معماری در دوره پهلوی اول
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
معماری در این دوره در نگرش به باستانگرایی خود به دو دوره
ساسانیان و
هخامنشیان توجه بیشتری دارد، در نگاه معماری عناصری که مورد بهرهبرداری و یا تقلید قرار گرفتند به دو گونه بود. عناصر مشخص معماری در بنا نظیر ستونها، سرستونها، پایه ستونها، پنجرهها، پلکان، ورودیها، قوسها و دهانهها. دومین عناصر تزیینی نظیر نقوش برجستهی حجاریها، مجسمهها، کنگرهی بام و... در دوره پهلوی اول هنرمندان معماری ایرانی و غربی که سازنده بناهای دولتی و آموزشی و
صنعتی بودند، برای اولین بار با نوعی انتخاب تاریخی روبرو شدند. آنان باید میفهمیدند که از چه دوره و چگونه و به چه مقدار انتخاب کنند. معماران اگر چه متاثر از فضای سیاسی باستانگرایی بودند، توانستند با تعدد بناهای ساخته شده فضای معماری باستانگرایی را تنوع بخشند. نمونه این بناها کاخ شهربانی دربند، بانک ملی، مدرسهی فیروز بهرام و ساختمان فرش.
همزمان شدن دهه دوم
حکومت پهلوی اول با روی کارآمدن و اقتدار حزبنازی در آلمان و ارتباط نزدیک و بیسابقه
ایران و آلمان و ارتباط نزدیک و بیسابقه ایران و آلمان و پیآمد آن انجام فعالیتهای عمرانی و ساختمانی توسط متخصصین آلمانی خود به خود رویه نظامی را در ساخت بناهای این دوره دو چندان نمود. این تاثیرات بر روی نمای ساختمان بود که به گونهای ملموس هیبت و شکل نظامی به خود میگرفت.
مکتب معماری مدرن به وسیله دانشآموختگان ایرانی از فرنگ برگشته که در سالهای آخر دوره پهلوی اول به ایران بازگشتند به ارمغان آورده شد. از آن رو که نهضت مدرنیسم در معماری همچون دیگر مکاتب نخست در دانشگاهها مورد توجه و آموزش قرار گرفت. آثار مطرح و به جا مانده از مکتب معماری مدرن را در نخستین سالهای پیدایش آن در ایران به طور عمده باید در
تهران و در ساختمانهای غالبا عمومی و غیر دولتی مشاهده کرد. برخی از این آثار به ویژه در خیابان شاهرضا (انقلاب) از میدان فردوسی تا میدان انقلاب هنوز پابرجا هستند.
ایران هنگامی که به دوره
صنعتی رسید که غرب دوران اوج
صنعتی را میگذرانید. ایران این مسیر را بعد از
جنگ جهانی اول شروع کرد. حقیقت این است که معماری
صنعتی ایجاد شده به شیوه
صنعتی و شکلی از معماری مدرن است که در بیشتر کشورها و از جمله ایران به شکل نارسای معماری
صنعتی گفته میشود. از این رو بناهای مورد نظر آن دسته از بناها و عمدتا کارخانهها هستند که با انقلاب
صنعتی نیمه دوم
قرن هیجدهم به وجود آمده و توسعه یافتند؛ اما در ایران در دوره رضاشاه تاسیس سلسلهوار کارخانههای بزرگ
صنعتی در بافت کهنه و سنتی شهرها و پیش از آنکه شهرهای ایران زمینه توسعه
صنعتی نظیر
اروپا داشته باشند، معماری خاصی ایجاد کردند که باید شروع معماری
صنعتی ایران را از این تاریخ دانست. این سالها از نظر تاریخی یکی از دورههای مهم تاریخی ایران است.
سالهای ۱۳۱۱ به بعد اوج درخواست برای کارخانههای گوناگون است کارخانههای نساجی، پشمریسی، نخریسی، چرمسازی، قندسازی،
چای و... تا قبل از شهریور ۲۰ کارخانههای بزرگ نساجی و نیز منسوجان شیمیایی تاسیس شد. بیشتر این کارخانهها از آلمان وارد میشد و طرحریزی ساختمانهای
صنعتی طبعا توسط کارشناسان خارجی صورت گرفت.
