مؤلفات در اعراب قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جایگاه
و نقش مهم دانش
اعراب القرآن در فهم
و تفسیر قرآن سبب شد که دانشمندانِ پس از
قرن دوم بهطور گسترده به تحقیق
و تألیف در این دانش قرآنی بپردازند.
ظاهراً برای نخستین بار ابوجعفر رؤاسی از اصحاب
امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام)
و استاد کسایی و فراء کتابی با عنوان اعراب القرآن نگاشته است.
در نیمه دوم قرن دوم هجری، از اندیشههای نحوی خلیل که مشتمل بر نظرات وی در اعراب قرآن نیز بوده
و سیبویه آنها را در الکتاب منعکس کرده است،
و نیز از آرای نحوی سیبویه پیشوای نحویان در الکتاب که بگذریم
دانشمندان ذیل صاحب تألیف در اعراب قرآن بودهاند؛ اما بسیاری از این کتابها به دست ما نرسیده است:
قُطرب نحوی (م. ۲۰۶ ق.)،
ابوعبیده معمر بن مثنی (م. ۲۱۰ ق.)،
عبدالملک بن حبیب قرطبی (م. ۲۳۹ ق.)،
ابوحاتم سجستانی (م. ۲۴۸ ق.)،
ابنقتیبه (م. ۲۷۰ق.)،
مبردنحوی (م. ۲۸۵ق.)
و ابوالعباس ثعلب نحوی (م. ۲۹۱ ق.)؛ نیز ابراهیم بن محمد نفتویه (م. ۳۲۳ق.)،
ابوالبرکات ابن الانباری (م. ۳۲۸ ق.) صاحب البیان فی غریب اعرابالقرآن، ابوجعفر نحاس نحوی (م. ۳۳۸ ق.) صاحب اعراب القرآن، ابوبکر ابن اشته اصفهانی (م. ۳۶۰ ق.) صاحب ریاضة الالسنة فی اعراب القرآن
و معانیه، مکی بن ابیطالب (م. ۴۳۷ ق.) صاحب مشکل اعراب القرآن، اسماعیل بن خلف (م. ۴۵۵ ق.)،
خطیب تبریزی (م. ۵۰۲ ق.)، ابوالحسن علی بن ابراهیم حوفی نحوی (م. ۵۶۲ ق.) دارای کتابی مفصل در ۱۰ جلد هر یک صاحب اعراب لقرآن، ابوالبقاء عبداللّه بن حسین عکبری (م. ۶۱۶ ق.) صاحب التبیان فی اعراب القرآن که از آن با عنوان املاء ما منّ به الرحمن نیز یاد شده، ابواسحاق ابراهیم بن محمد سفاقسی (م. ۷۴۲ ق.) صاحب المُجید فی اعراب القرآن، محمد بن سلیمان صرخدی (م. ۷۹۲ ق.) که کتاب سفاقسی را تلخیص کرده، سمین حلبی (م. ۷۵۶ ق.) صاحب الدر المصون فی علوم الکتاب المکنون.
در کنار کتابهای اعراب القرآن باید از کتابهای معانی القرآن نیز یاد کرد که مشتمل بر اعراب قرآن نیز بوده است.
دانشمندانی که در ذیل از آنان یاد میشود صاحب معانی القرآن هستند: کسایی،
اخفش (سعید بن مسعده)، رؤاسی، یونس بن حبیب (دارای دو کتاب صغیر
و کبیر)، قطرب نحوی، فرّاء، ابوعبیده، ابوفید مؤرج سدوسی، ابومحمد یزیدی، مفضل بن سلمه، اخفش، ابن کیسان، مبرد، ابن الانباری، زجاج، خلف نحوی، ثعلب، فضل بن خالد نحوی، ابیالمنهال، ابندرستویه
و علی بن عیسیبن جراح وزیر.
برخی از تفاسیر جامع نیز به اعراب آیات قرآن توجه گسترده داشتهاند. برخی از مشهورترین این تفاسیر عبارتاند از:
الکشاف از زمخشری،
مجمع البیان و جوامعالجامع از طبرسی، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز از ابن عطیه اندلسی،
التفسیر الکبیر از
فخر رازی ،
الجامع لاحکام القرآن از
قرطبی ،
البحر المحیط از
ابوحیان اندلسی ،
انوار التنزیل از
بیضاوی و روح المعانی از
آلوسی .
در میان کتابهای تألیف شده در موضوع اعراب القرآن دو کتاب دیگر نیز قابل توجه است که در
شیوه نگارش با دیگر کتابها متفاوت است: یکی اعراب القرآن منسوب به زجاج (م. ۳۳۰ ق.)
و دیگری مغنی اللبیب عن کتب الاعاریب از
ابن هشام انصاری (م. ۷۶۱ ق.) این دو کتاب مبتکر بحث موضوعی در زمینه اعراب قرآن است.
