مَکْر (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مَكْر (به فتح میم و سکون کاف) از
واژگان قرآن کریم به معنای تدبیر است، اعمّ از آن كه در
كار بد باشد و يا در
كار خوب.
مَكْر به معنای تدبير است، اعمّ از آن كه در
كار بد باشد و يا در
كار خوب.
در
مفردات و
اقرب الموارد میگويد: مكر آن است كه شخص را به حيلهاى از مقصودش منصرف كنى و آن دو نوع است محمود و مذموم. محمود آن است كه از آن
كار خوبى مراد باشد و مذموم بعكس است.
در
المنار گفته: مكر در اصل تدبير مخفى است كه مكر شده را با آنچه گمان نمیكرد میكشد و اغلب در تدبير
بد كار میرود.
اينكه در
قاموس گفته: المكر: الخديعة
و در
صحاح آمده: المكر: الاحتيال و الخديعة.
هر دو معنى غالب را در نظر گرفتهاند.
بنا بر قول اقرب
، مفردات
،
مجمع و المنار
مكر اعمّ و شامل تدبير خوب و
بد هر دو است. مؤيّد اين سخن، قول خداوند است كه فرموده:
(اسْتِكْباراً فِي الْأَرْضِ وَ مَكْرَ السَّيِّئِ وَ لا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ) (اينها همه به خاطر استكبار در زمين و نيرنگهاى بدشان بود؛ و نيرنگ
بد تنها دامان صاحبانش را مىگيرد.)
وصف «
السَّيِّئُ» میرساند كه مكر فى نفسه گاهى سيّئ است و گاهى حسن ايضا آيات:
(فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا) (خداوند او را از توطئههاى شوم آنها نگه داشت.)
(أَ فَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئاتِ أَنْ يَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ) (آيا كسانى كه توطئههاى شومى كردند از اين ايمن گشتند كه خدا آنها را در زمين فرو برد.)
در اينجا لازم است به سه مطلب اشاره شود:
در بسيارى از آيات، آنگاه كه نسبت مكر به خدا داده شده مكر در مرتبه ثانى است. يعنى اوّل مكر
بد
كاران در مقابل دين حق و دستور خداوند است، سپس مكر خدا و آن دو جور است مجازات و غير آن مثلا در آيه:
(وَ يَمْكُرُونَ وَ يَمْكُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ) (آنها توطئه مىكردند، و خداوند هم تدبير مىكرد؛ و خدا بهترين تدبيركنندگان است.)
مراد از «
يَمْكُرُونَ» حيله و تدبير مشركين است، كه میخواستند
حضرت رسول (صلّیاللّهعلیهوآله) را بكشند يا زندانى كنند و يا تبعيد نمايند. و مراد از «
يَمْكُرُ اللَّهُ» همان تدبير خداوند است، كه آن حضرت (صلّىاللّهعليهوآله) را مأمور به هجرت نمود.
ايضا در آيه :
(وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ) (و خداوند براى حفظ او و آيينش، تدبير نمود؛ و خداوند، بهترين تدبيركنندگان است.)
كه مراد از مكر اول حيله يهود است درباره كشتن
عیسی (علیهالسّلام) و منظور از «
مَكَرَ اللَّهُ» نجات دادن عيسى از دست آنها است.
ولى در آياتى نظير:
(وَ مَكَرُوا مَكْراً وَ مَكَرْنا مَكْراً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ) (آنها توطئه مهمّى چيدند، و ما هم تدبير مهمّى داشتيم؛ در حالى كه آنها نمىفهميدند.)
(فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْناهُمْ وَ قَوْمَهُمْ أَجْمَعِينَ) (بنگر عاقبت توطئه آنها چه شد، كه ما آنها و قومشان را همگى نابود كرديم!)
منظور از مكر اوّل طفره زدن و انحراف كفّار است از پيروى
حضرت صالح (علیهالسّلام)، و غرض از مكر دوّم هلاكت و
عذاب آنهاست كه همگى از بين رفتند و مكر خدا نتيجه طبيعى مكر آنها بود، چنانكه فرموده:
(فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْناهُمْ وَ قَوْمَهُمْ) (بنگر عاقبت توطئه آنها چه شد، كه ما آنها و قومشان را همگى نابود كرديم!)
و نيز روشن میكند كه، مكر خدا همان «
دَمَّرْنا» است.
ايضا:
(إِذا لَهُمْ مَكْرٌ فِي آياتِنا قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَكْراً) (در مورد آيات ما با توجيهات ناروا توطئه مىكنند؛ بگو: تدبير خداوند از شما سريعتر است.)
در اينگونه آيات نسبت مكر به خدا اشكالى ندارد كه مكر خدا همان تدبير خدا و تقديراتى است كه منجرّ به حرمان و عذاب
بد
كاران میشود. و آن در مرتبه ثانى از خدا ممدوح است كه مقتضاى
عدالت جز آن نيست، و گرنه
بد
كار و نيكو
كار از هم شناخته نمیشوند. پس آن مكر ممدوح است، زيرا كه عدالت است.
(أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ) (آيا كسانى كه مرتكب بدیها و
گناهان شدند چنين پنداشتند كه ما آنها را همچون كسانى قرار مىدهيم كه
ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند.)
گاهى مكر منسوب به خدا مكر ابتدایى است، مثل:
(أَ فَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ) (آيا آنها خود را از عذاب ناگهانى خدا در امان مىدانند؟! در حالى كه جز زيانكاران، خود را از مجازات خدا ايمن نمىدانند.)
معلوم است كه مراد از مكر، عذاب خداست. در مقابل نافرمانى مردم ،
النهایه نافرمانى بدكاران به لفظ مكر ذكر نشده است.
(وَ قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعاً يَعْلَمُ ما تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ) (پيش از آنان نيز كسانى طرحها و نقشهها كشيدند؛ ولى تمام تدبيرها از آن خداست. او از
اعمال هركس آگاه است.)
اين آيه صريح است، در اينكه تدبير كلّى مال خداست و تدبير ديگران در مقابل تدبير خدا هيچ است و كارى از پيش نمیتوانند برد.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «مکر»، ج۶، ص۲۶۵.