لاعِنونَ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
لاعِنونَ:(وَ يَلْعَنُهُمُ اللّاعِنونَ) «لاعِنونَ» از مادّه
لَعْن (به فتح لام و سکون عین) به معنای
راندن و
دور کردن است.
واژه «لاعنون» (لعنكنندگان) در
آیه مورد بحث معنى وسيعى دارد كه نه تنها فرشتگان و مؤمنان را شامل مىشود، بلكه هر موجودى كه با زبان
حال يا قال، سخنى مىگويد، او هم در اين مفهوم وسيع داخل است، همانطور كه دعاى
خیر و
استغفار همه موجودات
زمین و
آسمان، حتى ماهيان
دریا شامل حال طالبان
علم و
دانش است، براى كتمانكنندگان دانش نيز مىتواند
لعن باشد.
به موردی از کاربرد «لاعِنونَ» در
قرآن، اشاره میشود:
(إِنَّ الَّذينَ يَكْتُمونَ ما أَنزَلْنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الْهُدَى مِن بَعْدِ ما بَيَّنّاهُ لِلنّاسِ في الْكِتابِ أولَئِكَ يَلعَنُهُمُ اللّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللّاعِنونَ) «كسانى كه دلايل روشن، و هدايتى را كه نازل كردهايم، پس از آنكه آن را در كتاب آسمانى آنها براى مردم بيان نموديم،
کتمان كنند، خدا آنها را
لعنت مىكند؛ و همه لعنكنندگان نيز، آنها را لعن مىكنند.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرمایند:
(أولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنونَ) اين جمله همانطور كه گفتيم كيفر كسانى را بيان مىكند كه آنچه
هدایت و آيات كه خدا نازل كرده بود، كتمان كردند، و آن كيفر عبارت است از لعنتى از خدا، و لعنتى ديگر از هر لعنت كننده است.
و اگر كلمه (لعنت مىكند) در آيه تكرار شده، بدان
جهت است كه لعنت خدا با لعنت ديگران فرق دارد، لعنت خدا باين معنا است كه
خداوند ايشان را از
رحمت و
سعادت دور مىكند، و لعنت لعنت كنندگان نفرين و درخواست لعنت خدا است.
و اينكه هم لعنت خدا و هم لعنت لعنت كنندگان را مطلق آورد، دلالت دارد بر اينكه تمامى لعنتهايى كه از هر لعنت كننده سر بزند، متوجه ايشانست، اعتبار عقلى هم با اين معنا مساعد است، براى اينكه منظورى كه هر لعنت كننده از لعنت خود دارد، اين است كه طرف از سعادت دور بماند، و سعادت را اگر بحقيقت بنگرى، غير از سعادت دينى نيست و اين سعادت هم از آنجا كه از ناحيه خدا بيان میشود، بايد مورد قبول
فطرت واقع شود، در نتيجه هيچ انسان داراى فطرت، از سعادت حقيقى و دينى، محروم نمیشود مگر بوسيله
رد و لجبازى، و اين نيز معلوم است كه لجباز در چيزى لجبازى میكند كه علم بدرستى آن دارد و با علم و اطلاع انكارش مىكند، نه كسى كه اطلاعى از درستى آن نداشته و حقانيت آن برايش روشن نشده است.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «لاعنون»، ج۴، ص ۱۸۳.