فلسطین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
فلسطین کشور مسلماننشین، در منتهی الیه غرب
قاره آسیا و در شرق مدیترانه که از شرق به
اردن، از غرب به دریای مدیترانه، از شمال و شمال شرقی به
سوریه و
لبنان و از جنوب به شبه جزیره مصر (سینا) و خلیج عقبه محدود میشود.
فلسطین مهد ادیان توحیدی تاریخ و محل تلاقی تمدنهاست. فلسطین علاوه بر جایگاه دینی که مهد
انبیاء و
ادیان آسمانی است، به دلیل قرار گرفتن در
خاورمیانه از اهمیت ویژهای برخوردار است.
اماکن و جایگاههای مقدّسی در فلسطین قرار دارد که میتوان به
مسجدالاقصی و
مسجد الصّخره اشاره کرد. پایتخت آن
بیت المقدس است. این کشور محل سکونت
مسلمانان،
مسیحیان و
یهودیان بوده و اولین ساکنین آن کنعانیان بودند. با ورود
حضرت ابراهیم (علیهالسلام) خداپرستی به آنجا راه یافت.
در زمان
خلیفه دوم و فتوحات مسلمانان،
دین اسلام وارد فلسطین شد.
فلسطین در سال ۱۹۱۷م به برتانیان واگذار شده و سال ۱۹۴۸م توسط
اسرائیل اشغال شد و هماکنون هم ادامه دارد. در طول این سالها جنگهای زیادی بین اسرائیل و جنبشهای فلسطینی درگرفته است.
در فلسطین جنبشهای سیاسی مختلفی به وجود آمده که به
حماس،
جهاد اسلامی،
جنبش فتح و... میتوان اشاره کرد.
آنچه که در مجامع بین المللی به عنوان «فلسطین» شناخته شده،
نوار غزه و
کرانه باختری است و سرزمینهای اشغال شده توسط صهیونیستها تحت عنوان
اسرائیل شناخته میشود. امّا با توجه به اعتقاد مسلمانان مبنی بر اینکه صهیونیستها سرزمین فلسطین را اشغال کردهاند. هرگاه در ضمن این مقاله کلمه فلسطین به کار برده شود منظور تمام خاک فلسطین پیش از تقسیم است.
فلسطین منطقهای عربی است که از طرف غرب به دریای مدیترانه؛ از طرف شمال، به جمهوری
لبنان؛ از جانب شرق به نهر اردن و جمهوری
سوریه و از ناحیه جنوب، به شبه جزیره سینا که قسمتی از
مصر است، محدود میباشد.
وسعت تمام فلسطین ۲۷۰۲۴ کیلومتر مربع است.
از رودهای فلسطین میتوان رودهای اردن، المقطع و العوجا را نام برد.
فلسطین دارای سه دریاچه به نامهای حوله، دریای مرده و طبریه است. دریای مرده دارای املاح زیادی است که مهمترین آنها «پتاس» است. همچنین این دریاچه از نظر مواد منگنز، سدیم و برومین بسیار غنی است. دریاچه طبریه نیز نقش مهمّی در حوادث آخرالزّمان دارد که به آن خواهیم پرداخت.
این کشور در منطقه معتدل واقع است، ولی آب و هوای آن در همه نقاط یکسان نیست.
در
شهر بیت المقدّس، اماکن و جایگاههای مقدّس، فراوان است. مهمترین جایگاههای مقدّس از نظر مسلمانان،
مسجدالاقصی و
مسجد الصّخره است. فاصله مسجدالاقصی از مسجد الصّخره، حدود پانصد متر میباشد و پیرامون آنها مجموعهای از اماکن و جایگاههای مقدّس قرار دارد. به همین دلیل، تمام این منطقه را که بیش از صد هزار متر مربع است، «حرم شریف» میگویند. پس از آنکه مسلمانان در سال پانزدهم هجری، بیت المقدّس را فتح کردند، ساختمان اصلی مسجدالاقصی را بنا نمودند. در آن زمان که مسلمانان وارد شهر بیت المقدّس شدند، از پرستشگاه و اماکن مقدّس قدیمی تقریباً چیزی به جا نمانده و در اثر گذشت زمان و حوادث مختلف از بین رفته بود. به همین دلیل، مسلمانان پس از تحقیق، محلّ اصلی پرستشگاه حضرت سلیمان را یافتند و مسجدالاقصی را در آن محل بنا کردند.
در بیت المقدّس ابواب گوناگونی وجود دارد، که هر یک به نوعی با زندگی پیامبران ارتباط داشته است. مانند «باب التوبه» که
خداوند توبه حضرت داوود (علیهالسّلام) را در آنجا پذیرفت. «باب السّکینه» که محراب
حضرت مریم (سلاماللهعلیها) دختر
عمران در آنجا واقع است، نیز جایگاه مقدّسی است که فرشتگان برای مریم (سلاماللهعلیها) میوه بهشتی آوردند.
همچنین محراب
زکریا (علیهالسّلام) که فرشتگان تولّد
یحیی (علیهالسّلام) را به وی بشارت دادند.
فلسطین از سرزمینهای کهنی است که حوادث مختلفی را به خود دیده است.
انسانهای اولیه دوازده هزار سال قبل از میلاد مسیح در فلسطین زندگی میکردند. باستانشناسان در برخی از این مناطق استخوانهای انسانهای اولیه را یافتهاند. شهرهای اریحا، مجد و غزه از کهنترین شهرهای جهان به حساب میآیند. به دلیل وضعیت جغرافیایی، رونق کسب و کار و کشاورزی، مهاجرت به این سرزمین از چند هزار سال قبل از میلاد آغاز شد.
