• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مخبرالسلطنه هدایت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مهدیقلی خان هدایت، از رجال عصر قاجار و پهلوی، و در مقاطع مختلف متصدی مناصب مختلفی از جمله حکومت آذربایجان و فارس، نمایندگی مجلس در صدر مشروطه، وزارت علوم، وزارت فواید عامه، وزارت عدلیه، ریاست دیوان تمیز (دیوان عالی کشور) و بالاخره نخست‌وزیر ایران در دوره رضاشاه پهلوی بود.



حاج مهدیقلی خان هدایت «مخبرالسلطنه» سومین پسر علیقلی خان مخبرالدوله و نوه رضاقلی خان هدایت، در هفتم شعبان ۱۲۸۰ه. ق. در تهران متولد شد. در سن ۱۴ سالگی و پس از فرا گرفتن مقدمات، همراه برادر بزرگش مرتضی قلیخان صنیع‌الدوله به اروپا رفت و در سوئیس به تحصیل پرداخت
[۱] ‌هدایت، مهدیقلی، طلوع مشروطیت، ج۱، ص ۲۷۸، امیر اسماعیلی، تهران، جام، ۱۳۶۳.
و در ۱۲۹۷ه. ق. به ایران مراجعت کرد و به تکمیل زبان فارسی و عربی پرداخت و در موسیقی سعی بلیغ کرد. در سال ۱۳۰۳ه. ق. به سمت معلم زبان آلمانی در دارالفنون مشغول کار شد.
[۲] ‌هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، ج۴، ص۵، تهران، زوار، ۱۳۷۵.



وی اهل قلم و سیاست بود. زمان شش پادشاه «ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه، محمدعلی شاه، احمدشاه، رضاشاه و محمدرضاشاه.» را درک کرده و زبده خاطرات خود را تحت عنوان «خاطرات و خطرات» در زمان حیات خود انتشار داد و تالیفات دیگری نیز از خود باقی گذارده است.


هدایت قریب سی سال در صحنه سیاسی ایران، در غالب کابینه‌ها عضویت داشت. سه بار والی آذربایجان و یک بار والی فارس شد. از همه مهم‌تر، متجاوز از شش سال در اوایل سلطنت رضاشاه، رئیس الوزرای ایران بود و در تمام بازی‌های سیاسی آن زمان، نقش اول را بر عهده داشت. تمدید قرارداد ۱۹۳۳م نفت، در دوران نخست وزیری او انجام گرفت.
[۳] ‌عاقلی، باقر، مشاهیر رجال، ج۱، ص۲۴۷، تهران، گفتار، ۱۳۷۰.
وی یکی از هفت تن از وزرای دوران قاجاریه بود که در سلطنت پهلوی به نخست وزیری رسیدند.


وی پس از مراجعت از آلمان در تلگراف‌خانه استخدام شد. او در سال ۱۳۱۱ه. ق. همراه برادر دیگرش محمدقلی خان، مخبرالممالک به سمت پیشخدمتی مخصوص منصوب شد. چهار سال بعد وقتی مخبرالدوله (پدر) درگذشت، پسران او به حضور شاه «ناصرالدین شاه.» رفتند و هر یک لقبی یافتند. وی به مخبرالسلطنه شهرت یافت و پس از آن رئیس پست‌خانه و تلگراف‌خانه آذربایجان گشت. بعد از عزل امین‌السلطان اتابک از صدارت، همراه وی در ۱۳۱۹ه. ق. سفری به اروپا، آمریکا، چین، ژاپن و هند رفت، ولی به تنهایی به تهران بازگشت. مدتی سرگرم تالیفات کتاب بود. در اواخر سلطنت مظفرالدین شاه رئیس مدرسه نظامی تهران شد.
[۴] ‌هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، ج۴، ص۹، تهران، زوار، ۱۳۷۵.
در ۱۲۸۵ه. ش (۱۳۲۴ه. ق) مشیرالدوله صدراعظم به دستور مظفرالدین شاه، یک هیئت پنج نفری را که دو پسر خود او میرزا حسن‌خان و میرزا حسین‌خان و آقایان صنیع‌الدوله و محتشم‌السلطنه و نیز شخص مخبرالسلطنه عضو آن بودند، برای تدوین نظامنامه انتخابات اولین دوره مجلس تعیین کرد.
[۵] ‌بهار، محمدتقی، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، ج۱، ج۳، ص۶، تهران، امیر کبیر، ۱۳۵۷.