فضای کارخانهها در مجموع شدیدا تحتتاثیر عملکرد آن هستند. پیش از آنکه معمار بتواند در طرح فضای داخلی کارخانههای
صنعتی دخیل باشند، این کارکرد کارخانههاست که طراحی فضای داخلی را به معمار دیکته میکند. بنابراین بیان ساختمانی و عظمت
صنعتی کارخانه بر بیان هنری آن برتری دارد. حضور سنگین و مقتدرانه بناهای
صنعتی علاوه بر اینکه توانست آن نمایش عظمت را به صورت فیزیکی بیان کند، چنانچه به شکل ذاتی در ابعاد بناها نهفته بود. در قالب توسعه و تحول نیز توانست عملا جدایی خود را از ساختار و شکل سنتی معماری گذشتگان که نمادهای آن بناهای عظیم مساجد با گنبدها و منارهها بودند جدا سازد. معماری
صنعتی در دوره پهلوی اول از آن رو قابل اهمیت است که با حضور وسیع و نمادین خود در شهرهای مختلف چهره و اندازه جدید از بناها و فضای
شهر به وجود آورد.
سالهای ۱۳۰۰ش با روی کار آمدن
رضاخان نشان داد که آهنگ تغییرات و تحولات در زمینه شهرسازی به گونههای غیر منتظره شتاب گرفته است. ساختار قدرت در دوره پهلوی اول بهره همه جانبه از اهرمهای مناسب و جدیدی بود که توانست جامعه را بیشتر به شکل روانی، زیر اقتدار خود درآورد. این اقتدار در همه زمینهها اتفاق افتاد که جامعترین، موثرترین و قویترین آنها شکل جدید شهر بود.
این تغییر با روی کارآمدن رضاخان شروع شد. رضاشاه با اتکا به بیگانگان خصوصیات یک دولت واحد و تمرکزگرا را متکی بر انگیزه آرمانگرایانۀ باستانگرایی به وجود آورد. این تمرکزگرایی در شهرسازی چهره خود را به روشنی نشان داد. سرو سامان دهی با الگوی خطوط راست که میراث قرن ۱۹ بود، مدل خوبی برای این کار شد، خیابانهای اصلی و فرعی دامنه شهر را از هم مشخص میکردند. نتیجه این کار ایجاد یک شهر گشاد با یک هسته مرکزی بود که بیانگر نظام متمرکز و واحد بود.
هر چند که رضاشاه در دوران ۲۰ ساله خود به فرنگ نرفت؛ ولی حضور و کثرت کارشناسان و مستشاران خارجی در تمام زمینههای اداری، نظامی و اقتصادی، تجارب شهرسازی و معماری اروپا را با قدرت هرچه تمام تر در ایران گسترش داد. تعداد محدودی از معماران و مهندسان ایرانی نیز در اروپا به خصوص در اتریش و آلمان درس خوانده بودند، معماری آن دوره اروپا را در ایران اشاعه دادند.
به نظر میرسد، ساختار قدرت جدید در این سو به موفقیتی شایان توجه دست یافت و با ارائه یک معماری برونگرایی شهری به سرعت فرهنگ برونگرایی را پیاده کرد. حکومت با استفاده از شهرسازی نوخواسته و در یک کمیت فراوان و در واقع با ارائه مصداقهای شهرسازی توانست برونگرایی، برگرفتن
حجاب، نمایش بینقاب و عرضاندام را تعریف کند و دیوارهای کج و معوج و ناهنجار گذشته زمینه مناسبی را برای جانشینی ساختمانهایی که با عظمت و پرجلوه تعریف میشدند، فراهم سازد. خیابانهای عریض و کوچههای صاف همچونان که خود را در معرض نمایش میگذاشت به معماری گذشته فرصت عرض اندام داد.
در این دوره پنجرهها یکی پس از دیگری به روی کوچهها و خیابانهای جدیدالاحداث گشوده میشوند. دیوارهای حیاطها کوتاهتر و شکیلتر میشوند. خیابانهای پهن و کوچههای نوخاسته، میدان دید کافی در اختیار بینندگان رهگذر میگذارند و صاحبان بناها ناگزیرند به حکم ضرورت و آبرو در عرضه آنچه که به نمایش میگذارند سلیقه بیشتری به خرج بدهند و سلیقه دیگران را نیز در نظر بگیرند.
