• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نظریات اعجاز بیانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اقبال گسترده به دیدگاه اعجاز بیانی در شاخه‌های متنوعی از فرهنگ اسلامی موجب پیدایش نظریاتی گوناگون در این حوزه گشته است که مجموع آنها در دو رویکرد کلامی و ادبی قابل رده‌بندی است.

فهرست مندرجات

۱ - جنبه ادبی اعجاز
۲ - شناخت زبان قرآن
۳ - اندیشه‌های جاحظ
       ۳.۱ - تحدّی قرآنی
       ۳.۲ - نظم قرآن
       ۳.۳ - نظریه نظم قرآن در آثار جاحظ
              ۳.۳.۱ - کلی گویی نظریه اعجاز قرآن جاحظ
۴ - مشکل القرآن
۵ - نقد نظریه نظم قرآن
۶ - نخستین عنوانِ اعجاز القرآن
۷ - مناظرات با ابن راوندی
۸ - فصاحت قرآن
۹ - ابوالحسن اشعری
۱۰ - دیدگاه ابومسلم اصفهانی
۱۱ - سیر اعجاز بیانی در قرون متفاوت
۱۲ - الفهرست ابن ندیم
۱۳ - دفاع از اعجاز قرآن
       ۱۳.۱ - بلاغت
       ۱۳.۲ - طبقه‌بندی سطوح بلاغی زبان
       ۱۳.۳ - تفاوت سبک ادبی قرآن
۱۴ - انتقاد خطابی
       ۱۴.۱ - طبقه‌بندی گفتار نیکو
       ۱۴.۲ - ناتوانی معارضه با قرآن
       ۱۴.۳ - تاثیر‌گذاری متن قرآن
              ۱۴.۳.۱ - نکته
۱۵ - اهمیت دانش بلاغت و فصاحت
       ۱۵.۱ - ساختِ زبانیِ متن
       ۱۵.۲ - نظریه ادبی ابوهلال
       ۱۵.۳ - تفاوت سبک قرآن با سبکهای بیانی عرب
              ۱۵.۳.۱ - ناتوانی بشر
       ۱۵.۴ - وجوه اعجاز قرآن
       ۱۵.۵ - نظم و ساختار شگفت قرآن
۱۶ - اعجاز اعراب و نقش دستوری
۱۷ - نظر عبدالقاهر بغدادی
۱۸ - نظریه ماوردی
۱۹ - نقد تند ابن حزم ظاهری
       ۱۹.۱ - ساختار یکپارچه زبان قرآن
       ۱۹.۲ - جنس گفتار قرآن
۲۰ - رد تفاوت میان متن قرآن و گفتار عرب
۲۱ - نقطه اوج مبحث اعجاز قرآن
۲۲ - تقارن اعجاز قرآن با معانی و بیان
۲۳ - بنیانگذار دانش معانی و بیان
       ۲۳.۱ - معارض قرآن
       ۲۳.۲ - منطق متن در راستای فهم اعجاز
       ۲۳.۳ - تفسیر بیانی قرآن
       ۲۳.۴ - نقطه عطف
۲۴ - پذیرش نظریه صرفه
۲۵ - نادرترین نمونه تفسیر بیانی
۲۶ - نظر ابن عطیّة
۲۷ - دیدگاه قاضی عیاض
۲۸ - دیدگاه‌ فخررازی
۲۹ - دانش معانی و بیان تنها راه شناخت اعجاز قرآن
۳۰ - پی گیری دیدگاه نظم قرآن جرجانی
۳۱ - تطبیق عملی
۳۲ - نقل دیدگاه گذشتگان
۳۳ - معیار تشخیص
۳۴ - دیدگاه بقاعی
۳۵ - افول و رکود اعجاز بیان
۳۶ - مطالعات ابتکاری
       ۳۶.۱ - تصویر سازی قرآن
       ۳۶.۲ - ترتیب نزول قرآن
       ۳۶.۳ - سبک شناسی قرآن
۳۷ - نکته پایانی
۳۸ - فهرست منابع
۳۹ - پانویس
۴۰ - منبع


نظریات نخستین بیشتر از صبغه کلامی برخودار بوده و در آنها کمتر تلاشی برای عرضه معیارهای مشخص ادبی برای جنبه اعجازی قرآن دیده می‌شود و حتی زبانشناسان معاصر آن دوره نیز بررسی جنبه ادبی اعجاز را به اجمال و ابهام برگزار کرده‌اند. در تفاسیر نیز تلاش گسترده‌ای در بیان ویژگیها و ملاک اعجاز قرآن جز توضیحاتی اندک در ذیل پاره‌ای آیات تحدی یا ضمن مقدمات تفسیر دیده نمی‌شود.


پیدایش رویکرد مطالعات ادبی در قرن دوم در قالب واژه‌نگاری، قواعد دستوری، رسم الخط، سبک شناسی بلاغی و... زمینه مناسبی برای طرح و گسترش دیدگاه اعجاز بیانی پدید آورده بود، با این حال در هیچ یک از این آثار ، توجهی به اعجاز قرآن نشده و تنها تلاش برای شناخت زبان قرآن و قاعده‌مند کردن آن مورد نظر پدیدآورندگان این آثار بوده است.


نخستین نظریه مرتبط با اعجاز بیانی در دوره‌ای نزدیک به آثار مزبور در اندیشه‌های جاحظ و به طور خاص در اثر مفقود وی نظم القرآن که در آن به نقد دیدگاههای گوناگونی از جمله پیروان نظّام در ارتباط با نفی دلالت اعجازی نظم و ساختار قرآن پرداخته و می‌توان اطلاعات قابل توجهی درباره محتوای آن از دیگر آثار جاحظ به دست آورد، به ظهور رسید.

۳.۱ - تحدّی قرآنی

وی تحدّی قرآنی را به ویژگی بیانی متن ارجاع داده و عدم پاسخگویی مخالفان بلیغ و فصیح اما مغرور و متکبر را دلیلی بر اعجاز بیانی قرآن می‌شمرد.

۳.۲ - نظم قرآن

افزون بر این تحلیل کلامی که به طور فراگیر در آثار دیگر مدعیان اعجاز بیانی نیز تکرار شده، وی می‌کوشد از منظری زبانشناختی با ارائه نظریه « نظم قرآن » به بررسی ویژگیهای بیانی متن نیز پرداخته و نمونه‌ها و تطبیقات متعددی از آن را مورد مطالعه قرار دهد.
[۷] البیان القرآنی عند الجاحظ، ص۷۹-۱۰۸.
وی در گیر و دار نزاع لفظ و معنا به رغم توجه به اهمیت معنا آن را امری قابل فهم برای همگان دانسته و جنبه اعجازی را بیشتر به سوی لفظ غلتانیده و بر ساختار موزون، مناسبت آوایی و دقت در انتخاب واژگان تاکید می‌کند.
[۱۵] جاحظ، عمرو بن بحر، الحیوان، ج۲، ص۱۸۷.


