان میروم پس هر که از سنت من روی گرداند از من نیست.»
ابنحنبل در کتاب مسندش به نقل از
مجاهد از مردی
انصاری آورده که در نزد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از کنیزی از
بنیعبدالمطلب سخن به میان آوردند مردی انصاری گفت: «آن زن شبها
عبادت میکند و روزها
روزه میگیرد» پیامبرخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «اما من میخوابم و نماز میخوانم و گاه روزه میگیرم و گاه روزه نمیگیرم پس هر که به من اقتدا کند از من است و هر که به راه و رسم من پشت کند از من نیست.»
با تمام توصیهها و فرمایشات رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) درباره حرمت عزلت و گوشهگیری
معالاسف مدت زیادی از
وفات ایشان نگذشته بود که عدهای در لباس زهد و
عرفان، رهبانیت مسیحی را در قالب
تصوف در
جامعه اسلامی اشاعه دادند چیزی که رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) همواره از آن نگران بود و از اینکه در آینده اقوامی سر بر میآوردند که
قرآن را به
غنا میخوانند و به رهبانیت روی میآورند و.... ابراز نگرانی میکردند.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «نفی رُهبانیت در سیره و کلام پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۵/۲۸.