مدح
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از شیوههای سرودن
شعر، شعر مدحی میباشد. مدح در لغت به معنی ستایش کردن و ستودن خصلتها و صفات نیک کسی است
و در اصطلاح
علم بدیع شعر مدحی ستایشی است که
شاعر از ممدوح خود میکند و ضمن آن سجایای اخلاقی وی را برمیشمرد و از رفتار و موفقیتهای او
تمجید میکند و
زبان به بزرگداشت او میگشاید.
شاید یکی از قدیمیترین موضوعاتی که در
شعر فارسی مورد توجه شاعران واقع شده موضوع
مدح و مدیحهسرایی باشد و این بدان علت است که
هنر شاعری ابتدا در دربار امیران و سلاطین
ایران مورد توجه قرار گرفته و از
شعر به عنوان مهمترین ابزار برای
تبلیغ سیاست و قدرتنمایی حکومتها بهرهبرداری شده است. وضع محیط سیاسی و علاقه به اشتهار امیران و صاحبان قدرت از عوامل رواج و بالندگی شعر مدحی (درباری) در
ادبیات فارسی است.
تملق شاعران از دیگران اختصاص به شعر
فارسی ندارد و در آثار ادبی سایر ملل نیز دیده میشود اما قسمت عمدهای از آثار قصیدهگویان ادب
فارسی عبارت است از همین مدایح و ملحقات آنها در بین ممدوحان بودهاند.
کسانیکه از خوشباوری یا از
تلقین شعرا واقعا این مدایح پوچ را وسیلهای تلقی میکردهاند برای جاویدان کردن نام خویش. بدین جهت است که "
نظامی عروضی" در مقالات شاعری کتاب "چهار مقاله" چنین مدایحی را لازمهی بقای اسم پادشاهان میداند: «پس
پادشاه را از
شاعر نیک، چاره نیست که بقای
اسم او را ترتیب کند و ذکر او را در دواوین و دفاتر ثبت کند زیرا که چون پادشاه به امری که ناگریز است مامور شود از
لشکر و
گنج و
خزانه او آثار نماند و نام او به سبب
شعر شاعران جاوید بماند.»
شعر مدحی تنها به امرا و محتشمان اختصاص ندارد، بلکه در ادب
فارسی بسیار است مدیحههایی که در حق
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یا دربارهی
ائمه (علیهمالسّلام) به صورت
نعت و
منقبت به سلک
نظم درآمده است. این دسته از اشعار در ردیف
شعر تعلیمی و دینی مورد بحث قرار میگیرد اما آنچه راجع به مدح محتشمان و نامآوران است شرط عمدهی آنها این است که آنچه
شاعر در وصف و ستایش ممدوح میگوید مناسب باشد با احوال و آرزوهای او.
در کتاب
سیستان میخوانیم «
محمد بن وصیف پس شعر پارسی گفتن گرفت و اول شعر پارسی اندر
عجم او گفت و پیش از او کسی نگفته بود که تا پارسیان بودند سخن پیش ایشان باز گفتندی بر طریق خسروانی... چون یعقوب (لیث صفاری) رتبیل و عمار خارجی را بکشت محمدبن وصیف این
شعر بگفت:
ای امیری که امیران جهان خاصه و عام •••• بنده و چاکر و مولا و سگبند و
غلامازلــی خطـی در لوح کـه ملکی بـدهید •••• به
ابییوسف یعقوب بن اللیث همـام
به لئام آمد زنبیل و لتی خورد به لنگ •••• لتره شد لشگر زنبیل و هبار گشکنام»
با توجه به آنچه مولف "
تاریخ سیستان" گفته نخستین کاربرد
کلام منظوم فارسی در حدود دوازده قرن پیش مدح یک
پادشاه بوده است. مداحی و ستودن سلاطین که ظاهرا از سال ۲۵۱ هجری آغاز شد، اندکاندک یکی از موضوعات اصلی و گستردهی
کلام منظوم فارسی شد و رونق گرفت و قرنها ادامه یافت.
شعر مدحی از قدیمترین ازمنهی تاریخ ادبیات
فارسی وجود داشته است بعد از آنکه دربارهای مشهور مشرق
ایران مانند درباریان "
صفاری" و "
سامانی" و "
زیاری" و "
غزنوی" و "
سلجوقی" هر یک به نحوی حمایت شاه پارسیگوی را بر عهده گرفتند،
شعر به صورت کاملا رسمی در دربارها راه یافت و شاعران از اعضاء لازم دربارها شمرده شدند، نه تنها شاهان بلکه شاهزادگان و امرای سپاه و حتی بیشتر حکام هر یک عدهای
شاعر را در دستگاههای خود نگهداری میکردند و به آنان وظیفه و رتبهی خاص میدادند و زندگی آنان را تامین میکردند و در مقابل شاعران موظف بودند در اعیاد و ایام رسمی و لشکرکشیها قصایدی در
تهنیت و
مدح و گاه رثا بسازند و در مقابل، عطایایی به عنوان
صله دریافت میکردند.