از سال ۱۳۲۴ه. ق. و همزمان با انقلاب مشروطیت در ایران، دوران فعالیت و شهرت مخبرالسلطنه آغاز شد. وی هم مورد اعتماد مجلس بود و هم مورد اعتماد دربار و در واقع واسطه میان شاه و آزادی‌خواهان به حساب می‌آمد.


پس از مرگ مظفرالدین شاه در ۱۳۲۴ه. ق، هدایت همچنان در سیاست بود و در زمان محمدعلی شاه نیز از سیاست جدا نشد. با تشکیل کابینه دوم کوتاه مدت سلطان علیخان وزیر افخم در ۱۳۲۵ه. ق، هدایت وزیر معارف شد. این کابینه از ششم صفر تا شانزدهم ربیع‌الاول زمام امور را در دست داشت و اولین کابینه بود که عنوان صدارت را از بین برد. در کابینه بعدی که اتابک در بیست ربیع‌الاول همان سال تشکیل داد مخبرالسلطنه وزیر علوم بود.
[۶] ‌هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، ج۴، ص۱۵۴، تهران، زوار، ۱۳۷۵.
این کابینه تا رجب همان سال دوام داشت. در کابینه بعد که ریاست آن را ناصرالملک به عهده داشت و از ۱۸ رمضان (۴ آبان) تا ۱۴ ذی‌القعده ۱۳۲۵ه. ق. به مدت پنجاه و شش روز دوام داشت، هدایت به عنوان وزیر معارف بر مسند کار بود.
[۷] هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، ج۴، ص۱۵۹، تهران، زوار، ۱۳۷۵.
از این زمان تا ۴ ربیع‌الثانی ۱۳۲۶ه. ق. که کابینه نظام‌السلطنه تشکیل شد، دوران فترتی بود که طبق گفته خود هدایت در کتاب خاطرات و خطرات، در دوران فترت مشیرالسلطنه رئیس الوزراء می‌شد. در کابینه هفتم که نظام‌السلطنه رئیس الوزراء بود و در ۴ ربیع الثانی ۱۳۲۶ه. ق. تشکیل شد، وزیر عدلیه بود.
[۸] ‌هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، ج۴، ص۲۶۴، تهران، زوار، ۱۳۷۵.



در ربیع الاول ۱۳۲۶ فرمان‌فرما از ایالت آذربایجان استعفا کرد و مخبرالسلطنه از طرف شاه به فرمانفرمایی مملکت آذربایجان منصوب شد. طبق گفته خود هدایت، فرمان ماموریتش به دستخط خود‌ محمدعلی شاه بود.
[۹] ‌هدایت، مهدیقلی، گزارش ایران قاجاریه و مشروطیت، ج۲، ص۲۱۰، تهران، نقره، ۱۳۶۳.
در همین ایام بود که بین مجلس و شاه و نیز در مجلس بین وکلا اختلافاتی بروز کرد. سرانجام در ۹ جمادی‌الثانی ۱۳۲۶ه. ق. به دستور محمدعلی شاه مجلس به توپ بسته شد.
[۱۰] ‌هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، ج۴، ص۱۷۲، تهران، زوار، ۱۳۷۵.



در این زمان هدایت در آذربایجان بود و چون خود از آزادی‌خواهان بود، نمی‌توانست جلوی اعتراض مردم تبریز را بگیرد. مردم تبریز در تلگراف‌خانه جمع شدند و تلگراف‌هایی سخت حتی در مورد عزل شاه به تهران فرستادند. در این زمان مشیرالسلطنه به هدایت تلگرافی می‌زند. مبنی بر اینکه شما نوکر دولت هستید و باید امنیت را برقرار کنید. هدایت که نمی‌توانست چنین کاری کند و به قول خودش دو رنگ شود، استعفا داد و به طرف فرنگ به راه افتاد و به اتریش رفت. از آنجا برای شاه و برای مشیرالسلطنه نامه نوشت و در واقع مشروطه را تایید کرد.
[۱۱] ‌هدایت، مهدیقلی، گزارش ایران قاجاریه و مشروطیت، ج۲، ص۲۱۴-۲۱۷، تهران، نقره، ۱۳۶۳.



