• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

لا اقْسمُ (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





قَسَم در جمله: لا اقْسمُ: (لا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقيامَةِ)(وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوّامَةِ)
در این که «لا» در دو آیه مورد بحث «زائده» و برای تاکید است و یا این که «لا» نافیه است و هدف آن است که بگوید این موضوع به قدری مهم است که به آن سوگند یاد نمی‌کنم در میان مفسران گفتگوست.
غالب مفسران احتمال اوّل را برگزیده‌اند در حالی که بعضی طرفدار تفسیر دوم هستند و معتقدند که «لای» زائده در آغاز کلام نمی‌آید، بلکه باید در وسط کلام باشد.
ولی تفسیر اوّل صحیح‌تر به نظر می‌رسد.



به موردی از کاربرد لا اقْسم در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - لا أُقْسِم (آیات ۱-۲ سوره قیامت)

(لا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقيامَةِ)(وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوّامَةِ)
(سوگند به روز قیامت• و سوگند به نفس ملامتگر و وجدان بيدار! (كه رستاخيز حق است))

۱.۱.۱ - لا أُقْسِم در المیزان و مجمع البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید:
ما چه اينكه مجموع لا اقسم را كلمه سوگند بدانيم و چه اينكه حرف لا را زايد بدانيم و چه اينكه آن را نافيه بگيريم- كه البته اقوال هم مختلف است- سوگند در اين آيه سوگند به قيامت است. (وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ) اين جمله به مقتضاى سیاق و از نظر شباهت لفظى كه با جمله قبلى دارد سوگند دوم است، پس نبايد به گفته بعضى اعتنا كرد كه گفته‌اند: جمله دوم نفى سوگند است نه سوگند، و مى‌خواهد بفرمايد: من به روز قيامت سوگند مى‌خورم، و به نفس لوامه سوگند ياد نمى‌كنم.

۱.۱.۲ - لا أُقْسِم در تفسیر نمونه

در این که «لا» در دو آیه مورد بحث «زائده» و برای تاکید است (بنابراین سوگند را نفی نمی‌کند، بلکه آن را مؤکدتر می‌کند) و یا این که «لا» نافیه است و هدف آن است که بگوید این موضوع به قدری مهم است که به آن سوگند یاد نمی‌کنم (مثل این که گاهی مردم به یکدیگر می‌گویند به جان تو قسم یاد نمی‌کنم که برتر از سوگند است) در میان مفسران گفتگوست.
غالب مفسران احتمال اوّل را برگزیده‌اند در حالی که بعضی طرفدار تفسیر دوم هستند و معتقدند که «لای» زائده در آغاز کلام نمی‌آید، بلکه باید در وسط کلام باشد. ولی تفسیر اوّل صحیح‌تر به نظر می‌رسد، زیرا قرآن به اموری مهم‌تر از قیامت، مانند ذات پاک خدا، سوگند یاد می‌کند، بنابراین دلیلی ندارد که به روز قیامت در اینجا قسم یاد نشود و قرار گرفتن «لا» زائده در آغاز کلام نیز نمونه دارد، چنان که از اشعار امرا القیس نقل کرده‌اند که در آغاز بعضی از قصایدش لاء زائده را به کار برده است:
لا و ابیک ابنَة العامرلا یدّعی القوم انّی افرّ
ولی به عقیده ما بحث پیرامون زائده بودن یا نافیه بودن «لا» چندان مهم نیست، چرا که نتیجه نهایی هر دو یکی است و آن اهمیّت موضوعی است که سوگند به خاطر آن یاد شده.
مهمّ این است که ببینیم در میان این دو سوگند (سوگند به روز قیامت و سوگند به وجدان بیدار) چه رابطه‌ای وجود دارد؟ حقیقت این است که یکی از دلایل وجود معاد، وجود «محکمه وجدان» در درون جان انسان است که به هنگام انجام کار نیک روح آدمی را مملو از شادی و نشاط می‌کند و از این طریق به او پاداش می‌دهد و به هنگام انجام کار زشت یا ارتکاب جنایت روح او را سخت در فشار قرار می‌دهد و مجازات و شکنجه می‌کند، به حدی که گاه برای نجات از عذاب وجدان اقدام به خودکشی می‌کند. یعنی در واقع وجدان، صادرکننده حکم اعدام اوست که به دست خودش اجرا می‌کند.

