مهدویت از دیدگاه اهل سنت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اعتقاد به
ظهور مصلح آخرالزمان که نامش «
مهدی» و از اولاد
پیامبر اسلام است، مورد اتّفاق همه فرقههای اسلامی است. در مقاله به عقیدهی
مهدویت از دیدگاه
اهل سنت میپردازیم.
صاحب کتاب
عون المعبود که شرح کتاب
سنن ابی داوود است، مینویسد:
بدان که در طول اعصار، مشهور بین همه اهل
اسلام ، این است که حتماً، در
آخرالزمان، مردی از
اهل بیت (علیهمالسّلام) ظهور میکند که
دین را یاری، و
عدل را آشکار میکند... نامش،
مهدی است و
عیسی، بعد از مهدی یا هم زمان با مهدی، نزول، و او را در کشتن
دجال یاری، و در
نماز به او
اقتدا میکند.
احادیث مربوط به مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف) را عدّهای از بزرگان آوردهاند، از آن جمله است،
ابوداوود،
ترمذی،
ابن ماجه،
بزار،
حاکم،
طبرانی،
ابویعلی. سند این احادیث، برخی،
صحیح و برخی دیگر،
حسن و یا
ضعیف است.
یکی دیگر از علمای
اهل سنّت مینویسد:
روایات فراوانی دربارهی مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف) وارد شده به حدّی که به حدّ
تواتر میرسد. این امر، در میان علمای اهل سنّت شیوع دارد، به گونهای که از جمله معتقدات آنان به شمار میآید.
نیز یکی دیگر از علمای اهل سنّت نوشته است:
احادیث مهدی (علیهالسّلام) به طرق گوناگون و متعدّد، از
صحابه نقل، و بعد از آنان، از
تابعان، نقل شده است، به گونهای که مجموع آنها، مفید
علم قطعی است. به همین دلیل،
ایمان به ظهور مهدی،
واجب است، همان گونهای که این
وجوب، در نزد اهل علم ثابت بوده و در عقائد اهل سنت و
جماعت، مدوّن شده است.
ابن کثیر نیز در
البدایة و النهایة میگوید:
مهدی، در آخرالزمان میآید و زمین را پر از عدل و
قسط میکند، همان گونه که پر از
جور و ظلم شده است. ما، احادیث مربوط به مهدی را در جلد جداگانهای گرد آوردیم، همان گونه که ابوداوود در
سنن خود، کتاب جداگانهای را به آن اختصاص داده است.
از این مطالب که از بزرگان اهل سنّت نقل شد، معلوم میشود که مسئلهی
مهدویت و اعتقاد به
ظهور مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف) جزء
عقاید ثابت اهل سنّت و جماعت است و احادیث مربوط به ظهور آن حضرت، در میان آنان، به حدّ تواتر رسیده است.
کتابهای متعدّد و متنوعی دربارهی ظهور آن حضرت از سوی علمای اهل سنّت تالیف شده است به گونهای که
شیخ محمّد ایروانی در کتاب
الامام المهدی مینویسد:
اهل سنّت، کتابهای متعدّدی در گردآوری
روایات مربوط به امام مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف) و این که در آخرالزمان شخصی به اسم مهدی ظهور خواهد کرد، نوشتهاند. تا حدّی که من اطلاع دارم، اهل سنّت، بیش از سی
کتاب در این باره تالیف کردهاند.
هر چند این مسئله، مورد
اتفاق اهل سنّت و
شیعه است، امّا تعداد انگشت شماری از اهل سنّت، احادیث مربوط به امام مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف) را ضعیف میانگارند. مثلاً،
ابن خلدون در تاریخ خود، این احادیث را ضعیف میشمارد
و یا
رشید رضا (مؤلف
تفسیر المنار) در ذیل آیهی سی و دوم
سوره توبه، به ضعیف بودن احادیث مربوط به مهدویت اشاره میکند.
البتّه، این دو، دلیلی بر ادعای خود نیاوردهاند و تنها به مطالبی واهی استناد کردهاند. سخنان آن دو، از سوی دیگر علمای اهل سنّت، به شدت ردّ شده است. و در تالیفات علمای شیعه نیز به آن دو پاسخ داده شده است.
