ملامهرعلی تبریزی خویی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تبریزی خویی، ملامهرعلی، متخلص به فدوی،
شاعر و غدیریّه سرای قرن سیزدهم است.
سال تولد او بدرستی معلوم نیست ولی از تصریح فرهادمیرزا
به اینکه در ۱۲۶۲ به سن هشتادسالگی از
دنیا رفته، پیداست که سال تولد او حدود ۱۱۸۲ بوده است.
در زادگاه او نیز به سبب اشتهارش به زنوزی و خویی اختلاف هست
که او را متولد زنوز و پرورش یافته در خوی دانسته است.
ملامهرعلی تحصیلات ابتدایی را در خوی به انجام رسانید، سپس برای ادامه تحصیل به
عراق و
خراسان و
اصفهان سفر کرد و بسیاری از علوم را فراگرفت.
او به
نجوم علاقهای وافر داشت و خطاطی هم میکرد.
در اواخر عمر به
تبریز رفت و بدین سبب به ادیب تبریزی نیز شهرت یافت.
وی مدتی نیز در
مرند ساکن بود و تأسیس
مدرسهای را در آن شهر به او نسبت میدهند.
نادرمیرزا قاجار (متوفی ۱۳۰۳) در گزارش تحصیل خود در صرف و نحو و لغت نزد ملامهرعلی از او با عنوان «دبیری کهنه ادیب...با قدی
خمیده» یاد کرده است.
زنوزی نیز او را با اوصافی چون
حکیم ،
منجم ،
عالم و
عارف وصف کرده است.
معیشت ملامهرعلی با پریشانی و عسرت توأم بود.
چون از وی رفتار خلاف عرف سر میزد، بعضی او را به ملامتیگری منسوب داشتهاند.
جمعی دیگر نیز از او کشف و
کرامت نقل کردهاند.
ملامهرعلی ــ که به علت
فقر و مسکنت، به رغم میل خود، بیشتر عمرش را در تجرد گذراند ــ در اواخر عمر
ازدواج کرد و پسری به نام فضلعلی از خود بجا گذاشت که خاندان فضلی در تبریز از اعقاب او هستند.
وی در ۱۲۶۲ در تبریز از دنیا رفت.
عمده شهرت ملامهرعلی فدوی خویی به سبب قصیده مدحیّه یا
غدیریّه اوست، با مطلع: ها علیٌّ بشرٌ کیف بشر؟/ ربُّهُ فیه تجلّی ' و ظهر.
(گفته میشود ملامهرعلی پس از انشای این قصیده
پیامبر و
علی علیهماالسلام را در خواب دید)
مقبولیت و رواج عام بیت بدیع و زیبای فوق که بسی مشهورتر از شاعر آن است باعث شده تا بعضی تذکره نویسان گمان برند که ملامهرعلی این بیت معروف را
تضمین کرده و مطلع قصیده خود قرار داده است.
قصیده مزبور بین سالهای ۱۲۱۶ـ۱۲۴۰ سرود شده و ابیات آن نیز به اختلاف بین بیست تا چهل بیت با تقدم و تأخر بسیار گزارش شده است.
فرهادمیرزا در زنبیل، ضمن نقل اشعار و شرح حال جامعی از فدوی
که معاصر او بوده، قصیده مزبور را در بیست ونه بیت نقل کرده است.
ترجمه فارسی منظومی نیز از این قصیده، با همان وزن و قافیه، از میرزامحمدرضا بصیرت شیرازی در دست است که در آن چهل بیت نقل و ترجمه شده است.
قصیده غدیریّه از زمان سروده شدن مورد توجه و اقبال فضلا و شعرا و مخصوصاً اهل منبر واقع شد، به طوری که گذشته از ترجمه منظوم یاد شده، چهار تخمیس و یک تضمین از آن سروده شد.
ملامهرعلی به سه
زبان ترکی ،
فارسی و
عربی شعر میسرود و تخلص او در فارسی و ترکی «فدوی» بود.
(برخی تخلص او را با نامش خلط کرده و «مهری» ضبط کردهاند)
همچنین وی قصیده لطیف و کوتاهی در هجده بیت به فارسی و درمنقبت
پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم با این مطلع دارد: «لا» استعارهای زجلال محمد است / «الاّ» کنایهای ز جمال محمد است.
گذشته از این دو قصیده، اشعار فارسی و عربی وی از استحکام و بلاغت چندانی برخوردار نیست.
بویژه اشعار عربی او دارای سکتههای ناخوش و اغلاط ادبی است. (در باره شعر فارسی و عربی خویی در این منبع مطالبی یافت میشود)
در عوض اشعار ترکی او را به سبب احتوای بر معانی لطیف عاشقانه و نیز بیان موضوعات حکْمی و فلسفی عالی شمردهاند.
وی قصاید و مراسلاتی به عربی در مدح میرزا عیسی و پسرش میرزاابوالقاسم قائم مقام فراهانی دارد که در آنها مداحی را شعار خود کرده و برای طلب وظیفه و وجه معاش شرحی از وضع نابسامان و فقر و تجرد خود آورده است.
زبان وی در این قطعات تند، هجوآمیز و رکیک است.
ملامهرعلی زمانی نیز به سبب شعری دوپهلو و طنزآمیز که برای میرزاابوالقاسم شیخ الاسلام تبریزی (متوفی ۱۲۷۹) گفته بود، مورد بی مهری او واقع شد.
وی قصیدهای تاریخی نیز در مدح حسینقلی خان دُنبلی،
حاکم وقت خوی، در ۹۲ بیت سروده که در آن از بی وفایی دنیا شکایت کرده است.
از ملامهرعلی دیوانی بجا نمانده و تنها اشعاری پراکنده به فارسی و عربی و ترکی و مادّه تاریخهایی به عربی در تذکرهها از او نقل شده است.
(برخی با اشتباه و تکرار از دیوان فدوی زنوزی خویی و دیوان مهر خویی نام بردهاند)
مادّه تاریخهای خویی را در این منابع میتوان یافت.
(۱) آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة.
(۲) علی تبریزی خیابانی، کتاب علماء معاصرین، چاپ سنگی تهران ۱۳۶۶.
(۳) محمدامین ریاحی، تاریخ خوی، تهران ۱۳۷۲ش.
(۴) علی صدرایی خویی، ولایت نامه «غدیریّه»، قم ۱۳۷۶ش.
(۵) فرهادمیرزا قاجار، زنبیل، چاپ محمد رمضانی، تهران ۱۳۶۷ ش.
(۶) حسن قاضی طباطبائی، «ملامهرعلی تبریزی»، نشریه دانشکده ادبیات تبریز، سال ۱، ش ۵ (مرداد ۱۳۲۷).
(۷) مدرس تبریزی، ریحانة الادب.
(۸) نادرمیرزا قاجار، تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز، چاپ غلامرضا طباطبائی مجد، تبریز ۱۳۷۳ ش.
(۹) حسین نخجوانی، مواد التواریخ، تهران ۱۳۴۳ش.
(۱۰) رضاقلی بن محمدهادی هدایت، مجمع الفصحا، چاپ مظاهر مصفا، تهران ۱۳۳۶ـ ۱۳۴۰ ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تبریزی خویی»، شماره۳۲۴۲.