مسیح (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مسیح:
(الْمَسِيحُ عِيسَى) مسیح: (من اعلام القرآن) تولد
«مسيح» با بشارت فرشتگان به
مریم آغاز شد.
فرشتگان از طرف خدا به مريم بشارت دادند كه
خداوند فرزندى به او خواهد داد كه نامش مسيح
عیسی بن مریم است.
حضرت عیسی در
دنیا و
آخرت صاحب مقام و شخصيّت و از مقربان درگاه خداوند خواهد بود.
به موردی از کاربرد
مسیح در
قرآن، اشاره میشود:
(إِذْ قَالَتِ الْمَلآئِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَ الآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ) (به ياد آوريد هنگامى را كه فرشتگان گفتند: «اى مريم! خداوند تو را به كلمهاى (وجود با عظمتى) از سوى خود بشارت مىدهد كه نامش «مسيح، عيسى پسر مريم» است؛ در حالى كه در دنيا و آخرت، آبرومند و از مقرّبان الهى خواهد بود.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: پس قبل از آنكه آن جناب كورى را بينا كند و يا بيمارى را شفا دهد و اصولا به حكم اين آيه قبل از ولادت، مسيح ناميده شده بود. و كلمه مسيح عربى كلمه مشيحاى عبرى است كه در كتب عهدين عبرى زبان آمده و بطورى كه از آن دو كتاب استفاده مىشود، رسم بنىاسرائيل چنين بوده كه هر پادشاهى تاجگذارى مىكرده، از جمله مراسم تاجگذارى اين بوده كه كاهنان او را با روغن مقدس مسح مىكردند تا سلطنتش مبارک شود و به این مناسبت پادشاه را مشيحا مىگفتند، كه يا به معناى خود شاه است و يا به معناى مبارک است.
در
آیه مورد بحث و دو آيه ديگر، از «مسيح» به عنوان «كلمه» ياد شده است كه اين تعبير در كتب عهد جديد ديده مىشود.
درباره اينكه چرا به عيسى «كلمه» گفته شده در ميان مفسران سخن بسيار است، امّا آنچه بيشتر به نظر مىرسد، علت همان تولد فوق العاده مسيح است و يا به خاطر اين است كه قبل از تولد، خداوند بشارت او را در كلامى به مادرش داده بود و نيز ممكن است علت اين تعبير آن باشد كه «كلمه» در اصطلاح قرآن به معنى مخلوق به كار مىرود
مانند آيه ۱۰۹
سوره کهف كه مىگويد:
(قُلْ لَوْ كٰانَ اَلْبَحْرُ مِدٰاداً لِكَلِمٰاتِ رَبِّي...)«بگو اگر درياها به صورت مركب براى نوشتن كلمات
پروردگار من شوند، آنها تمام مىشوند پيش از آن كه كلمات پروردگار من تمام گردند...»
در اين آيه منظور از «كلمات خدا» همان مخلوقات اوست و از آنجا كه مسيح (علیهالسلام) يكى از مخلوقات بزرگ خدا بوده است اطلاق كلمه بر او شده كه در ضمن پاسخى به مدعيان الوهيت عيسى نيز بوده باشد. ديگر اينكه اطلاق «مسيح» كه به معنى «مسحكننده» يا «مسحشده» است بر عيسى (علیهالسلام) ممكن است از اين نظر باشد كه او با كشيدن دست بر بدن بيماران غيرقابل علاج، آنها را به فرمان خدا شفا مىداد، چون اين افتخار از آغاز براى او پيشبينى شده بود خداوند نام او را قبل از تولد، مسيح گذاشت.
يا به خاطر آن است كه او را از ناپاكى و گناه مسح كرد و پاک گردانيد، (زيرا مسيح بر وزن فعيل به معنى مفعول است و اطلاق آن بر عيسى (علیهالسلام) به خاطر آن است كه از آلودگیها پاک شده است). و يا براى آن است كه با «يمن و بركت» مسح شده و يا اينكه جبرئيل او را به هنگام ولادت با بال خود مسح كرده تا از وسوسه
شیطان در امان باشد و يا اينكه «مدهون» به دنيا آمده است (به سر او روغن مخصوص ماليده شده بود) و نيز گفته شده كه يحيى او را غسل تعميد داده است.
به گفته تفسير نمونه، از آنجا كه ممكن نيست، پيامبر از رحم ناپاک و آلودهاى بيرون آيد، پاكى مادر خود را با اين اعجاز ثابت كرد.
راغب در
مفردات و
ابن منظور در
لسان العرب آورده است كه: كلمه «
مسيح»، هم بر حضرت عيسى (علیهالسلام) اطلاق شده به خاطر سير و سياحتش در زمين، يا به خاطر اينكه بيماران را با دست خود «
مسح» مىكرد و آنها را به فرمان خدا شفا مىداد و هم بر دجال اطلاق شده است به خاطر اينكه يک چشم بيشتر ندارد و جاى چشم ديگرش «ممسوح» و صاف است.
احتمال دارد
یهود از فرط عصبانيت به خاطر شكستهاى پىدرپى بعد از ظهور پيامبر
اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) براستى در انتظار دجال، آن مرد دروغگو و فريبكار، بودند تا با او همصدا شوند و خود را از دست
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و يارانش خلاص كنند، يا اينكه در انتظار مسيح بودند، چنان كه از قاموس مقدس استفاده مىشود كه نه تنها
مسیحیان كه
یهودیان نيز در انتظار ظهور مسيح هستند، آنها معتقدند كه «
مسيح» با «دجال» پيكار مىكند و او را درهم مىكوبد و اين عقيده را مىخواستند بر ظهور اسلام منطبق سازند.
بههرحال، قرآن در آيه مورد بحث، صريحا عيساى مسيح را فرزند مريم معرفى كرده تا پاسخى به مدعيان الوهيت عيسى باشد، زيرا كسى كه از مادر متولد مىشود و مشمول تمام تغييرات دوران جنينى و تغييرات و تحولات جهان ماده است چگونه مىتواند خدا باشد؟ خدايى كه از تمام تغييرات و دگرگونیها بركنار است.
كلمه «
مسيح» يازده بار در قرآن مجيد تكرار شده است.
• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «مسیح»، ج۴، ص۲۹۳.