رضاشاه در کارهای خود با آگاهی تمام به دو اصل مهم و انکارناپذیر توجه داشت او از یک طرف به خاطر پاسداری از هویت ملی متوجه سنتهای کهنسال معماری ایران بود و از طرف دیگر ناگریز از پذیرفتن شیوههای معماری اروپایی و تکنیک مدرن این معماری بود که میتوانست جوابگوی نیازهای جدید ایران باشد. رضاشاه خوب میدانست نه معماری سنتی ایران برآورنده نیازهای عصر اوست و نه معماری اروپا بدون آمیزش با معماری سنتی ایران میتواند به شکل اروپایی خود زیبنده ایرانی باشد. رضاشاه با آگاهی و پشتکار زیاد، ایران را به یک کارگاه بزرگ ساختمانی مبدل ساخته بود و شخصا به بیشتر کارهای ساختمانی نظارت میکرد. او همواره از کارگاههای ساختمانی دیدن میکرد و برای پیشرفت شایسته کارها دستورهای لازم را صادر میکرد و نفوذ معنوی او در انجام شایسته کارهای ساختمانی و بناهای اصیل ایرانی آن قدر بود که حتی کارخانههای شخصی که روز به روز بر تعدادشان افزوده میشد مهر معماری جدید رضاشاهی را بر پیشانی داشتند.
در دوره پهلوی اول شدیدترین تغییرات در حوزه پلان بنا صورت گرفت. به دلیل حضور سریع و بدون وقفه عملکردهای جدید در معماری پلانها عینا و بدون تطبیق محلی و فرهنگی وارد حوزه معماری ایران شد. رشد این گونه نقشهها بیشتر در فضاهای آموزشی نظیر مدارس و دانشگاهها و حوزه اداری و حکومتی نظیر وزارتخانهها، شهربانی، پست و بانکها صورت پذیرفت. در این دوره بناها بعضا توانست عناصر گذشته معماری را به خود بگیرد؛ ولی داخل بنا نتوانست روابط فضایی پیشین را در خود جای دهد. در این میان پلهها و راهروها از اهمیتی بالا در تنظیم روابط و عملکرد فضاهای داخلی برخوردار شدند. ساختمان، بسته به عملکرد و مقیاس به دو یا چندهال تقسیم شدند که راهروهای طویل و یکنواخت با اتاقهای فراوان در طرفین از ویژگیهای اصلی آن شد. این ویژگی را در معماری دوره پهلوی اول در فضای کارخانه تا کاخ مشاهده کرد.
از آنجایی که اندیشه تمرکزگرا سنتشکن، تجددطلب و مدرن و دارای اسلوب نظامی در دوره بیست ساله ظهور کرد. ساختار دولت نیز به گونهای شد که چنین تفکری را به اجرا درآورد: ۱ـ بالاتر قرار گرفتن ساختمان از سطح زمین و نیز نمایش آشکار در وسط و محل ورودی ساختمان تقریبا در تمامی بناهای این دوره مشاهده میشود. آمدن بنا از سطح زمین بر سیما و شکوه آن تاکید میکند. ۲ـ ورودیهای بلند و ستونهای مرتفع و کشیده. در بناها اگر چه از یک نگاه به معماری دوره قدرتگرایی آلمان و آغاز قرن بیستم و از نگاه دیگر به عظمت و قدرت باستانگرایانه ایران کهن نظر دارد، هرچه باشد در پی اقتدار و عظمت است. ۳ـ نمای بناهای دوره رضاشاهی بیشترین استفاده را از نشانهها و عناصر خطی - عمودی برده است. ستونها و پنجرهها بیشترین نقش را در این کاربرد داشتهاند تا بتواند بر ایجاد حس ابهت و شکوه بنا بیفزاید. به خلاف این حرکت عمودی خود بناها در جهت افقی کشیده شدهاند و به صورتی سنگین و حجیم بر
زمین نشستهاند.
