فقه کودک
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اهمیّت هر علم، به موضوع آن بستگی دارد. موضوع
علم فقه، کردار و رفتار
مسلمانان از آغاز تا پایان زندگی است. در
حقیقت فقه، قوانین زندگی سالم و برتر
مادّی و معنوی و مقرّرات فردی و اجتماعی مسلمانان میباشد.
فقه شیعه از سابقهای بهقدمت ظهور
شریعت اسلام، برخوردار است و در این مدّت فقها در موضوعات مختلفِ آن
تحقیق نموده و نظریات خود را که برگرفته از
ادلّه اربعه، بهویژه
قرآن و
روایات است، در قالب کتاب، رساله، مقاله و
فتوا ارائه نمودهاند، لیکن نمیتوان پذیرفت
تحقیقات انجام شده کافی است، بلکه بهدلیل گستردگی دامنه فقه چه بسا در بعضی موضوعات که بسیار هم مورد نیاز بوده یا
تحقیقی صورت نگرفته و یااندک و بهطور ناقص انجام شده است.
از جمله موضوعات با اهمّیت، که ضرورت
تحقیق در آن غیرقابل انکار و مورد نیاز جامعه امروز میباشد،
تحقیق در
حقوق و احکام مربوط به اطفال است. چراکه آگاهی از
حقوق کودک، والدین اطفال و دیگر سرپرستان و مسئولان را در عمل به وظیفه خویش یاری خواهد نمود. رعایت این
حقوق در جامعه متمدّن و با فرهنگ، سبب تربیت و پرورش نونهالانی است که سازندگان واقعی فردای آن جامعه میباشند.
فقه در لغت به معنی فهم و
علم است.
به حسب اصطلاح فقها به عبارات مختلف تعریف شده که از میان آنها عبارت: «العلم بالاحکام الشرعیة العملیة من ادلته التفصیله؛ علم به
احکام شرعی عملی از ادلّه تفصیلی آنها» متداول و مشهور میباشد.
اهمیّت هر علم، به موضوع آن بستگی دارد. موضوع علم فقه، کردار و رفتار
مسلمانان از آغاز تا پایان زندگی است. در
حقیقت فقه، قوانین زندگی سالم و برتر
مادّی و معنوی و مقرّرات فردی و اجتماعی مسلمانان میباشد. بهعلاوه، در بردارندهی دستورالعملهایی برای کسب
سعادت در
عالم آخرت و رسیدن به نعمتهای بزرگ الهی است. به اعتراف بسیاری از صاحبنظران منصف، فقه اسلامی از مترقّیترین و کاملترین قوانین
حقوقی موجود در جوامع بشری است و عمل به آن میتواند بخش عظیمی از مشکلاتی را که در جهان امروز فراروی
انسان است، را برطرف سازد. بدینجهت است که
آیات و
روایات بسیاری، ضمن اشاره به اهمیت علم فقه، مسلمانان را به فراگیری و
تحقیق نسبت به آن ترغیب و تشویق مینماید.
در
قرآن کریم میخوانیم: شایسته نیست مؤمنان همگی (به سوی میدان
جهاد) کوچ کنند، چرا از هر گروهی جمعیتی برای فراگیری فقه و دانستن مسائل دینی به دیگر شهرها مسافرت نمیکنند؟ «وَ مَا کَانَ المُؤمِنُونَ لِیَنفِرُوا کافَّةً فَلَو لا نَفَرَ مِن کُلَِّ فِرقَةٍ مِّنهُم طَائِفَةٌ لِیتَفَقَّهُوا فِی الدَّینِ».
پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز فرموده است: اَفضَلُ العِبادَةِ الفِقهُ: آموزش مسائل فقهی از بهترین عبادات است.
همچنین فرموده است: اِذا اَرادَ اللهُ بِعَبدٍ خَیرًا، فَقَّهَهُ فِی الدَّینِ: آنگاه که
خداوند خیر بندهای را بخواهد، به او توفیق کسب دانش فقه و فهم مسائل دینی عطا میفرماید.
در این میان، فقه شیعه که میتوان آنرا فقه
اهلبیت (علیهمالسّلام) نامید، میراثی است ژرف و گرانقدر، عظیم و انسانساز، فقهی که ساختار، بنیاد و هدف آن، برپایی عدالت فردی و اجتماعی، به رهبری و ولایت پاکترین راهبران است.
مکتب فقهی شیعه را امتیازها و برجستگیهای فراوانی است، منبع علوم و معارف آن گسترهای وسیع دارد، بیش از دو
قرن گفتار و سیره امامان معصوم (علیهمالسّلام) رهنمودها و راهبردهای آنان در مقاطع گوناگون، و پاسخگویی به مسائل و حوادث نوپیدا در اعصار و امصار، متمایز و گاه متضاد، ذخیرهای سترگ و آموزههایی استوار و متقن را فرا راه بشر نهاد، تعالیمی که در هر دوره و جامعهای، راهبر و راهگشا است.
