منشا اجابت استغفار (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
استغفار (
طلب آمرزش)، از ریشه غفران در اصل به معنای پوشیدن چیزی میآید که
انسان را از آلودگی نگه دارد؛ بنابراین، استغفار، درخواست مصونیت از
عذاب با گفتار و رفتار است.
خداوند،
اجابت کننده
استغفار اولواالالباب است:
... لاولی الالبـب• ... ربنا فاغفر لنا ذنوبنا... • فاستجاب لهم ربهم انی لا اضیع عمل عـمل منکم... «مسلما در آفرینش
آسمانها و
زمین و در پی یکدیگر آمدن
شب و
روز برای خردمندان نشانههایی (قانع کننده) است؛ . . پروردگارا ما شنیدیم که دعوتگری به
ایمان فرا میخواند که به پروردگار خود ایمان آورید پس ایمان آوردیم پروردگارا گناهان ما را بیامرز و بدیهای ما را بزدای و ما را در زمره نیکان بمیران؛ ... پس پروردگارشان دعای آنان را اجابت کرد (و فرمود که) من عمل هیچ صاحب عملی از شما را از
مرد یا
زن که همه از یکدیگرید
تباه نمیکنم پس کسانی که
هجرت کرده و از خانههای خود رانده شده و در راه من آزار دیده و جنگیده و کشته شدهاند بدیهایشان را از آنان میزدایم و آنان را در باغهایی که از زیر (درختان) آن نهرها روان است درمی آورم (این) پاداشی است از جانب
خدا و پاداش نیکو نزد خداست»
آیات پیشین درباره صاحبان عقل و خرد، و نتیجه اعمال آنها میباشد و شروع آیه با فاء تفریع روشنترین دلیل این پیوند است، با این حال شأن نزولهایی برای آیه در روایات و کلمات مفسران آمده است که البته منافاتی با پیوستگی آیه با آیات قبل ندارد.
از جمله نقل شده است که
ام سلمه (یکی از همسران
رسول خدا ) خدمت
پیامبر -صلیاللهعلیهوآلهوسلّم- عرض کرد: در
قرآن از
جهاد و
هجرت و فداکاری مردان، فراوان بحث شده، آیا زنان هم در این قسمت سهمی دارند؟
آیه فوق نازل شد و به این سؤ ال پاسخ گفت.
و نیز نقل شده که
علی -علیهالسّلام- هنگامی که با
فواطم (
فاطمه بنت اسد و
فاطمه دختر پیامبر و
فاطمه دختر زبیر ) از
مکه به
مدینه هجرت کرد، و
ام ایمن یکی دیگر از زنان با
ایمان در بین راه نیز به آنها پیوست، آیه فوق نازل گردید.
در پنج
آیه قبل از این ، فشردهای از ایمان و برنامههای عملی و درخواستهای صاحبان فکر و خرد و نیایشهای آنها بیان شد، در این آیه میفرماید: (پروردگارشان، بلا فاصله درخواستهای آنها را اجابت میکند) (فاستجاب لهم ربهم).
تعبیر به (ربهم) (پروردگارشان) حکایت از نهایت لطف و مرحمت پروردگار نسبت به آنان دارد.
سپس برای اینکه اشتباه نشود و ارتباط پیروزی و
نجات آدمی با اعمال و کردار او قطع نگردد بلافاصله میفرماید: (من هرگز عمل هیچ عمل کنندهای از شما را ضایع نمیکنم) (انی لا اضیع عمل عامل منکم).
که در این جمله هم اشاره به اصل عمل شده و هم اشاره به عامل و کننده کار، تا معلوم شود که محور اصلی پذیرش و
استجابت دعا ، اعمال صالح ناشی از
ایمان است و درخواستهایی فورا به اجابت میرسد که
بدرقه آن عمل صالح بوده باشد.
سپس برای اینکه تصور نشود که این
وعده الهی اختصاص به دسته معینی دارد صریحا میفرماید: (این عمل کننده خواه مرد باشد یا
زن تفاوتی نمیکند (من ذکر او انثی).
