قِنا (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قِنا:(وَ قِنا عَذابَ النّارِ) «قِنا» از مادۀ «وقاية» به معنى «نگهداشتن و
حفظ كردن» از
شرّ و
خطر است صيغۀ
امر آن مىشود «ق» به معنى «نگهدار»
(وَ قِنٰا عَذٰابَ اَلنّٰارِ) «و ما را از عذاب آتش نگهدار» ماضى آن «وقى» (نگه داشت و حفظ كرد) و مضارع آن «يقى» (نگه مىدارد) و مجهولش «يوقى».
در آيۀ ۹
سوره حشر مىخوانيم:
(وَ مَنْ يوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولٰئِكَ هُمُ اَلْمُفْلِحونَ) «و كسانى كه
خداوند آنها را از
بخل و
حرص نفس خويش بازداشته، رستگارانند.»
واژۀ «يوق» گرچه در آيه به صورت
فعل مجهول است، امّا پيداست كه
فاعل آن در اينجا خداست، يعنى هركس خداوند او را از اين
صفت مذموم نگاهدارى كند رستگار است. ضمنا واژۀ «واق»
اسم فاعل است به معنى «نگاهدارنده»، چنانكه در آيۀ ۳۴
سوره رعد دربارۀ كافران مىخوانيم:
(وَ ما لَهُمْ مِنَ اَللّٰهِ مِنْ واقٍ) «و در برابر
عذاب خدا هيچكس نمىتواند آنها را نگه دارد.»
به موردی از کاربرد «
قِنا» در
قرآن، اشاره میشود:
(وِ مِنْهُم مَّن يَقولُ رَبَّنا آتِنا في الدُّنْيا حَسَنَةً وَ في الآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النّارِ) «و بعضى مىگويند: پروردگارا! به ما در
دنیا «نيكى» عطا كن؛ و در
آخرت نيز «نيكى» مرحمت فرما؛ و ما را از
عذاب دوزخ نگاه دار.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرمایند:
مراد از ناس مطلق افراد انسان اعم از مؤمن و كافر است چه
کافر كه به غير از پدران خود بياد كس ديگر نيست، و جز افتخارات دنيوى را نمىخواهد و جز
دنیا نمىطلبد، و كارى به
آخرت ندارد، و چه مؤمن كه جز آنچه نزد خداست نمىجويد، و اگر هم چيزى از امور دنيا را بخواهد چيزى است كه باز مورد رضاى پروردگارش (و
وسیله کسب رضاى او) است، و بنا بر اين پس اينكه فرمود: (بعضى از مردم مىگويند) منظور گفتن به زبان قال نيست، بلكه گفتن به زبان حال است، و معناى آيه اين است كه: بعضى از مردم نمىخواهند مگر دنيا را، و اينان در آخرت هيچ نصيبى ندارند، بعضى هم هستند كه نمىجويند مگر آنچه را كه مايه
رضا و خوشنودى پروردگارشان باشد، چه در دنيا و چه در آخرت: اينان از آخرت هم نصيب دارند.
از اينجا روشن مىشود كه چرا حسنه را در نقل كلام اهل آخرت
ذکر كرد و در نقل كلام اهل دنيا
نقل نكرد، چون كسى كه چيزى از امور دنيا مىخواهد مقيد نيست به اينكه آن چيز نزد خدا هم حسنه باشد يا نباشد، او دنيا را مىخواهد كه همهاش نزد او حسنه و خوب است، چون مايه زندگى دنيايى او است، و با هواى نفسش موافق و سازگار است، به خلاف كسى كه رضاى خدا را مىخواهد كه در نظر او آنچه در دنيا و آنچه در آخرت است دو جور است، يكى حسنه و ديگرى سيئه، و او نمىجويد و درخواست نمىكند مگر حسنه را.
• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «
قنا»، ج۴، ص ۷۱۱.