۳.۳ - نظریه نظم قرآن در آثار جاحظ

نظریه نظم قرآن بنا به دریافت ما از آثار گوناگون و پراکنده جاحظ، ساختار بیانی متن را از سه منظر آواشناسی، معناشناسی و نشانه شناسی بررسی می‌کند که از منظر نخست به بحث تنافر حروف
[۱۶] جاحظ، عمرو بن بحر، الحیوان، ج۲، ص۱۸۷.
[۱۷] مباحث فی اعجاز القرآن، ص۱۱۱.
[۱۸] مباحث فی اعجاز القرآن، ص۱۲۵.
[۱۹] مباحث فی اعجاز القرآن، ص۱۳۵.
و از منظر دوم به ساختار منظم و هنری روابط معنایی در قرآن
[۲۰] مباحث فی اعجاز القرآن، ص۱۳۵.
[۲۱] مباحث فی اعجاز القرآن، ص۱۱۱.
[۲۲] مباحث فی اعجاز القرآن، ص۱۲۵.
[۲۳] مباحث فی اعجاز القرآن، ص۱۳۵.
و از منظر سوم به بحث مَجاز و تشبیهات و نقش نمادهای حیوانی و انسانی در آنها می‌پردازد.

۳.۳.۱ - کلی گویی نظریه اعجاز قرآن جاحظ

با این حال، نظریه اعجاز قرآن جاحظ در نقش نخستین نظریه اعجاز بیانی تا اندازه زیادی در حد کلی گویی متوقف شده و در پایان تصور روشنی از ملاک و معیار اعجازی متن به دست نمی‌دهد و چه بسا گاهی به سوی نظریه صرفه غلتیده
[۲۴] جاحظ، عمرو بن بحر، الحیوان، ج۴، ص۳۱-۳۲.
و خواننده را در فضایی مبهم وامی نهد، به هر روی نظریه نظم قرآن در سیر تحولات دیدگاه اعجاز بیانی اثری عمیق گذارده و افزون بر تالیفات متعددی با این نام،
[۲۵] ابن ندیم، الفهرست، ص۵۸.
پیگیری شده است.


ابن قتیبه (م. ۲۷۶ ق.) از طیف اهل حدیث در دوره‌ای نزدیک به جاحظ در اثر مشهور خود تاویل مشکل القرآن به اعجازی بودن ساختار بیانی قرآن اشاره کرده و البته بدون تلاش برای ارائه نظریه‌ای، در صدد پاسخگویی به پاره‌ای شبهات و اعتراضات مخالفان در این موضوع برمی آید.


در همین دوره ابن راوندی (م. ۲۹۳ ق.) که از معتزلیان روی گردانیده و در آثار متعددی به نقد دیدگاههای بنیادین اسلامی در عقاید عموم فرق اسلامی و به ویژه معتزلیان برآمده بود در دو اثر الدامغ
[۲۷] ابن ندیم، الفهرست، ص۲۱۶.
و الزمرد
[۲۸] ابن ندیم، الفهرست، ص۲۱۶.
به نقد نظریه نظم قرآن پرداخته، آن را به شدت مورد هجوم قرار می‌دهد. در کنار وی پیروان نظریه صرفه نیز که هنوز به وجه جمعی میان اعجاز بیانی و صرفه نیز نرسیده بودند کم و بیش انتقاداتی نسبت به آن و البته از موضعی کاملا متفاوت از ابن راوندی مطرح می‌کردند.


واسطی معتزلی (م. ۳۰۷ ق.) نخستین کسی است که عنوان «اعجاز القرآن» را برای اثری در این باره برگزیده و در آن به پیگیری نظریه نظم قرآن می‌پردازد.
[۳۳] ابن ندیم، الفهرست، ص۲۱۱.



ابو علی (م. ۳۰۲ ق.) و ابو هاشم جبایی (م. ۳۲۱ ق.) از معتزلیان این دوره هستند که هریک در حدّ خود معارضات و مناظراتی با ابن راوندی درباره اعجاز بیانی داشته‌اند
[۳۵] ابن ندیم، الفهرست، ص۲۱۷.
که قاضی عبدالجبار معتزلی در کتاب المغنی خود گزارش نسبتاً کاملی از دیدگاهایشان ارائه کرده است.


ابوهاشم فصاحت را معیار اعجازی قرآن شمرده، آن را به روانی واژگان و نیکویی معنا تفسیر می‌کند و به شدت با نظریه نظم قرآن به مخالفت برخاسته، مجرد نظم را به معنای سبک ویژه هر متن، معیار درستی برای اعجاز نمی‌داند.
[۳۶] معتزلی، قاضی عبدالجبار، المغنی فی اعجاز القرآن، ص۱۹۷.
او در این راستا به پاسخگویی به برخی اعتراضات بر قرآن پرداخته، وجود هر گونه معارضه قابل توجهی را با آن انکار می‌کند
[۳۷] معتزلی، قاضی عبدالجبار، المغنی فی اعجاز القرآن، ص۲۷۳.
و البته نبود ناسازگاری در متن قرآن را نیز دلیل دیگری بر معجزه بودن آن می‌شمرد.
[۳۸] معتزلی، قاضی عبدالجبار، المغنی فی اعجاز القرآن، ص۳۲۸.



در آثار ابوالحسن اشعری ، توجه چندانی به اعجاز قرآن دیده نمی‌شود و دیدگاه چندان مشخصی افزون بر کلیت اعجاز بیانی به وی نسبت داده نمی‌شود.
[۴۰] الفصل فی الملل، ج۳، ص۱۵.
[۴۱] یحصبی، عیاض بن موسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ص۳۲۳-۳۲۶.



ابومسلم اصفهانی (م. ۳۲۲ ق.) دیگر دانشمندان معتزلی است که احتمالا برای نخستین بار میان دو وجه صرفه و اعجاز بیانی جمع کرده است. وی اعجاز بیانی را به عناصر سازنده متن که لفظ و معنا هستند نمی‌داند، بلکه نظم و سبک ویژه قرآن است که با تباین از همه سبکهای متداول عرب بر همه آنها برتری یافته است.
[۴۲] سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۰۰۳-۱۰۰۴.
[۴۳] سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۰۰۷.



دیدگاه اعجاز بیانی از نیمه دوم قرن چهارم و باز در بستر اندیشه اعتزالی به مرحله‌ای جدید پاگذارده، به تدریج بر تعداد و سطح پژوهشهای اعجاز بیانی افزوده شده و در قرن پنجم با شتاب به سوی تاسیس دانشی مستقل در حوزه مطالعات قرآنی پیش می‌رود.


جالب آنکه ابن ندیم (م. ۳۸۵ ق.) در الفهرست خود، به رغم شمارش دانشهای مختلفی از شاخه‌های قرآن پژوهی و ارائه فهرست قابل توجهی از آثار ذیل هر یک، هیچ عنوانی به اعجاز اختصاص نداده و معدود آثار مربوط را در بخش مطالعات متفرقه پیرامون قرآن درج می‌کند.
[۴۴] ابن ندیم، الفهرست، ص۴۱-۵۹.



