مقام علمی شیخ بهائی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شخصیت
علمی بهائی از آن نظر مورد توجه و اعجاب است که وی در تمام
علوم رسمی زمان خود دست داشت و در شماری از آنها منحصر به فرد بود. او در حوزه معارف دینی و
علوم اسلامی استاد بود و از خود خلاقیّت بسیار نشان داد. در سلسله
اجازات روایی ، از محدّثان امامیِ برجسته قرن یازدهم به شمار میرود و طرق بسیاری از اجازات محدّثین در قرون اخیر به او و از او به پدرش و
شهید ثانی منتهی میشود.
بهائی در شکوفایی
علمی حوزه اصفهان نقشی اساسی داشت، به طوری که بعضی منابع وی را مؤسس چندین مدرسه
علمی در
اصفهان دانستهاند .
گزارشی نیز از جاذبه
علمی بهائی و کیفیّت استفاده شاگردان از محضر او حتی در ایام تعطیل در منابع آمده است.
شاگردانش، از جمله
محمدتقی مجلسی ،
فضل و
دانش و کثرت محفوظات او را ستودهاند.
هرچند بهائی در
علوم و
معارف اسلامی مؤسس نبوده و
نوآوری علمی بندرت در آثارش دیده میشود، اما جامعیّت او سبب شده است که در ارائه و تدوین مطالب ذوق و ابتکار و نوعی نبوغ خاص از خود بروز دهد؛
با این حال چند مسئله بحث انگیز به او منسوب است. در اعتقادات، بهائی مکلّف را در صورت بذل جُهد در تحصیل دلیل، حتی اگر خطا کند بری ءالذّمّه دانسته و اهل
دوزخ نمیشمارد (برای آگاهی از ایراداتی که بر این نظر گرفتهاند، و پاسخ آنها رجوع کنید به
). در مسئله
عذاب قبر ، بهائی راه یک محدّث و فقیه امامی را پیموده و به اقوال حکما چندان اهمیتی نداده است. وی با استناد به
قرآن ، اعتقاد به عذاب قبر را به اجمال
واجب دانسته و
علم به کیفیّت و تفصیل آن را غیرضروری و بلکه محال میشمارد و برای فهم بهتر
عذاب قبر دست به توجیه و تمثیل گشوده و
مرگ را با
خواب مقایسه کرده است
(برای اطلاع از سایر اقوال بهائی درباره قالب مثالی،
تجسم اعمال و
میزان اعمال رجوع کنید به
). نیز در بسیاری موارد، در شرح احادیث به تأویلاتی ذوقی و عرفانی در حدّ اعتدال پرداخته است.
در مسئله جنجالی و پراختلاف «سهوالنبی» نیز پاسخی ذوقی و ابتکاری ارائه کرده است.
وی در
تفسیرقرآن از بیست تا پنجاه سالگی، به خوض و تدقیق پرداخته و آن را اشرف
علوم دانسته است.
مهمترین کوشش بهائی، ارائه توجیه و تعلیلی در مورد وضع معانی جدید برای تقسیم بندی
احادیث از سوی متأخران است. به گفته وی، وقوع فاصله زمانی بین متأخرین و سلف صالح و احتمال از میان رفتن کتب اصولِ اخبار و اشتباه بین احادیث مورد اعتماد قدما با غیر آن و بهطور خلاصه انسداد طرق تشخیص احادیث مورد وثوق قدما، باعث شد تا متأخران به وضع معانی جدید برای اصطلاحاتی چون
صحیح ،
حَسَن و
موثّق دست یازند و ملاک جدیدی برای تمیز اخبار ارائه دهند. وی همچنین به ریشههای تقسیم بندی قدما و تعریف آنان از صحیح و حسن و موثّق اشاره میکند.
گذشته از
علوم و معارف اسلامی، مهمترین حوزه فعالیت
علمی بهائی، ریاضی و سپس معماری و مهندسی است. معروفترین اثر
علمی و ریاضی او خلاصة الحساب است که یک دوره ریاضیّات مقدماتی و متوسّط است و شروح بسیاری برآن نگاشته شده است.
دیدگاههای ریاضی بهائی تنها به مطالب خلاصة الحساب محدود نبوده، بلکه وی در حلّ مسائل فلسفی نیز از ریاضی بهره جسته است. برای نمونه در بطلان نظریه عدم تناهی ابعاد،
ابطال قول به «جزء لایتجزّی» یا «جوهر فرد»
و امتناع تسلسل علل و معلولات
به طرح استدلالات ریاضی و هندسی روی آورده است. در حلّ مسائل فقهی نیز از ریاضی به نحو مطلوبی بهره جسته که نمونه آن تعیین حجم و وزن
آب کُر و تعیین نصاب در
زکات است. بهائی در کشکول نیز شماری از مسائل ریاضی و هندسی را طرح کرده است، از جمله محاسبه جذر اَصَمّ تقریبی
و تعیین ارتفاع بناها یا عوارض مرتفع بدون داشتن ابزارهای اندازه گیری.