نخستین گروه مهاجر، کنعانیها بودند. کنعانیها از تبار
کنعان بن
سام بن
نوح (علیهالسّلام) میباشند. این گروه ساکنان اصلی فلسطین محسوب میشوند و سرزمین فلسطین به واسطه نام آنها «ارض کنعان» لقب گرفت. کنعانیها ساکنان اصلی فلسطین شدند و با اشتغال به کشاورزی، دامپروری و تجارت، در پیریزی این تمدن کهن تلاش نمودند. کنعانیها قریب به ۲۰۰ شهر از جمله شهرهای معروف قدس و نابلس را بنا کردند. در
قرن سیزدهم پیش از میلاد قبایل جنگجویی از جزیره کرت و دریای اژه وارد فلسطین شدند که نام اصلی آنان pelest بود. پلستها، دشت ساحلی از غزه تا حیفا را به تصرف خود درآوردند. پس از زمانی فلسطینیها جذب آیین کنعانی شدند و الهه آنها (
دایگون،
بعل و
عشتار) را میپرستیدند.
فنیقیها در حدود ۲۵۰۰ سال پیش از میلاد به فلسطین مهاجرت نمودند و شهر اورسالم را بنا نهادند. (قدس) پس از آن نبطیها که فرقهای عربتبار بودند به فلسطین مهاجرت نمودند. این
قوم قرن ششم پیش از میلاد از
جزیره العرب به این منطقه آمدند.
حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) متعاقب شروع دعوت توحیدیاش، حوالی سال ۲۰۰۰ قبل از میلاد به منظور صیانت از دین خود به همراه برادرزادهاش
حضرت لوط به فلسطین مهاجرت نمود. حضرت ابراهیم در شهر الخلیل (هبرون) اقامت گزید. حضرت ابراهیم از همسر اول خود سارا صاحب فرزندی به نام
حضرت اسحاق شد و قبل از آن نیز از همسر دوم خود
هاجر،
حضرت اسماعیل متولد شده بود.
حضرت یعقوب فرزند حضرت اسحاق بود، و به اسم «اسرائیل» نامیده شد. یهود را به جهت انتساب به حضرت یعقوب، بنی اسرائیل مینامند.
از حضرت یعقوب فرزندانی متولد میشوند که یکی از آنان
حضرت یوسف بود. حضرت یعقوب و فرزندانش در دوره پادشاهی حضرت یوسف به مصر عزیمت میکنند. فرزندان حضرت یعقوب در مصر باقی ماندند و سالها بعد به همراه
حضرت موسی (علیهالسّلام)، پیامبر برگزیده خدا به فلسطین رجعت نمودند.
پیامبران بنی اسرائیل در سرزمین فلسطین به
ارشاد و
هدایت مردمان آن بلاد مشغول میگردند. در زمان حضرت داود (علیهالسّلام) و
حضرت سلیمان (علیهالسّلام)،
قوم بنی اسرائیل به شوکت میرسند.
پس از فوت حضرت سلیمان بین یهودیان و ساکنان آن دیار درگیریهایی رخ میدهد و دو حکومت یکی در شمال به نام اسرائیل و به پایتختی
سامریا و دیگری در جنوب به نام یهودا به پایتختی
اورشلیم تشکیل میگردد. جنگ و خونریزی میان این دو حکومت بالا میگیرد و ماجرا با تسلط آشوریان بر حکومت اسرائیل پایان میپذیرد. حکومت یهودا نیز توسط
بخت النصر پادشاه کلدانی (بابل) سرنگون شد و یهودیان به
بردگی و
اسارت درآمدند.
با سرنگونی حکومت بابل توسط کوروش هخامنشی، پادشاه
ایران، فلسطین تحت فرمانروایی
کوروش درآمد و وی به یهودیان اجازه بازگشت به فلسطین را داد. یونانیها در سال ۴۷۹ قبل از میلاد، در نبرد دریایی «سلامین» در جنگ با جانشینان داریوش هخامنشی به پیروزی رسیدند و اسکندر مقدونی توانست حکومت ایرانیها را پایان بخشد؛ از آن زمان قدس و فلسطین کاملا به اشغال یونانیها درآمد. پس از یونانیها، سلوکیان و پس از آن رومیها فلسطین را به اشغال خود درآوردند.
در دوره تسلط رومیها حضرت مسیح (علیهالسّلام) در شهر بیت اللحم دیده به جهان گشود. یهودیان در دربار حکام رومی علیه مسیح و حواریونش توطئه میکردند و در نهایت حضرت مسیح (علیهالسّلام) به
صلیب کشیده شد. پس از پیوستن رومیها به
دین مسیح و تجزیه امپراتوری روم، قسطنطنیه، پایتخت امپراتوری روم شرقی شد و بیزانس نام گرفت. ملکه هلینا مادر امپراتور قسطنطنیه در سال ۳۲۶ میلادی از فلسطین دیدار و کلیسای قیامت را در قدس و کلیسای المهد را در بیت اللحم بنا نهاد.
در عصر عبرانیان، فلسطین عرصه تاخت و تاز و کشمکشهای فراوان بود؛ تا اینکه در سال ۷۰ میلادی «تیتوس» فرزند امپراتور روم با هشتاد هزار سرباز، اورشلیم را محاصره کرد و پس از چند روز
مقاومت یهودیان، سرانجام رومیان فاتح شدند و
قوم یهود دوباره آواره گشت.