خود ابن خلدون، در بیان عقیدهی مسلمانان در مورد
امام مهدی (علیهالسّلام) مینویسد:
مشهور بین همهی اهل اسلام، این است که حتماً، در آخرالزمان، مردی از اهل بیت (علیهمالسّلام) ظهور میکند که
دین را حمایت، و عدل را آشکار میکند و
مسلمانان از او پیروی میکنند و او بر ممالک اسلامی
استیلا مییابد. آن شخص، مهدی نامیده میشود.
»
بنابراین، ضعیف شمردن احادیث از سوی وی خدشهای بر اتّفاق نظر اهل سنّت در مورد
ظهور مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف) وارد نمیکند، زیرا، این اعتقاد، ناشی از کثرت احادیثی است که از طرق
عامه نقل شده است. ما، در زیر، به ذکر برخی از کسانی که از این گونه احادیث را در کتابهای خود آوردهاند، میپردازیم، هر چند، تقریباً، میتوان ادعا کرد که تمام کتابهای معتبر حدیثی اهل سنّت، حدّاقل، چند مورد از احادیث امام مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف) را ذکر کردهاند:
۱-
ابن سعد (متوفی ۲۳۰ هـ)، ۲-
ابن ابی شیبه (متوفی ۲۳۵ هـ)، ۳-
احمد بن حنبل (متوفی ۲۴۱ هـ)، ۴-
بخاری (متوفی ۲۷۳ هـ)، ۵-
مسلم (متوفی ۲۶۱ هـ)، ۶-
ابن ماجه (متوفی ۲۷۳)، ۷-
ابوبکر اسکافی (متوفی ۲۷۳ هـ)، ۸-
ترمذی (متوفی ۲۷۹ هـ)، ۹-
طبری (متوفی ۳۸۰)، ۱۰-
ابن قتیبه دینوری (متوفی ۲۷۶)، ۱۱-
بربهاری (متوفی ۳۲۹)، ۱۲-
حاکم نیشابوری (متوفی ۴۰۵)، ۱۳-
بیهقی (متوفی ۴۵۸)، ۱۴-
خطیب بغدادی (متوفی ۴۶۳)، ۱۵-
ابن اثیر جزری (متوفی ۶۰۶).
اوصافی که در کتابهای اهل سنّت برای امام مهدی (علیهالسّلام) ذکر شده، بر گرفته از احادیثی است که آنان از
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل میکنند و در کلیات، با اوصاف ذکر شده در کتابهای علمای شیعه، فرقی ندارد. ما، در فصلهای آینده، به آنها اشاره خواهیم کرد. در این قسمت، به ذکر چند روایت از کتابهای حدیثی اهل سنت، اکتفا میکنیم:
۱- عن النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اَنّه قال: «لا تذهب الدنیا حتّی یملک العرب رجلٌ من اهل بیتی یواطیء اسمه اسمی،
دنیا به پایان نمیرسد، مگر آن که مردی از اهل بیت من که اسمش
اسم من است،
مالک عرب شود».
۲- عن النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): «لا تقوم الساعةُ حتّی تملا الارض ظلماً و جوراً و عدواناً ثم یخرج من اهل بیتی مَن یملاها قسطاً وعدلا کما ملئت ظلماً و جوراً،
قیامت بر پا نمیشود تا این که زمین پر از ظلم و جور و دشمنی شود و سپس از اهل بیت من، شخصی ظهور میکند که زمین را پر از عدل و قسط میکند همان گونه که پر از ظلم و جور شده بود».
۳-
عبدالله بن مسعود از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل میکند که آن حضرت فرمود:
«لو لم یبق من الدنیا یوم لطول الله ذالک الیوم حتّی یبعثَ فیه رجلا منّی اوْ من اهل بیتی یملا الارض قسطاً وعدلا کما ملئت ظلماً و جوراً،
اگر از دنیا، فقط یک روز باقی بماند،
خداوند آن روز را طولانی میکند تا در آن روز، مردی از من یا از اهل بیت من، مبعوث شود و زمین را پر از قسط و عدل کند، همان گونه که پر از ظلم و جور شده بود».
مهدویّت از دیدگاه اهل سنّت با مهدویّت از دیدگاه شیعه، چه فرقی دارد؟
همان گونه که گفته شد، اهل سنّت، بالاتفاق، به مهدویّت معتقد هستند و به دلیل وجود روایتهای متواتر، ظهور حضرت مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف) در آخرالزمان را جزء اعتقادات قطعی خود میدانند، امّا برخلاف شیعه
امامیه که معتقدند، امام مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف)، فرزند
امام حسن عسکری (علیهالسّلام) است و هم اکنون نیز زنده و
غایب است، به چند گروه تقسیم میشوند:
عدّهای از اهل سنّت، مدعی هستند که مهدی، همان
عیسی بن مریم است و در این مورد، به
خبری واحد که از
انس بن مالک نقل شده است، استناد میکنند.