مهمترین آثار بهائی در نجوم تشریح الافلاک و دو
رساله اسطرلاب به فارسی و عربی است. تشریح الافلاک مختصر است و بارها به طبع رسیده است و نسخ خطّی فراوانی از آن در کتابخانههای
ایران و
عراق وجود دارد. در بین آثار
علمی بهائی این کتاب پس از خلاصة الحساب بیش از هر اثر دیگری مورد توجه دانشمندان واقع شده و تا مدتها از کتب درسی
حوزههای علمیه به شمار میآمده است. مؤلف حاشیهای، بیش از دو برابر اصل، نیز بر آن نگاشته است. (برای آگاهی از شروح و حواشی تشریح الافلاک به این منابع رجوع کنید
).
رساله اسطرلاب به عربی، مشهور به الصفیحة یا الصّفحة نیز شرح شده است
و
رسالة اسطرلاب به فارسی معروف به تحفة حاتمیّه یا هفتاد باب به خواهش اعتماد الدّوله حاتم بیک صافی اردوبادی (متوفی ۱۰۹۰)، صدراعظم
شاه عباس ، نوشته شده است.
این اثر نیز بارها به چاپ رسیده است.
بهائی در جغرافیا نیز آثار متعددی دارد که معروفترین آنها تضاریس الارض یا
رسالة فی کرویّة الارض (۹۹۵) است.
آثار معماری و مهندسی شیخ بهائی را از حیث انتساب میتوان به سه دسته تقسیم کرد؛
اول، آثاری که نسبت آنها به او قوی است، مانند اثر مهندسی تقسیم آب
زاینده رود برای هفت ناحیه از نواحی اصفهان که خصوصیّات آن بتفصیل در سندی که به طومار شیخ بهائی شهرت دارد آمده است؛
دوم، آثاری که به گزارش منابع به بهائی منتسب است، مانند طرّاحی کاریز نجف آباد معروف به قنات زرّین کمر، تعیین دقیق قبله
مسجدشاه اصفهان ، طرّاحی نقشه حصار نجف، طرّاحی و ساخت شاخص ظهر شرعی در مغرب مسجد شاه اصفهان و نیز در صحن
حرم مطهر
حضرت رضا علیهالسلام، طرح دیواری در صحن حرم
حضرت علی علیهالسلام در
نجف اشرف به قسمی که
زوال شمس را در تمام ایّام سال مشخص میکند، طرّاحی صحن و سرای
مشهد مقدّس به صورت یک شش ضلعی، اختراع سفیدآب که در اصفهان به سفیدآب شیخ معروف است، ساختن منارجنبان •، طرّاحی گنبد مسجدشاه اصفهان که صدا را هفت مرتبه منعکس میکند، وساختن ساعتی که نیاز به کوک کردن نداشت
همایی، ج ۱، ص ۱۷)؛
سوم، آثاری که انتساب آنها به شیخ افسانه آمیز است و بیشتر نبوغ و شخصیّت نادر بهائی دستمایه انتساب این خوارق عادات و افسانههای تاریخی به وی شده است، مانند حمّام معروف شیخ بهائی در اصفهان که میگویند مدت زیادی آب آن تنها با نور شمعی گرم بوده است.
تبحّر بهائی در
علوم غریبه ریشه انتساب بعضی افسانههای دیگر، است مانند آگاهی شیخ از سرمه خفا و
تعلیم آن به نااهل و دفن کردن دو قطعه سنگ در
شیراز و اصفهان برای دفع وبا و طاعون. بعضی منابع این حکایات را ساختگی دانسته
و بعضی دیگر آنها را تلقّی به قبول کردهاند.
در این میان، استفاده شیخ از کتابی با عنوان کلّه سر که شامل
علوم کیمیا، لیمیا، هیمیا، سیمیا، ریمیا، بوده است، به گزارش خود او مستند است . همچنین، مصاحبت وی با آگاهان از
علوم خفیه به گزارش محمدتقی مجلسی
متیقّن است. در کشکول
نیز مطالبی در
علوم غریبه و طلسمات آمده که حاکی از اطلاع بهائی بر آنهاست.
همچنین فالنامههایی که به نام بهائی به طبع رسیده فاقد اعتبار، ولی حاکی از نفوذ شخصیّت او در فرهنگ عامّه است. نیز کتاب اسرار قاسمی که به قاسم نامی از شاگردان بهائی منسوب است و درباره آن حکایات غریبی نقل شده است، با آنکه محدّث نوری
به نقل از محبوب القلوب آن را آورده، بی اساس مینماید. آنچه مسلّم است، به گزارش سیدحسن کرکی، بهائی از دانشهایی که هیچکس از
علمای عامّه و خاصّه قبل از او و در زمان او از آنها اطلاع نداشتند، آگاهی داشته
و همین سبب شده است که هر امر عجیبی را بدو نسبت دهند.