رمانی (م. ۳۸۴ ق.) از شخصیتهای اعتزالی با پشتوانه هنگفتی از اطلاعات کلامی و ادبی در دفاع از اعجاز قرآن، وجوه مختلفی را احتمالا برای نخستین بار در کنار یکدیگر برمی شمرد که بلاغت ، صرفه و خبرهای غیبی در زمره آنهاست.
[۴۵] ثلاث رسائل فی اعجاز القرآن، ص۶۹.


۱۳.۱ - بلاغت

اما وی بخش عمده کتابش را به بررسی اعجاز بیانی اختصاص داده و بلاغت را به معنای رسانیدن معانی به ژرفای جان مخاطب با بهترین الفاظ، معیار اعجازی قرآن شمرده
[۴۶] ثلاث رسائل فی اعجاز القرآن، ص۶۹.
و باز برای نخستین بار می‌کوشد اعجاز بیانی قرآن را به طور مشخص در نظریه‌ای نسبتاً جامع در قالب ذکر ویژگیهای بلاغی متن با ذکر تعاریف مشخصی برای هریک عرضه کند.
[۴۷] الاسلوب، ص۲۲۰-۲۲۹.
[۴۸] اعجاز القرآن بین المعتزله والاشاعره، ص۶۹-۷۵.


۱۳.۲ - طبقه‌بندی سطوح بلاغی زبان

وی با طبقه‌بندی سطوح بلاغی زبان به عالی و متوسط و دانی، قرآن را در بالاترین سطح شمرده
[۴۹] اعجاز القرآن بین المعتزله و الاشاعره، ص۶۹-۷۵.
و در ۱۰ صناعت ادبی ( ایجاز ، تشبیه ، استعاره ، تلاوم ، فواصل ، تجانس ، تصریف معانی ، تضمین ، مبالغه و حسن بیان ) به بررسی ویژگیهای هنری قرآن می‌پردازد.

۱۳.۳ - تفاوت سبک ادبی قرآن

افزون بر آن، وی متفاوت بودن سبک ادبی قرآن با عموم سبکهای متداول از شعر و سجع و خطابه و... به رغم تفوق بر همه آنها را به عنوان وجهی جداگانه از وجوه اعجاز قرآن برمی شمرد.
[۵۰] تفسیر ماوردی، ص۱۱۰-۱۱۴.



خطابی (م. ۳۸۸ ق.) از شخصیتهای اهل حدیث در اثر مستقلی به نام بیان اعجاز القرآن همسو با رمانی، دیدگاه اعجاز بیانی را پی می‌گیرد. وی نیز اعجاز قرآن را در بلاغت شمرده، از ناتوانی بسیاری از گذشتگان در تفسیر علمی بلاغت و در نتیجه پناه آوردن به ذوق ، انتقاد می‌کند.
[۵۱] بیان اعجاز القرآن، ص۲۱.


۱۴.۱ - طبقه‌بندی گفتار نیکو

او گفتار نیکو را بر سه گونه «بلیغ و رسا و استوار، فصیح و آسان، عادی و روان» بر شمرده و به ترتیب آنها را عالی و متوسط و دانی نامیده، در ضمن ارائه تعریفی برای هر یک بیان می‌دارد که متن قرآن از هر سه گونه استفاده کرده و در عین برخورداری از امتیازات هر یک، نواقص هیچ یک را نداشته و گفتاری در حد اعلا عرضه کرده است.
[۵۲] بیان اعجاز القرآن، ص۲۱.


۱۴.۲ - ناتوانی معارضه با قرآن

او دلیل ناتوانی بشر از معارضه با قرآن را در سه جهت (ندانستن همه واژگان عربی و اشتقاقات آنها، ندانستن تمام معانی، ندانستن همه شیوه‌ها و سبکهای بیان مطالب) دانسته و بدین ترتیب متن قرآن را این گونه تعریف می‌کند: فصیح‌ترین واژگان، در بهترین سبکها و برخوردار از درست‌ترین معانی از توحید و تنزیه و...؛
[۵۳] بیان اعجاز القرآن، ص۲۵-۳۰.


۱۴.۳ - تاثیر‌گذاری متن قرآن

همچنین وی از ویژگی تاثیر‌گذاری متن قرآن بر دلها و جذب مخاطبان به سوی خود به عنوان وجه دیگری از اعجاز قرآن یاد می‌کند که مورد توجه پیشینیان قرار نگرفته و پس از او تحت عنوان «اعجاز تاثیری» با اقبالی نسبی مواجه می‌شود.
[۵۴] بیان اعجاز القرآن، ص۷۰-۷۲.


۱۴.۳.۱ - نکته

نظریه خطابی با تمایل شدید به سوی محتوا و مضمون آیات قرآنی، اعجاز بیانی را در ارتباطی ساختاری با اعجاز هدایتی و معرفتی مطرح کرده و سهم ویژه‌ای در اعجاز بیانی برای تعالیم و آموزه‌های قرآن قائل می‌شود.


ابوهلال عسکری (م. ۳۹۵ ق.) از ادیبان گریزان از دانش کلام، در اثر معروفش کتاب الصناعتین که گزیده‌ای از اثر دیگرش کتاب صناعتی النظم و النثر است در بیان اهمیت دانش بلاغت و فصاحت، شناخت ویژگی اعجازی قرآن را منوط به آن می‌شمرد و در مطالعه‌ای صرفاً ادبی به دور از مجادلات کلامی به سبک شناسی زبان عربی پرداخته و جا به جا در کنار شواهد شعری و... نمونه‌هایی از آیات قرآن را نیز ذکر می‌کند.
[۵۵] الصناعتین، «مقدمه».
[۵۶] الاسلوب، ص۲۲۱-۲۲۹.


۱۵.۱ - ساختِ زبانیِ متن

او بسان جاحظ، معیار بلاغت و فصاحت را در روی ساختِ زبانیِ متن، معتبر دانسته و زیر ساختِ مفهومیِ متن را برای همگان قابل فهم می‌شمرد.
[۵۷] الصناعتین، ص۶۲-۶۴.


۱۵.۲ - نظریه ادبی ابوهلال

نظریه صرفاً ادبی ابوهلال در مقایسه‌ای متناظر میان سبکهای ساخته بشر و سبکهای قرآنی به رغم نظر به تفوق دومی بر اولی، هر دو را در قالب مجموعه‌ای قواعد و معیارهای یکسان ارزیابی و بررسی می‌کند که انتقادات شدید برخی دیگر از نظریه پردازان اعجاز بیانی و به ویژه باقلانی (م. ۴۰۳ ق.) را در پی داشته است.
[۵۸] الاسلوب، ص۲۲۱-۲۲۹.


