مُکْث (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مُکْث:
(النَّاسِ عَلَى مُكْثٍ) مُکْث: به معنى «تدريج و تأنى، آرامى و آهستگى» است.
به موردی از کاربرد
مُکْث در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ قُرْآنًا فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُكْثٍ وَ نَزَّلْنَاهُ تَنزِيلًا) (و قرآنى بر تو نازل كرديم كه
آیات آن را از هم جدا كرديم، تا آن را به تدريج و با
آرامش بر مردم بخوانى و به
یقین آن را ما نازل كرديم.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: اين آيه عطف است بر ما قبلش و معناى مجموع آن دو چنين مىشود، ما قرآن را به
حق نازل نموديم و آن را آيه آيه كرديم. در مجمع البيان گفته: معناى فرقناه فصلناه است، يعنى آن را آيه آيه و سوره سوره نازل كرديم، جمله:
(عَلى مُكْثٍ) نيز بر همين معنا دلالت مىكند، زيرا مكث - به ضمه ميم و همچنين به فتحه آن- دو واژه هستند به يک معنا.
پس لفظ آيه با صرفنظر از سياق آن تمامى معارف قرآنى را شامل مىشود و اين معارف در نزد خدا در قالب الفاظ و عبارات بوده كه جز به تدريج در فهم بشر نمىگنجد، لذا بايد به تدريج كه خاصيت اين عالم است نازل گردد تا مردم به آسانى بتوانند تعقلش كرده حفظش نمايند.
آيه مورد بحث ناظر بر نزول قرآن بهطور تدريج توأم با آرامش بر
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) است و اين پاسخى است به بهانهگيریهاى مخالفان كه مىگفتند چرا قرآن يکجا بر پيامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نازل نشده!
بدون شک براى افراد سطحى مخصوصا اگر بهانهجو باشند اين اشكال در كيفيت نزول قرآن پيدا خواهد شد كه چرا اين
کتاب آسمانی به صورت كامل و يکجا بر پيامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نازل نشده تا مردم آن را از آغاز بخوانند و تا انجامش باخبر باشند، در حالى كه بايد گفت، قرآن كتابى است كه با حوادث عصر خود يعنى با بيست و سه سال دوران
نبوت پيامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) با رويدادهايش پيوند و ارتباط ناگسستنى داشته، بنابراين چگونه ممكن است كتابى كه با حوادث بيست و سه سال در ارتباط بوده يكجا و در يک روز نازل شود؟ مگر ممكن است تمام حوادث بيستوسه سال را در يک روز جمعآورى كرد تا مسائل مربوط به آن يکجا در قرآن نازل شود؟
از اين گذشته، قرآن كتابى است كه تنها جنبه تعليمى ندارد، بلكه حتما مىبايست هر آيه آن پس از نزول اجرا گردد، اگر همه قرآن يکجا نازل مىشد بايد يکجا هم اجرا شود و اين امرى محال بوده است، چرا كه اصلاح يک جامعه سراپا فاسد را در يک روز نمىتوان انجام داد و به همين دليل قرآن تدريجا نازل شد تا به خوبى قابل جذب و پذيرش و اجرا باشد؛ به علاوه نزول تدريجى مفهومش ارتباط دائمى پيامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) با مبدأ وحى بود، ولى نزول دفعى ارتباط پيامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را بيش از يک بار تضمين نمىكرد و به هرحال مجموعه اين عوامل و نيز آيه ۳۲
سوره فرقان كه مىگويد: «ما آن را تدريجا و آرام بر تو خوانديم» دلايل زنده و روشنى است بر نزول تدريجى قرآن و فلسفه آن.
• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «مُکْث»، ج۴، ص۳۱۵.