بهائی آثار برجستهای به نثر و نظم پدید آورده است. به نوشته موسوی حسینی،
وی با زبان ترکی نیز آشنایی داشته است. تذکره نویسانی چون نصرآبادی،
هدایت،
آذر بیگدلی،
صبا
و محمد قدرت الله گوپاموی،
او را از شعرای فارسی زبان دانسته و در تذکرههای خود شرح حال و نمونههایی از اشعارش را آوردهاند. عرفات العاشقین (تألیف ۱۰۲۲ـ۱۰۲۴)، اولین تذکرهای است که در زمان حیات بهائی از او نام برده است.
بهترین منبع برای گردآوری اشعار بهائی، کشکول است تا جایی که به عقیده برخی محققان، انتساب اشعاری که در کشکول نیامده است به بهائی ثابت نیست.
از اشعار و آثار فارسی بهائی دو تألیف معروف تدوین شده است؛ یکی به کوشش سعید نفیسی با مقدّمهای ممتّع در شرح احوال بهائی، دیگری توسط غلامحسین جواهری وجدی که مثنوی منحول «رموز اسم اعظم»
را هم نقل کرده است. با اینهمه هر دو تألیف حاوی تمام اشعار و آثار فارسی شیخ نیست.
اشعار فارسی بهائی عمدتاً شامل مثنویّات، غزلیّات و رباعیّات است. وی در غزل به شیوه فخرالدین عراقی و
حافظ ، در رباعی با نظر به ابوسعید ابوالخیر و خواجه عبداللّه انصاری، و در مثنوی به شیوه
مولوی ، شعر سروده است. ویژگی مشترک اشعار بهائی میل شدید به
زهد و
تصوف و
عرفان است.
از مثنویّات معروف شیخ میتوان از اینها نام برد: نان و حلوا یا سوانح سفر الحجاز، این مثنوی ملمّع چنانکه از نام آن پیداست در سفر حج و بر وزن مثنوی مولوی سروده شده است و بهائی در آن ابیاتی از مثنوی را نیز تضمین کرده است.
او این مثنوی را بهطور پراکنده در کشکول نقل کرده و گردآورندگان دیوان فارسی وی ظاهراً به علت عدم مراجعه دقیق به کشکول متن ناقصی از این مثنوی را ارائه کردهاند.
نان و پنیر، این اثر نیز بر وزن و سبک مثنوی مولوی است.
«طوطی نامه»، نفیسی این مثنوی را که از نظر محتوا و زبان نزدیکترین مثنوی بهائی به مثنوی مولوی است، بهترین اثر ادبی شیخ دانسته و با آنکه آن را در اختیار داشته جز اندکی در دیوان بهائی نیاورده و نام آن را نیز خود براساس محتویاتش انتخاب کرده است.
شیر و شکر، اولین منظومه فارسی در بحر خَبَب یا مُتدارک است. در
زبان عربی این بحر شعری پیش از بهائی نیز مورد استفاده بوده است.
پس از وی نیز قصائد شیوا و استواری در این بحر سروده شده است.
شیر و شکر سراسر جذبه و اشتیاق است و علی رغم اختصار آن
مشحون از معارف و مواعظ حکمی است، لحن حماسی دارد و منظومهای بدین سبک و سیاق در ادب فارسی سروده نشده است.
مثنویهایی مانند «نان و خرما»، «شیخ ابوالپشم» و «رموز اسم اعظم» را نیز منسوب بدو دانستهاند که مثنوی اخیر به گزارش میرجهانیطباطبائی
از آنِ سیدمحمود دهدار است.
شیوه مثنوی سرایی بهائی مورد استقبال دیگر شعرا، که بیشتر از
عالمان امامیّهاند، واقع شده است.
تنها نثر ادبی فارسی بهائی که در دیوانهای چاپی آمده «
رساله پند اهل دانش و هوش به زبان گربه و موش» است. بعضی مکتوبات ملمّع بهائی چاپ شده است.
بهائی در عربی نیز شاعری چیره دست و زبان دانی صاحب نظر است و آثار نحوی و بدیعی او در
ادبیات عرب جایگاه ویژهای دارد.
مهمترین و دقیقترین اثر او در نحو، الفوائد الصمدیّه، معروف به صمدیّه است که به نام برادرش عبدالصمد نگاشته و جزو کتب درسی در مرحله متوسط
علم نحو در حوزههای
علمیّه است. صمدیّه علی رغم ایجاز، احتوای قابل توجهی بر آرای نحویان دارد و از اولین کتب نحو است که در آن از شواهد قرآنی و حدیثی بسیار استفاده شده است. بر این کتاب، به علت عمق و ایجاز آن، شروح متعدّدی نوشته شده است که بهترین و معروفترین آنها شرح کبیر سید علیخان مدنی (متوفی ۱۱۲۰) موسوم به الحدائق الندیّة فی شرح فوائد الصمدیّه است که خود در ردیف کتب درسی حوزه قرار گرفته، و در مقدمه آن
شارح، صمدیّه را در نوع خود بی نظیر معرفی میکند. وی دو شرح دیگر نیز، که به وسیط و صغیر معروفاند، بر صمدیّه نگاشته است. در دوره اخیر شرح محمّدعلی مدرّس افغانی به نام الکلام المفید فی المدرّس والمستفید، معروفیّت درخوری یافته و مورد استفاده حوزویان است (برای آگاهی از دیگر شارحان صمدیّه به این منابع رجوع کنید
).