۱۵.۳ - تفاوت سبک قرآن با سبکهای بیانی عرب

وی نخستین دانشمند اشعری مذهب است که در اثری مستقل به پیگیری دیدگاه اعجاز بیانی و از موضعی کلامی به نقد دیگر دیدگاهها پرداخته است. وی در نظریه‌ای نامشخص و تا اندازه‌ای ناسازگار، معیار اعجاز قرآن را ساختار و سبک شگفت‌انگیز آن می‌داند که با سبکهای بیانی عرب به کلی متباین و متفاوت بوده و ازاین رو نمی‌توان از راه دانشهای بشری، از جمله بلاغت و بدیع و... به ویژگیهای اعجازی آن پی برد، بلکه این تنها صاحبان ذوق عربی هستند که توانایی شناخت ویژگی اعجازی قرآن را دارند و دیگران در این مسئله، چاره‌ای جز تقلید ندارند.
[۵۹] الاسلوب، ص۱۲۶-۱۲۸.


۱۵.۳.۱ - ناتوانی بشر

او به رغم انتقاد شدید از نظریه صرفه،
[۶۰] الاسلوب، ص۲۰-۲۹.
عجز عرب از هماوردی با قرآن را در قالب دستگاه کلامی اشاعره این گونه تقریر می‌کند که عادت خداوند بر ناتوانی بشر از هماوردی با آن قرار گرفته و اگر معارضه‌ای از آنان برآید اعجاز قرآن منتفی می‌شود و ازاین رو آنان را هرگز معارضه‌ای با قرآن ممکن نشاید
[۶۱] الاسلوب، ص۲۸۸-۲۸۹.
و بدین ترتیب نوعی بازگشت به نظریه صرفه در آرای او دیده می‌شود.
[۶۲] اعجازالقرآن بین المعتزلة والاشاعره، ص۱۴۴-۱۴۶.


۱۵.۴ - وجوه اعجاز قرآن

او سه وجه خبرهای غیبی، آموزه‌های بلند از پیامبر امّی و نظم و ساختار شگفت و در حد اعلای بلاغت را در اعجاز قرآن معتبر شمرده است.
[۶۳] اعجاز القرآن، ص۶۲-۸۴.


۱۵.۵ - نظم و ساختار شگفت قرآن

ویژگی سوم را در موارد ده گانه ذیل بررسی می‌کند:
[۶۴] اعجاز القرآن، ص۶۰-۶۲.
۱. سبک و ساختار کاملا ویژه و خاص قرآن. ۲. نبود هیچ گفتاری در حد فصاحت و بلاغت و به اندازه حجم قرآن از سوی عرب. ۳. نبود هرگونه ناهمگونی و ناسازگاری در متن قرآن، به رغم توجه به موضوعات گوناگون. ۴. یکسان بودن متن قرآن از جهت سطح ادبی، به رغم به کارگیری سبکهای متنوع. ۵. برتری نظم و ساختار قرآن بر گفتار انسانها و جنّیان با ذکر نمونه‌هایی از هریک. ۶. اشتمال قرآن بر سبکهای بیانی عرب با تفوق غیرطبیعی در همه آنها. ۷. اشتمال قرآن برآموزه‌ها و مفاهیمی دور از دسترس بشر. ۸. شاخص بودن عبارات قرآنی در میان گفتارهای بشری. ۹. پدید آمدن متن قرآن از الفبای متداول عربی با توجه به تفوق غیر طبیعی بر همه سخنان عرب. ۱۰. آسانی، رسایی و شیوایی متن قرآن و تهی بودن آن از هر گونه غرابت، تکلّف و دشواری.


قاضی عبدالجبار معتزلی (م. ۴۱۵ ق.) با اختصاص تک نگاشته‌ای مستقل در ضمن کتاب المغنی خود به بحث از اعجاز قرآن از منظری صرفاً کلامی به پیگیری آرای مدرسه جبائیان می‌پردازد. او نیز اعجاز قرآن را به فصاحت و نه نظم و صرفه دانسته
[۶۵] معتزلی، قاضی عبدالجبار، المغنی فی اعجاز القرآن، ص۳۱۶-۳۳۶.
و به رغم دخالت دادن لفظ و معنا در تعریف فصاحت ،
[۶۶] معتزلی، قاضی عبدالجبار، المغنی فی اعجاز القرآن، ص۱۹۷-۱۹۸.
معیار برتری در آن را به واژگان، اعراب و نقش دستوری آنها دانسته و معانی را در این بخش فاقد اثر می‌شمرد.
[۶۷] معتزلی، قاضی عبدالجبار، المغنی فی اعجاز القرآن، ص۱۹۹-۲۰۰.



عبدالقاهر بغدادی (م. ۴۲۹ ق.) به اختصار در بیان معیار اعجاز قرآن به نظم شگفت‌انگیز و فصاحت خارق العاده آن اشاره کرده و به نوعی میان برخی اقوال پیشین جمع کرده است.
[۶۸] اصول الدین، ص۱۸۳-۱۸۴.



ماوردی در ضمن شمارش وجوه فراوانی در اعجاز قرآن
[۶۹] اعلام النبوه، ص۹۷-۱۲۵.
به ۴ وجه (ایجاز در عین بلاغت، بیان شیوا و فصیح، سبک و ساختار خارق العاده ، دلنشینی و عدم ملالت بر اثر تکرار) در ارتباط با اعجاز بیان اشاره می‌کند. در راستای این جمع نه چندان ابتکاری، وی می‌کوشد تعریف نسبتاً روشنی از فصاحت قرآن ارائه دهد که در آن به سه عنصر (بلاغت بر اثر روانی واژگان، استیفای معانی بر اثر مطابقت کامل با واژگان، نیکویی نظم و ترتیب بر اثر تناسب در گفتار و اعتدال در وزن) توجه شده است؛
[۷۱] اعلام النبوه، ص۹۷-۱۲۵.
همچنین او پیدایش متن اعجازی قرآن از الفبای متداول عربی را نیز مورد لحاظ قرار داده است.
[۷۲] اعلام النبوه، ص۹۷-۱۲۵.



ابن حزم ظاهری (م. ۴۵۶ ق.) در نقدی فراگیر و تند بر دیدگاههای پیشینیان در اعجاز قرآن، به نقطه ضعفهای قابل توجهی در دیدگاه اعجاز بیانی اشاره کرده و البته سرانجام در تقریری متعبدانه و به دور از هر گونه تعلیل، خواننده را سردرگم به تسلیم در برابر مسئله اعجاز وامی دارد.
[۷۳] الصرفه و الانباء بالغیب، ص۲۴-۲۷.


۱۹.۱ - ساختار یکپارچه زبان قرآن

او ساختار زبان قرآن را یکپارچه و حتی در کوچک‌ترین واحد قابل فرض آن، مانند حروف تهجی در آغاز برخی سوره‌ها معجزه شمرده
[۷۴] الفصل فی الملل، ج۳، ص۲۹.
و انکار آن را مستلزم کفر می‌داند.
[۷۵] الفصل فی الملل، ج۳، ص۲۸.