در زمان خسرو دوم ساسانی میان امپراتوری ایران و روم جنگ درگرفت که به پیروزی ایرانیان انجامید و اورشلیم فتح شد امّا پس از مرگ خسرو پرویز این سرزمین دوباره به دست مسیحیان افتاد.
در دوره
رسالت حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، فلسطین تحت حاکمیت دولت بیزانس بود. فلسطین تداعیبخش خاطراتی برای رسول اکرم بود. فلسطین مسیر مسافرتهای تجار
مکه به
شام بود، همچنین جد پیامبر،
هاشم بن عبدمناف در
شهر غزه مدفون میباشد و پدر حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز در یکی از شهرهای تجاری در شام فوت نمود. حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به دستور
پروردگار پس از مدتی که رو به سوی بیت المقدس
نماز میخواندند رو به
کعبه آوردند: «
(سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ)»
پس از
نبرد موته و
غزوه تبوک در زمان حیات پیامبر اسلام، فلسطین در سال
۱۵ هجری و در زمان خلیفه دوم
عمر بن خطاب در
نبرد برموک توسط سپاه تحت رهبری
خالد بن ولید به تصرف مسلمانان درآمد. عمر، اولین خلیفه مسلمانان بود که شخصا راهی فلسطین شد.
پس از آن
عبدالملک مروان، خلیفه پنجم اموی مسجد بزرگی در آن دیار ساخت که به
مسجد الصخره معروف است. فرزند وی
ولید بن عبدالملک، مسجدالاقصی را بازسازی نمود و از آن زمان منطقه پیرامون مسجد، حرم شریف نام گرفت. پس از امویها، عباسیون نیز به قدس اهمیت ویژهای میدادند. سلسله
فاطمیون مصر، فلسطین را از سیطره عباسیها خارج ساخت که این باعث تحلیل قوای مسلمانان شد.
صلیبیها به فلسطین حمله نمودند و فاطمیون را شکست دادند. اما در سال
۵۸۳ هجری،
صلاحالدین ایوبی، سردار سپاه اسلام بر صلیبیها فاتح گردید. مملوکیان (جانشینان ایوبیها) بر تاتارها پیروز گردیدند. عثمانیها در اوت ۱۵۱۶ میلادی با پیروزی بر مملوکیان وارد فلسطین شدند و ۴۰۰ سال بر سرزمین فلسطین حکومت نمودند.
پس از وقوع انقلاب فرانسه در ۱۷، ناپلئون به منظور مقابله امپراتوری فرانسه با عثمانی و اشغال مصر و شام به فلسطین حمله کرد. احمد پاشا، سردار عثمانی در عکا موفق شد سربازان فرانسوی را شکست دهد. حکومت عثمانیها بر فلسطین تا پایان
جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراتوری عثمانی ادامه داشت.
از سال ۱۰۹۵ میلادی با تهاجم اروپاییان علیه مسلمانان،
جنگهای صلیبی آغاز شد که حدود دو
قرن ادامه یافت. اگرچه این جنگ علتهای گوناگونی داشت امّا مورخان یکی از علتهای آنرا مسئله فلسطین و شهر بیت المقدّس ذکر میکنند.
علاوه بر عامل مهم و اساسی عواطف مذهبی، عوامل دیگری هم ایجاب میکرد که مردم اروپا این دعوت را بپذیرند: ارتشیها به امید فتح و کشورگشایی، تجّار و کسبه به آرزوی درآمد سرشار و مجرمان زیادی برای گرفتن عفو و بخشش.
صلیبیها پس از نبردی سخت و محاصره طولانی بیت المقدّس، وارد شهر شده، دست به قتل عام زدند و همه چیز را به عنوان غنیمت غارت کردند. در مراحل پایانی جنگ دوم صلیبی، صلاحالدّین ایوبی صلیبیون را تار و مار کرد و بیت المقدّس را باز پس گرفت. پس از هفتمین جنگ صلیبی و مرگ آخرین پادشاه سلسله ایوبی، ممالیک حدود سه قرن زمام امور را در دست گرفته، بیت المقدّس را نیز در اختیار داشتند. آنها با سپاه مغول جنگیدند و آنها را شکست دادند و بازماندگان صلیبیها را در عکّا نابود ساختند.
تا اینکه سلطان سلیم عثمانی به شهرهای فلسطین حمله برد و آنها را تصرّف کرد و فلسطین به حوزه حکومت عثمانی درآمد.
فلسطین سالها در اشغال صهیونیسم قرار گرفته است.
یهودیان قرنها سرگشته و تحت فشار حکام قرار داشتند، عدهای از یهودیان طرفدار بازگشت به آنچه «سرزمین موعود» میخواندند بودند. شخصی که اولین بار واژه
صهیونیسم را به کار برد «ناتال پیرناوم»، خبرنگار یهودی اتریشی در سال ۱۸۹۳ بود. با نقشآفرینی تئودور هرتزل، رهبر صهیونیستی یهودیان، جنبش صهیونیستی متحول گردید. وی در سال ۱۸۹۶ در کتابی تحت عنوان «دولت یهود»، دیدگاههای خود را در خصوص مسئله یهودیان و لزوم کوچ یهودیان و اسکان آنها مطرح نمود.
هرتزل در تاریخ ۲۹ اوت ۱۸۹۷، نخستین کنگره صهیونیستی در شهر بال سوئیس را پایهریزی نمود که میتوان گفت صهیونیسم سیاسی در آن کنگره تولد یافت.