پس از صمدیّه، مهمترین اثر ادبی بهائی تهذیب البیان در
علم بیان است. از معروفترین شروح این اثر شرح شیخ محمد بن علی حرفوشی عاملی (متوفی ۱۰۵۹) و شرح سیدنعمة الله جزایری (متوفی ۱۱۱۲) است.
اشعار عربی بهائی نیز شایان توجه بسیار است. معروفترین و مهمترین قصیده او موسوم به وسیلة الفوزوالامان فی مدح صاحب الزّمان علیهالسلام در ۶۳ بیت است که هرگونه شبههای را در اثناعشری بودن وی مردود میسازد. دو شرح مهم و معروف بر این قصیده موجود است: منن الرّحمان فی شرح قصیدة وسیلة الفوز والامان اثرشیخ جعفر نقدی (متوفی ۱۳۷۰)؛ و مثنوی شرح شیخ احمدبن علی منینی (متوفی ۱۱۷۲) از
علمای عامّه و صاحب الفتح الوهبی، که به همراه کشکول به طبع رسیده است (برای استقبالهایی که از این قصیده شده است به این منابع رجوع کنید
). متن کامل قصیده وسیلة الفوز... در کشکول آمده است.
دیگر از اشعار معروف بهائی، قصیده او در مرثیه پدرش
و نیز قصیدهای در استقبال از قصیده پدرش
می باشد که مورد اقتفا و استقبال شعرای پس از وی قرار گرفته است. نمونهای از این استقبالها به همراه متن قصیده در نزهة الجلیس
آمده است. قصیده غدیریه او نیز که شیخ علی مقری آن را تضمین کرده او را در ردیف شعرای غدیر قرار داده است.
بهائی در ارجوزه سرایی نیز مهارت داشت و دو ارجوزه شیوا یکی در وصف شهر
هرات به نام هراتیه یا الزّاهره
و دیگر ارجوزهای عرفانی موسوم به ریاض الارواح
از وی باقیمانده است.
دوبیتیهای عربی شیخ نیز از شهرت و لطافت بسیاری برخوردار بوده که بیشتر آنها در اظهار شوق نسبت به زیارت روضة مقدّسه
معصومین علیهمالسلام است.
شیخ محمدرضا فرزند شیخ
حرّعاملی (متوفی ۱۱۱۰) مجموعه لطیفی از اشعار عربی و فارسی شیخ بهائی را در دیوانی فراهم آورده است.
اشعار عربی وی اخیراً با تدوین دیگری نیز به چاپ رسیده است.
بخش مهمی از اشعار عربی بهائی، لُغَز و معمّاست. از بررسی شیوه نگارش بهائی در اکثر آثارش، این نکته هویداست که وی مهارت فراوانی در ایجاز و بیان معمّاآمیز مطالب داشته است. وی حتی در آثار فقهی اش این هنر را به کار برده که نمونه بارز آن رسائل پنجگانه الاثناعشرّیه است. این سبک نویسندگی در خلاصة الحساب، فوائد الصمدیّة، تهذیب البیان، و الوجیزة فی
علم الدرایة آشکارتر است. بهائی تبحّر بسیاری در صنعت لغز و تعمیه داشته و رسائل کوتاه و لغزهای متعدّد و معروفی به عربی از وی به جا مانده است، مانند: لغزالزبدة (لغزی است که کلمه زبده از آن به دست میآید)، لغزالنحو، لغزالکشّاف، لغزالقانون، لغزالصمدیة، لغزالکافیة، و فائدة
در کشکول
نیزلغزهای فراوانی آمده است. تذکره نویسان
لغز معروفی از بهائی نقل کردهاند که نام «علی» از آن به دست میآید. بر لغزهای بهائی شروح متعددی نوشته شده است.
نامدارترین اثر بهائی الکشکول، معروف به
کشکول شیخ بهائی است که مجموعه گرانسنگی از
علوم و معارف مختلف است و آینه
معلومات و مشرب بهائی محسوب میشود. اثر منحولی نیز به نام مِخلاة به سبک کشکول ولی خلاصه تر و سست تر از آن به نام بهائی منتشر شده است. آنچه مسلّم است به تصریح خود بهائی در مقدمه کشکول،
وی تألیفی با عنوان مِخلاة قبل از کشکول و در جوانی نگاشته است. همچنین تذکره نویسان متقدّم
نام مخلاة را در سیاهه آثار بهائی ثبت کرده و آن را مفصّل تر از کشکول دانستهاند، ولی انتساب آنچه به نام بهائی در ۱۳۱۷ در مصر چاپ شده مورد تردید و تأمّل بسیار است، زیرا محتوای آن
نشان از غیرامامی بودن مؤلفش دارد.
همین شبهه درباره
رساله کوتاه (۲۱ صفحه) اسرارالبلاغه که با مخلاة به چاپ رسیده و به بهائی منسوب است، وارد است و آنچه انتساب آن را به بهائی بکلّی مردود میسازد، تاریخ نگارشِ (۸۵۳) قید شده در پایان
رساله است.