۱۹.۲ - جنس گفتار قرآن

اما در عین حال تعلیل اعجاز به نظم و بلاغت و فصاحت و... را که از ویژگیهای زبان بشر است به شدت مورد نقد قرار داده
[۷۶] الفصل فی الملل، ج۳، ص۲۸-۲۹.
و به نمونه‌هایی از آیات اشاره می‌کند که در آنها تنها چند نام پیاپی ردیف شده و در نتیجه فاقد ویژگیهای مورد نظر است
[۷۷] الفصل فی الملل، ج۳، ص۲۸.
و همچنین آیاتی که سخن کافران و... را نقل می‌کند،
[۷۸] الفصل فی الملل، ج۳، ص۲۹.
بنابراین، خداوند، هدف خویش را از ارائه حجت و برهان در قرآن به طور کامل به انجام رسانیده، به گونه‌ای که هیچ کس را یارای هماوردی با آن نبوده و نیست، زیرا سخن او نه از جنس گفتار بشر و نه در قالب سبک و ساختار آن است.
[۷۹] الفصل فی الملل، ج۳، ص۲۷-۲۹.



ابن سنان خفاجی (م. ۴۶۶ ق.) از پیروان پروپا قرص نظریه صرفه نیز در بررسی دیدگاه اعجاز بیانی، نقدهای قابل توجهی به آن و به ویژه به نظریه رمانی وارد ساخته است.
[۸۰] الصرفه والانباء بالغیب، ص۲۸-۳۱.
او هیچ تفاوتی میان متن قرآن و گفتار عرب در سطوح بلاغت و فصاحت ندیده و تنها دلیل قابل قبول در بحث اعجاز را ناتوانی عرب از هماوردی با قرآن بر اثر برخوردار نبودن از مجموعه دانشها و علومی در حد و اندازه آن می‌داند.
[۸۱] سر الفصاحه، ص۸۸-۹۰.



مبحث اعجاز قرآن بر اثر شکوفایی گسترده در قرن پنجم با شتاب به سوی اختصاص دانشی مستقل به خود در حوزه مطالعات قرآنی پیش رفت که نقطه اوج آن، این بار در مدرسه اشعریان با تاسیس دانش معانی و بیان جهت مطالعه روشمند و علمی اعجاز بیانی به چشم می‌خورد که در دوره‌های پیشین مواد خام آن تهیه شده و البته هنوز به صورت دانشی مدوّن در نیامده بود.


تقارن پیدایش دو دانش «اعجاز قرآن» و «معانی و بیان» نشان میزان غلبه و گسترش دیدگاه اعجاز بیانی است.


عبدالقاهر جرجانی (م. ۴۷۱ ق.) در نقش بنیانگذار دانش معانی و بیان و از متکلمان اشعری مسلک در سه اثر الرسالة الشافیه ، اسرار البلاغه و دلائل الاعجاز و دو شرح مبسوط و مختصر بر کتاب اعجاز القرآن واسطی به بررسی اعجاز بیانی در گستره‌ای وسیع ناظر به هر دو حوزه کلام و ادبیات پرداخته است. اثر نخست در قالبی کلامی نسبتاً تهی از ابداع و ابتکار است؛ اما در دو اثر دیگر وی می‌کوشد نظریه نظم قرآن را در قالبی ابتکاری و بر پایه مطالعات گسترده زبان‌شناختی از نو باز سازی کند.

۲۳.۱ - معارض قرآن

ساختار زبانی متن از نظر جرجانی بازتابی از توانایی عقلانی متکلم است و ازاین رو متن قرآن با هیچ متن بشری دیگری قابل سنجش نبوده و همگان از هماوردی با آن عاجزند. در واقع بنا به تعبیر شعرانی معارض قرآن باید غرضی در عرض قرآن داشته باشد تا بتواند آن را مانند قرآن ادا کند.
[۸۳] کشف المراد، ص۵۰۱-۵۰۲.


۲۳.۲ - منطق متن در راستای فهم اعجاز

بدین ترتیب او در نزاع لفظ و معنا جانب معنا را گرفته و هرگونه ویژگی اعجازی را از سطح واژگان و معانی یکایک و چینش آوایی آنها و آغاز و پایان آیات و استعارات و غریب قرآن نفی کرده، نوع چینش دستوری معانی در قالب واژگان را معیار اعجاز قرار می‌دهد و ازاین رو به مطالعه دستوری قرآن برای استخراج گرامر و منطق متن در راستای فهم اعجاز آن فرا می‌خواند.

۲۳.۳ - تفسیر بیانی قرآن

جرجانی با ساختار شکنی در مدرسه سنتی نحو که نگاهی صرفاً قالبی به زبان داشت، آن را از فضای محدود گرامر به گستره پهناور بلاغت سوق داده و آن را به خدمت تفسیر بیانی قرآن می‌گیرد.

۲۳.۴ - نقطه عطف

دیدگاه زبانشناختی جرجانی به رغم تاسیس شاخه‌ای نو در مطالعات تفسیری متن مقدس، بر اثر چارچوب منطق زده آن چه بسا از ساختار منطق گریز زبان عرفی دور شده، نوعی صبغه تصنعی و تکلف‌آمیز بر زبان تحمیل می‌کند، با این حال رویکرد زیبایی شناختی وی در زبانشناسی عربی نقطه عطفی به شمار رفته، تصویری هنری از کنایات و تشبیهات و استعارات و تمثیلها و... در آن ترسیم می‌کند،
[۸۶] نظریة اعجازالقرآن، ص۱۹۷-۳۴۲.
[۸۷] الاسلوب، ص۱۸۲-۱۸۶.
[۸۸] الاسلوب، ص۲۵۰-۲۶۲.
گرچه سرانجام در دیدگاه وی، معیار مشخصی برای تفاوت اعجازی قرآن از دیگر متون نمی‌توان یافت.


امام الحرمین جوینی (م. ۴۷۸ ق.) متکلم اشعری در موضعی کاملا متفاوت نسبت به هم مسلکان خود، به نقد شدید اعجاز بیانی پرداخته و بی همتایی متن قرآن را نظیر برخی شاهکارهای ادبی می‌داند و سرانجام نظریه صرفه را با این تقریر که در طول ۵۰۰ سال از نزول قرآن هیچ گونه معارضه قابل توجهی با آن صورت نگرفته، می‌پذیرد.
[۸۹] العقیده النظامیه، ص۵۴-۵۶.