تعداد اندکی نیز مدعی هستند که مهدی، از اولاد
عباس بن عبدالمطلب است. آنان به خبر واحدی استناد میکنند که در
کنز العمال ذکر شده است.
عدهای نیز معتقدند، مهدی از اولاد
امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) است و نه
امام حسین (علیهالسّلام).
گروهی میگویند،
پدر امام مهدی، هم نام پدر پیامبر اسلام است و چون نام پدر حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
عبدالله بود، پس مهدی بن حسن عسکری (علیهالسّلام) نمیتواند
مهدی موعود باشد. مستند این
احتمال هم باز خبری است که در کنزالعمال ذکر شده است.
جمعی از آنان، همانند امامیه معتقدند، که امام مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف) از اولاد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و
حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) است و حضرت عیسی نیز به هنگام ظهور امام مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف) به یاری او خواهد شتافت و در
نماز به آن حضرت
اقتدا خواهد کرد، چنان که در روایتهای متعدد آمده است: از
ام سلمه نقل شده که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «المهدی من عترتی من ولد فاطمه؛
مهدی، از
عترت من و از فرزندان فاطمه است».
جابر بن عبدالله از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل میکند که حضرت عیسی به هنگام ظهور مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف) نزول خواهد کرد.
عبدالله بن عمر میگوید: «المهدی الذی ینزل علیه عیسی بن مریم و یصلی خلفه عیسی (علیهالسّلام)،
مهدی، کسی است که عیسی بن مریم بر او نزول میکند و پشت سر او نماز میخواند».
این گروه، حدیثی را که میگوید: «مهدی، از اولاد عباس ابن عبدالمطلب است»، قبول نمیکند.
ذهبی میگوید: تفرد به محمّد بن الولید مولی بنیهاشم و کان یضع الحدیث،
این حدیث را تنها
محمد بن ولید، آزاد کردهی
بنیهاشم گفته است. و او، جاعل حدیث بود.
البته این گروه نیز تولّد حضرت مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف) و غیبت او را قبول ندارند.
ابن حجر هیتمی ادعا میکند: «همه مسلمانان غیر از امامیه، معتقدند که مهدی غیر از
حجت (عجاللهتعالیفرجهالشریف) است، چون، غیبت یک شخص، آن هم با این مدّت طولانی، از خوارق عادات است...».
در پاسخ گروه اخیر باید گفت:
اوّلا، روایات نبوی متعدّدی وجود دارد که
امامان دوازده گانه را با نامهای آنان به طور روشن معرفی کردهاند، پس سخن او، باطل است.
از
ابن عباس روایت شده که شخصی یهودی به نام
نعثل، نزد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمد و سؤالهای بسیاری را مطرح کرد. او، از
اوصیا نیز پرسید. حضرت در پاسخ فرمود: «نخستین
وصی من
علی (علیهالسّلام) و پس از او،
حسن (علیهالسّلام) و
حسین (علیهالسّلام) و امامان نه گانه از فرزندان اویند». نعثل پرسید: «نام آنان چیست؟». حضرت، نام تک تک امامان را تا امام دوازدهم (عجاللهتعالیفرجهالشریف) شمردند.
رسول خدا، در پاسخ جابر بن عبدالله انصاری که از ائمهی بعد از علی (علیهالسّلام) سوال کرده بود، فرمود: «بعد از علی (علیهالسّلام)، حسن (علیهالسّلام) و حسین (علیهالسّلام) امام هستند، سپس سید العابدین در زمان خودش،
علی بن حسین (علیهالسّلام)، سپس
محمّد بن علی باقر (علیهالسّلام). تو، او را خواهی دید. وقتی او را دیدی،
سلام مرا برسان. سپس
جعفر بن محمّد صادق (علیهالسّلام)، سپس
موسی بن جعفر کاظم (علیهالسّلام)، سپس
علی بن موسی رضا (علیهالسّلام)، سپس
محمّد بن علی جواد (علیهالسّلام)، سپس
علی بن محمّد نقی (علیهالسّلام)، سپس
حسن بن علیّ زکیّ (علیهالسّلام)، و پس از او،
قائم بالحق مهدی امت من، (م ح م د بن حسن صاحب زمان (علیهالسّلام) امام است. او، زمین را پر از قسط و عدل میکند، همان گونه که پر از ظلم و جور شده است».