بهائی در شمار مؤلّفان پراثر در
علوم مختلف است و آثار او که تماماً موجز و بدون حشو و زواید است، مورد توجه دانشمندان پس از او قرار گرفته و بر شماری از آنها شروح و حواشی متعدّدی نگاشته شده است. خود بهائی نیز بر بعضی تصانیف خود حاشیهای مفصّل تر از اصل نوشته است.
شمار آثار بهائی به یکصد میرسد که نسخههای خطی فراوانی از آنها در کتابخانههای دنیا موجود است و بسیاری از آنها نیز به طبع رسیده است (برای مشخصّات آثار بهائی و نسخهها و شروح آنها به این منابع رجوع کنید
). تعدادی از آثار شیخ ناتمام مانده و برخی دیگر بسیار کوتاهاند.
انتساب بعضی از آنها نیز به شیخ محلّ تردید است. از جمله
رسالهای با عنوان فی وحدة الوجود یا فی وحدة الموجودیّة که انتساب آن به بهائی مورد تردید شدید است
و هیچیک از شرح حال نویسان ضمن بررسی آثار بهائی از این اثر نام نبردهاند. همچنین محتوای آن، که تفسیری از وحدت وجود به شیوه ابن عربی است، مطابق عقیده و مشرب بهائی نیست.
از برجسته ترین آثار چاپ شده بهائی، می توان از اینها نام برد: مشرق الشمسین و اکسیرالسعادتین (تألیف ۱۰۱۵)، که ارائه فقه استدلالی
شیعه بر مبنای
قرآن (
آیات الاحکام ) و
حدیث است. این اثر دارای مقدمه بسیار مهمی در تقسیم احادیث و معانی برخی اصطلاحات حدیثی نزد قدما و توجیه و تعلیل این تقسیم بندی است. از اثر مذکور تنها باب طهارت نگاشته شده و بهائی در آن از حدود چهارصد حدیث صحیح و حسن بهره برده است.
جامعِ عباسی، از نخستین و معروفترین
رسالههای عملیّه به زبان فارسی؛ حبل المتین فی اِحکام احکام الدّین (تألیف ۱۰۰۷)، در فقه که تا پایان صلوة نوشته شده و در آن به شرح و تفسیر بیش از یکهزار حدیث فقهی پرداخته شده است.
الاثناعشریّات الخمس، نام پنج
رساله (تألیف ۱۰۱۲ ـ ۱۰۲۵) فقهی به نام الاثنا عشریة در پنج باب
طهارت ،
صلات ،
زکات ،
خمس ،
صوم و
حج است. بهائی در این اثر بدیع، مسائل فقهی هر باب را به قسمی ابتکاری برعدد دوازده تطبیق کرده است، خود وی نیز بر آن شرح نگاشته است.
زبدة الاصول، این کتاب تا مدتها کتاب درسی حوزههای
علمی شیعه بود و دارای بیش از چهل شرح و حاشیه و نظم است.
الوجیزة فی درایة الحدیث (تألیف ۱۰۱۰)، از کتب درسی مرسوم حوزه بوده و دارای شروح متعدد است،
بهائی این اثر را به عنوان مقدّمه بر اثر دیگرش، حبل المتین، نگاشته است؛
الاربعون حدیثاً (تألیف ۹۹۵) معروف به اربعین بهائی.
مفتاح الفلاح (تألیف ۱۰۱۵) در اعمال و اذکار شبانه روز به همراه تفسیر
سوره حمد . این اثر کم نظیر که گفته میشود مورد توجه و تأیید
امامان معصوم علیهم السّلام قرار گرفته (درباره رؤیایی در این مورد رجوع کنید به
))، در میان کتب ادعیه شیعه جایگاه والایی دارد (برای شروح و حواشی و ترجمههای آن رجوع کنید به
).
حدائق الصالحین (ناتمام)، شرحی است بر
صحیفه سجادیه که هریک از ادعیه آن با نام مناسبی شرح شده است. از این اثر تنها الحدیقة الهلالیّه در شرح دعای رؤیت هلال (دعای چهل و سوم صحیفه سجادیه) در دست است. حدیقه هلالیّه شامل تحقیقات و فوائد نجومی ارزنده است که سایر شارحان صحیفه از جمله سیّدعلیخان مدنی در شرح خود موسوم به ریاض السالکین
از آن استفاده بسیار کردهاند. همچنین فوائد و نکات ادبی، عرفانی، فقهی، و حدیثی بسیار در این اثر موجز به چشم میخورد. از اشارات بهائی در الحدیقة الهلالیّه
برخلاف قول مدنی
پیداست که قسمتهای دیگری از صحیفه را نیز شرح کرده بوده است؛ برای نمونه شرح
دعای مکارم الاخلاق (دعای بیستم صحیفه) را با عنوان الحدیقة الاخلاقیه و نیز شرح
دعای توبه (دعای سی ویکم صحیفه) را به انجام رسانیده و شرح دعای اول را با نام الحدیقة التحمیدیّه ناتمام گذارده و در نظر داشته دعای چهل و چهارم را با عنوان الحدیقة الصّومیّه شرح کند.
