مهدویت در صحیحین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از مسائل مهم
اسلام،
اعتقاد به وجود مصلح و منجی است که با
ظهور اسلام و
پیامبر آخر الزمان، بحث
مهدویت و
حکومت جهانی
امام مهدی علیهالسّلام مانند مسائل مهم دیگر، بطور گسترده و دقیق در بین جامعه اسلامی بیان شد تا جایی که با مرور در مصادر
حدیثی، تاریخی، عقیدتی، و تفسیری
شیعه و سنی به این
حقیقت پی خواهیم برد که نخستین کسی که موضوع مهدی منتظر و قیام جهانی او را مطرح کرد، همانا شخص
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بوده است که مشخصات و ویژگیهای مهدی موعود، پدران و اجدادش را آنچنان دقیقا اعلام نمود که زمینه سوء استفاده مهدیهای دروغین را از عنوان «مهدی منتظر» منتفی کرد حضرتش بر اساس
وحی الهی، مسئله مهدویت را پایه گذاری کرد و با ایراد علائم و نشانههای ظهور و ویژگیهای محلی و تاریخی قیامش،
مسلمانان را هشدار داد که منتظر و آماده ظهور و قیام «مهدی واقعی» باشند.
مهدویت؛
مصدر جعلی است که از مهدی گرفته شده است در لغت به کسی که خدا او را بسوی حق هدایت کند، مهدی گفته میشود و شخصی را که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به آمدن آن در آخر الزمان بشارت داده است، مهدی نامگذاری شده است.
در اصطلاح، هر چیزی که به نوعی به حضرت مهدی علیهالسّلام نسبتی پیدا کند مثل اعتقاد به ظهور، نشانهها و علامتهای ظهور،
حوادث قبل و بعد ظهور و غیره،
مهدویت گفته میشود.
منظور از کلمه
صحیحن دو کتاب «
صحیح مسلم و بخاری» است که
اهل سنت این دو کتاب را بعد از
قرآن از
صحیحترین کتابهای خود بشمار میآورند.
بیشتر کتابهای
حدیثی اهل سنت چه
صحاح (
صحاح سته
اهل سنت عبارتند از،
صحیح مسلم،
صحیح بخاری،
سنن ترمزی،
سنن ابی داود، سنن نسائی، سنن ابن ماجه.) و چه غیر
صحاح حدیثهای مرتبط با امام مهدی علیهالسّلام را یاد کردهاند، هرچند امروزه در دو کتاب مهم آنها (
صحیح مسلم و بخاری) تصریح به نام حضرت دیده نمیشود ولی در بیشتر کتابهایشان علاوه بر ذکر صفات و ویژگیها، تصریح به نام امام مهدی علیهالسّلام نیز دارند کتابهای
حدیثی اهل سنت که از حضرت مهدی علیهالسّلام سخن به میان آوردهاند به دو دسته عمده تقسیم میشوند:
۱. کتابهای
حدیثی عمومی، که درباره موضوعات مختلف سخن گفتهاند و بخشی از آن را هم به
حدیثهایی درباره حضرت مهدی علیهالسّلام اختصاص دادهاند مانند؛ «المصنف» صنعانی (م ۲۱۱ه. ق)، «الفتن»
نعیم بن حماد معاویه (م۲۲۹ه. ق) و «مسند»
احمد بن محمد حنبل (م۲۴۱ه. ق) و.... .
۲. کتابهای اختصاصی
اهل سنت که فقط درباره امام مهدی علیهالسّلام نوشته شده است؛ مثل «اربعون
حدیث»، «مناقب المهدی» و «صفة المهدی» ابونعیم اصفهانی (م۴۲۰ه. ق) دو کتاب اخیر ایشان در دسترس نمیباشد، «العرف الوردی فی اخبار المهدی»
جلال الدین سیوطی (م۹۱۱ه. ق).
با وجود اینکه بیشتر بزرگان
اهل سنت همچون،
ابن حجر عسقلانی،
ابن حجر هیثمی و سیوطی
و دیگران به تواتر و صحت
حدیثهای مهدویت تصریح کردهاند ولی عده کمی از علماء
اهل سنت منکر
احادیث مهدویت شدهاند که یکی از علتهای مهم آنها، این است که در
صحیح مسلم و بخاری هیچ اشارهای به احایث مهدی علیهالسّلام نشده است و این نشان از این دارد که
مسلم نیشابوری و بخاری
حدیثهای که درباره مهدی علیهالسّلام ذکر شده است را قبول نداشتهاند، از جمله این افراد، رشید رضا میباشد که در تفسیر مشهورش در ذیل آیه ۱۸۷
اعراف چنین میگوید: «تعارض در روایات «مهدی» قویتر و ظاهرتر است و جمع آنها مشکلتر و منکران زیادتر و شبهه در آنها آشکارتر است بخاطر همین مسلم و بخاری در دو کتابشان به این توجه نکردهاند».