زمخشری (م. ۵۲۸ ق.) از واپسین شخصیتهای معتزلی با پذیرش نظریه نظم قرآن جرجانی در تفسیر معروف خود الکشاف می‌کوشد آن را در سرتاسر قرآن تطبیق کند و یکی از نخستین و نادرترین نمونه‌های تفسیر بیانی را عرضه می‌کند. اشتقاقات صرفی ، نقشهای گوناگون نحوی، سبکهای متنوع القای معانی، آرایه‌های بیانی و صناعتهای زیبای بدیع همگی در تفسیر زمخشری یکی پس از دیگری خواننده را در فضای هنری قرآن راه می‌برد.
[۹۰] اعجاز القرآن بین المعتزله والاشاعره، ص۱۵۹-۱۸۷.
وی در رساله مستقل دیگری از همین نظر به بررسی ویژگیهای اعجازی کوچک‌ترین سوره قرآن (کوثر) پرداخته است.


ابن عطیه (م. ۵۴۲ ق.) از قرآن پژوهان نامدار حوزه اندلس به بازتاب دانش بیکران خداوندی در متن مقدس قرآنی اشاره می‌کند، به گونه‌ای که پس از گذر سالها از پیدایش آن هیچ گونه اصلاح و تکمیل و حذف و جا به جایی در آن سزاوار به نظر نمی‌رسد و همچنین در بالاترین سطح بیانی، بشر را از آوردن متنی به سان آن و بی نیاز از اصلاح و تکمیل در گستره زمان عاجز ساخته است.
[۹۱] سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۳۱۱-۳۱۲.



قاضی عیاض (م. ۵۴۴ ق.) در تلاشی غیر ابتکاری به کنار هم چیدن پاره‌ای از نظریات اعجاز بیانی، از جمله نیکویی ساختار، فصاحت، شیوه‌های ایجاز، بلاغت خارق عادت، سبک ویژه و شگفت، فواصل و مقاطع آیات و تاثیر‌گذاری عمیق بر مخاطبان در تک نگاشته‌ای مستقل پرداخته است.


فخررازی از منظری صرفاً کلامی و گاه در مقام تلخیص دیدگاه‌های جرجانی در اثری مستقل افزون بر تفسیر خود
[۹۲] التفسیرالکبیر، ج۲، ص۱۱۵.
[۹۳] التفسیرالکبیر، ج۲، ص۱۱۷.
به پیگیری نظریه فصاحت در اعجاز بیانی قرآن پرداخته و گاه نیز به رغم نقد نظریه صرفه
[۹۴] التفسیرالکبیر، ج۲، ص۱۱۵.
[۹۵] التفسیرالکبیر، ج۱۷، ۱۹۵.
[۹۶] نهایة الایجاز، ص۳۳-۳۵.
از آن نیز به عنوان وجهی قابل قبول یاد کرده است.
[۹۷] التفسیر الکبیر، ج۲، ص۱۱۵.
[۹۸] التفسیر الکبیر، ج۲، ص۱۱۷.



سکاکی (م. ۶۲۶ ق.) ادب‌شناس برجسته زبان عربی در اثر معروف خود مفتاح العلوم به دانشهای عربی در شاخه‌های گوناگون صرف و نحو و معانی و بیان، نظم و ترتیب نوی بخشیده و در مقدمه به تاثیر این دانشها در شناخت بهتر کلام الهی در نقش سخنی مصون از هرگونه خطا و اعتراض اشاره کرده، افزون بر تاکید بر نقش ذوق سلیم از تسلط بر دانش معانی و بیان به عنوان تنها راه شناخت اعجاز قرآن یاد می‌کند.
[۹۹] مفتاح العلوم، ص۲.
[۱۰۰] مفتاح العلوم، ص۳.
[۱۰۱] مفتاح العلوم، ص۷۰ به بعد.
نظیر همین تحلیل در اثر معروف ابن اثیر (م. ۶۳۷ ق.) با عنوان المثل السائر که کتابی در علم بیان است دیده می‌شود.


زملکانی (م. ۶۵۱ ق.) در دو اثر مستقل‌التبیان فی علم البیان و البرهان الکاشف عن اعجاز القرآن ، دیدگاه نظم قرآن جرجانی را با تاکید برساختار ویژه متن در دو لایه لفظ و معنا
[۱۰۲] سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۳۱۳.
پی گرفته و به توسعه دامنه آن می‌پردازد.
[۱۰۳] الاسلوب، ص۲۶۶-۲۶۸.
[۱۰۴] تاریخ الادب العربی، ج۳، ص۵۷۰-۵۷۱.



ابن ابی الاصبع مصری (م. ۶۵۴ ق.) در واکنش به نزاع تطبیق قواعد بدیع از جمله سجع و قافیه و... بر قرآن در چند اثر، به تطبیق عملی صناعتهای گوناگون بدیع بر قرآن کرده و البته گاه از دانش بدیع، پا را فراتر گذارده و به حوزه معانی و بیان گام می‌نهد.


ابن حمزه علوی (م. ۷۵۴ ق.) در تک نگاشته‌ای مفصّل و البته نه چندان ابتکاری به نقل دیدگاههای گذشتگان در اعجاز بیانی از دو منظر کلامی و ادبی می‌پردازد.


مراکشی (م. ۷۳۹ ق.) در دیدگاهی کاملا مطابق با جرجانی از دانش بیان به عنوان معیار تشخیص اعجاز قرآن و باز تابش دانش بیکران الهی در آن یاد کرده و نظریات دیگر اعجاز بیانی را مورد نقد قرار می‌دهد.
[۱۰۵] سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، ج۹۲، ص۳۱۴.



بقاعی (م. ۸۸۵ ق.) نظریه نظم قرآن جرجانی را به سوی تناسب آیات و سور کشانیده، فضای تازه‌ای برای توسعه آن می‌گشاید.
[۱۰۶] تفسیر بقاعی، ج۱، ص۵-۹.
[۱۰۷] تفسیر بقاعی، ج۱، ص۶۵-۶۹.



قرآن پژوهان پیش از سده‌های پایانی هزاره اول با پیگیری نظریات پیشینیان در قالب نقل قول و دسته‌بندی که البته هیمنه ویژه عبدالقاهر جرجانی در آن به روشنی نمایان است
[۱۰۸] البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۲۵.
[۱۰۹] سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۳۱۱.
دیدگاه اعجاز بیان را به مرحله افول و رکود نزدیک ساختند، تا آنکه در سده حاضر، مجادلات کلامی نو در مواجهه اسلام و غرب، موجب تولید انبوهی از تک نگاشته‌های مختصر و مفصل و یا بحث ویژه از آن در ضمن تفاسیر
[۱۱۰] روح المعانی، ج۱، ص۴۹-۵۸.
[۱۱۱] تفسیر المنار، ج۱، ص۱۹۸-۲۲۹.
گشت.


در میان این آثار، صرف نظر از انبوهی از تلاشهای تکراری گاه به مطالعات ابتکاری قابل توجهی بر می‌خوریم که سید قطب، مهدی بازرگان و بنت الشاطی از شاخصهای قابل توجه آن هستند.