(۱) لطفعلی بن آقاخان آذر بیگدلی، آتشکده آذر، چاپ جعفر شهیدی، چاپ افست تهران ۱۳۳۷ ش.
(۲) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعه، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۳) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الروضة النضرة فی
علماءِ القرن الحادی عشرة، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
(۴) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات
اعلام الشیعه: احیاء الداثر من القرن العاشر، چاپ علی نقی منزوی، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۵) آقامحمدعلی کرمانشاهی، خیراتیّه در ابطال طریقه صوفیّه، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۱۲.
(۶) ابن صابونی، کتاب تکمله اکمال الاکمال فی الانساب و الاسماء و الالقاب، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۷) دوین جی استوارت، «شیخ بهائی و کشکول، او»، ترجمه حسین معصومی همدانی، نشر دانش، سال ۱۱، ش ۳ (فروردین و اردیبهشت ۱۳۷۰).
(۸) اسکندر منشی، تاریخ
عالم آرای عباسی، تهران ۱۳۵۰ ش.
(۹) محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، چاپ محمد اسماعیل رضوانی، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ ش.
(۱۰) محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، مطلع الشمس، چاپ تیمور برهان لیمودهی، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۱ـ۱۳۰۳، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ـ۱۳۶۳ ش.
(۱۱) عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، تعلیقه امل الا´مل، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۱۰.
(۱۲) عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض
العلماء و حیاض الفضلاء، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
(۱۳) محسن امین، اعیان الشیعه، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۴) عبدالحسین امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج ۱۱، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
(۱۵) تقی الدین محمد بن محمد اوحدی بلیانی، عرفات العاشقین، نسخه عکسی از نسخه خطی موجود در کتابخانه ملک، ش ۵۳۲۴.
(۱۶) یوسف بن احمد بحرانی، لؤلؤة البحرین، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، قم.
(۱۷) ابراهیم برهان آزاد، «دو نکته مربوط بشرح حال شیخ بهائی»، یغما، سال ۱۳، ش ۳ (خرداد ۱۳۳۹).
(۱۸) بطرس بستانی، کتاب دائرة المعارف، بیروت.
(۱۹) محمد بن حسین بهاءالدین عاملی، الاربعون حدیثاً، قم ۱۴۱۵.
(۲۰) محمد بن حسین بهاءالدین عاملی، جامع عباسی، چاپ سنگی تهران ۱۳۲۸.
(۲۱) محمد بن حسین بهاءالدین عاملی، الحدیقة الهلالیة: شرح دعاء الهلال من الصحیفة السجادیه، چاپ علی موسوی خراسانی، قم ۱۴۱۰.
(۲۲) محمد بن حسین بهاءالدین عاملی، العروة الوثقی: تفسیر سورة الحمد، چاپ اکبر ایرانی قمی، قم ۱۴۱۲.
(۲۳) محمد بن حسین بهاءالدین عاملی، کتاب المخلاة، مصر (۱۳۱۷).
(۲۴) محمد بن حسین بهاءالدین عاملی، الکشکول، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲۵) محمد بن حسین بهاءالدین عاملی، کلیات اشعار و آثار فارسی شیخ بهاءالدین محمد العاملی مشهور به شیخ بهائی، چاپ غلامحسین جواهری، تهران.
(۲۶) محمد بن حسین بهاءالدین عاملی، کلیات اشعار و آثار فارسی شیخ بهائی، چاپ سعید نفیسی، تهران.
(۲۷) محمد بن حسین بهاءالدین عاملی، مشرق الشمسین و اکسیر السعادتین، مع تعلیقات محمد اسماعیل بن حسین مازندرانی خواجوئی، چاپ مهدی رجائی، مشهد ۱۳۷۲ ش.
(۲۸) محمد بن حسین بهاءالدین عاملی، مفتاح الفلاح، مع تعلیقات محمد اسماعیل بن حسین مازندرانی خواجوئی، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۱۵.
(۲۹) محمد بن سلیمان تنکابنی، کتاب قصص
العلماء، تهران.
(۳۰) ذبیح الله ثابتیان، اسناد و نامههای تاریخی دورة صفویه، تهران ۱۳۴۳ ش.
(۳۱) علی اصغر بن محمد شفیع جاپلقی بروجردی، ظرائف المقال فی معرفة طبقات الرجال، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۱۰.
(۳۲) محمدشفیع بن علی اکبر جاپلقی بروجردی شفیعا، روضة البهیة فی طرق الشفیعیه، چاپ سنگی تهران ۱۲۸۰.
(۳۳) نعمت الله بن عبدالله جزایری، الانوار النعمانیه، چاپ محمدعلی قاضی طباطبایی، تبریز ۱۳۸۲.
(۳۴)
رسول جعفریان، دین و سیاست در دوره صفوی، قم ۱۳۷۰ ش.
(۳۵)
رسول جعفریان، «رویارویی فقیهان و صوفیان در عصر صفویان»، کیهان اندیشه، ش ۳۳ (آذر و دی ۱۳۶۹).