احمد امین نیز همین موضوع را به عنوان دلیل برای انکار
احادیث مهدویت گرفته و میگوید: «بخاری و مسلم هیچ یک از
احادیث مهدی را ذکر نکردهاند این دلیل بر آن است که این
روایات نزد آنها
صحیح نبوده است.
».
قبل از
نقد گفتار کسانی که منکر روایات مهدویت هستند چند سوال را مطرح کرده و بعد پاسخ میدهیم.
آیا در دو کتاب معتبر
اهل سنت احادیث مهدویت ذکر شده است یا نه؟ آیا نبودن
حدیثی در
صحیحین دلیل بر ضعیف بودن آن
حدیث نزد مسلم و بخاری است؟ آیا ادعای بعضی از علماء
اهل سنت در مورد ذکر نشدن روایات
مهدویت در
صحیحین حقیقت دارد یا نه؟ و آیا عدم تصریح به نام امام مهدی علیهالسّلام در آن دو کتاب، دلیل برعدم وجود
احادیث مربوط به آن حضرت در
صحیحین میشود یا خیر؟ در پاسخ به شبههی منکرین، ذکر چند مطلب ضروری است:
الف) اگر
حدیثی را مسلم و بخاری نقل نکردهاند، دلیل بر ضعیف بودن آن
حدیث نزد آنان نمیشود، چون آنها درصدد جمع آوری همه روایتهای
صحیح نبودند و ادعا هم نکردهاند که همه
احادیث صحیح را گردآوری کردهاند. ابنحجر عسقلانی شارح مشهور
صحیح بخاری در مقدمه شرحش چنین میگوید: «اسماعیل از بخاری نقل میکند که او میگفت هرچه در این کتاب آوردهام، همه
صحیح است ولی روایات
صحیحی که نیاوردهام، از آنها بیشتر بوده است
» و نیز نووی در شرحش بر کتاب مسلم میگوید: «آن دو (بخاری و مسلم) ملتزم نبودند که تمام
احادیث صحیح را نقل کنند، بلکه آنها تصریح کردهاند که همه
احادیث را جمع آوری نکردهاند و قصدشان جمع آوری تعدادی از
احادیث صحیح بوده است.»
ب) بزرگان
اهل سنت معتقدند که بسیاری از
احادیث صحیح وجود دارد که در
صحیح مسلم و بخاری ذکر نشده است.
ابن صلاح در کتاب علوم
حدیث کتابهایی را نام میبرد که
احادیث صحیح دارند و تصریح میکند که در این کتابها روایات
صحیحی وجود دارد که نویسندگان آن بر صحت آن پافشاری میکنند.
د) ما قرائنی داریم که این دو کتاب
تحریف شده است به عنوان نمونه روایتی را نقل میکنیم که بیش از ۵۰منبع از منابع
اهل سنت این روایت را ذکر کردهاند که
پیامبر صلی الله علیه واله و سلم فرمودند: «المهدی من عترتی من ولد فاطمة.» مهدی علیهالسّلام از عترت من ازفرزندان فاطمه سلاماللهعلیها میباشد چند نفر از بزرگان
اهل سنت که نسبت خطاء بر آنها ممکن نیست این
روایت را میآورند و ادعا میکنند این
حدیث در
صحیح مسلم است که نام دو تن از آنها که مشهورند را ذکر میکنیم. ابنحجر هیثمی این
حدیث را میآورد و میگوید: «و قد اخرجه مسلم.».
متقی هندی صاحب کتاب کنز العمال
حدیث را میآورد و اشاره میکند که این
حدیث در کتاب مسلم بوده است ایشان نامهای نویسندگان کتابهای منبع را، بصورت رمزی ذکر کرده است که رمز مسلم (م) میباشد.
نقل کردن این
روایت از مسلم، توسط بزرگانی مثل ابنحجر و متقی هندی که از استوانههای
اهل سنت هستند، به یقین میرسیم که در
صحیح مسلم به نام مهدی علیهالسّلام تصریح شده است ولی بعدا حذف شده است مانند سنن ابی داود که (کتاب المهدی) آن در چاپهای جدید به (کتاب الهدی) تغییر کرده است و به عنوان شاهد، بعضی از چاپهای قدیمی
صحیح مسلم در کتابخانههای
مدینه وجود دارد که به هیچ کس اجازه نمیدهند از آنها میکروفیلم تهیه کنند.
