نفثة المصدور (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نفثه المصدور، اثر
شهاب الدین محمد خزندزی زیدری نسوی ۶۲۲ ه. ق، نامی است که بر کتاب نهاده شده است؛ اما درست دانسته نیست که آیا این نامگذاری از خود مؤلف است یا برگرفته از عبارت متن کتاب: «از
نفثة المصدوری که مهجوری بدان راحتی تواند یافت چاره نیست» و «بیا تا به سر
نفثه المصدور خویش شویم». موضوع کتاب شرح خاطرات رنج آمیز مؤلف است، از پایان سال ۶۲۷ تا آغاز سال ۶۲۹، است.
کتاب حاضر؛ شامل یک پیش گفتار و چند مقدمه از مصحح،
عباس اقبال بر مقاله
محمد قزوینی، مقاله از علامه قزوینی، مقالهای از آقای علامه مینوی درباره مولف و
نورالدین نیشابوری میباشد. سپس متن کتاب و در ادامه حواشی و تعلیقات سپس فرهنگ لغات و تعبیرات و کنایات، فائت لغات و تعبیرات و کنایات، فائت حواشی و تعلیقات، و در پایان کتاب فهارس کتاب، ذکر شده است.
در هر حال این عنوان نامی و اسمی با مسمی بر این کتاب است، زیرا «
نفثة المصدور» که در لغت به معنی خلطی است که مبتلا به سینه درد، از
سینه بیرون میافکند و به این گونه
تنفس خویش را راحت تر میسازد، مجازا به سخنانی گفته میشود که بیانگر دردها و تالمات درونی است، و گوینده با آنها به عقده گشایی و درد دل گویی و شکوه گری میپردازد، و با بیان آنها اندوه درون و عقدههای دل خویش را کاهش میدهد. و موضوع کتاب
نفثة المصدور بیشتر همین عقده گشاییها و درد دل گوییها و شکوه گری هاست.
کتاب یکی از متون برجسته
نثر فنی است، که با مهارت و استادی تمام نوشته شده و به صنایع و آرایههای گوناگون لفظی و معنوی چون
جناس،
سجع،
ترصیع،
موازنه،
تناسب،
ایهام،
خلاف آمد،
تشبیه،
استعاره،
کنایه،
مجاز و... آراسته گشته است، و همین الزام به صنایع، که گاه به تکلف نیز میکشد، همراه با علاقه فراوان مؤلف به آوردن واژهها، ترکیبات،
امثال و
اشعار عربی و نیز کاربرد فراوان
جملههای معترضه گاه طولانی و عربی سبب شده است که فهم کتاب قدری دشوار و دیریاب گردد. با این همه، عبارات و توصیفات شاعرانه و خواندنی در کتاب کم نیست.
از ویژگیهای کتاب کاربرد فراوان عباراتی است که به
طنز و
تعریض و به شیوه «
استعاره عنادیه» در معنی نقیض خود به کار رفته است، مانند: «آن ذات شریف به معنی آن ذات
خبیث، «آن صدر» به معنی آن پست، که بی توجهی به آنها چه بسا خواننده را به بیراهه میکشاند و از مقصود اصلی دور میسازد. نظیر اشتباهی که برای استاد مینوی پیش آمده، که عبارت «عمارت کردن» را که مؤلف دو جا به طنز و تعریض به معنی ویران کردن به کار برده، به همان معنی اصلی خود گرفته و آن را در دو جای مقدمهای که بر ترجمه سیرت جلال الدین نوشته به نقل آورده است.
با حوصله و سخت کوشی تحسین انگیزی تعلیقات بسیار مفید و عالمانهای بر کتاب افزوده، و در آنها از جمله اشعار و امثال را ماخذیابی کرده و در بیشتر موارد برای آنها مآخذ متعددی از متون دست اول نشان داده است؛ اشعار و اقوال عربی را ترجمه کرده است؛ برخی موارد مبهم را
ابهام زدایی کرده و گاه برای تبیین موارد موجز بخشهایی از سیره جلال الدین، ترجمه سیرت جلال الدین، جهانگشا و... را نقل کرده یا به آنها ارجاع داده است؛ لغات و ترکیبات مشکل کتاب را در بخش «فرهنگ لغات و تعبیرات و کنایات» با ذکر مآخذ معنی کرده است؛ و بالاخره فهرستهایی چند بر کتاب افزوده است؛ در مقدمه خواندنی و مفیدی ویژگیهای سبکی کتاب را بازنموده، به اثر پذیریها و اثر گذاریهای آن اشاراتی کرده؛ و برای معرفی کتاب و مؤلف، دو مقاله ممتع و تعلیق سنگ تمام نهاده، کتابی کوچک به صورت کتابی قطور نشر داده، و با این کار براستی تحسین آمیز یکی از نمونههای عالی تصحیح و تعلیق متون خطی را سامان داده است.