پس از مرگ هرتزل (۱۹۰۴)، حیم وایزمن ریاست سیاسیها را برعهده گرفت. وایزمن در طول جنگ جهانی اول با
انگلیس و
فرانسه روابط نزدیکی برقرار نمود. از سوی دیگر بریتانیا نیز دست به کار شد و با اعزام «لورنس»، افسر سرشناس خود و ملاقات او با شریف حسین (شریف مکه)، موفق شد وی را علیه دولت عثمانی و ترکها بشوراند. بریتانیا وعدههای دروغینی به شریف مکه داد که مناطق آزاد شده عربی را به وی واگذار نماید. سپاهیان عرب که از سوی فیصل و عبدالله (فرزندان شریف حسین) فرماندهی میشدند، نقش مهمی در شکست دولت عثمانی داشتند. بریتانیا به شریف حسین و عربها خیانت نمود و طی مذاکراتی پنهانی با فرانسه که به توافق سایکس پیکو مشهور گردید، مصر، اردن،
عراق و فلسطین به بریتانیا و سوریه و لبنان در اختیار فرانسه قرار گرفت.
در اعلامیه بالفور در ۱۹۱۷، که توسط لرد آرتور بالفور وزیر خارجه بریتانیا به روچیلد، سرمایهدار معروف یهودی نگاشته شد، تشکیل کشور مستقل برای یهودیان وعده داده شد و بریتانیا به منظور کسب قیمومیت بر فلسطین سعی و تلاش نمود تا کار برپایی موطنی برای
قوم یهود در این مکان را تحصیل کند. این مسئله در کنفرانس سان ریمو در ۱۹۲۰ صورت عملی به خود گرفت و در ژوئن ۱۹۲۲، از سوی جامعه ملل به تصویب رسید.
در طی دهههای ۲۰، ۳۰ و ۴۰ میلادی، سران یهودی در ارتباط نزدیک با دولت بریتانیا مقدمات مهاجرت یهودیان و خرید زمینهای اعراب محلی را به وجود آوردند. وقایع
جنگ دوم جهانی و آزار بخشی از یهودیان توسط آلمان نازی سبب گردید که یهودیان با بزرگنمایی و مظلومنمایی در سطح جهان زمینه را برای تشکیل دولت مستقل یهودی بیش از گذشته آماده ببینند.
در اوایل قرن بیستم صهیونیستها با استفاده از سلطه
انگلستان بر فلسطین، راه حلّ تشکیل یک کشور یهودی را مطرح کردند. کوشش صهیونیستها نتیجه بخشید و توانستند نظر «لرد بالفور» وزیر خارجه انگلیس را جلب کنند. سرانجام در نوامبر ۱۹۱۷ اعلامیه بالفور در مورد تصویب طرح تاسیس «کانون ملّی یهود» در سرزمین فلسطین، در کابینه انگلستان منتشر شد و آمریکا نیز از این طرح حمایت کرد. سرانجام در آوریل ۱۹۲۰ متّفقین و جامعه ملل، قیمومیت فلسطین را رسماً به انگلستان واگذار کردند. با واگذاری حکومت از سوی انگلستان به یک یهودی، مهاجرت و انتقال یهودیان به فلسطین شروع شد. این امر، موجب قیام و شورش اعراب شد و زد و خوردهای بسیاری بین اعراب و مهاجران صورت گرفت.
از دهه چهل، مسئله فلسطین به یک مسئله عربی تبدیل شد و در راس مسائل بین المللی قرار گرفت. در طول
جنگ جهانی دوم، آرامش نسبی بر فلسطین حکم فرما بود. پس از جنگ و جدال فراوان، مسئله فلسطین به سازمان ملل ارجاع داده شد و سرانجام با تلاشهای صهیونیستها و
آمریکا، عصر روز ۲۹ نوامبر مجمع عمومی تشکیل و اخذ رای شروع شد. بر خلاف انتظار همه، سی و دو نفر به نفع تقسیم فلسطین رای دادند، سیزده نفر بر ضدّ تقسیم، یک نفر غائب شد و ده نفر هم آرای سفید داشتند. انگلستان در ۱۴ مه ۱۹۴۸ به قیمومیت خود پایان داد و نیروهایش را از فلسطین خارج کرد. در همان روز، «شورای ملّی یهود» در تل آویو تشکیل شد و در ساعت چهار بعد از ظهر همان روز موجودیت دولت اسرائیل توسط «دیوید بن گوریون» در موزه تل آویو اعلام گردید.
پس از اعلام موجودیت رژیم اشغالگر قدس توسط
بن گوریون، اوّلین جنگی که این رژیم علیه فلسطین و کشورهای عربی منطقه به راه انداخت به جنگ ۱۹۴۸ معروف است. در طی این جنگ صهیونیستها ۷۸ درصد خاک فلسطین را تحت اشغال خود درآوردند و نخستین مرحله آوارگی بزرگ فلسطینیان به وقوع پیوست. در مه سال ۱۹۴۹ اسرائیل به عضویت سازمان ملل درآمد. در ۲۸ مه ۱۹۶۴ سازمان آزادی بخش فلسطین اعلام موجودیت کرد و مبارزات فلسطینیان شکل جدیدی به خود گرفت.
