قیامهای شیعیان دوره عباسی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قیامهای شیعیان دوره عباسی، به قیامهایی که
علویان در دوران
خلفای عباسی برای حقطلبی از خود نشان دادند،
اطلاق میشود.
"
عباسیان" با ادعای انتساب به خاندان
پیامبر و شعار جلب
رضایت و احقاق حقوق از دست رفته آنان
قدرت را به دست گرفتند. گروهی از
شیعیان پس از دوران سختی که در زمان
امویان پشت سرگذاشته بودند به عباسیان که با شعار "الرضا من آل محمد" بر سرکار آمده بودند،
امید بستند.
بعدها رویگردانی عباسیان از این
شعار و تحت فشار و
شکنجه قرار گرفتن
علویان موجب جدایی این دو جریان شد و قیامها و شورشهای مختلفی در نواحی مختلف در دوران خلفای عباسی به رهبری علویان سازماندهی شد.
انگیزۀ اصلی این قیامها در دست گرفتن
حکومت و احقاق حقوق از دست رفته علویان و
امر به معروف و
نهی از منکر در مقابل
حکومت ظلم و جور عباسی بوده است. هر چند انگیزههای غیرالهی نیز در مواردی دیده میشد، اما
هدف بیشتر این قیامها و افرادی که آن را همراهی میکردند اهداف اصلاحی بود، به هر حال درگیری بین دو حزب علوی و عباسی در قالب بحثهای کلامی و ادبی آغاز شده و سرانجام به مرحلۀ عمل و میدان جنگ کشیده شد.
نخستین قیام علوی در روزگار عباسیان در زمان
خلافت منصور، قیام "محمد بن عبدالله بن حسن" در سال ۱۴۵ هـ ق بود که شیعیانش او را "
نفس زکیه" و "المهدی" مینامیدند. محمد خلافت را
حق خود میدانست از این رو با گروهی از یارانش از
بیعت با
سفاح،
امتناع کرد. محمد موفق شد حمایت گروه زیادی از مردم
مکه و
مدینه از جمله فقیهانی چون
مالک بن انس را به خود جلب کند.
محمد برادرش ابراهیم را نیز برای نشر
دعوت خود به
بصره فرستاد. منصور از در مدارا نامهای به محمد نوشت اما محمد که خلافت را حق خود میدانست در نامهای تند، منصور را به عنوان
غاصب خلافت
ملامت کرد. منصور عیسی بن موسی ولیعهد خویش را برای
جنگ با محمد فرستاد و با فرستادن نامههایی به مردم
مدینه و وعدههای دروغین، آنان را از اطراف محمد پراکنده کرد و موفق به قتل محمد و پیروزی در
جنگ با او شد. پس از مدتی سپاه خلیفه به جنگ با ابراهیم رفتند و موفق شدند سپاه ابراهیم را در سال ۱۴۵ هـ.ق شکست دهند.
در آغاز
خلافت هادی، علویان منطقه
حجاز به رهبری "
حسین بن
علی بن
حسن بن
حسین بن علی" (
شهید فخ)
قیام کردند. وی خلافت را
حق خاندان علوی میدانست و قیام او اعتراضی به ظلم و تعدیهای هادی بر علویان و قطع مستمری آنان بود.
حسین در سال ۱۶۹ هـ.ق به مدت یازده روز
مدینه را به
تصرف درآورد، زندانیان را رها کرد و عاملان عباسی را به زندان افکند، سپس بسوی
مکه رفت و در محلی بنام
فخ با سپاه عظیم عباسی روبرو شد و علیرغم پایداری زیاد، سپاه وی درهم شکست و حسین و پیروانش به قتل رسیدند و او به "شهید فخ" معروف شد. علویان این فاجعه را پس از حادثه هولناک
کربلا غمبارترین حادثه
تاریخ به شمار میآورند و در سوگ شهیدان آن قیام، مرثیهها سرودند.
"یحیی بن عبدالله "
برادر "
نفس زکیه" و از داعیان و مبلغان او بود و پس از شکست محمد در
ری و طبرستان بکار
دعوت مشغول شد و مردم را به
امامت خویش خواند.
هارون برای از بین بردن یحیی امارت
خراسان را به
فضل بن یحیی برمکی داد و او را در سال ۱۷۵ هـ.ق با سپاهی به
جنگ یحیی فرستاد. فضل یحیی را به
صلح متمایل کرد بدین
شرط که هارون اماننامهای برای او بفرستد. هارون چنین کرد ولی هنگامی که یحیی نزد او آمد
پیمان شکست و وی را به قتل رساند. البته قتل یحیی نه تنها از نفوذ علویان در دیلم
گیلان و
طبرستان نکاست بلکه زمینه مناسبی برای اولین دولت مستقل شیعی در قلمرو
خلافت عباسی یعنی علویان طبرستان فراهم آورد.