۱.۲ - فَلَا أُقْسِمُ (آیه ۱۶ سوره انشقاق)

(فَلَا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ)
(سوگند به شفق.)

۱.۲.۱ - لا اقْسم در تفسیر نمونه

در آیه ۱۶ سوره انشقاق می‌خوانیم: (فَلا اُقْسِمُ بِالشَّفَقِ.) «سوگند به شفق.»
در اینجا نیز «لا» در جمله (فَلا اقْسِمُ)، همان گونه که سابقا اشاره کردیم زائده و برای تاکید است، هرچند بعضی احتمال داده‌اند که برای «نفی» باشد، یعنی سوگند یاد نمی‌کنم به خاطر این که مطلب عیان است و نیازی به سوگند ندارد و یا این که مطلب به قدری مهم است که در خور این سوگندها نیست و یا این که این اموری که به آن سوگند یاد شده است آن‌قدر اهمیّت دارد که سزاوار است به آن قسم یاد نشود. ولی معنی اوّل (زائده و تاکید بودن) از همه مناسب‌تر است.

۱.۳ - فَلا أُقْسِمُ (آیه ۳۸ سوره حاقه)

(فَلا أُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُونَ)
(سوگند به آنچه مى‌بينيد.)

۱.۳.۱ - لا اقْسم در المیزان و مجمع البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید:
(فَلا أُقْسِمُ بِما تُبْصِرُونَ وَ ما لا تُبْصِرُونَ) از ظاهر آيه برمى‌آيد كه با سوگند خوردن به آنچه ديدنى و آنچه ناديدنى است، و يا به عبارت ديگر به غیب و شهادت، در حقيقت به مجموع خلائق سوگند خورده، ليكن اين سوگند شامل ذات متعاليه خداى تعالى نمى‌شود، زيرا از ادب قرآن به دور است كه خدای تعالی و خلائق او را در يك صف قرار دهد، و هر دو را به يك نحو و در عرض واحد تعظيم كند. به طور كلى در سوگند خوردن به هر چيزى، نوعى تعظيم مورد آن سوگند است، و خلق خدا كه در اين آيات مورد سوگند قرار گرفته بدان جهت كه دست‌پرورده خدا است، جليل و جميل است، چون خود او جميل است، و به جز جميل نمى‌آفريند.

۱.۲.۱ - لا اقْسم در تفسیر نمونه

همین‌طور در آیه ۳۸ سوره حاقه که می‌گوید: (فَلا اُقْسِمُ بِما تُبْصِرُونَ وَ ما لا تُبْصِرُونَ.) «سوگند می‌خورم به آنچه می‌بینید و آنچه نمی‌بینید.»
معروف این است که کلمه «لا» در این گونه موارد زائده و برای تاکید است، ولی همان‌طور که گفته شد، بعضی «لا» را در اینجا به معنی نفی گرفته‌اند، یعنی من قسم نمی‌خورم به این امور، چرا که اولا نیازی به این سوگند نیست، ثانیا سوگند باید به نام خدا باشد ولی این قول ضعیف است و مناسب همان معنی اول است و در قرآن مجید سوگند به نام خدا و غیر نام او فراوان است.


۱. قیامت/سوره۷۵، آیه۱-۲.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۶۴۶.    
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۴۹۱.    
۴. قیامت/سوره۷۵، آیه۱-۲.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۷۷.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۱۶۳.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۱۰۳.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۹۷-۹۸.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۹۶-۵۹۷.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۴۹۱.    
۱۱. انشقاق/سوره۸۴، آیه۱۶.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۸۹.    
۱۳. انشقاق/سوره۸۴، آیه۱۶.    
۱۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۳۲۵.    
۱۵. حاقه/سوره۶۹، آیه۳۸.    
۱۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۶۸.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۶۷۳.    
۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۴۰۳.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۵، ص۲۸۵.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۲۵.    
۲۱. حاقه/سوره۶۹، آیه۳۸.    
۲۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۴۷۶.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «لا اقْسمُ»، ج۳، ص۶۶۷-۶۶۸.    






جعبه ابزار