استفاده از آجر در بناها به دلیل سرعت و سهولت باعث گردید که تزئینات بیشتر یادآور نسبی از نقوش دوران پیش از
صفویه است. معماری در این دوره در استفاده به جا از تزئینات هرچند ساده و مختصر هنوز نگاه به گذشته دارد. اتفاق تازه در این دوره رویکرد به عناصر حجمی و مجسمهسازی است که باز نگاه دوگانه باستانی و غربی به خوبی قابل تشخیص است. استفاده از نقوش "فروهر" و "لوتوس" و ستونها به خوبی در این دوره ممتاز است.
خیابان به عنوان مکانی برای آمد و شد و داد و ستد، کسب و کار و نیز گردش شد که هویت و موجودیت خود را در ایران به طور عمده در دوره ۲۰ ساله به دست آورد و در این زمان بود که معماری خیابان که متاثر از نوعی برونگرایی در معماری بود به شهرسازی تبدیل شد و بدنه خیابانها شامل بناهایی با ردیف دکانها و مغازهها در کنار پیاده روها و در طبقات شکل گرفت و شروع به رشد کرد به دستور رضاشاه چهره "لالهزار" دگرگون شد. طاقنماهای دو طرف خیابان تخریب و جای آن را ساختمانهای دو طبقه گرفت و مالکان دو طرف خیابان موظف شدند که حداقل نمای دو طبقه را بسازند و مانند یک ساختمان کامل در آن درب و پنجره تعبیه کنند.
معماران این دوره به سه گروه تقسیم میشوند: معماران سنتی که مهمترینشان "جعفرخان کاشی" است. سردر باغ ملی تهران، کاخ سبز سعدآباد، کاخ مرمر و ایوان شرقی مدرسه سپهسالار از آثار او است. حسین لرزاده: از آثار او سر در بانک ملی، سردر مدرسه دارالفنون، آرامگاه فردوسی از دیگر استادان به نام این دوره "حاج حسین بهشتی" سازنده ساختمان پست در شهربانی استاد "حسین میدانی" معمار وزارت جنگ استاد "حاج علی علیزاده" معروف به "افندی" سازنده ساختمان ثبت احوال و "استاد یحیی سازنده" مدرسه البرز.
معماران برجسته که کارهای برجستهای را در این دوره انجام دادن میتوان از آندره گدار معمار و باستان شناس فرانسوی نام برد، از آثار او میتوان به ساختمانهای دانشکدههای دانشگاه تهران طراحی و ساخت موزه ایران باستان طراح آرامگاه فردوسی در توس و ساختمان کتابخاه ملی مقبره
حافظ و
سعدی نام برد.
"لئون مارکوف" معمار روسی که تنوع و تعداد کارهای او در تهران قابل توجه است. از آثار او عمارت "بلدیه" در میدان توپخانه،
زندان قصر، ساختمان البرز، دانشسرای عالی و همکاری در ساخت دانشگاه تهران است.
از اولین و مهمترین این گروه باید از "وارطان هوانسیان" نام برد. او فارغالتحصیل دانشکده هنرهای زیبای پاریس است. از آثار او میتوان "قصر شاه" در سعدآباد، "هنرستان دخترانه شمسایی" تکمیل "عمارت کلوپ افسران وزارت جنگ" و "مهمانخانه بزرگ دربند" را نام برد.
"کریم طاهرزاده بهزاد"، وی در
ترکیه به تحصیل پرداخت. معروفترین کارهای او بنای آرامگاه فردوسی، بیمارستان شاهرضا و مدرسه شاهرضا در مشهد و ایستگاه راه آهن تهران و دیگر بناهای راه آهن.
محسن فروغی،
پسر محمدعلی فروغی در "مدرسه عالی بوزار"
فرانسه تحصیل کرد. او با تاسیس اداره ساختمان بانک ملی تقریبا تمام ساختمانهای آن زمان بانک ملی را طراحی کرد. "دانشکده حقوق و ادبیات" دانشگاه تهران، مجموعه بزرگ "کاخ دارایی" و ساختمان "تعاون بانک می" از کارهای اوست.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «معماری در دوره پهلوی اول» تاریخ بازیابی ۹۵/۰۴/۲۱.