نافرمانی اکثریت (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اکثر مردم در صورت تکالیف دشوار و
سخت نافرمانی پیشه می کنند.
ولو انا کتبنا علیهم ان اقتلوا انفسکم او اخرجوا من دیـرکم ما فعلوه الا قلیل منهم ولو انهم فعلوا ما یوعظون به لکان خیرا لهم واشد تثبیتا.(اگر (همانند بعضی از امتهای پیشین،) به آنان دستور میدادیم: «یکدیگر را به
قتل برسانید»، و یا: «از
وطن و خانه خود، بیرون روید»، تنها عده کمی از آنها
عمل میکردند! و اگر اندرزهایی را که به آنان داده میشد انجام میدادند، برای آنها بهتر بود؛ و موجب
تقویت ایمان آنها میشد.)
معنای
آیه این است که اگر ما مینوشتیم (یعنی
واجب میکردیم) بر آنان که یکدیگر را به
قتل برسانند، و از
شهر و دیار خود که با آن
انس دارند خارج شوند این واجب را انجام نمیدهند، و چون جمله انجام نمیدهند کلیت و
استغراق را میرسانید، و شنونده میپنداشت حتی یک نفر هم
مؤمن حقیقی و
تسلیم واقعی در برابر فرمان خدای تعالی در میان آنان وجود ندارد، برای دفع این
توهم عدهای قلیل را
استثنا کرد، هر چند که حکم اصلا شامل آن عده نمیشود چون حکم درباره افراد نبود، بلکه در باره
هیات اجتماعیه (بدان جهت که مجتمع است) بود، ولیکن چون به تبع هیات افراد هم داخل میشدند این استثنا را آورد.
از اینجا روشن میشود که مراد از قتل، قتل دسته جمعی یکدیگر است، و مراد از بیرون شدن نیز بیرون شدن و جلای وطن کردن جمعی از میان جمعی دیگر است، خلاصه حکم همه اش مربوط به مجتمع است، نه این که هر فردی خودش خود را بکشد، و یا هر فردی از خانه و زندگیش بیرون شود، هم چنان که در آیه شریفه: " فتوبوا الی بارئکم فاقتلوا انفسکم"
که در باره
بنی اسرائیل است منظور قتل دسته جمعی است، و مقصود به خطاب
جماعت است نه فرد.
در اينجا درباره كسانى كه از داورىهاى عادلانه
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) گاهى احساس ناراحتى مىكردند اشاره به پارهاى از تكاليف طاقت فرساى امم پيشين كرده و مىگويد: " ما
تکلیف شاق و مشکلی بر دوش اینها نگذاشتیم، اگر همانند بعضی از امم پیشین (مانند
یهود که پس از
بت پرستی و
گوساله پرستی به آنها دستور داده شد که یکدیگر را به
کفاره این
گناه بزرگ به
قتل برسانند و یا از
وطن مورد علاقه خود بیرون روند) به اینها نیز چنین دستور سنگین و سختی را میدادیم، چگونه در برابر انجام آن طاقت میآوردند، اینها که درباره آبیاری کردن یک نخلستان و داوری پیامبر ص نسبت به آن، تسلیم نیستند، چگونه میتوانند از عهده آزمایشهای دیگر در آیند" مسلما اگر چنان دستوری به آنها میدادیم که یکدیگر را بکشید یا از وطن خود خارج شوید، تنها عده کمی از آنها آن را انجام میدادند". به گفته بعضی از
مفسران، مسئله" تن در دادن به کشته شدن" و" خارج شدن از وطن"، از جهاتی شبیه به یکدیگرند، زیرا بدن وطن روح آدمی است، همانطور که وطن همانند جسم انسان است، هم ترک وطن جسم، کار مشکلی است و هم چشم پوشی از وطنی که زادگاه و جایگاه
انسان است.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۴، ص۱۸۸، برگرفته از مقاله «نافرمانی اکثریت».