در مدت حضور وی در اروپا، مکاتبات بسیاری به وی شد از وزارت داخله نیز با امضای سردار اسعد تلگرافی به او رسید، مبنی بر اینکه به تبریز باز گردد. در ۲۵ تیر ۱۲۸۸ه. ش. محمدعلی شاه به سفارت روس پناهنده شد و پرچم دو دولت روس و انگلیس در بالای محل اقامت وی به اهتزاز درآمد. همین روز عده‌ای از نمایندگان به همراه جمعی از علماء، مجلس عالی فوق‌العاده تشکیل دادند. مجلس بعد از خلع محمدعلی شاه هیئت دولت جدیدی تعیین کرد که در آن حاج مهدیقلی خان مخبرالسلطنه برای والیگری آذربایجان از اروپا فراخوانده شد.
[۱۲] طلوعی، محمود، داستان انقلاب، ج۴، ص۹۶، تهران، علم، ۱۳۷۳.
[۱۳] طلوعی، محمود، داستان انقلاب، ج۴، ص۹۶، تهران، علم، ۱۳۷۳.



سرانجام وی در سوم شعبان ۱۳۲۷ه. ق. به تبریز برگشت.
[۱۴] ‌هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، ج۴، ص۱۹۱، تهران، زوار، ۱۳۷۵.
به این ترتیب مخبرالسلطنه برای دومین بار مامور انتظام امور آذربایجان شد. در شش صفر ۱۳۲۹ه. ق. صنیع‌الدوله (برادر مخبرالسلطنه که رئیس مجلس هم بود) کشته شد.
[۱۵] ‌هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، ج۴، ص۲۲۰، تهران، زوار، ۱۳۷۵.
در پی آزرده خاطر شدن مخبرالسلطنه، وی در شعبان ۱۳۲۹ استعفا کرد
[۱۶] ‌هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، ج۴، ص۲۲۶، تهران، زوار، ۱۳۷۵.
و راه فرنگ را پیش گرفت و به وینه رفت.
[۱۷] ‌هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، ج۴، ص۲۲۸، تهران، زوار، ۱۳۷۵.



پس از بازگشت از فرنگ در ۱۲۹۱ه. ش. به حکومت فارس رفت و سه سال در آنجا ماند. بعد از مراجعت به تهران به نمایندگی مجلس چهارم انتخاب شد و در سال ۱۲۹۶ه. ش. در دومین کابینه عین‌الدوله در عصر مشروطیت به وزارت عدلیه رسید و این سمت را در کابینه مستوفی الممالک هم حفظ نمود.
[۱۸] ‌طلوعی، محمود، بازیگران عصر پهلوی، ج۲، ص۲۲۳، تهران، علم، ۱۳۷۳.
در اوایل تیرماه ۱۲۹۹ه. ش. شیخ محمد خیابانی بر تبریز مسلط شد و عین‌الدوله والی اعزامی مرکز را وادار به ترک شهر نمود. وثوق‌الدوله نیز که از هر طرف تحت فشار بود، از صدراعظمی کناره گرفت و مشیرالدوله به جای او انتخاب شد.
[۱۹] ‌طلوعی، محمود، داستان انقلاب، ج۴، ص۱۱۲، تهران، علم، ۱۳۷۳.
روز شنبه ۱۶ شوال ۱۳۳۸ه. ق. برابر با ۱۲ سرطان ۱۲۹۹ه. ش. میرزا حسن‌خان مشیرالدوله در قصر صاحب‌قرانیه به حضور شاه (احمدشاه) رسید و اعضای کابینه خود را معرفی کرد که در آنجا حاج مخبرالسلطنه به عنوان وزیر دارایی (مالیه) انتخاب شده بود،
[۲۰] ‌مکی، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، ج۵، ص۴۴، تهران، علمی، ۱۳۷۴.
اما کمی بعد از معرفی کابینه بر اثر مشکلات قیام خیابانی در تبریز، وی به آذربایجان اعزام شد.