کتاب نخست در ۹۰ باب تنظیم شده
و در هر باب یکی از مسائل اعرابی، نحوی، صرفی یا مسئلهای مربوط به قرائت به بحث گذارده شده است؛ اما مباحث کتاب مغنی اللبیب ابن هشام که در ۸ باب عرضه شده است پیوند نزدیکتری به اعراب کلمات
و آیات قرآنی دارد.
ابن هشام در مقدمه کوتاهش بر ضرورت تدوین علم اعراب که فهم
کتاب خدا و حدیث پیامبر را آسان میسازد تأکید کرده است!
باب اول مغنی که نیمی از حجم آن کتاب را در بر گرفته، به مباحث ارزشمندی درباره تفسیر الفاظ مفرد (غیرمرکب)
و بیان احکام آنها از نظر اعراب
و معنا
و تأثیری که در جمله ایجاد میکنند (نوعی تفسیر موضوعی بر محور ادوات) اختصاص یافته است.
در باب دوم درباره جمله
و اقسام آن
و بیان احکام آن از نظر اعراب داشتن
و نداشتن، در باب سوم درباره احکام ظرف
و جار و مجرور ، در باب چهارم برخی از پرکاربردترین
و رایجترین نقشهای نحوی که از حساسیت
و تأثیر بالایی در معنای آیات برخوردارند به بحث گذاشته شده است.
در باب پنجم از مسائلی بحث میکند که جهل اعراب گذار نسبت به آن نقصی در وی به شمار میآید.
در باب ششم به معرفی برخی از خطاهای مشهور میان مُعْرِبین
و بیان نظر صحیح درباره آنها پرداخته
و در باب هفتم درباره کیفیت اعراب بحث کرده
و سرانجام در باب هشتم ۱۱ قاعده کلی در باب اعراب معرفی کرده که هر قاعده در زبان عربی دارای مصادیق متعدد
و متنوعی است.
پس از ابن هشام، قرآن پژوه معاصر وی، بدرالدین زرکشی عمدتاً متأثر از وی نوع ۴۷
و بخشهایی از نوع ۴۶ کتاب علوم قرآنی خود، البرهان را به بحثهای ادبی قرآن اختصاص داده
و با گردآوری مباحث سودمند ادبی در تفسیر قرآن این دو فصل را شاه بیت کتابش معرفی کرده است. تفاوت کار زرکشی با
ابن هشام در این است که زرکشی مباحث ادبی را منحصراً در حوزه قرآن
و فهم
و تفسیر آن بیان کرده است، در حالی که ابن هشام مباحث ادبی
و اعرابی را عامتر
و در حوزه زبان عربی آورده است، گرچه غرض اصلی او نیز تفسیر قرآن
و حدیث بوده است. تفاوت دیگر این دو کتاب در شیوه طرح مباحث است؛ شیوه ابن هشام نقل آرای نحویان توأم با تحلیل
و نقد است؛ اما سعی زرکشی عمدتاً به گردآوری آرای دانشمندان در زمینه مباحث ادبی
و قواعد نحوی
و اعرابی معطوف
و محدود است
و به ندرت به
نقد و تحلیل مباحث میپردازد. پس از زرکشی، سیوطی به شیوه زرکشی مباحث
و قواعد نحوی
و ادبی قرآن را در حوزه قرآن با تلخیص در
الاتقان آورده است.
تألیف در زمینه اعراب قرآن در زمان معاصر بهطور گستردهتری مورد توجه قرآن پژوهان قرار گرفته
و دهها کتاب در زمینه تحلیل اعراب کامل
قرآن یا اجزا
و سورههایی خاص از قرآن به صورت گزینشی تألیف شده است. از مشهورترین این کتابها اعراب القرآن
و صرفه
و بیانه از محی الدین درویش، اعراب القرآن از ابراهیم کرباسی، الجدول فی اعرابالقرآن از محمود صافی، اعراب القرآن از طیب ابراهیم
و تجزیه و ترکیب قرآن موسوم به کلمة الله العلیا از محمد رضا آدینهوند است. شیوه بحث در این کتابها کاملاً با شیوه اعراب القرآنها در گذشته متفاوت است. در حالی که کتابهای گذشته در واقع به تحلیل اعراب کلمات
و آیات مشکل قرآن روی میآوردند در کتابهای معاصر به تحلیل
و ترکیب تمام کلمات
قرآن ، پرداخته شده است
و اینگونه بحث درباره اعراب قرآن پیش از آنکه در فهم آیات قرآن کریم بهکار آید نوعی تمرین عملی برای تثبیت قواعد نحوی در ذهن نوآموزان
و آشنایی با شیوه
تجزیه و ترکیب است. در میان کتابهای اعراب القرآن معاصر کتاب دراسات لاسلوب القرآن از عبدالخالق عضیمه با استقرای تمام نقشهای صرفی
و نحوی کلمات قرآن
و عرضه مباحث به شکل موضوعی، دائرة المعارفی از مباحث صرفی
و نحوی قرآن را شکل داده
و از برجستگی
و ارزش ویژهای برخوردار است.
دائرةالمعارف قرآن کریم، مقاله اعراب قرآن.