مِلْء (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مِلْء:
(مِّلْءُ الأرْضِ) مِلْء: (به كسر ميم و سكون لام) به معناى چيزى است كه ظرف را پر كند، يا وسعتى است كه ظرف براى گنجايش چيزى دارد.
در آيه مورد بحث «
زمین» اعتبارا ظرفى حساب شده كه طلا آن را پر كرده باشد.
آیه درباره كسانى است كه در حال كفر بهسر برده و در همان حالت از
دنیا رفتهاند.
قرآن مىگويد اينگونه افراد كه راه طغيان پيمودهاند بخششها و
انفاقهایشان قبول نخواهد شد و راه نجاتى براى آنها نيست، هرچند تمام زمين را پر از طلا كنند و در راه خدا انفاق كنند.
بديهى است كه منظور از انفاق كردن اين همه طلا اين است كه بخشش آنها هرقدر زياد هم باشد مؤثر نخواهد بود و اين جريمه مالى و فديه به هيچوجه در وضع مجازات آنها اثر نخواهد داشت.
به موردی از کاربرد
مِلْء در
قرآن، اشاره میشود:
(إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَ مَاتُواْ وَ هُمْ كُفَّارٌ فَلَن يُقْبَلَ مِنْ أَحَدِهِم مِّلْءُ الأرْضِ ذَهَبًا وَ لَوِ افْتَدَى بِهِ أُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ وَ مَا لَهُم مِّن نَّاصِرِينَ) (كسانى كه
کافر شدند و درحال كفر از دنيا رفتند، اگر صفحه زمين پر از طلا باشد و آن را به عنوان فديه و كفّاره اعمال بد خويش بپردازند، هرگز از هيچ يک آنها پذيرفته نخواهد شد و براى آنان، مجازاتِ دردناكى است و هيچ ياورى ندارند.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه ملء در جمله:
(مِلْءُ الْأَرْضِ ذَهَباً) به معناى پرى ظرف است از چيزى كه در آن ريخته باشند. پس در اين جمله كره زمين ظرفى فرض شده كه مالامال از طلا باشد، پس اين جمله از قبيل
استعاره تخييليه و
استعاره به كنايه است. اما
تخييليه است براى اينكه چنين ظرفى پر از طلا در عالم نيست و وجودش در عالم تنها
خيال است. اما
استعاره به كنايه است براى اينكه به فرض هم كه چنين ظرفى يافت شود، دردى را دوا نمىكند، زيرا طلا در اين عالم ارزش دارد و در عالم
قیامت كه
عالم ملکوت است، براى ماديات ارزشى نيست.
• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «مِلْء»، ج۴، ص۳۲۴.