"ادریس بن عبدالله"
برادر دیگر محمد نفس زکیه و یکی از داعیان او بود. او در
قیام فخ نیز شرکت کرد و چون این قیام به شدت سرکوب شد به
مصر و از آنجا به
مراکش رفت و در آنجا اولین دولت مستقل شیعی را بنیان گذاشت. هارون از خطر دولت نوپای او هراسان بود ولی به جهت دوری راه و اشتغال به جنگهای داخلی از جنگ با او منصرف شد. وی به پیشنهاد "یحیی برمکی" فردی را بنام "
شماخ" مامور قتل وی کرد. شماخ نزد ادریس رفت و ادعا کرد که
پزشک و از علویان است و به این
خدعه، ادریس را به قتل رساند. یاران ادریس نام نوزاد متولد نشدۀ او را ادریس گذاشتند و او را به رهبری خود برگزیدند و ادریس دوم بنیانگذار واقعی دولت ادریسیان است.
گرچه
حکومت ادریسیان بدون جنگ و
قیام و
شورشِ قابل توجهی
قدرت گرفت، لیکن از حیث سرپیچی از حکومت مرکزی و تشکیل دولت مستقل پس از امویان اندلس دومین دولت مستقل و معارض است که از پیکره عظیم خلافت عباسی جدا شد.
در زمان
مامون گروهی از
اعراب و
علویان که از تمایلات ایرانی مامون و کارگزاران ایرانیاش ناراضی بودند به محمد بن ابراهیم علوی معروف به "
ابن طباطبا" پیوستند. وی با
شعار «الرضا من آل محمد» در
کوفه قیام کرد و رهبری نظامی را به
سری بن منصور شیبانی مشهور به "
ابوالسرایا" که سابقاً از طرفداران مامون بود سپرد. ابوالسرایا با مسموم کردن ابن طباطبا منحصراً وارد میدان شد ولی از
هرثمة بن اعین فرماندۀ سپاه خلیفه شکست خورد. حرکت ابوالسرایا با دیگر حرکتهای علویان تا آن زمان تفاوت داشت، زیرا مردی غیر از خاندان
اهل بیت هدایت آن را در دست داشت و برای اولین بار کوفه شاهد حرکتی علوی بود.
قیام محمد بن قاسم بن علی بن عمر بن حسین بارزترین انقلاب علویان پس از
شهادت امام رضا (علیهالسّلام) است. وی قیام خود را از کوفه آغاز کرد و همراه گروهی از زیدیان به شهرهای خراسان رفت.
عبدالله بن طاهر از طرف
معتصم مامور
جنگ با محمد لیث شد و سرانجام او را دستگیر کرد و نزد خلیفه فرستاد. خلیفه او را به دام انداخت ولی محمد بن قاسم مخفیانه گریخت و تا پایان عمر همواره محرک شورشها و انقلابهایی بر علیه
حکومت آل عباس بود.
در دوران مامون،
محمد دیباج فرزند
امام صادق (علیهالسّلام) در
حجاز در سال ۲۰۰ هجری
قیام کرد و در
مکه بعنوان
امیرالمؤمنین با او
بیعت شد. از آنجا که این
قیام فقط به مکه منحصر بود جدی تلقی نشد و محمد بن دیباج در حضور مردم خودش را
خلع کرد.
از عوامل عدم موفقیت او ناتوانی در سازماندهی دقیق قیام،
اعتماد به یارانی سست کردار که برخی از ارازل و اوباش مکه بودند و تردید برخی از مردم مکه برای بیعت با وی عنوان شده است.
از شورشهای موفقی که منجر به تشکیل دولتی مستقل بود
شورش "
حسن بن زید" بود وی که عالمی بزرگ و فقیهی دیندار و ساکن
ری بود به
دعوت مردم
طبرستان به آن دیار رفت و در ۲۵۰ هـ ق پس از پیروزیهای درخشان توانست بر عاملان عباسی پیروز شود و دولت علویان طبرستان را ایجاد کند و به "
داعی کبیر" ملقب شود. حکومت علویان طبرستان حدود ۶۰ سال مستقل از حکومت مرکزی به
حیات خود ادامه داد.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «قیامهای شیعیان دوره عباسی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۹/۱۶.