با توضیحی که بیان شد، هیچ راهی برای انکار یا تضعیف
احادیث مهدویت باقی نمیماند. به عنوان نمونه روایاتی را از
صحیحین نقل میکنیم که به طور مستقیم به مهدویت مربوط میشود، تا روشن شود که این
احادیث فقط به موضوع مهدویت قابل تطبیق است هرچند نام آن حضرت به طور صریح ذکر نشده است.
مسلم و بخاری هر دو این روایت را نقل کردهاند: قال رسول الله صلی الله علیه وسلم «کیف انتم اذا نزل ابن مریم فیکم و امامکم منکم».
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمود: «چه میکنید آن وقت که
عیسی بن مریم نازل شود و امام شما از شما باشد».
مسلم نیشابوری از جابر نقل کرده که گوید از پیامبر صلی الله علیه وسلم وآله شنیدم که چنین فرمودند: «همواره طایفهای از امتم تا
قیامت در راه حق نبرد میکنند سپس عیسی بن مریم نازل میشود. سپس امیر آن طایفه به او میگوید: بیا برای ما
نماز اقامه کن. عیسی در جواب میگوید: نه، همانا برخی از شما بر برخی دیگر امیرید. این به سبب تکریم خدا درباره این امت است».
در این دو روایت به
امام مسلمانان اشاره شده که عیسی علیهالسّلام به او اقتداء میکند، اکنون این پرسش به
ذهن میآید که این امامی که نام او ذکر نشده است، چه کسی است؟ پاسخ این پرسش به آسانی از روایات دیگری که همین مضمون را نقل کردهاند و به نام آن امام تصریح دارند، به دست میآید. سیوطی نقل میکند، پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمودند: عیسی نازل میشود پس امیرشان «مهدی عجّلاللهفرجهالشریف » میگوید: بیا برایمان نماز بخوان او جواب میدهد: نه همانا برخی از شما بر بعضی امیرید این به سبب آن است که خدا این امت را تکریم کرده است
»
آلوسی در تفسیرش میگوید: «امام در این روایت همان مهدی عجّلاللهفرجهالشریف است و عیسی علیهالسّلام پشت سرش نماز میخواند».
با توجه به این که نام امام مهدی علیهالسّلام هرچند در این دو
حدیثی که از
صحیحین نقل شده، نیامده است ولی شارحان
صحیحین و بزرگان
اهل سنت آن را به غیر
امام مهدی علیهالسّلام تطبیق و
تفسیر نکردهاند.
مسلم نیشابوری این روایت را چنین نقل میکند: عن ابی سعید قال قال رسول الله -صلی الله علیه وسلم- «من خلفائکم خلیفة یحثو المال حثیا لا یعده عددا».
ابو سعید میگوید: پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمود: «از خلفای شما خلیفهای خواهد بود که چندان
مال به مردم دهد که از شماره بیرون باشد.
در این
حدیث پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم خلیفهای را معرفی میکند که دارای این
صفت است که در
زمان او خیر و برکت و فراوانی همه جا را فرا میگیرد و خود آن خلیفه شخصی است سخاوتمند و گشاده دست که اموال را (مثل پاشیدن خاک) بدون حساب در اختیار مخلوقات قرار میدهد. و تا بحال این واقعه به دست هیچ خلیفهای اتفاق نیفتاده است و تنها به دست آن خلیفهای به وقوع میرسد که حکومت جهانی را با اجرای
عدالت به دست بگیرد و مالک همه چیز باشد. هرچند نام این خلیفه در این روایت نیامده است ولی با مراجعه به قرائن و
احادیث دیگر پی میبریم که آن خلیفه همان امام مهدی عجّلاللهفرجهالشریف است که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم آمدن آن را بشارت داده است. نیشابوری در جای دیگر چنین نقل میکند: «یکون فی آخر الزمان خلیفة یقسم المال ولا یعده».
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمود: «در آخر الزمان خلیفهای هست که مال را بدون شمارش تقسیم میکند.»