(۳۶) محسن جهانگیری، «شرح احوال و ذکر آثار و نقل افکار شیخ بهائی»، فلسفه، نشریه اختصاصی گروه آموزشی فلسفه، ش ۱، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و
علوم انسانی دانشگاه تهران (بهار ۱۳۵۵).
(۳۷) محمدعلی حبیب آبادی، مکارم الا´ثار در احوال رجال دو قرن ۱۳ و ۱۴ هجری، ج ۳، اصفهان ۱۳۵۱ ش.
(۳۸) محمد بن حسن حرّ عاملی، الاثناعشریه، چاپ مهدی لازوردی و محمد درودی، قم ۱۴۰۰.
(۳۹) محمد بن حسن حرّ عاملی، امل الا´مل، چاپ احمد حسینی، ج ۱، بغداد (تاریخ مقدمه ۱۳۸۵)، ۱۳۸۵.
(۴۰) حسن بن مرتضی حسینی استرآبادی، تاریخ سلطانی: از شیخ صفی تا شاه صفی، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۴۱) محمدهاشم خراسانی، کتاب منتخب التواریخ، تهران ۱۳۱۷ ش.
(۴۲) احمد بن محمد خفاجی، ریحانة الالباء و زهرة الحیاة الدنیا، چاپ سنگی بولاق ۱۲۷۳.
(۴۳) محمدباقر بن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال
العلماء والسادات، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲.
(۴۴) ابراهیم دیباجی، «کفاره روزه ایکه خوردم رمضان: شرح از جامی، شیخ بهائی، و اسیری لاهیجی»، وحید، سال ۴، ش ۴ (فروردین ۱۳۴۶).
(۴۵) ابوالقاسم رفیعی مهرآبادی، آثار ملی اصفهان، تهران ۱۳۵۲ ش.
(۴۶) جرجی زیدان، تاریخ آداب اللغة العربیة، بیروت ۱۹۷۸.
(۴۷) عبدالوهاب بن علی سُبکی، طبقات الشافعیة الکبری، چاپ محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
(۴۸) یوسف الیان سرکیس، معجم المطبوعات العربیة و المعربه، قاهره ۱۳۴۶/۱۹۲۸، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
(۴۹) کیوان سمیعی، «تسامحات ادبی»، یادگار، سال ۲، ش ۲ (مهر ۱۳۲۴).
(۵۰) جان شاردن، سفرنامه شاردن، ترجمة اقبال یغمایی، تهران ۱۳۷۲ـ۱۳۷۵ ش.
(۵۱) ولی قلی بن داوودقلی شاملو، قصص الخاقانی، چاپ حسن سادات ناصری، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۵۲) علی شریعتی، راهنمای خراسان، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۵۳) محمد بن علی شریف لاهیجی، محبوب القلوب، عکس نسخه خطی.
(۵۴) محمدمظفر حسین بن محمد یوسفعلی صبا، تذکرة روز روشن، چاپ محمد حسین رکن زاده آدمیت، تهران ۱۳۴۳ ش.
(۵۵) محمد بن احمد طالوی ارتقی، سانحات دمی القصر فی مطارحات بنی العصر، چاپ محمد مرسی خولی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۵۶) محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/ ۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
(۵۷) قدری حافظ طوقان، تراث العرب
العلمی فی الریاضیات و الفلک، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۹۶۳).
(۵۸) حسین بن عبدالصمد عاملی، وصول الاخیار الی اصول الاخبار، چاپ عبداللطیف کوهکمری، قم ۱۴۰۱.
(۵۹) محمدعلی عبرت نائینی، تذکره مدینة الادب، چاپ عکسی تهران ۱۳۷۶ ش.
(۶۰) نصرالله فلسفی، زندگانی شاه عباس اول، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۶۱) محمد قصری، سیمایی از شیخ بهائی در آئینه آثار، مشهد ۱۳۷۴ ش.
(۶۲) عباس قمی، سفینة البحار و مدینة الحکم و الا´ثار، بیروت.
(۶۳) عباس قمی، فوائد الرضویه: زندگانی
علمای مذهب شیعه، تهران، تاریخ مقدمه ۱۳۲۷ ش.
(۶۴) عباس قمی، کتاب الکنی والالقاب، صیدا ۱۳۵۷ـ ۱۳۵۸، چاپ افست قم.
(۶۵) محمدطاهر بن محمد حسین قمی، تحفة الاخیار: بحثی در پیرامون آراء و عقاید صوفیه، چاپ داوود الهامی، قم ۱۳۶۹ ش.
(۶۶) کتابخانه عمومی حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، فهرست نسخههای خطی کتابخانه عمومی حضرت آیة الله العظمی مرعشی نجفی مدّظله العالی، نگارش احمد حسینی، قم ۱۳۵۴ـ۱۳۷۶ ش.
(۶۷) محمدعلی بن صادقعلی کشمیری، کتاب نجوم السماء فی تراجم
العلماء، قم.
