غَنِیُّ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
غَنِیُّ:(إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنيُّ الْحَميدُ) «غَنِیُّ» به معناى بىنياز است و از اسماء الحسنى به شمار مىرود.
در
سوره لقمان آيات ۲۵ تا ۳۰ (در شش آيه) ده
صفت از اوصاف
پروردگار بيان شده است كه در
حقیقت ده صفت عمده يا ده
اسم از
اسماء الحسنی را بيان مىكند و آنها عبارتند از:
غنی،
حمید،
عزیز،
حکیم،
سمیع،
بصیر،
خبیر،
حق،
علیّ و
کبیر. بنابر اين كسى كه چنين است از همه چيز بىنياز و شايسته هرگونه ستايش است.
به موردی از کاربرد «
غَنِیُّ» در
قرآن، اشاره میشود:
(لِلَّهِ ما في السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنيُّ الْحَميدُ) «آنچه در آسمانها و
زمین است فقط از آن خداست، به
یقین خداوند بىنياز و ستوده است.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرمایند:
(لِلَّهِ ما في السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنيُّ الْحَميدُ) چون اعترافشان به
خالق بودن
خدای سبحان مستلزم اثبات يگانگى او در
ربوبیت و
الوهیت بود، زيرا تدبير و تصرف در دست اوست، و اعتراف به خالق بودن او كافى در استلزام مذكور بود لذا در تماميت
حجت به همان مقدار اكتفاء نمود، و
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) را مامور به
حمد نمود و
قوم را به خاطر غفلتشان جاهل خواند. آنگاه در آيه مورد بحث براى بار دوم از طريق انحصار
ملک حقيقى در خدا، احتجاج كرد بر وحدانيت او، چون او
غنى مطلق، و محمود مطلق است. بيان اين احتجاج اين است كه خداى تعالى مبدأ تمامى خلائق، و دهنده تمامى كمالات است، پس خود او بايد داراى هر چيز باشد كه موجودات محتاج به آنند، پس او
غنى على الاطلاق است، چون اگر از جهتى
غنى و از جهتى ديگر محتاج باشد، نمىتواند از آن جهت، دهنده كمال باشد و اين
خلف فرض است، زيرا گفتيم كه او دهنده هر كمال است.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «غنی»، ج۳، ص ۳۶۷.