ثانیاً، شواهد تاریخی و گزارشهای بسیاری وجود دارد که
ولادت آن حضرت و ایام کودکی او را نقل کردهاند. برای نمونه، چند مورد از اقوال اهل سنّت نقل میشود:
۱- حافظ
سلیمان حنفی میگوید: «خبر معلوم نزد محقّقان و موثقان، این است که ولادت قائم (عجاللهتعالیفرجهالشریف) در شب پانزدهم
شعبان (۲۵۵. ق) در شهر
سامرا واقع شده است».
۲-
خواجه محمد پارسا، در کتاب
فصل الخطاب گفته است: «یکی از اهل بیت ابو محمد بن عسکری است که فرزندی جز ابوالقاسم که قائم و حجت و مهدی و صاحب الزمان نامیده میشود، باقی نگذاشت. او، در نیمهی شعبان سال ۲۵۵ هجری متولّد شد. مادرش،
نرجس نام دارد. او هنگام
شهادت پدرش، پنج سال داشت».
۳-
ابن خلکان در
وفیات الاعیان مینویسد: «ابوالقاسم محمّد فرزند حسن عسکری فرزند علی هادی فرزند محمّدجواد.... دوازدهمین امام از ائمهی دوازده گانه شیعه است که به «حجت» معروف است... ولادت او، روز
جمعه، نیمهی شعبان سال ۲۵۵ هـ. ق است».
۴-
ذهبی نیز در سه کتاب از کتابهایش، به ولادت امام مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف) اشاره کرده و در کتاب
العبر و در حوادث سال ۲۵۶ هـ. ق مینویسد: «در این سال، محمّدبن حسن بن علی الهادی فرزند محمّدجواد فرزند علی الرضا فرزند موسی الکاظم فرزند جعفر الصادق علوی حسینی، به دنیا آمد. کنیهاش، ابوالقاسم است و رافضیان، او را الخلف الحجة، مهدی، منتظر و صاحب الزمان مینامند. و او آخرین امام از ائمهی دوازده گانه است».
۵-
خیرالدین زرکلی (متوفی ۱۳۹۶ هـ. ق) از علمای معاصر اهل سنّت نیز در کتاب
الاعلام مینویسد: «او، در سامراء به دنیا آمد و هنگام وفات پدرش، پنج سال داشت و گفته شده که در شب نیمه شعبان سال ۲۵۵ به دنیا آمده و در سال ۲۶۵ هـ. ق غایب شده است».
آیة الله العظمی صافی (دام عزه) در کتاب مهدویت، بیش از هفتاد و هفت نفر از علمای اهل سنت را نام میبرد که هر یک، به نحوی، ولادت آن حضرت را بیان کردهاند.
بنابراین، اگر برخی از اهل سنّت میگویند: «حضرت مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف) به دنیا نیامده است» ادعایی بی اساس است که حتّی با گفتهها و نوشتههای بزرگان خودشان نیز سازگار نیست.
شاید برخی از اهل سنّت همانند ابن حجر هیتمی، طولانی بودن
عمر را دلیل بر عدم ولادت امام مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف) بدانند، ولی باید گفت، خدایی که قادر است عیسی بن مریم را زنده نگه دارد تا به مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف) اقتدا کند و
یونس را در شکم ماهی محافظت کند و یا به
نوح پیامبر، نهصد و پنجاه سال عمر بدهد، آیا قدرت ندارد به مهدی (عجاللهتعالیفرجهالشریف) عمر طولانی عنایت کند؟
خود اهل سنت نیز به زنده بودن عیسی،
خضر،
صالح، و... معتقدند.
نتیجه این که ولادت حضرت مهدی، امری است مسلّم و قطعی و خود اهل سنّت هم به آن واقفند و عوامل و انگیزههای دیگری وجود دارد که نمیگذارد
حق را بازگو کنند و حقانیت
شیعه و وجود امام زمان (عجاللهتعالیفرجهالشریف) را ثابت کنند.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «مهدویت از دیدگاه اهل سنت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۴/۳۰.