برای مدح غالبا از "
قصیده" استفاده میشد زیرا این نوع
شعر با قوالب و تعبیرات آماده و با فخامت و زیبایی الفاظ و روش خاصی که در خواندن آن معمول است برای بیان مناقب و ذکر موارد
فضیلت و برتری ممدوح از هر نوع دیگر مناسبتر است.
شاعر معمولا قصیده را با
تغزل آغاز میکرد و سپس وارد مدح ممدوح میشد و سرانجام آنرا با دعای ممدوح (تابید) ختم میکرد. گاه در این قصاید وصف جنگهای ممدوح نیز به چشم میخورد و در این صورت از قلعههای
دشمن و چگونگی گشودن آنها و میدانهای جنگ و لشگرکشیهای صعب و دشوار و وسایل نبرد و امثال آن نیز یاد میشد و در همین نوع شعر از مجالس بزم و سرور شاهان، باغها، کاخهای آنان و مجالس رسمی سلاطین نیز سخن میگویند و در ضمن به ذکر اوصافی از مظاهر مختلف طبیعت و اشیا گوناکون بپردازند.
شعر درباری یا مدحی از همان ابتدا در دربارهای
طاهریان و
صفاریان در قرن سوم پیدا شد و در عهد
سامانیان و
غزنویان که بر
ماورالنهر و
خراسان حکومت میکردند به کمال رسید. شاعران این دوره هم در دستگاههای مختلف امرای سامانی و
چغانی، دربار سپهسالاران خراسان پراکنده بودند.
شمارهی این شاعران بسیار زیاد است. اما در راس آنان شاعرانی همچون "
رودکی" "
دقیقی" و "
کسایی مروزی" قرار دارند. در دربار "
سلطان محمود" (۳۸۷ـ۴۲۱ هجری) و پسرانش گروهی از شاعران مدیحهسرا پرورده شدند که مشهورترین آنها "
فرخی سیستانی" "
عنصری منوچهری" و در همین اوان در دربار "
آل بویه" شاعرانی مانند "
بندار رازی" و "
غضایری" سرگرم ادامهی کار شاعران عهد سامانی بودند.
میتوان شاعران ایرانی را از روزگاران قدیم تا امروز با موضوعات شعرهایشان به چهار گروه تقسیم کرد:
۱. گویندگانی که هرگز گرد مدیحهسرایی نگشتهاند و شمارشان بسیاراندک است مثل "
عطار"، "
مولوی"، "
سیف فرغانی".
عطار میگوید:
به عمر خویش
مدح کس نگفتم •••• دری از بهر
دنیا من نسفتم
و مولوی میگوید:
می بلرزد
عرش از مدح شقی •••• بدگمان گردد ز مدحش متقی
۲. سخنسرایان بیشماری که درباری بودهاند و پیوسته به ستایش شاهان و امیران و ارباب قدرت میپرداختند که کم و بیش به آنها اشاره کردیم.
۳. شاعرانی که درباری نبودهاند اما اشعاری در مدح و ثنای سلاطین سرودهاند مثل "
فردوسی"، "
نظامی"، "
سعدی" و "
حافظ".
البته باید توجه داشت که این اساتید بزرگ ادب هر یک با دلایل موجه و در بیشتر مواقع به مقتضای حال از شاهان و امیران به نیکی یاد کردهاند و یا مثلا "استاد فردوسی" از بیم نابودی اثر بزرگ و حماسی خود مجبور به راهیابی به دربار
شاه محمود شد اگرچه اشتباه او همان سرانجامی را رقم زد که دانیم.
۴. سخنورانی که در نیمهی راه زندگی از مدیحهسرایی و
شعر فروشی باز ایستادهاند. این شاعران به دنبال آگاهی از عمل ناروای خود و یا دیدن
ظلم و ستم شاهان یا تغییر مشرب و مکتب خود از مدیحهسرایی کناره گرفتهاند و خدمت دربار را ناستوده و حتی
گناه دانستهاند، مثل "
کسایی مروزی"، "
سنایی غزنوی"، "ا
نوری ابیوردی" و...
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «مدح»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۷/۲۱.