یکی از امتیازات این کتاب وجود ابیات و
مصاریع فراوان عربی و فارسی است، که مؤلف بشیوه نویسندگان و مترسلان قرنهای ششم و هفتم و هشتم
نثر خود را بدان بیاراسته است.
ابیاتی که در این کتاب بکار رفته، اعم از فارسی و عربی، اغلب لطیف و شیوا و بلیغ و مناسب با مقام و حال سخن است.
از نکات جالب نظر و دقت در این اشعار یکی آنکه نویسنده، به هیچ روی میان اشعار فارسی و عربی فرق ننهاده و بهمان اندازه که به نقل اشعار فارسی راغب بوده، به آوردن ابیات عربی نیز اصرار و ولع تمام داشته است.
دیگر آنکه اشعار فارسی از سه بیت متوالی تجاوز نمیکند.
درآوردن اشعار عربی و فارسی گاه جانب
اعتدال را فرو گذاشته و راه
افراط پیموده و بسخن خود سخن رنگ تکلف بخشیده است.
مؤلف را در انتخاب و
التقاط اشعار عربی و فارسی بشاعران بسیاری نظر بوده است که نگارنده با تتبع فراوان در کتب دواوین و
ادب عرب و
فارسی به نام قریب به چهل تن از گویندگان اشعار عربی و سیزده تن از سرایندگان اشعار فارسی دست یافته و در «حواشی و تعلیقات» بدان تصریح کرده است.
نام گویندگانی که
شعر آنان در کتب ادب عرب به چندین
شاعر نسبت داده آمده است و در «حواشی و تعلیقات» نیز بنام آنان اشارت رفته، از این گروه مستثنی است.
مؤلف در انشای کتاب از بیشتر صنایع معروف بدیعی؛ همچون
براعت استهلال،
سجع،
تضمین مزدوج،
موازنه،
ترصیع و
جناس و... مدد گرفته و نثر خود را بدان بیاراسته است.
مؤلف از آوردن تشبیهات ساده، طبیعی، کهنه و مسبوق بذهن ابایی داشته و کوشیده است تا با ابداع تشبیهات نو و استعارات و کنایات بدیع و احیانا دور از ذهن و ناآشنا بگوش به نثر خود امتیازی بخشد، و در آن تنوعی بوجود آورد، و این خود از جمله اسباب و عللی است که گاه به گاه نثر وی را از روانی و طلاقت ساقط کرده و مصنوع و متکلف فرا نموده است.
مؤلف «
نفثة المصدور» را نیز مانند جمعی از مؤلفان و مترجمان و مترسلان قرنهای ششم و هفتم در انشای کتاب خود به «
تاریخ یمینی»، تالیف
ابوالنضر محمد بن عبدالجبار العتبی ن ظر بوده است، و عبارات و جملات و اشعار این کتاب را گاه بی تصرف و گاه با تصرفی اندک به عاریت گرفته و با تضمین آن نثر خویش را بیاراسته است.
گاه نیز جملات «تاریخ یمینی» را به صورت حل، یعنی با حفظ کلمات اصلی آن، به فارسی نقل کرده است.
در میان کتب فارسی، تا آنجا که نگارنده تتبع کرده است، بیش از همه به «ترجمه تاریخ یمینی» نظر داشته و عبارات و جمل آن را با تصرفی کم و بیش، در کتاب خود بیاورده است.
در «
نفثة المصدور» نشانهایی به چشم میخورد، بر اینکه مؤلف در انشای کتاب در مواردی چند از «
کلیله و دمنه» بهرام شاهی اقتباس نموده، و به مناسبت حال و مقام در نثر خویش برای پارهای از جمل و عبارات و ترکیبات آن جایی باز کرده است.
ناصرالدین منشی کرمانی را در تالیف «
سمط العلی» به «
نفثه المصدور» سخت نظر بوده و در موارد بسیار عبارات این کتاب را گاه بعینه و گاه با تصرفی به غایت اندک به
انتحال برده است.
در «جهانگشای جوینی» نیز آثاری از این
اقتباس و انتحال مشهود میافتد.
در «تاریخ وصاف» نیز نشانهایی از این مهم به چشم میخورد.
فهارس کتاب که شامل ۲۴ عنوان میباشد، در پایان کتاب ذکر شده است.
نرم افزار تاریخ اسلامی ایران، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.