غَیْب (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
غَيْب (به فتح غین) از
واژگان نهج البلاغه به معنای نهان و نهفته است.
این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه بهکار رفته است، مانند:
غَيَابَة (به فتح غین) به معنای
چاه که جمع آن
غیابات است.
غُيَّب (به ضم غین) و
غُيَّاب (به ضم غین) جمع
غَائِب (به فتح غین) به معنای غایب و خبر دادن از آنچه در آينده روى خواهد داد.
غَيْب به معنای نهان و نهفته است. هر آنچه از دیده یا از علم نهان است.
«
اَلغَیب: ما غابَ عَنک.»
برخی از مواردی که در «نهجالبلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
امام علی (علیهالسلام) درباره تعریف
بنی تمیم به
عبدالله بن عباس مینویسد:
«وَ إِنَّ بَني تَميم لَمْ يَغِبْ لَهُمْ نَجْمٌ إِلاّ طَلَعَ لَهُمْ آخَرُ.» «بنی تمیم آنهایند که ستارهای از آنها غائب نشده و غروب نکرده مگر آنکه ستاره دیگری طلوع کرده است.»
غَيَابَة به معنای
چاه،
قعر و مانند آن، جمع آن
غَيَابَات است.
«غَياباتُ الْغُيوبِ.» «قعرهای غیوب.»
غُيَّب جمع
غَائِب است در رابطه با
غصب خلافت به
ابی بکر فرموده است:
| | |
فَإِنْ كُنْتَ بِالشُّورَى مَلَكْتَ أُمُورَهُمْ فَكَيْفَ بِهذَا وَالْمُشِيرُونَ غُيَّبُ؟ | | |
وَ إِنْ كنْتَ بِالْقُرْبَى حَجَجْتَ خَصِيمَهُمْ فَغَيْرُكَ أَوْلَى بِالنَّبِيِّ وَ أَقْرَبُ | | |
| | |
«اگر با شورا و
مشورت خلافت را به دست آوردهای این چطور میشود با آنکه اهل شوری (از جمله من) در آن شوری غائب بودند، و اگر با قرابت
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) حجّت آورده و خود را به خلافت اهل دانسته، دیگری (یعنی من) به
پیامبر از تو نزدیکتر و سزاواتر است.»
معنی اشعار در
گذشت.
مُغِيب مصدر میمی است که راجع به حق امام فرماید:
«وَ أَمّا حَقّي عَلَيْكُمْ: فَالوَفاءُ بِالبَيْعَةِ، وَ النَّصيحَةُ في الْمَشْهَدِ وَ الْمَغيبِ، وَ الاِْجابَةُ حينَ أَدْعوكُمْ، وَ الطّاعَةُ حينَ آمُرُكُمْ.» «و امّا حقّ من بر شما اين است كه در
بیعت خويش با من وفادار باشيد و در آشكار و نهان خيرخواهى را از دست ندهيد. هر وقت شما را بخوانم اجابت نماييد و هر گاه فرمان دادم
اطاعت كنيد.»
غُيّاب جمع غَائِب:
«أَشُهُودٌ كَغُيّاب.» «مگر شما حاضران، غايبيد.»
«لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْب، وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْم، وَ إِنَّمَا عِلْمُ الْغَيْبِ عِلْمُ السَّاعَةِ»«آنچه آن حضرت از جریانهای غیبی خبر داده
علم غیب نبوده، بلکه علمی بوده که از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به
ارث برده بود.»
مواردی از این مادّه در «نهجالبلاغه» آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «غیب»، ج۲، ص۷۹۵.