در این دو روایت یک ویژگی ذکر شده است که در
حدیثهای دیگر همین ویژگی به امام مهدی عجّلاللهفرجهالشریف نسبت داده شده است. ترمذی در سنن خود از ابی سعید خدری
روایت میکند که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمود: «فیجیء الیه رجل فیقول یا مهدی اعطنی اعطنی قال فیحثی له فی ثوبه ما استطاع ان یحمله»
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمود: «مردی سوی او میآید و میگوید: یامهدی عجّلاللهفرجهالشریف به من چیزی عطاء کن به من چیزی عطاء کن، بعد پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمود: «مهدی عجّلاللهفرجهالشریف » تا آنجا که آن مرد توان حمل مال را دارد در دامن او میریزد».
مناوی در شرح جامع الصغیر از بزرگان چنین نقل میکند که آنها قائلند منظور از خلیفه در این
حدیث صحیح مسلم «هو المهدی
» است.
با دقت در این روایات و اقوال بزرگان
اهل سنت به این نتیجه میرسیم که
تفسیر خلیفه در روایت
صحیح مسلم، همان امام مهدی عجّلاللهفرجهالشریف از
اهل بیت رسول خداست که امام و مالک تمام
جهان میشود که امنیت و آسایش عمومی را برای مردم به ارمغان میآورد و تنها اوست که دنیای مردم را آنچنان تامین میکند که مردم به هیچ کس محتاج نمیشوند و مردم در بهترین شکل مادی در کنار هم زندگی میکنند.
از جمله
احادیثی که در
صحیحین فقط بر مهدویت
دلالت میکند روایاتی است که به آخرالزمان و ظهور حضرت مهدی عجّلاللهفرجهالشریف اشاره دارد. بعضی از آنها را به عنوان شاهد نقل میکنیم هرچند
اهل تسنن نشانههای ظهور را به نشانههای
قیامت تعبیر میکنند.
مسلم نیشابوری روایتی از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نقل میکندکه فرمودند: «قیامت بر پا نمیشود تا اینکه ده نشانه را قبل از آن ببینید؛ دخان، دجال، طلوع خورشید از مغرب، نزول عیسی، یاجوج و ماجوج، سه خسوف؛ خسوف در مشرق و مغرب و جزیرةالعرب و دیگری آتشی است از
یمن خارج میشود تا مردم را به محشرشان بیندازد».
این ده نشانه را
اهل سنت هر چند از علائم قیامت شمردهاند ولی در واقع با نشانههای ظهور امام مهدی عجّلاللهفرجهالشریف مطابقت دارد همچنان که بعضی از آنها (مثل نزول عیسی...) قبلا ذکر شد.
مسلم، نشانههای دیگری را از
انس بن مالک نقل میکند، پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمود: از نشانههای قیامت از بین رفتن
علم، آشکار شدن
جهل، افشای
زنا،
شرب خمر و همچنین از بین رفتن مردان و باقی ماندن زنان است تا جایی که یک نفر سرپرست پنجاه زن میشود.»
این
حدیث مجموعهای از نشانههایی که در آخرالزمان اتفاق میافتد را بیان میکند. که علم با از دست رفتن علماء و یا با عمل نکردن به آن دیگر اثری از آن باقی نمیماند در نتیجه جایش را نادانی و جهل پر میکند و در آن زمان زنا و فحشاء و فساد در همه جا منتشر میشود و مردم در عیش و نوش شراب و مسکرات غرق میشوند. و با جنگهای فراوانی که رخ میدهد اکثر مردان جان خود را از دست میدهند که نتیجه آن بیوه شدن زنان و بی سرپرست ماندن آنان است.
این نشانهها را
اهل سنت جزء نشانههای آخرالزمان میدانند که نزدیک به قیامت رخ میدهد ولی با دقت نظر معلوم میشود که از نشانههای قیامت نیست زیرا طبق
آیات قرآن مثل آیه «ان الارض یرثها عبادی الصالحون»
که
زمین را بندگان صالح به
ارث میبرند» قبل از قیامت حکومت در دست مصلحان است و با وجود مصلح کل در
جهان، فساد و ظلم از جامعه رخ بر میبندد. پس
اهل سنت راهی ندارند مگر اینکه مقصود از نشانههای قیامت را به
علائم ظهور تعبیر کنند مانند شیعیان اثنی عشری که این امور را از نشانههای ظهور میدانند و قبل از ظهور است که زمین را
ظلم و فساد میگیرد و آن مصلح ظهور میکند و به کمک عیسی بن مریم دجالهای مفسد را ریشه کن میکند و
آرامش و
امنیت همه جا را فرا میگیرد.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «مهدویت در صحیحین».