زیرا همه شما در آفرینش به یکدگر بستگی دارید (بعضی از شما از بعض دیگر تولد یافتهاید) زنان از مردان و مردان از زنان. (بعضکم من بعض).
جمله (بعضکم من بعض) ممکن است اشاره به این باشد که شما همه پیروان یک آئین و طرفدار یک حقیقت هستید و با یکدگر همکاری دارید بنابراین دلیلی ندارد که خداوند، در میان شما تبعیض قائل شود.
سپس نتیجه گیری میشود که بنابر این تمام کسانی که در راه
خدا هجرت کردهاند و از خانه و
وطن خود بیرون رانده شدهاند و در راه خدا آزار دیدهاند و
جهاد کردند و کشته دادند نخستین احسانی که از طرف خداوند در حق آنان خواهد شد این است که خداوند، قسم یاد کرده که گناهان آنها را خواهد بخشید و تحمل این شدائد و رنجها را
کفاره گناهانشان قرار میدهد تا بکلی از
گناه پاک شوند) (فالذین هاجروا و اخرجوا من دیارهم و اوذوا فی سبیلی و قاتلوا و قتلوا لاکفرن عنهم سیئاتهم).
سپس میفرماید: علاوه بر اینکه گناهان آنها را میبخشم بطور مسلم (آنها را در
بهشتی جای میدهم که از زیر درختان آن، نهرها در جریان است و مملو از انواع نعمتها است) (و لادخلنهم جنات تجری من تحتها الانهار).
(این پاداشی است که به پاس فداکاری آنها از ناحیه خداوند، به آنها داده میشود و بهترین پاداشها و اجرها در نزد پروردگار است) (ثوابا من عند الله و الله عنده حسن الثواب). اشاره به اینکه پاداشهای الهی برای مردم این جهان بطور کامل قابل توصیف نیست همین اندازه باید بدانند که از هر پاداشی بالاتر است.
شفقت و
مهر خداوند به بندگان، باعث پذیرش
آمرزش خواهی آنان است:
لقد کفر الذین قالوا ان الله ثالث ثلـثة... • افلا یتوبون الی الله و یستغفرونه والله غفور رحیم. «کسانی که (به
تثلیث قائل شده و) گفتند خدا سومین (شخص از) سه (شخص یا سه
اقنوم ) است قطعا کافر شدهاند و حال آنکه هیچ معبودی جز خدای یکتا نیست و اگر از آنچه میگویند باز نایستند به کافران ایشان
عذابی دردناک خواهد رسید؛ چرا به درگاه خدا
توبه نمیکنند و از وی
آمرزش نمیخواهند و خدا آمرزنده مهربان است»
قالوا یـابانا استغفر لنا ذنوبنا انا کنا خـطـین• قال سوف استغفر لکم ربی انه هو الغفور الرحیم. «گفتندای پدر برای گناهان ما آمرزش خواه که ما
خطاکار بودیم؛ گفت به زودی از پروردگارم برای شما آمرزش میخواهم که او همانا
آمرزنده مهربان است»
انه کان فریق من عبادی یقولون ربنا ءامنا فاغفر لنا و ارحمنا و انت خیر الرحمین. «در حقیقت دستهای از بندگان من بودند که میگفتند پروردگارا ایمان آوردیم بر ما ببخشای و به ما رحم کن (که) تو بهترین مهربانی»
... واستغفر لهم الله ان الله غفور رحیم. «جز این نیست که مؤمنان کسانیاند که به خدا و پیامبرش گرویدهاند و هنگامی که با او بر سر کاری
اجتماع کردند تا از وی کسب
اجازه نکنند نمیروند در حقیقت کسانی که از تو کسب
اجازه میکنند آنانند که به خدا و پیامبرش
ایمان دارند پس چون برای برخی از کارهایشان از تو اجازه خواستند به هر کس از آنان که خواستی اجازه ده و برایشان آمرزش بخواه که خدا آمرزنده مهربان است»
والذین جاءو من بعدهم یقولون ربنا اغفر لنا و لاخوننا الذین سبقونا بالایمـن و لاتجعل فی قلوبنا غلا للذین ءامنوا ربنا انک رءوف رحیم. «(نيز) كسانى كه بعد از آنان (
مهاجران و
انصار ) آمدهاند (و) مىگويند پروردگارا بر ما و بر آن برادرانمان كه در
ایمان آوردن بر ما پيشى گرفتند ببخشاى و در دلهايمان نسبت به كسانى كه ايمان آوردهاند (هيچ گونه) كينهاى مگذار پروردگارا راستى كه تو
رئوف و مهربانى.»
