قصص اسبان (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قصص اسبان از قصص قرآن و مرتبط با حضرت سلیمان (علیهالسلام) است.
سُلَيْمان (به ضم سین و فتح لام و سکون یاء) از
واژگان قرآن کریم و نام یکی از انبياء معروف
بنیاسرائیل است. ایشان فرزند
داود نبی هستند و حالات و قصههايش در كلام اللّه مجيد بسيار است.
(وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَيْمانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ • إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِناتُ الْجِيادُ • فَقالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوارَتْ بِالْحِجابِ • رُدُّوها عَلَيَّ فَطَفِقَ مَسْحاً بِالسُّوقِ وَ الْأَعْناقِ) (ما سليمان را به داود بخشيديم؛ چه بنده خوبى! زيرا او بسيار توبهكننده بود. به خاطر بياور هنگامى را كه عصرگاهان اسبان چابک تندرو را بر او عرضه داشتند، گفت: من اين اسبان را بخاطر پروردگارم دوست دارم و مىخواهم از آنها در جهاد استفاده كنم. او به آنها نگاه مىكرد تا از ديدگانش پنهان شدند. آنها به قدرى جالب بودند كه گفت: بار ديگر آنها را نزد من بازگردانيد. و دست به ساقها و گردنهاى آنها كشيد (و آنها را نوازش داد).)
صافنه اسبى است كه بر سه پاى ايستد و گوشه پاى چهارم را به زمين گذارد جمع آن صافنات است. جياد جمع جيّد يا جواد است يعنى اسب اصيل و تندرو.
در
مجمع «
أَحْبَبْتُ» را اختيار كردن گفته است. على هذا «
حُبَّ الْخَيْرِ»
مفعول آن است يعنى دوست داشتن اسبان را اختيار كردم. به قولى «عن» به معنى «على» است يعنى محبّت اسبان را بر ذكر پروردگارم برگزيدم.
ولى به نظر من «عن» براى تعليل است.
ابن هشام در معنى براى «عن» ده معنى ذكر كرده
از جمله تعليل است و گويد: آن در آيه
(وَ ما كانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَها إِيَّاهُ) (و
استغفار ابراهيم براى پدرش
[ سرپرستش كه در آن زمان، عمويش
آزر بود
] ، فقط به خاطر وعدهاى بود كه به او داده بود.)
و نيز در آيه
(وَ ما نَحْنُ بِتارِكِي آلِهَتِنا عَنْ قَوْلِكَ) (و ما خدايان خود را به خاطر گفتار تو، رها نخواهيم كرد!)
براى تعليل است.
قاموس و اقرب تعليل را يكى از معانى «عن» شمرده و آيه «
إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ» را شاهد آوردهاند
در اين صورت هيچ مانعى ندارد كه «عن» در آيه «
عَنْ ذِكْرِ رَبِّي»
براى تعليل باشد يعنى: «من محبت اسبان را براى ذكر پروردگارم كه آنها را براى
جهاد در راه او آماده كردهام بر گزيدهام» و شايد سان ديدن از اسبان براى آمادگى به جنگ بود كه آن را ياد خدا خواند. «
تَوارَتْ بِالْحِجابِ» به قرينه «
العشىّ»
غروب شمس است كه عشىّ طرف آخر عصر میباشد يعنى آفتاب به پرده نهان شد. ضمير «
رُدُّوها» راجع به «
(صافنات)» است يعنى «آنها را نزد من بر گردانيد.» على هذا معنى آيات چنين است:
«به داود سليمان را بخشيديم او بنده خوب و رجوعكننده به حق است. آنگاه كه در آخر روز اسبان اصيل و تيز رو به او نشان داده شدند. گفت: من اسبان را دوست میدارم و آن براى ياد پروردگار است. (پيوسته به آنها تماشا میكرد) تا آفتاب غروب كرد. گفت اسبان را پيش من برگردانيد و چون بر گرداندند شروع كرد به ساق و گردنهاى آنها دست میكشيد.»
اينكه گفته شد كاملا طبيعى و قابل قبول است به قولى مراد از «عن» «على» و ذكر به معنى
نماز است يعنى:
«من دوست داشتن اسبان را بر نماز ترجيح دادم.» و به قولى مراد از «
رُدُّوها» برگرداندن آفتاب است يعنى به
ملائکه دستور داد كه آفتاب را برگردانند تا نماز قضا شده را در وقت آن بخواند به روايتى در «
فَطَفِقَ مَسْحاً بِالسُّوقِ وَ الْأَعْناقِ» سليمان و اصحابش به ساقها و گردنهاى خود دست كشيدند و آن وضوى آنها بود تا نماز بخوانند و به قولى شروع كرد گردنها و ساقهاى اسبان را با
شمشیر میزد كه مانع نماز او شده بودند معلوم نيست آن زبان بستهها چه تقصيرى داشتهاند؟!! بعضى از بزرگان فرموده تماشاى اسبان و نماز هر دو
عبادت بود و عبادتى او را از عبادت ديگر باز داشت ولى او نماز را
ترجيج میداد.
احتمالات غير از اينها نيز گفتهاند ولى تنها آنچه گفته شد قابل قبول است.
قرشی بنایی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «سلیمان»، ج۳، ص۳۱۲.