(۶۸) کیخسرو اسفندیار، دبستان مذاهب، چاپ رحیم رضازاده ملک، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۶۹) مظفربن محمدقاسم گنابادی، تنبیهات المنجمین، چاپ سنگی (ایران) ۱۲۸۴.
(۷۰) محمد قدرت الله گوپاموی، کتاب تذکره نتایج الافکار، بمبئی ۱۳۳۶ ش.
(۷۱) محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۷۲) محمدتقی بن مقصودعلی مجلسی، روضة المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه، چاپ حسین موسوی کرمانی و علی پناه اشتهاردی، قم ۱۴۰۶ـ۱۴۱۳.
(۷۳) محمدتقی بن مقصودعلی مجلسی، لوامع صاحبقرانی، قم ۱۴۱۴.
(۷۴) محمدامین بن فضل الله محبی، خلاصة الاثر فی اعیان القرن الحادی عشر، بیروت.
(۷۵) محمدامین بن فضل الله محبی، نفحة الریحانة و رشحه طلاءالحانه، چاپ عبدالفتاح محمد حلو، قاهره ۱۳۸۷ـ۱۳۹۱/ ۱۹۶۷ـ۱۹۷۱.
(۷۶) محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانة الادب، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۷۷) علی خان بن احمد مدنی، الحدائق الندیة فی شرح فواید الصمدیه، چاپ سنگی تهران ۱۲۹۷.
(۷۸) علی خان بن احمد مدنی، ریاض السالکین فی شرح صحیفه سیدالساجدین، قم ۱۴۱۵.
(۷۹) علی خان بن احمد مدنی، سلافة العصر فی محاسن الشعراء بکل مصر، مصر ۱۳۲۴، چاپ افست تهران.
(۸۰) محمد معصوم بن زین العابدین معصوم علیشاه، طرائق الحقائق، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۳۹ـ۱۳۴۵ ش.
(۸۱) جلال الدین محمد منجم یزدی، تاریخ عباسی، یا روزنامه ملاجلال، چاپ سیف الله وحیدنیا، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۸۲) احمد منزوی، فهرست نسخههای خطی فارسی، تهران ۱۳۴۸ـ۱۳۵۱ ش.
(۸۳) عباس بن علی موسوی حسینی، نزهة الجلیس و منیة الادیب الانیس، نجف ۱۳۸۶ـ۱۳۸۷، چاپ افست قم ۱۳۷۵ ش.
(۸۴) رضا موسوی هندی، دیوان، چاپ موسی موسوی، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
(۸۵) جعفر مهاجر، الهجرة العاملیه الی ایران فی العصر الصفوی، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۸۹.
(۸۶) مریم میراحمدی، دین و مذهب در عصر صفوی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۸۷) محمدحسن میرجهانیطباطبائی، روایح النسمات در شرح دعای سمات، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۸۸) محمدباقر بن محمد میرداماد، اثنی عشر
رسالة للمعلم الثالث، چاپ جمال الدین میردامادی.
(۸۹) مجتبی مینوی، «موش و گربه مجلسی»، یغما، سال ۸، ش ۲ (اردیبهشت ۱۳۳۴).
(۹۰) مجتبی مینوی، یادداشتهای مینوی، ج ۱، چاپ مهدی قریب و محمدعلی بهبودی، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۹۱) محمدطاهر نصرآبادی، تذکره نصرآبادی، چاپ وحید دستگردی، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۹۲) عبدالله نعمه، فلاسفه شیعه، ترجمه جعفر غضبان، تهران ۱۳۶۷ ش.
(۹۳) حسین بن محمدتقی نوری، خاتمه مستدرک الوسائل، قم ۱۴۱۵ـ۱۴۱۶.
(۹۴) حسین بن محمدتقی نوری، الفیض القدسی فی ترجمة
العلامه المجلسی، در مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۰۲، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۹۵) رضاقلی بن محمدهادی هدایت، تذکره ریاض العارفین، چاپ مهرعلی گرگانی، تهران (۱۳۴۴ ش).
(۹۶) رضاقلی بن محمدهادی هدایت، مجمع الفصحا، چاپ مظاهر مصفا، تهران ۱۳۳۶ـ۱۳۴۰ ش.
(۹۷) رضاقلی بن محمدهادی هدایت، ملحقات تاریخ روضة الصفای ناصری، در میرخواند، تاریخ روضة الصفا، ج ۸ ـ۱۰، تهران ۱۳۳۹ ش.
(۹۸) جلال الدین همائی، تاریخ اصفهان، ج ۱، هنر و هنرمندان، چاپ ماهدخت بانوهمایی، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۹۹) ابراهیم بن حسین همدانی، «سواد کتابت حضرت میرزا ابراهیم همدانی بحضرت شیخ بهاءالدین محمد»، ارمغان، دوره ۷، ش ۱ (فروردین ۱۳۰۵).
(۱۰۰) لطف الله هنرفر، گنجینه آثار تاریخی اصفهان، اصفهان ۱۳۴۴ ش.
(۱۰۱) ایرانیکا.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بهاءالدین عاملی»، شماره۲۱۵۴.