جنگ ۱۹۶۷ از سوی رژیم صهیونیستی در حالی شروع شد که کشورهای عربی از قبل، خود را برای آن آماده کرده بودند. نیروهای نظامی کشورهای عربی به طرف مرزهای اسرائیل در حرکت بودند و پیروزی را قریب الوقوع میپنداشتند که با حمله غافلگیرانه تانکهای رژیم صهیونیستی روبهرو شدند. این جنگ که از زمین و هوا آغاز شده بود، مدت شش
روز به طول انجامید و به جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل معروف شد. اسرائیل در طی این جنگ علاوه بر
نوار غزّه و
کرانه باختری رود اردن، بلندیهای جولان در
سوریه و
صحرای سینا در
مصر را اشغال و
بیت المقدّس را ضمیمه خاک خود کرد. سازمان ملل طی قطع نامهای اسرائیل را به عقبنشینی از سرزمینهای اشغالی فراخواند امّا اسرائیل شرط عقبنشینی خود از مناطق اشغالی را به رسمیت شناختن این رژیم از سوی اعراب اعلام کرد.
در اکتبر ۱۹۷۳ مصر و سوریه با شعار الله اکبر به اسرائیل هجوم بردند و در ابتدای کار موفقیتهایی به دست آوردند امّا حمایت آمریکا و غرب باعث شد نتیجه جنگ به نفع اسرائیل رغم بخورد و بتواند منطقه محدودی را تحت تصرّف درآورد و نهایتاً این جنگ با انعقاد قرارداد صلح پایان یافت. در ۱۹۷۴ سازمان ملل، سازمان آزادی بخش فلسطین را به رسمیت شناخت. پیامد این جنگ، کشانده شدن رهبران کشورهای عربی به روند صلح و سازش بود. چنانکه در سال ۱۹۷۸ در محلّ کمپ دیوید، انور سادات رئیس جمهور مصر و مناخیم بگین نخست وزیر اسرائیل پیمان صلح منعقد کردند و مصر در ازای پس گرفتن صحرای سینا موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناخت. این واقعه در آستانه پیروزی
انقلاب اسلامی ایران رخ داد.
فلسطین امروز تحت اشغال صهیونیسم قرار دارد و جنبشهایی در مقابله با آن تشکیل شده است که به مبارزه با آنها میپردازند.
در فاصله بین سالهای ۱۹۶۷ (شکست حمله اعراب) تا ۱۹۸۲ (حمله اسرائیل به
لبنان) چندین سازمان و گروه مبارز فلسطینی، تاسیس، متلاشی، ادغام یا گرفتار اختلافات داخلی و انشعاب شد. این سازمانها عمدتاً تحت تاثیر
ناسیونالیسم عربی،
سوسیالیسم و
مارکسیسم قرار داشتند و هر کدام از جانب یکی از دول عربی پشتیبانی میشدند و به سیاستهای منطقهای آن دولت وابسته بودند. مهمترین این سازمانها و گروهها عبارتند از:
سازمان الفتح، الصاعقه،
جبهه دمکراتیک آزادی بخش فلسطین،
جبهه خلق آزادی بخش فلسطین.
با نگاهی به تاریخ مبارزات مردم و گروههای فلسطینی، از زمان تاسیس رژیم صهیونیستی تا قبل از انتفاضه، به خوبی مشخص میشود که این گروهها نتوانستهاند به نتایج امیدوار کنندهای دست یابند.
در این قسمت به برخی از دلایل عمده این ناکامی مروری گذرا داریم:
۱. اختلافات ایدئولوژیکی؛
۲. اختلافات در خطّ مشی مبارزه؛
۳. نداشتن رهبری واحد؛
۴. وابستگی گروههای مبارزه به کشورهای عربی؛
۵. مبارزات مقطعی.
انتفاضه، محصول شرایط جدید روانی ـ فکری و سیاسی ـ اجتماعی فلسطینیها در عرصه داخلی و روابط بین الملل، به ویژه
جهان اسلام است.
هستههای اصلی مبارزه از درون مساجد با فکر و اندیشه اسلامی شروع شد و گسترش یافت و مبارزات به شکل مردمی و همه جانبه در آمد.
در سالهای اخیر شاهد شکلگیری و پیدایش سازمانها و گروههای متعدّدی هستیم که همگی تحت نام «اسلام» و شعارهای اسلامی به فعالیت میپردازند.
حماس و
جهاد اسلامی در این گروه قرار میگیرند. از میان گروههای مختلف فلسطینی، چهار گروه ذیل حضور فعّال دارند و سایر گروهها از نفوذ بسیار کمی برخوردارند:
حرکه التحریر الوطنی الفلسطینیه (جنبش فتح): نفوذ مردمی این گروه بین ۴۰ تا ۴۶ درصد در نوسان است و جریانهای ملی و چپ را پوشش میدهد. از رهبران آن میتوان به «
یاسر عرفات»، «
صلاح خلف» و «
خلیل ابراهیم الوزیر» اشاره کرد. این سازمان از سوی کشورهایی چون
عربستان حمایت میشود.
حرکه المقاومـه الاسلامیه فی فلسطین (حماس): حماس یک جنبش اسلامگرای گسترده است که حدود دو ماه بعد از وقوع انتفاضه در نوار غزّه (انتفاضه اوّل) توسط «
شیخ احمد یاسین» شکل گرفت.