۳۶.۱ - تصویر سازی قرآن

سیّد قطب در اثری به نام التصویر الفنی فی القرآن به توانایی فوق العاده تصویر سازی قرآن اشاره کرده و با سعی در استخراج و دسته‌بندی این تصاویر، خواننده را در فضایی رمانتیک به نمایشگاهی از تابلوهای هنری به وسعت تمام زندگی بشر راه می‌برد.

۳۶.۲ - ترتیب نزول قرآن

مهدی بازرگان در سیر تحول قرآن با تاکید بر ترتیب نزول قرآن در برابر ترتیب مصحفی به سیر زبانی و محتوایی قرآن توجه می‌کند. او با استفاده از مطالعات آماری و بسامدی می‌کوشد برای قرآن در سیر نزول، نظمی استوار و غیر طبیعی ترسیم کند.

۳۶.۳ - سبک شناسی قرآن

بنت الشاطی در الاعجاز البیانی للقرآن پس از سیری گذرا در تاریخ پیدایش و تحولات این دیدگاه به گشودن دریچه‌ای جدید در سبک شناسی قرآن ، البته باز شدیداً تحت تاثیر چارچوب نظریه جرجانی می‌پردازد که در آن به مفهوم حروف مقطعه، نقش و جایگاه معنایی حروف در قرآن و به ویژه حروف موسوم به زاید، رویکرد متفاوت معنایی واژگان به اصطلاح مترادف و الگوهای ترکیب جملات، توجه ویژه شده است.


در این تلاشهای نسبتاً ابتدایی، دور نمایی از توسعه و دگردیسی دانش اعجاز قرآن به سوی ساختارشناسی قرآن کریم در قالب زبانشناسی جدید و دانشهای پیرامون آن از آواشناسی و ریشه شناسی و معناشناسی تا نقد ادبی و نشانه شناسی و... به چشم می‌خوردکه موضع انتقادی الهیات جدید نسبت به دیدگاه اعجاز قرآن نیز به این تحول یاری می‌رساند.
[۱۱۳] الاسلام بین الرسالة و التاریخ، ص۵۰-۵۲.



الاتقان فی علوم القرآن؛ اسباب النزول، واحدی؛ الاسلام بین الرسالة و التاریخ؛ الاسلوب فی الاعجاز البلاغی للقرآن الکریم؛ اصول الدین؛ اعجاز القرآن، باقلانی؛ اعجاز القرآن بین المعتزله و الاشاعره؛ اعجاز القرآن و البلاغة النبویه، رافعی؛ اعلام النبوه؛ الاقتصاد الهادی الی طریق الرشاد؛ اوائل المقالات؛ بدیع القرآن؛ البرهان فی علوم القرآن؛ البرهان الکاشف عن اعجاز القرآن؛ بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب؛ البیان فی اعجاز القرآن؛ البیان القرآنی عند الجاحظ؛ البیان و التبیین؛ تاریخ الادب العربی؛ تاویل مشکل القرآن؛ تاریخ الامم والملوک، طبری؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ التبیان فی علم المعانی و البدیع و البیان؛ تحریرالتحبیر فی صناعة الشعر و بیان اعجاز القرآن؛ تفسیر القرآن الکریم، سید مصطفی خمینی؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر؛ تفسیر القمی؛ التفسیر الکبیر؛ تفسیرالمنار؛ جامع البیان عن تاویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ دلائل الاعجاز فی علم المعانی؛ رسائل الجاحظ؛ رسائل الشریف المرتضی؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم؛ الشفاء بتعریف حقوق المصطفی؛ الصرفة و الانباء بالغیب؛ الصناعتین الکتابة والشعر؛ الطراز لاسرار البلاغة و علوم حقائق الاعجاز؛ العدة فی الاصول الفقه؛ الفصل فی الملل و الاهواء و النحل؛ فلسفه علم کلام؛ کتاب الحیوان؛ کتاب الفهرست؛ کشف المراد شرح تجرید الاعتقاد؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ المسائل العکبریه؛ مجاز القرآن؛ معانی القرآن، فراء؛ المغنی فی اعجاز القرآن؛ مفتاح العلوم؛ المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام؛ مقالات اسلامیین و اختلاف المصلین؛ مقدمه ابن خلدون؛ منتهی المطلب؛ المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ النکت و العیون، ماوردی؛ نظم الدرر فی تناسب الآیات والسور، بقاعی؛ نفحات الاعجاز فی رد الکتاب المسمی حسن الایجاز؛ نهایة الایجاز فی درایة الاعجاز.