طبق گفته مرحوم بهار «مشیرالدوله این شخص را به ایالت (استانداری) آذربایجان که آن روزها آزادی ستان نام یافته بود، برگماشت و مشارالیه وارد آذربایجان شد. چون خود دموکرات بود، می‌دانست با دموکرات‌ها چگونه معامله باید کرد. بنابراین موفق شد که جای خود را گرم کند و مثل عین‌الدوله از ساعت اول زیر پایش را جاروب نکنند و نمک در کفشش نریزند. پس از آن به معاونت دسته‌ای قزاق بر حزب «قیامیون» تاخته و کار خیابانی را ساخت و نعش او را که در زیرزمین خانه‌ای از طرف قزاقان تیرباران شده و یا به قول مخبرالسلطنه خودکشی کرده بود، بیرون کشیدند...».
[۲۱] ‌بهار، محمدتقی، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، ج۱، ج۳، ص۲۲۶، تهران، امیر کبیر، ۱۳۵۷.
در واقع خیابانی در حکومت سوم مخبرالسلطنه در آذربایجان کشته شد.


مخبرالسلطنه بعد از کودتای ۱۲۹۹ه. ش. (۱۳۳۹ ه. ق) مدتی از کار برکنار بود تا اینکه در کابینه مستوفی‌الممالک «بعد از کودتا، سید ضیاء، قوام السلطنه و مشیرالدوله نیز کابینه تشکیل داده بودند.» مدت کوتاهی وزارت فواید عامه و تجارت را به عهده گرفت و در مدت عضویت در این کابینه با رضاخان سردار سپه، وزیر جنگ از نزدیک آشنا شد.
[۲۲] ‌طلوعی، محمود، داستان انقلاب، ج۴، ص۱۲۶، تهران، علم، ۱۳۷۳.
سردار سپه در ۶ آبان ۱۳۰۲ش. با سمت‌های وزیر جنگ و وزیر داخله به عنوان رئیس الوزرا نیز تشکیل کابینه داد.
[۲۳] ‌هدایت، مهدیقلی، طلوع مشروطیت، ج۱، ص۲۷۸، امیر اسماعیلی، تهران، جام، ۱۳۶۳.



با تشکیل کابینه توسط رضاخان عملاً قدرت بدست پهلوی‌ها افتاد. بعد از استعفای مستوفی‌الممالک در خرداد ۱۳۰۶ه. ش مخبرالسلطنه به نخست وزیری رسید. طبق گفته خود او انتخابش با سعی تیمورتاش بود
[۲۴] ‌هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، ج۴، ص۳۷۳، تهران، زوار، ۱۳۷۵.
(که شاید می‌خواسته هدایت دستش را باز بگذارد). بعد از استعفای مستوفی‌الممالک در خرداد ۱۳۰۶ش. مخبرالسلطنه به نخست وزیری رسید. از جمله وزرای کابینه محمود جم بود که به وزارت فواید عامه معرفی گردید.
[۲۵] ‌بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، ، ج۳، ص۲۸۴، تهران، گلشن، ۱۳۶۳.
پس از برخورد رضاشاه «اولین برخورد رضاشاه با روحانیون بر سر ورود خانواده سلطنتی بدون حجاب در فروردین ۱۳۰۶ش به حرم حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) رخ داد.»


با روحانیون بر سر قانون اجباری و مخالفت روحانیون در شهرهای مختلف و مهاجرت برخی علماء به قم، وی که از این حرکت نگران بود، حاج مخبرالسلطنه را به همراه چند نفر دیگر به قم فرستاد. آنها در قم با آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری ملاقات کردند و توافق شد که در این قانون تجدید نظر شود و پنج تن از علماء در مجلس به عنوان طراز اول شرکت نمایند.
[۲۶] ‌طلوعی، محمود، داستان انقلاب، ج۴، ص۱۲۶، تهران، علم، ۱۳۷۳.