این جنبش، از میان نیروهای
اخوان المسلمین فلسطین برخاست. منشور حماس که در ۲۶ ماده در اوت ۱۹۸۸ منتشر شد، فلسطین را یک سرزمین موقوفه اسلامی میداند که آزادی آن از طریق جهاد برای هر مسلمانی یک
واجب عینی به شمار میرود. این سازمان که از گستردگی وسیعی برخوردار است، یک رقیب اساسی برای سازمان آزادی بخش فلسطین محسوب میشود و در همه عرصههای سیاسی ـ اجتماعی فلسطین، اعم از دانشگاهها، کارخانهها، اردوگاهها و سایر مراکز و اصناف فعالیت دارد. حماس، صلح با اسرائیل را نمیپذیرد.
از دیدگاه حماس باید کلّ فلسطین را از چنگال
صهیونیسم آزاد کرد. هیچ کس یا کشوری حق ندارد جزء یا کلّ این سرزمین را به دیگران اعطا کند. از دیدگاه حماس تنها راه حلّ مسئله فلسطین این است که
یهودیان و
مسیحیان «تحت سایه امن اسلام» در صلح زندگی کنند.
در طول انتفاضه اول و دوم، حماس به عنوان مهمترین گروه مبارز شناخته شد. رهبران فعلی جنبش،
خالد مشعل،
اسماعیل هنیه،
محمود الزهار و
موسی ابومرزوق میباشند.
سازمان جهاد اسلامی فلسطین، در اواخر دهه هفتاد میلادی و تحت تاثیر اندیشه
امام خمینی (رحمهاللهعلیه) و پیروزی انقلاب اسلامی ایران، توسط گروهی از انقلابیان فلسطینی بنیان نهاده شد.
از جمله رهبران آن میتوان به «
شیخ عبدالعزیز عوده» و شهید «
فتحی شقاقی»، «
احمد مهنا»، «
فرید ابومخ» و «
خالد دیاب» اشاره کرد.
جهاد اسلامی ابتدا به آموزش نظامی پرداخت و در اوایل کار، با سازمان الفتح در سرزمینهای اشغالی و خارج از آن مرتبط بود و اعضای الفتح آنان را آموزش نظامی میدادند. این سازمان، خواهان آزادی کلّ فلسطین است و تنها راه آزادی را بسیج همه نیروهای اسلامی و انجام عملیات نظامی میداند. همچنین خواهان نابودی صهیونیسم و تشکیل حکومت اسلامی در فلسطین میباشد.
دکتر
رمضان عبدالله، دبیر کل جهاد اسلامی است. جهاد اسلامی بر خلاف حماس در انتخابات پارلمانی و شوراهای محلی شرکت نکرد.
جبهه خلق برای آزادی فلسطین: این گروه که از سوی
لیبی حمایت میشود، طرفدار عقاید مارکسیستی است. از رهبران اصلی آن میتوان به «
جرج حبش» و «
محمد تیسر قبا» اشاره کرد.
جبهه آزادی بخش فلسطین؛
جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین؛
جبهه مقاومت مردمی فلسطین.
متاسفانه طی چند دهه اخیر بین نیروها و جریانات فلسطینی اختلافات و تفاوت نظرهایی مشاهده گردیده است که به آرمان آزادی فلسطین لطمه زده است. جدالهای فرسایشی جنبش فتح، به عنوان قدیمیترین نیروی سیاسی و اجتماعی فلسطینی، با جنبش
مقاومت اسلامی حماس در مورد نوع نگاه به اسرائیل و تسلط بر حکومت خودگردان همچنان ادامه دارد.
فتح و حماس هر دو ادعای حمایت از آرمان فلسطین را دارند و طرف دیگر را به عدول از این آرمان متهم مینمایند.
آنچه پس از دههها اشغالگری و تجاوز و ترور مشخص گردیده است آن است که اسرائیل محکوم و مجبور به پایان اشغال و تجاوز است. رژیم اسرائیل که از بدو تشکیل خود تاکنون همواره دغدغه بقا و نابودی داشته است، برای حفظ یک کشور یهودی بر آن است تا با واگذاری بخشهایی از اراضی اشغالی ۱۹۶۷، و تحمیل خواستهای خود به فلسطینیها، از تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی ممانعت کند.
مسائل کلیدی و لاینحل همچنان باقی مانده است: مسئله آواراگان، تعیین مرزها و سرنوشت بیت المقدس مسائلی میباشند که باعث استمرار مناقشه فلسطینی اسرائیلی شدهاند.
تا قبل از برگزاری انتخابات پارلمانی در اراضی اشغالی که به پیروزی حماس انجامید، جنبش فتح یکّهتاز عرصه
سیاست در فلسطین بود. پس از تشکیل دولت خودگردان جنبش فتح، که ستون فقرات این تشکیلات به شمار میآمد و اعضا و هوادران این جنبش، در غیاب سایر گروههای فلسطینی که منتقد سیاستهای رهبران فتح بودند، در سازمانها و نهادهای وابسته به تشکیلات خودگردان حضور داشتند.
جنبشهای حماس و جهاد اسلامی، فتح را به دلیل سازش با رژیم صهیونیستی و خیانت به آرمانهای فلسطین مورد سرزنش قرار میدادند و از پیوستن به فرآیندهای سیاسی درون تشکیلات خودگردان خودداری میکردند. با مرگ یاسر عرفات در نوامبر ۲۰۰۴
محمود عبّاس بر سر کار آمد. با برگزاری انتخابات پارلمانی ژانویه، حماس که برای اوّلینبار در انتخابات شرکت کرده بود به پیروزی چشمگیری دست یافت و نزدیک به دو سوم کرسیهای پارلمان را از آن خود کرد. از آنجایی که حماس حاضر به پذیرش توافقات گذشته دولت خودگردان، از جمله نقشه راه و دوری جستن از دفاع مسلّحانه نبود،
اروپا و آمریکا، کمکهای مالی خود را به دولت خودگردان قطع کردند.