فقه شیعه از سابقهای به قدمت ظهور
شریعت اسلام، برخوردار است و در این مدّت بسیاری از فقها و صاحبنظران در موضوعات مختلفِ آن
تحقیق نموده و نظریات خود را که برگرفته از
ادلّه اربعه، بهویژه
قرآن و
روایات است، در قالب کتاب، رساله، مقاله و
فتوا ارائه نمودهاند، لیکن نمیتوان پذیرفت
تحقیقات انجام شده کافی است، بلکه بهدلیل گستردگی دامنه فقه چه بسا در بعضی موضوعات که بسیار هم مورد نیاز بوده، یا
تحقیقی صورت نگرفته و یااندک و بهطور ناقص انجام شده است، و با عنایت به اینکه فقه شیعه با زیرساخت اجتماعی و انسانیاش، و ویژگیهایی که در روش استنباط و حتّی منابع استنباط دارد، میتواند پاسخگوی نیازهای قانونی و
حقوقی جهان امروز باشد.
اگر معارف پاک و زلال
اهلبیت (علیهمالسّلام) و جمال دلربای فرهنگ و فقه شیعه بدون پیرایه، به مردم دنیا برسد، و نسبت به آن آگاهی پیدا کنند چنانکه خود فرمودهاند، مردم فوج فوج به آنان روی میآورند: «فَاِنَّ النّاسَ لَو عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنَا لاتَّبَعُونَا».
از جمله موضوعات با اهمّیت، که ضرورت
تحقیق در آن غیر قابل انکار و مورد نیاز جامعه امروز میباشد،
تحقیق در
حقوق و احکام مربوط به اطفال است؛ چرا که در ابواب مختلف فقه، برای کودک
حقوقی بیان شده و والدین و دیگر افراد جامعه ملزم به رعایت آن میباشند. شناسایی آنها و آگاهی دادن به والدین گامی مؤثر جهت
احقاق حقوق کودک خواهد بود. بهعبارت دیگر اولیای اطفال نسبت به فرزندان خود بهویژه در زمان طفولیت آنها، دارای مسئولیتی خطیر میباشند.
خداوند متعال در
قرآن خطاب به
مؤمنین میفرماید: «یَا اَیُّهَا الَّذِینَ امَنُوا قُو اَنفُسَکُم وَ اَهلِیکُم نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ...؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید، خود و اهل و عیال و فرزندان خویش را از آتشی که هیزم آن، انسانها و سنگها است، نگاه دارید».
نگهداری خویشتن از
عذاب الهی، به ترک معاصی و عدم تسلیم در برابر شهوات سرکش است و حفظ و نگهداری فرزندان و
خانواده، به
تعلیم و
تربیت و فراهم ساختن محیطی پاک و خالی از هرگونه آلودگی
تحقّق مییابد.
امام زین العابدین (علیهالسّلام)،
سعادت و
شقاوت فرزندان را با تربیت آنها مرتبط و والدین را در این خصوص دارای مسئولیت خطیر میداند و میفرماید: «وَ اَمَّا حَقُّ وَلَدِکَ فَتَعلَمُ اَنَّهُ مِنکَ وَ مُضَافٌ اِلَیکَ فِی عاجِلِ الدُّنیَا بِخَیرِهِ وَ شَرَّهِ وَ اَنَّکَ مَسئُولٌ عَمّا وَلَّیتَهُ مِن حُسنِ الاَدَبِ وَ الدَّلالَةِ عَلی رَبَّهِ».
بدون شک، آگاهی از
حقوق کودک، والدین اطفال و دیگر سرپرستان و مسئولان (مانند قیَّم، مربّی، معلّم) را در عمل به وظیفه خویش یاری خواهد نمود. از سوی دیگر، جامعه پیشرفته بر پایه سازندگی و بر اساسِ عدالت، آزادی و شناخت واقعی
حقوق انسان بنیان نهاده میشود و اوّلین عامل توفیق و توسعه در جامعه متمدّن و با فرهنگ، تربیت و پرورش نونهالانی است که سازندگان واقعی فردای آن جامعه میباشند، و بیتوجّهی بهسرنوشت و
حقوق آنان، میتواند آینده جامعه را با خطراتی جدّی روبرو سازد.
بسیاری از کودکان جامعهی امروز از مزایای زندگی
مادّی برخوردارند، امّا طیف عظیمی از سرپرستان همین کودکان، در جهت تربیت دینی آنان، بهوظیفه خود آنگونه که بایسته و شایسته است، عمل نمیکنند. این دسته از کودکان از گام نهادن در راه سعادت که اساس آن بر پایهی دین و دینداری بنا نهاده شده، محروم میباشند، و در
حقیقت بزرگترین حق معنوی آنان تضییع میگردد. اما برخی از کودکان که
حقوق مادّی و معنوی آنان، هر دو نادیده گرفته میشود. در جامعه امروز کم نیستند و گرانبهاترین اوقات خود را تلف مینمایند و وسیلهای برای سرگرمی ندارند. و نیز اطفالی که بهشکلهای مختلف توسط والدین خود و دیگر بزرگسالان، مورد انواع آزارهای جسمی و چهبسا سوء استفاده جنسی قرار میگیرند و چون قادر به دفاع از خود نیستند، همواره
حقوق مسلّم آنان در برخورداری از امنیت، رفاه، آموزش رایگان، تربیت دینی و بسیاری از موارد دیگر بهراحتی نادیده گرفته میشود.