هدایت کابینه بعدی را در ۴ بهمن ۱۳۰۹ش
[۲۷] ‌هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، ج۴، ص۳۸۹، تهران، زوار، ۱۳۷۵.
و آخرین کابینه را در ۳۰ فروردین ۱۳۱۲ش معرفی کرد.
[۲۸] ‌هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، ج۴، ص۳۹۹، تهران، زوار، ۱۳۷۵.
وی از نخست وزیرانی بود که در دوره قاجار هم، سمت وزارت داشت و در دوران سلطنت رضاشاه کمتر از ۱۶ سال به این سمت منصوب شد
[۲۹] ‌طلوعی، محمود، داستان انقلاب، ج۴، ص۱۲۸، تهران، علم، ۱۳۷۳.
و به قول بامداد، وی مدت ۶ سال و‌اندی نخست وزیر و پیرغلام بود.
[۳۰] ‌بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، ، ج۳، ص۳۰۵، تهران، گلشن، ۱۳۶۳.
سرانجام در شهریور ۱۳۱۲ش. مخبرالسلطنه مجبور به استعفای اجباری شد. علت اصلی تغییر کابینه هم به قراری که مخبرالسلطنه در کتاب خاطرات و خطرات خود نوشته است، عدم رضایت رضاشاه از تقی‌زاده (وزیر مالیه) بود و چون نمی‌خواست مستقیماً به او تکلیف استعفا کند، مخبرالسلطنه را وادار به استعفا از مقام نخست وزیری و تغییر کابینه نمود.
[۳۱] هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، ج۴، ص۴۰۱، تهران، زوار، ۱۳۷۵.
[۳۲] هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، ج۴، ص۴۰۲، تهران، زوار، ۱۳۷۵.



مخبرالسلطنه هدایت پس از کناره‌گیری از مقام نخست‌وزیری دیگر مصدر کاری نشد و در شهریورماه سال ۱۳۳۴ش. در سن ۹۴ سالگی در گذشت.
[۳۳] ‌طلوعی، محمود، بازیگران عصر پهلوی، ج۱، ص۲۳۲



او از خود آثار زیادی به یادگار گذاشت که عبارتند از:
۱- گزارش ایرانِ قاجاریه و مشروطیت که موضوع آن درباره مشروطه و در ۴۳۶ صفحه به چاپ رسیده است.
۲- طلوع مشروطیت که باز هم موضوع آن در باب مشروطه و توسط نشر جام در ۲۹۲ صفحه منتشر شده است
۳- سفرنامه تشرف به مکه معظمه از راه سیبری، چین، ژاپن، آمریکا و... که درباره سفرنامه است و چاپخانه مجلس آن را منتشر کرده است که این کتاب در سال ۲۰۰۷ در قاهره توسط رفعت عبدالله سلیمان با نام الرحله المکیه من خلال الکره الارضیه به عربی ترجمه شده است.
۴- دوره اسلام از بعثت تا طلوع موغول که تاریخ ایران را در بر می‌گیرد.
۵- افکار الامم که در باب فرهنگ و تمدن است و توسط چاپخانه مجلس به چاپ رسیده است.
۶- گزارش ایران پیش از اسلام.
۷- خاطرات و خطرات بازهم مشروطه را در بر دارد و در ۵۶۳ صفحه است
۸- خاطرات و خطرات توشه‌ای از تاریخ شش پادشاه و گوشه از دوره زندگی من که دوره تاریخی پهلوی اول را شامل می‌شود و چاپ رنگین آن را منتشر کرده است.
۹- خاطرات و خطرات، توشه‌ای از تاریخ شش پادشاه که موضوع آن قاجار است و توسط نشر زوار به چاپ رسیده است.
۱۰- تحفه الآفاق که به جغرافیای عمومی پرداخته است.