۱. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان عن تاویل آی القرآن، ج۱، ص۳۷۳.    
۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۲۷.    
۳. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۶۲-۶۳.    
۴. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، ص۷۱-۷۲.    
۵. جاحظ، عمرو بن بحر، الرسائل، ج۳، ص۲۷۸-۲۷۹.    
۶. جاحظ، عمرو بن بحر، الرسائل، ج۳، ص۲۷۷-۲۷۹.    
۷. البیان القرآنی عند الجاحظ، ص۷۹-۱۰۸.
۸. جاحظ، عمرو بن بحر، الرسائل، ج۱، ص۲۶۲.    
۹. جاحظ، عمرو بن بحر، الرسائل، ج۴، ص۲۳۹.    
۱۰. جاحظ، عمرو بن بحر، البیان و التبیین، ج۱، ص۱۱۴.    
۱۱. جاحظ، عمرو بن بحر، البیان و التبیین، ج۱، ص۱۳۱.    
۱۲. جاحظ، عمرو بن بحر، البیان و التبیین، ج۱، ص۲۱.    
۱۳. جاحظ، عمرو بن بحر، البیان و التبیین، ج۱، ص۴۰.    
۱۴. جاحظ، عمرو بن بحر، البیان و التبیین، ج۱، ص۶۹.    
۱۵. جاحظ، عمرو بن بحر، الحیوان، ج۲، ص۱۸۷.
۱۶. جاحظ، عمرو بن بحر، الحیوان، ج۲، ص۱۸۷.
۱۷. مباحث فی اعجاز القرآن، ص۱۱۱.
۱۸. مباحث فی اعجاز القرآن، ص۱۲۵.
۱۹. مباحث فی اعجاز القرآن، ص۱۳۵.
۲۰. مباحث فی اعجاز القرآن، ص۱۳۵.
۲۱. مباحث فی اعجاز القرآن، ص۱۱۱.
۲۲. مباحث فی اعجاز القرآن، ص۱۲۵.
۲۳. مباحث فی اعجاز القرآن، ص۱۳۵.
۲۴. جاحظ، عمرو بن بحر، الحیوان، ج۴، ص۳۱-۳۲.
۲۵. ابن ندیم، الفهرست، ص۵۸.
۲۶. دینوری، ابن قتیبه، تاویل مشکل القرآن، ص۱۷.    
۲۷. ابن ندیم، الفهرست، ص۲۱۶.
۲۸. ابن ندیم، الفهرست، ص۲۱۶.
۲۹. ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، ج۱۳، ص۱۱۱.    
۳۰. مفید، محمد بن محمد، اوائل المقالات، ص۶۳.    
۳۱. شریف مرتضی، رسائل، ج۱، ص۳۴۷-۳۴۸.    
۳۲. شریف مرتضی، رسائل، ج۲، ص۳۲۶.    
۳۳. ابن ندیم، الفهرست، ص۲۱۱.
۳۴. ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، ج۱۳، ص۱۰۹-۱۱۱.    
۳۵. ابن ندیم، الفهرست، ص۲۱۷.
۳۶. معتزلی، قاضی عبدالجبار، المغنی فی اعجاز القرآن، ص۱۹۷.
۳۷. معتزلی، قاضی عبدالجبار، المغنی فی اعجاز القرآن، ص۲۷۳.
۳۸. معتزلی، قاضی عبدالجبار، المغنی فی اعجاز القرآن، ص۳۲۸.
۳۹. اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ص۲۲۵.    
۴۰. الفصل فی الملل، ج۳، ص۱۵.
۴۱. یحصبی، عیاض بن موسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ص۳۲۳-۳۲۶.
۴۲. سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۰۰۳-۱۰۰۴.
۴۳. سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۰۰۷.
۴۴. ابن ندیم، الفهرست، ص۴۱-۵۹.
۴۵. ثلاث رسائل فی اعجاز القرآن، ص۶۹.
۴۶. ثلاث رسائل فی اعجاز القرآن، ص۶۹.
۴۷. الاسلوب، ص۲۲۰-۲۲۹.
۴۸. اعجاز القرآن بین المعتزله والاشاعره، ص۶۹-۷۵.
۴۹. اعجاز القرآن بین المعتزله و الاشاعره، ص۶۹-۷۵.
۵۰. تفسیر ماوردی، ص۱۱۰-۱۱۴.
۵۱. بیان اعجاز القرآن، ص۲۱.
۵۲. بیان اعجاز القرآن، ص۲۱.
۵۳. بیان اعجاز القرآن، ص۲۵-۳۰.
۵۴. بیان اعجاز القرآن، ص۷۰-۷۲.
۵۵. الصناعتین، «مقدمه».
۵۶. الاسلوب، ص۲۲۱-۲۲۹.
۵۷. الصناعتین، ص۶۲-۶۴.
۵۸. الاسلوب، ص۲۲۱-۲۲۹.
۵۹. الاسلوب، ص۱۲۶-۱۲۸.
۶۰. الاسلوب، ص۲۰-۲۹.
۶۱. الاسلوب، ص۲۸۸-۲۸۹.
۶۲. اعجازالقرآن بین المعتزلة والاشاعره، ص۱۴۴-۱۴۶.
۶۳. اعجاز القرآن، ص۶۲-۸۴.
۶۴. اعجاز القرآن، ص۶۰-۶۲.
۶۵. معتزلی، قاضی عبدالجبار، المغنی فی اعجاز القرآن، ص۳۱۶-۳۳۶.
۶۶. معتزلی، قاضی عبدالجبار، المغنی فی اعجاز القرآن، ص۱۹۷-۱۹۸.
۶۷. معتزلی، قاضی عبدالجبار، المغنی فی اعجاز القرآن، ص۱۹۹-۲۰۰.
۶۸. اصول الدین، ص۱۸۳-۱۸۴.
۶۹. اعلام النبوه، ص۹۷-۱۲۵.
۷۰. تفسیر ماوردی، ج۱، ص۳۰-۳۲.    
۷۱. اعلام النبوه، ص۹۷-۱۲۵.
۷۲. اعلام النبوه، ص۹۷-۱۲۵.
۷۳. الصرفه و الانباء بالغیب، ص۲۴-۲۷.
۷۴. الفصل فی الملل، ج۳، ص۲۹.
۷۵. الفصل فی الملل، ج۳، ص۲۸.
۷۶. الفصل فی الملل، ج۳، ص۲۸-۲۹.
۷۷. الفصل فی الملل، ج۳، ص۲۸.
۷۸. الفصل فی الملل، ج۳، ص۲۹.
۷۹. الفصل فی الملل، ج۳، ص۲۷-۲۹.
۸۰. الصرفه والانباء بالغیب، ص۲۸-۳۱.
۸۱. سر الفصاحه، ص۸۸-۹۰.
۸۲. دلائل الاعجاز، ص۳۸۹-۳۹۲.    
۸۳. کشف المراد، ص۵۰۱-۵۰۲.
۸۴. دلائل الاعجاز، ص۲۵۴-۲۵۵.    
۸۵. دلائل الاعجاز، ص۳۹۱-۴۱۱.    
۸۶. نظریة اعجازالقرآن، ص۱۹۷-۳۴۲.
۸۷. الاسلوب، ص۱۸۲-۱۸۶.
۸۸. الاسلوب، ص۲۵۰-۲۶۲.
۸۹. العقیده النظامیه، ص۵۴-۵۶.
۹۰. اعجاز القرآن بین المعتزله والاشاعره، ص۱۵۹-۱۸۷.
۹۱. سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۳۱۱-۳۱۲.
۹۲. التفسیرالکبیر، ج۲، ص۱۱۵.
۹۳. التفسیرالکبیر، ج۲، ص۱۱۷.
۹۴. التفسیرالکبیر، ج۲، ص۱۱۵.
۹۵. التفسیرالکبیر، ج۱۷، ۱۹۵.
۹۶. نهایة الایجاز، ص۳۳-۳۵.
۹۷. التفسیر الکبیر، ج۲، ص۱۱۵.
۹۸. التفسیر الکبیر، ج۲، ص۱۱۷.
۹۹. مفتاح العلوم، ص۲.
۱۰۰. مفتاح العلوم، ص۳.
۱۰۱. مفتاح العلوم، ص۷۰ به بعد.
۱۰۲. سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۳۱۳.
۱۰۳. الاسلوب، ص۲۶۶-۲۶۸.
۱۰۴. تاریخ الادب العربی، ج۳، ص۵۷۰-۵۷۱.
۱۰۵. سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، ج۹۲، ص۳۱۴.
۱۰۶. تفسیر بقاعی، ج۱، ص۵-۹.
۱۰۷. تفسیر بقاعی، ج۱، ص۶۵-۶۹.
۱۰۸. البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۲۵.
۱۰۹. سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۳۱۱.
۱۱۰. روح المعانی، ج۱، ص۴۹-۵۸.
۱۱۱. تفسیر المنار، ج۱، ص۱۹۸-۲۲۹.
۱۱۲. المیزان، ج۱، ص۵۸-۸۹.    
۱۱۳. الاسلام بین الرسالة و التاریخ، ص۵۰-۵۲.



دائرة‌المعارف قرآن کریم، برگرفته شده از مقاله «اعجاز بیان در قرآن».    




جعبه ابزار