به گفته بعضی از
محقّقین، در سالهای پیش، ارتباط اطفال با مواد مخدّر موضوع مهمی محسوب نمیشد، همچنانکه این موضوع در کنوانسیونها و اعلامیههای آن زمان منعکس نشده بود، امّا امروزه نرخ بالای استفاده غیر مجاز از مواد مخدّر توسط اطفال، زنگ خطر جهانی است که از یکسو، تربیت و بالندگی اطفال و همچنین رفاه و سعادت آنان را بهمخاطره میافکند، و از سوی دیگر، اقتصاد ملّی و نظم اجتماعی را تهدید میکند.
متاسفانه در جوامع امروزی به علّت سقوط
اخلاق، بهویژه در جوامعی که دارای پیشرفت صنعتی میباشند با استفاده از ناتوانی، ضعف، بیاطلاعی، و گاهی نیاز اطفال، گروهی از آنان را به جرائم جنسی وادار ساختهاند و عدهای فاسد، خواستهها و لذّتهای کثیف خود را با بهرهکشی جنسی از اطفال، برآورده میسازند و موجب هتک حرمت فردی و اجتماعی آنها میشوند. اگرچه دستیابی به آمار دقیق در این زمینه دشوار است، زیرا سوء استفاده از کودکان اقدامی مخفیانه است که در آن، کودکان اغلب از طریق شبکههای زیر زمینی قاچاقچیان، ردّ و بدل میشوند، با این وجود تخمین زده میشود که تقریباً یک میلیون کودک که غالباً دخترند، هر سال به این تجارت چند میلیارد دلاری کشانده میشوند.
در عصر حاضر در سرتاسر جهان، میلیونها کودک بر اثر عواملی چون فقر، بیماری، جنگ، خشونت، تبعیض نژادی، استثمار، بیسوادی، عدم احساس مسئولیت و غفلت والدین نسبت بهتربیت صحیح اخلاقی، دینی و اسلامی آنها، از
حقوق مختلف و مسلّم خویش محروم ماندهاند.
چگونه بشر میتواند ادّعای
تمدّن و عدالتخواهی داشته باشد، در حالی که زیباترین و معصومترین مخلوق عالم رها میگردد، آزار و اذیت میشود، دزدیده و فروخته میشود و مورد بهرهکشیهای غیرانسانی قرار میگیرد؟! باندهای مافیای تجارتِ کودکان، بعضی از مواقع بدون هیچ مانعی به فعالیت مجرمانه خود ادامه میدهند ... با وجود این، اطفالی که حتّی سر شکایت هم ندارند، به اشکی آرام میگیرند و به ناپناهی پناه مییابند، در این موقعیت چه باید کرد؟ آیا ما بزرگسالان (هر کس به سهم خود) در مقابل کودکان مسئولیت نداریم؟
بیگمان نمیتوان دست روی دست گذاشت و شاهد تضییع
حقوق کودکان، و تماشاگر جدایی فوج فوج جوانان و نوجوانان مسلمان از فرهنگ خود شد و تنها با نگاشتن چند کتاب تخصّصی برای گروه خاص و در سطح فهم آنان، کار را تمام شده تلقّی کرد، و از کنار گروه عظیمی که تشنه دانایی و فهم دقیق مسائل و برنامهریزی روشن برای زندگی خود و تربیت فرزندانشان میباشند، گذشت، و نیازهای آنان را نادیده انگاشت تا راهزنانِ دین و فرهنگ، آنان را از راه به در برند و زمانی سر از لاک خود در آورند که بیغوله بانان، بر همهجا دستانداخته و دیگر کار تمام شده باشد.
امروز، هم دنیا میخواهد بفهمد که ما چه میگوییم، و هم مسلمانان که در جای جای دارالاسلام زندگی میکنند، میخواهند وظایف خود، بهویژه مسئولیت خویش در قبال فرزندان و
حقوق آنها را بدانند. و از طرفی، آموزههای شریعت و دانش فقه گسترده و عمیق است، نه ما، که اگر دهها گروه بسان ما دست بهکار شوند، نمیتوانند تمامی مسائل آنرا چنانکه باید، بکاوند و حقمطلب را اداء کنند. بنابراین، نیاز مردم و جامعه میطلبد که در موضوعات مختلف فقه از جمله کودکان،
تحقیقِ جامع و گسترده و روزآمد صورت پذیرد.
انصاری، قدرتالله، احکام و حقوق کودکان در اسلام، ج۱، ص۲۱-۲۷، برگرفته از بخش «اهمیت فقه و جایگاه فقها»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۵/۱۷.