تا اینکه مبارزان فلسطینی به منظور برهم زدن طرح رفراندوم محمود عبّاس و به چالش کشیدن اسرائیل با طرّاحی عملیاتی بیسابقه، در پاسخ به تجاوز ددمنشانه رژیم صهیونیستی، به یک پایگاه نظامی اشغالگران حمله کردند و علاوه بر کشته و مجروح کردن چند سرباز اسرائیلی یک سرجوخه اسرائیلی را به اسارت گرفتند. اسرائیل در واکنشی سخت و سریع به این اقدام، حمله همه جانبهای را به غزّه آغاز کرد. چند روز پس از تهاجم اسرائیل به غزّه، حماس تنها راه حلّ این بحران را تبادل اسرا عنوان کرد و خواستار آزادی تمام زندانیان فلسطینی شد.
این جنگ نیز مانند سایر جنگهای بین اسرائیل و فلسطینیان با قرار آتشبس پایان یافت. هرچند در این جنگ نوار غزّه بر اثر حملات اسرائیل خسارات فراوانی را متحمل شد امّا اسرائیل نتوانست به هدف خود، یعنی نابودی حماس دست بیابد و به نظر میرسد این جنگ دارای نتایج بینابین بوده است.
جمعیت فلسطین اشغالی (اسرائیل): طبق آماری که صهیونیستها منتشر نمودهاند، جمعیت فلسطین اشغالی در سال ۱۹۹۵ میلادی ۰۰۰/۱۴۲/۵ بوده است.
جمعیت ادیان مختلف در تمام فلسطین اشغالی (اسرائیل):
الف ـ مسلمانان: ۷۲۰ هزار نفر (البته تعداد ۳ تا ۴ میلیون فلسطینی آواره که به سبب
ظلم، جور، کشتار و اشغال خانه و کاشانه خود توسط صهیونیستها مجبور به ترک فلسطین اشغالی شدهاند، در این آمار منظور نشده است).
ب ـ مسیحیان: ۲۰۵ هزار نفر؛
ج ـ جهودان: ۴۲۱۸ هزار نفر، هجوم صهیونیستها به فلسطین باعث گردید که جمعیت آنان در مدت کوتاهی چند برابر گردد، ولی جمعیت فلسطینیان به علت قتل عام،
شکنجه و آزار صهیونیستها روزبهروز کاهش یافته است.
منابع اقتصادی تشکیلات خودگردان عبارت است از کشاورزی، درآمد کارگرانی که در خارج از فلسطین مشغول به کارند، کارگاههای صنعتی کوچک و مقداری درآمد از صنعت جهانگردی. البتّه میتوان کمکهای خارجی را نیز به این مقدار افزود.
وابستگی شدید اقتصاد و بازار فلسطین به رژیم صهیونیستی، باعث تاثیرات منفی بر اقتصاد و منابع درآمدی مناطق تحت حکومت خودگردان شده است. این امر از طریق اخراج کارگران فلسطینی یا جلوگیری از ورود کالاهای فلسطینی به مناطق تحت اشغال صورت میگیرد.
در حقیقت اخراج کارگران فلسطینی از سرزمینهای اشغالی ۱۹۴۸ و محاصره مناطق حکومت خودگردان از اقدامات عادی رژیم صهیونیستی در قبال انتفاضه الاقصی است.
لازم به ذکر است که با روی کار آمدن دولت حماس، کمکهای مالی اروپا و آمریکا قطع و محاصره اقتصادی غزّه تشدید گردید.
جمهوری اسلامی از بدو تشکیل تاکنون همواره از موضع حمایت از مستضعفین جهان و با توجه خاص به سرنوشت فلسطین به عنوان اولین قبلهگاه مسلمانان جهان موضع کاملا مشخص و نمایانی داشته است. جمهوری اسلامی، رژیم اسرائیل را رژیمی مجعول و نامشروع میداند که ناقض حقوق ساکنان اصلی سرزمین تاریخی فلسطین شدهاند. آن هم در دوران پس از قرارداد صلح کمپ دیوید که توسط انور سادات، رئیس جمهور پیشین مصر، گمان بر آن بود که انسجام اسلامی و وحدت ملتهای مسلمان در برابر رژیم اسرائیل کمرنگ شده است. امام خمینی با اعلام آخرین جمعه
ماه رمضان به عنوان
روز جهانی قدس، توطئه دشمنان را برای تضعیف اهمیت و نقش فلسطین در جهان اسلام، نقش بر آب نمود. ایران از حرکت
مقاومت مردم فلسطین در طول انتفاضه اول و دوم حمایت کامل نموده است و حمایتهای مادی و معنوی خود را از مردم فلسطین دریغ نکرده است.
ایران نسبت به روند صلح
خاورمیانه به دلیل آنکه به حقوق اولیه فلسطینیها توجهی نشان نمیداد و بستری برای استمرار سیاستهای اشغالگرانه اسرائیل بود، رویکردی اعتراضی نشان داد و با انتقاد از روند مذاکرات در طول دهه ۹۰ میلادی، حل بحران خاورمیانه و پایان مناقشه خونین فلسطینی و اسرائیلی را در گرو انجام
رفراندوم برای تعیین سرنوشت ساکنان اصلی، اعم از مسلمانان، یهودیان و مسیحیان میداند.
