مناظره درباره امامت امام علی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خداوند در
قرآن کریم جمله «اولی الامر» را در کنار اطاعت خدا و رسولش، آورده است، با توجّه به اینکه به
اعتراف همگان،
علی (علیهالسلام) از مصادیق روشن «اولی الامر» است. و
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در فرصتهای مناسب، همانگونه که مردم را به
توحید و
رسالت خود، دعوت مینمود، موضوع
امامت علی (علیهالسلام) بعد از خود را نیز به مردم ابلاغ میکرد، و این هیچ ربطی به
شرک یا شرکت در رسالت ندارد.
یکی از کالاهای ارزان که در
عربستان سعودی از چپ و راست شنیده میشود، لفظ «
شرک» است، «هیئت آمرین به معروف» آن کشور، با کوچکترین دستاویزی، اتّهام شرک را بر
مؤمنان روا میدارند، که گوئی در «قوطی» آنها، جز شرک فروشی و
اتهام به شرک چیز دیگری وجود ندارد، آنها تنها به
لفظ و درگیری لفظی به افراد، اکتفا نمیکنند، بلکه کتابهای
شیعه را که محقّقین
اسلام نوشتهاند نیز آماج تیرهای تهمت خود قرار میدهند، به عنوان نمونه: در یکی از کتابهای استاد فقید شیخ محمّدحسین مظفّر (از محققین و علمای شیعه) این عبارت آمده است: «فکانت الدّعْوة للتّشیّع لابیالحسن علیة السّلام من صاحب الرِسالة تمشی منه جنبا لجنب مع الدّعوة للشّهادتین:
دعوت به پیروی از ابوالحسن
علی (علیهالسلام) دوشادوش دعوت به
توحید خدا و رسالت
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) پیش میرفت».
یکی از نویسندگان وهابی در کتابی به نام «الشّیعة و التَّشیّع» که در عربستان سعودی، چاپ و منتشر شده، بر اثر کجفهمی (یا خود را به کجفهمی زدن) از عبارت فوق چنین نتیجه گرفته و میگوید: «ان
النبیّ حسب دعوی المظفّری کان یجعل علیاً شریکاً لَهُ فی نبوّته و رسالته: پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) مطابق گفتار مظفّر، علی (علیهالسلام) را شریک
نبوت و
رسالت خود قرار میداد».
اگر این نویسنده وهّابی،
اسیر هوی و هوس نبود و خود را به وهّابیان نمیفروخت، و اگر از الفبای عقائد شیعه آگاه بود، چنین اعتراض خندهآور و مغرضانهای، به نویسنده محقّق شیعه (استاد مظفّر) نمیکرد. اگر چنین عبارتی، دعوت به شرک یا شرکت در رسالت است، قبل از او خود
قرآن این کار را انجام نمیداد، زیرا در قرآن آیه ۵۹
سوره نساء میخوانیم: «اطیعوا الله و اطیعوا الرّسول و اولی الامر منکم؛
اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید رسول خدا و صاحبان امر از خودتان را». در این
آیه جمله «اولی الامر» در کنار اطاعت خدا و رسولش، آورده شده است، با توجّه به اینکه به
اعتراف همگان، علی (علیهالسلام) از مصادیق روشن «اولی الامر» است.
حال آیا ممکن است که بگوئیم: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) با خواندن این آیه به جای
دعوت به توحید، دعوت به شرک و دوگانگی نموده است؟!
امّا در مورد، دوش به دوش بودن دعوت به رسالت با دعوت به
امامت امام علی (علیهالسلام)، این یک موضوع قطعی است و معنی آن،
ابلاغ مقام امامت حضرت علی (علیهالسلام) بعد از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) است، و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در فرصتهای مناسب، همانگونه که مردم را به توحید و رسالت خود، دعوت مینمود، موضوع امامت علی (علیهالسلام) بعد از خود را نیز به مردم ابلاغ میکرد، و این هیچ ربطی به شرک با شرکت در رسالت ندارد.
توضیح اینکه: هنگامی آیه ۲۱۴
سوره شعراء نازل شد که: «و انذر عشیرتک الاقربین؛
خویشاوندان نزدیکت را انذار کن». پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بستگان خود را به مجلس خود دعوت کرد، و در آن مجلس، نبوّت خود را اعلام نمود، آنگاه افزود: «فایّکم یوازرنی علی هذا الامر علی ان یکون اخی و
وصیی و خلیفتی فیکم؛
کدام یک از شما مرا بر این کار کمک میکند، تا
برادر و
وصی و جانشین من در میان شما باشد».
در این هنگام کسی، جز علی (علیهالسلام) برنخاست و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) پس از دو بار تکرار و نشنیدن پاسخ از کسی، جز از علی (علیهالسلام) فرمود: «انّ هذا اخی و
وصیّی و خلیفتی فیکم فاسمعوا له و اطیعوه؛
این برادر و
وصیّ و جانشین من در میان شما است، سخن او را بشنوید، و از او اطاعت کنید».
شیعه به حکم این
تاریخ میگوید، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در همان هنگام که مامور دعوت به توحید و دعوت به رسالت خود گردید، مامور دعوت به
خلافت علی (علیهالسلام) نیز شد. آیا در این صورت صحیح است که بگوئیم؛ شیعه میگوید: پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) مامور بود، که علی (علیهالسلام) را شریک نبوّت و رسالت خود سازد؟ آیا دعوت به خلافت علی (علیهالسلام) آن هم پس از
مرگ، به معنی دعوت به نبوّت و رسالت است؟
آیا دوش به دوش بودن دعوت به نبوّت، با دعوت به امامت علی (علیهالسلام) بعد از رحلت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، یعنی شرکت دادن علی (علیهالسلام) در اصل رسالت و نبوّت؟!!
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «مناظره درباره امامت امام علی»، تاریخ بازیابی ۹۵/۷/۲۹.