۱. ‌هدایت، مهدیقلی، طلوع مشروطیت، ج۱، ص ۲۷۸، امیر اسماعیلی، تهران، جام، ۱۳۶۳.
۲. ‌هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، ج۴، ص۵، تهران، زوار، ۱۳۷۵.
۳. ‌عاقلی، باقر، مشاهیر رجال، ج۱، ص۲۴۷، تهران، گفتار، ۱۳۷۰.
۴. ‌هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، ج۴، ص۹، تهران، زوار، ۱۳۷۵.
۵. ‌بهار، محمدتقی، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، ج۱، ج۳، ص۶، تهران، امیر کبیر، ۱۳۵۷.
۶. ‌هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، ج۴، ص۱۵۴، تهران، زوار، ۱۳۷۵.
۷.هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، ج۴، ص۱۵۹، تهران، زوار، ۱۳۷۵.
۸. ‌هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، ج۴، ص۲۶۴، تهران، زوار، ۱۳۷۵.
۹. ‌هدایت، مهدیقلی، گزارش ایران قاجاریه و مشروطیت، ج۲، ص۲۱۰، تهران، نقره، ۱۳۶۳.
۱۰. ‌هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، ج۴، ص۱۷۲، تهران، زوار، ۱۳۷۵.
۱۱. ‌هدایت، مهدیقلی، گزارش ایران قاجاریه و مشروطیت، ج۲، ص۲۱۴-۲۱۷، تهران، نقره، ۱۳۶۳.
۱۲. طلوعی، محمود، داستان انقلاب، ج۴، ص۹۶، تهران، علم، ۱۳۷۳.
۱۳. طلوعی، محمود، داستان انقلاب، ج۴، ص۹۶، تهران، علم، ۱۳۷۳.
۱۴. ‌هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، ج۴، ص۱۹۱، تهران، زوار، ۱۳۷۵.
۱۵. ‌هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، ج۴، ص۲۲۰، تهران، زوار، ۱۳۷۵.
۱۶. ‌هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، ج۴، ص۲۲۶، تهران، زوار، ۱۳۷۵.
۱۷. ‌هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، ج۴، ص۲۲۸، تهران، زوار، ۱۳۷۵.
۱۸. ‌طلوعی، محمود، بازیگران عصر پهلوی، ج۲، ص۲۲۳، تهران، علم، ۱۳۷۳.
۱۹. ‌طلوعی، محمود، داستان انقلاب، ج۴، ص۱۱۲، تهران، علم، ۱۳۷۳.
۲۰. ‌مکی، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، ج۵، ص۴۴، تهران، علمی، ۱۳۷۴.
۲۱. ‌بهار، محمدتقی، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، ج۱، ج۳، ص۲۲۶، تهران، امیر کبیر، ۱۳۵۷.
۲۲. ‌طلوعی، محمود، داستان انقلاب، ج۴، ص۱۲۶، تهران، علم، ۱۳۷۳.
۲۳. ‌هدایت، مهدیقلی، طلوع مشروطیت، ج۱، ص۲۷۸، امیر اسماعیلی، تهران، جام، ۱۳۶۳.
۲۴. ‌هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، ج۴، ص۳۷۳، تهران، زوار، ۱۳۷۵.
۲۵. ‌بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، ، ج۳، ص۲۸۴، تهران، گلشن، ۱۳۶۳.
۲۶. ‌طلوعی، محمود، داستان انقلاب، ج۴، ص۱۲۶، تهران، علم، ۱۳۷۳.
۲۷. ‌هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، ج۴، ص۳۸۹، تهران، زوار، ۱۳۷۵.
۲۸. ‌هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، ج۴، ص۳۹۹، تهران، زوار، ۱۳۷۵.
۲۹. ‌طلوعی، محمود، داستان انقلاب، ج۴، ص۱۲۸، تهران، علم، ۱۳۷۳.
۳۰. ‌بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، ، ج۳، ص۳۰۵، تهران، گلشن، ۱۳۶۳.
۳۱. هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، ج۴، ص۴۰۱، تهران، زوار، ۱۳۷۵.
۳۲. هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، ج۴، ص۴۰۲، تهران، زوار، ۱۳۷۵.
۳۳. ‌طلوعی، محمود، بازیگران عصر پهلوی، ج۱، ص۲۳۲



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «مخبرالسلطنه هدایت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۵/۱۹.    






جعبه ابزار