ایران به دلیل آنکه سازمان آزادی بخش فلسطین، دولت اسرائیل را به رسمیت شناخت، نسبت به این جنبش و رهبران آن موضع انتقادی داشته است. اما حمایت کامل خود را از جنبش حکومت اسلامی حماس و جهاد اسلامی و سایر نیروهای
مقاوم و مبارز نشان داده است. پس از پیروزی قابل توجه و چشمگیر حماس در انتخابات اوایل سال ۲۰۰۶ میلادی، جمهوری اسلامی حمایتهای سیاسی و معنوی خود را از جنبش ادامه داد.
در شرایط فعلی موضع رسمی جمهوری اسلامی حمایت از برگزاری یک رفراندوم با حضور و مشارکت تمامی ساکنان سرزمین تاریخی فلسطین برای تعیین سرنوشت خود، بازگشت آوارگان فلسطینی و تشکیل دولت مستقل فلسطینی به پایتختی بیت المقدس میباشد که به طور صریح در مواضع رهبران و سیاست مداران جمهوری اسلامی ایران به چشم میخورد. ایران از موضع انفعالی و همراه با رخوت و سستی برخی از سران کشورهای عربی انتقاد نموده است و روابط سیاسی خود را طی دو دهه گذشته با مصر به حالت تعلیق درآورده است.
موضع مدبرانه جمهوری اسلامی مبنی بر تعیین سرنوشت سیاسی فلسطین توسط ساکنان آن، رژیم اسرائیل را در حالتی انفعالی قرار داده است. ایران به دلیل حمایت خود از جنبشهای مبارز و آزادی بخش حماس و جهاد اسلامی از سوی رژیم اسرائیل و حامی اصلی آن آمریکا متهم به حمایت از
تروریسم گردیده است.
لازم به ذکر است که بخش عمده روایات آخرالزمانی فلسطین به آخرین مرحله جنبش سفیانی (شکست وی و فتح قدس) میپردازند. ما نیز مطالب را با تاکید بر همین بخش آوردهایم.
به طور کلّی، جنبش سفیانی در سه مرحله انجام میشود:
نخست مرحله تثبیت سلطه وی در شش ماهه اوّل و استیلای وی بر
شام.
مرحله دوم: هجوم و پیکار او در
عراق و
حجاز.
مرحله سوم: بازگشت وی از توسعه طلبی در عراق و حجاز و روبهرو شدن با سپاه
حضرت مهدی (علیهالسّلام) جهت حفظ متصرّفات باقی ماندهاش از سرزمین شام و قدس که ما به شرح مرحله سوم، یعنی فتح قدس میپردازیم.
بر طبق روایات، حضرت مهدی (علیهالسّلام) در شروع نمودن نبرد درنگ میکند و مدّتی در حومه
دمشق میماند تا بزرگان و مؤمنان اهل شام؛ آنان که هنوز به وی نپیوستهاند، ملحق شوند. سپس حضرت از
سفیانی میخواهد که جهت گفتوگو شخصاً با آن بزرگوار ملاقات کند. وقتی یکدیگر را ملاقات میکنند، سفیانی تحت تاثیر شخصیت حضرت مهدی (علیهالسّلام) قرار میگیرد، با آن حضرت بیعت میکند و تصمیم میگیرد دست از جنگ بردارد و منطقه را تسلیم امام (علیهالسّلام) نماید. امّا نزدیکان و پشتیبانان سفیانی که از
قبیله بنی کلب هستند، وی را پس از سرزنش و نکوهش، از تصمیم خود منصرف میسازند.
به همین جهت برمیگردد و تقاضای فسخ پیمان میکند. امام نیز بیعت وی را فسخ میکند. آنگاه سفیانی لشکریان خود را برای جنگ با امام بسیج میکند. محورهای جنگ بزرگ از عکّا تا صور، از آنجا تا انطاکیه در ساحل دریا و از دمشق تا طبریه و تا داخل قدس گسترش مییابد
و سپاهیان سفیانی به بدترینشکل شکست میخورند و سفیانی نیز دستگیر میشود و چنانکه روایات میگویند وی را در کنار دریاچه طبریه یا در ناحیه ورودی قدس به قتل میرسانند.
بنا بر نقل روایات، امام مهدی (علیهالسّلام) نسخههای اصلی
تورات را از درون غاری در انطاکیه و کوهی در فلسطین و از دریاچه طبریه بیرون آورده، با استناد به آن یهودیان را محکوم نموده، نشانهها، علامتها و معجزات را برای آنان آشکار میسازد. برخی از یهودیان که بعد از نبرد آزادی قدس جان سالم به در بردهاند تسلیم آن بزرگوار شده و کسانی که تسلیم نمیشوند از کشورهای عربی اخراج میگردند.
پس از تسلیم یهودیان،
حضرت عیسی (علیهالسّلام) فرود میآید. در شماری از
روایات آمده است که محلّ فرود آمدن عیسی (علیهالسّلام) قدس خواهد بود.
علامه مجلسی در «
بحار الانوار» از
امام باقر (علیهالسّلام) روایت کرده که فرمودند: «پیش از
قیامت، عیسی به دنیا فرود میآید و هیچ کس از ملّت یهود و مسیحی نمیماند مگر آنکه قبل از مرگ به او
ایمان میآورد و آن حضرت پشت سر حضرت مهدی (علیهالسّلام)
نماز میگزارد».
•
فاطمه حمیدی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه، برگرفته از مقاله «فلسطین»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۱/۰۵/۲۷. • نرم افزار کتابخانه جامع حج، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.