• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مشرق و مغرب (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





مشرق و مغرب: (وَ لِلّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ)
مشرق و مغرب: منظور از مشرق و مغرب در آيه مورد بحث، اشاره به دو سمت خاص نيست، بلكه اين تعبير كنايه از تمام جهات است.
همان‌گونه كه مثلا مى‌گوييم: دشمنان علی (علیه‌السلام) به خاطر عداوت و دوستانش از ترس، فضايل او را پوشاندند، امّا با اين حال فضايلش شرق و غرب عالم را گرفت. (منظور همه دنياست)
شايد تكيه بر خصوص شرق و غرب به خاطر اين باشد كه انسان، نخستين جهتى را كه مى‌شناسد اين دو جهت است و بقيه جهات به‌ وسيله مشرق و مغرب شناخته مى‌شود.



به موردی از کاربرد مشرق و مغرب در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - مشرق و مغرب (آیه ۱۱۵ سوره بقره)

(وَ لِلّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ إِنَّ اللّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ) (مشرق و مغرب، از آن خداست! پس به هر سو رو كنيد، رو به خدا كرده‌ايد. خداوند داراى قدرت وسيع و به همه چيز داناست.)

۱.۱.۱ - مشرق و مغرب در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: مشرق، مغرب، جنوب و شمال و هر جهت ديگر از آن‌جا كه به حقيقت معناى كلمه ملک خداست و ملک حقيقى هم تبدل و انتقال نمى‌پذيرد و چون ملک اعتبارى ميانه ما افراد يک اجتماع نيست، و نيز از آن‌جا كه ملک خدا بر ذات هر چيزى قرار مى‌گيرد، خودش و آثارش را شامل ميشود، و چون ملک اعتبارى ما نيست كه تنها متعلق به اثر و منفعت هر چيز می‌شود، نه بذات آن، و نيز از آن‌جا كه ملک بدان جهت كه ملک است قوامى جز به مالک ندارد، لذا خدای سبحان قائم بر تمامى جهات و محيط‌بان است. در نتيجه كسى كه به يكى از اين جهات متوجه شود، به سوى خدای تعالی متوجه شده است.
خواهى گفت، پس چرا تنها مشرق و مغرب را ذكر كرد؟ و از ساير جهات نام نبرد؟ جواب مى‌گوييم: مراد به مشرق و مغرب در اين‌جا مشرق و مغرب حقيقى نيست تا شامل ساير جهات نشود، بلكه مشرق و مغرب نسبى است كه تقريبا شامل دو نيم دائره‌ى افق می‌شود، تنها دو نقطه شمال و جنوب حقيقى باقى می‌ماند كه به همان جهت فرمود: (هر جا رو كنيد)، و نفرمود: (هر جا از مشرق و مغرب رو كنيد)، پس كانه هر جا كه انسان رو كند آن‌جا مشرق است و يا مغرب، و در نتيجه جمله‌ (لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ)به منزله اين است كه فرموده باشد: (للَّه الجهات جميعا، همه جهات مال خداست).
باز ممكن است بگويى: چرا به جاى مشرق و مغرب شمال و جنوب را نام نبرد؟ در پاسخ مى‌گوييم: براى اين‌كه ساير جهات از اين دو جهت مشخص ميشود يعنى وقتى مشرق و مغرب افق معلوم شد و يا ساير اجرام نورانى آسمان طلوع كردند، آن وقت ساير جهات نيز معلوم مى‌گردد.

۱.۲ - مشرق و مغرب (آیه ۱۳۷ سوره اعراف)

(وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُواْ يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ بِمَا صَبَرُواْ وَ دَمَّرْنَا مَا كَانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ مَا كَانُواْ يَعْرِشُونَ) (و مشرق‌ها و مغرب‌هاى پر برکت زمين را به آن قوم كه زير زنجير ظلم و ستم به ضعف كشانده شده بودند، واگذار كرديم؛ و وعده نيک پروردگارت بر بنی‌اسرائیل، به خاطر صبر و استقامتى كه به خرج دادند، تحقّق يافت؛ و آن‌چه فرعون و فرعونيان از كاخ‌هاى مجلّل مى‌ساختند، و آن‌چه از باغ‌هاى داربست‌دار فراهم ساخته بودند، در هم كوبيديم!)

۱.۱.۱ - مشرق و مغرب در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: ظاهرا مراد از ارض سرزمين شام و فلسطين است، مؤيد و يا دليل بر اين معنا جمله بعدى است كه مى‌فرمايد: (الَّتِي بارَكْنا فِيها) براى اينكه خداوند در قرآن كريمش غير از سرزمين مقدس كه همان نواحى فلسطين است و غير از كعبه هيچ سرزمينى را به بركت ياد نكرده.
معناى آيه اين است كه: ما بنى‌اسرائيل را كه مردمى ضعيف به شمار مى‌رفتند قدرت داده و مشارق و مغارب سرزمین مقدس را به ايشان واگذار نموديم. و اگر در اينجا بنى‌اسرائيل را به مردمى مستضعف وصف كرده براى اين است كه كارهاى عجيب خارق العاده خدا را برساند، و بفهماند چگونه خداوند افتادگان را بلند مى‌نمايد و كسانى را كه در نظرها خوار مى‌آيند تقويت نموده و زمين را در تيول آنان قرار مى‌دهد، چه قدرتى بالاتر از اين؟

۱.۲.۲ - مشرق و مغرب در تفسیر نمونه

در قرآن مجيد مى‌خوانيم:
(وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كٰانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشٰارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغٰارِبَهَا...) «شرق و غرب زمين را در اختيار جمعيتى كه مستضعف بودند قرار داديم...»
در اين آيه، تعبير به (مَشٰارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغٰارِبَهَا) «مشرقها و مغرب‌هاى زمين» اشاره به سرزمين‌هاى وسيع و پهناورى است كه در اختيار فرعونيان بود، زيرا سرزمين‌هاى كوچک، مشرق‌ها و مغرب‌هاى مختلف و به تعبير ديگر افق‌هاى متعدد ندارد، اما يک سرزمين پهناور، حتما اختلاف افق، مشرق‌ها و مغرب‌ها، به خاطر خاصيت كروى بودن زمين، خواهد داشت، به همين دليل ما اين تعبير را كنايه از وسعت سرزمين فراعنه گرفتيم.


۱. بقره/سوره۲، آیه۱۱۵.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۴۵۱.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین ت-الحسینی، ج۵، ص۱۸۹.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ص۴۱۴- ۴۱۵.    
۵. بقره/سوره۲، آیه۱۱۵.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۱۸.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ص۳۹۰.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ص۲۵۸.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۶.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ص۳۶۴.    
۱۱. اعراف/سوره۷، آیه۱۳۷.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۶۶.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۲۹۲.    
۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۲۲۸.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۳۳.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۷۲۵.    
۱۷. اعراف/سوره۷، آیه۱۳۷.    
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۶، ص۳۲۹.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «مشرق و مغرب»، ج۲، ص۴۸۵.    






جعبه ابزار