• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نتق (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





نَتْق (به فتح نون و سکون تاء) از واژگان قرآن کریم به معنای کندن چیزی از ریشه‌اش است.
این واژه یک بار در قرآن به کار رفته است.



نَتْق به معنای کندن چیزی از ریشه‌اش است.
چنان‌که در مجمع از ابو عبیده نقل شده است. به قولی در اصل به معنی رفع و بلند کردن است، به زن ناتِق گویند که فرزندان خویش را بلند می‌کند و به قول بعضی اصل آن جذب است ولی رفع مورد تصدیق قرآن است زیرا گاهی در مورد نتق «رفع» به کار رفته چنان‌که خواهد آمد.


به مواردی از نَتْق که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - نَتَقْنَا (آیه ۱۷۱ سوره اعراف)

(وَ اِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ کَاَنَّهُ ظُلَّةٌ وَ ظَنُّوا اَنَّهُ واقِعٌ بِهِمْ خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ وَ اذْکُرُوا ما فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ‌)
«آن‌گاه که کوه را بالای آنها بلند کردیم گویی سایبان است، گمان کردند که بر آن‌ها خواهد افتاد، گفتیم: آن‌چه را که از احکام و کتاب داده‌ایم جدّی بگیرید.»
از این آیه روشن می‌شود که از جمله معجزات موسی (علیه‌السّلام) آن بود که کوه بالای سر بنی‌اسرائیل قرار گرفت و همچون سایبان بر آن‌ها سایه افکند تا به وسیله دیدن آن معجزه در دین خویش عامل و راسخ باشند. نظیر این است آیه: (وَ اِذْ اَخَذْنا مِیثاقَکُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ..) (و به ياد آوريد زمانى را كه از شما پيمان گرفتيم؛ و کوه طور را به فرازتان برافراشتيم؛ و گفتيم: آنچه را از آيات و فرمان‌ها به شما داده‌ايم، با قدرت بگيريد) ایضا آیه ۱۵۴ نساء

در المنار ذیل آیه ۶۳ بقره از محمد عبده نقل می‌کند: که او در تفسیر آیه از مفسران پیروی کرد و قبول نمود که آن معجزه‌ای بوده از معجزات موسی (علیه‌السّلام)ولی معلوم نیست رشید رضا چرا در این آیه و آیه‌ (نَتَقْنَا الْجَبَلَ‌) از حمل به ظاهر ترسیده و احتمال داده که کوه زلزله کرده و خیال کرده‌اند که به سرشان خواهد افتاد و گفته سایبان بودن لازم نگرفته که بالای سرشان بلند شده باشد بلکه اگر در کنار کوه باشند نیز سایه آنها را احاطه کرده و سایبان صدق خواهد نمود. به نظر می‌اید از غربی‌ها ترسیده باشد حال آنکه در بنی‌اسرائیل اینگونه چیزها کم نبوده از قبیل مار شدن عصا، شکافتن دریا، شکافتن سنگ و غیره.
ناگفته نماند: ظهور آیه که چهار بار در آیات مکرّر شده است نشان می‌دهد که بالا رفتن کوه برای اجبار به ایمان نبوده بلکه برای نشان دادن عظمت و قدرت خدا و تشویق آنها به ایمان و عمل بوده است و گر نه با آیه‌ (لا اِکْراهَ‌ فِی الدِّینِ‌) (اكراهى در قبول دين، نيست) جور نخواهد آمد و ادعای آن‌که نفی اکراه فقط در اسلام است قابل قبول نیست.


این لفظ تنها یک‌بار در قرآن مجید بکار رفته است.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۷، ص۱۲.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۷۹۰.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۵، ص۲۳۷.    
۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۳۸۸.    
۵. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۱.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۳۹۲.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۳۰۱.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۱۰۶.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۷۶۳.    
۱۰. بقره/سوره۲، آیه۶۳.    
۱۱. بقره/سوره۲، آیه۹۳.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۰.    
۱۳. نساء/سوره۴، آیه۱۵۴.    
۱۴. عبده، محمد، المنار، ج۱، ص۲۸۲.    
۱۵. بقره/سوره۲، آیه۲۵۶.    
۱۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۲.    
۱۷. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۱.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «نتق»، ج۷، ص۱۲.    






جعبه ابزار