واستغفروا ربکم ثم توبوا الیه ان ربی رحیم ودود. «و از پروردگار خود آمرزش بخواهید سپس به درگاه او توبه کنید که پروردگار من مهربان و دوستدار (بندگان) است»
در آیه (و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه) بحث کردیم که میفرماید: از خدای تعالی درباره گناهان خود
طلب مغفرت کنید و با
ایمان آوردن به او و به
رسول او بسویش برگردید زیرا خدای تعالی دارای
رحمت و
مودت است و
استغفار کنندگان و
تائبین را
رحم میکند و دوست میدارد.
در این آیه نخست فرمود: (استغفروا ربکم) که کلمه
رب را به آنان منسوب کرده و به ضمیر آنان اضافه نمود، آنگاه در مقام تعلیل آن فرمود: برای اینکه رب من رحیم و ودود است، ولی در این جمله کلمه (رب) را به ضمیر خودش اضافه کرد، باید دید چرا چنین کرده؟ در آنجا گفته است رب شما و در اینجا گفته است رب من؟ شاید وجه آن این باشد که در جمله اول در این مرحله بود که مردم را از طرف خدای
سبحان به استغفار و
توبه امر کند و لازم بود در این مرحله از میان
صفات خدایی ، صفت
ربوبیت او را ذکر کند، چون ربوبیت صفتی است که
عبادت بندگان که استغفار و توبه نیز نوعی از آن است با آن صفت ارتباط دارد و این ربوبیت خدای تعالی را به ضمیر آنان اضافه کرد و گفت : (ربکم - رب شما) تا ارتباط و عبادت آنان به ربوبیت خدا را تأکید کرده باشد و نیز اشاره کرده باشد به اینکه رب آنان تنها خدای تعالی است نه آن اربابهایی که به جای
خدا برای خود گرفتهاند.
خوب در اینجا حق کلام این بود که در تعلیل جمله مذکور نیز کلمه رب را به ضمیر آنان اضافه نموده و بگوید: (استغفروا ربکم ان ربکم رحیم ودود) لیکن از آنجایی که این تعلیل، ثنایی بود برای خدای تعالی و قبلا اثبات کرده بود که او
رب آنان است لذا بار دیگر لازم نبود آن را تکرار کند، بنابراین کلمه رب را بر ضمیر خودش اضافه کرد تا مجموع کلام بفهماند خدای تعالی که هم رب شما است و هم رب من خدایی است رحیم و ودود.
علاوه بر این، اضافه دومی معنای
معرفت و خبرگی را میرساند و صحت گفتار اول را بهتر بیان میکند چون برگشت معنای کلام به این میشود که : از پروردگار خود طلب
مغفرت کنید چون او رحیم و ودود است و چگونه چنین نباشد با اینکه او رب من است و من او را به داشتن این دو صفت میشناسم.
توبه و
استغفار از
گناه ، مورد پذیرش خداوند است:
فقلت استغفروا ربکم انه کان غفارا. «و (نیز) کسانی که بعد از آنان (مهاجران و انصار) آمدهاند (و) میگویند پروردگارا بر ما و بر آن برادرانمان که در ایمان آوردن بر ما پیشی گرفتند ببخشای و در دلهایمان نسبت به کسانی که ایمان آوردهاند (هیچ گونه) کینهای مگذار پروردگارا راستی که تو رئوف و مهربانی»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۱۷۲، برگرفته از مقاله «منشأ اجابت استغفار».