عِوَج (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عِوَج:(وَ يَبْغُونَها عِوَجاً) «عَوَج» (بر وزن كرج) به معناى كجى حسى است، ولى
«عِوَج» (بر وزن پدر) به كجىهايى گفته مىشود كه با فكر، درک مىشود.
ولى ظاهراً پارهاى از آيات قرآن مانند آيه ۱۰۷
سوره طه با اين تفصيل سازگار نيست (دقت كنيد)، و با توجّه به اين كه
«عِوَج» در آيه ۲۸
سوره زمر به صورت نكره در سياق نفى واقع شده و عموم را مىرساند، هر نوع انحراف و كژى را از
قرآن نفى مىكند.
ترجمه و تفاسیر آیات مرتبط با عِوَج:
(الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَ يَبْغُونَهَا عِوَجًا وَ هُم بِالآخِرَةِ كَافِرُونَ) (همان كسانى كه مردم را از راه
خدا باز مىدارند، و با القاى شبهات مىخواهند آن را كج و معوج نشان دهند؛ و آنها سراى ديگر را انكار مىكنند.»)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
ظالمین عبارتند از كفار و منكرين آخرت و معاندين حق كه همواره راه خدا را ناهموار و منحرف مىخواهند، و ديگران را نيز از سلوک آن بازداشته منصرف مىسازند. و اين وصف شامل منكرين صانع و بىدينان هم مىشود، براى اينكه خداى سبحان در كتاب مجيدش مكرر فرموده كه دين او و راهى كه بندگان را به آن هدايت مىكند همان راه انسانيتى است كه فطرت خود
انسان به آن دعوت مىكند، و جز آن دين و راهى نيست.
پس راهى كه انسان در زندگى خود مىپيمايد همانا راه خدا و دين الهى است، ليكن اگر آن را مطابق آنچه فطرت به سوى آن دعوت مىكند و سعادتش نيز در آن است سلوک كرد همان صراط مستقيم و اسلام است، كه راه راست و دين پسنديده خدا مىباشد و اگر آن را مطابق فطرت سلوک نكرد خواه در خلال آن ايمانى به خدا و عبادت معبودى باشد، مانند دينهاى باطل، خواه خضوع و عبادتى در آن نباشد، مانند ماديت، در هر حال همان راه خدا است كه كج گرفته شده و اسلامى است كه تحريف شده و نعمت خدا كه كفران شده است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَ يَبْغُونَهَا عِوَجًا وَ هُم بِالآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ) (همانها كه مردم را از راه خدا باز مىدارند؛ و با القاى شبهات آن را كج و معوج نشان مىدهند؛ و به سراى
آخرت کافرند.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید:
ظالمان كسانى هستند كه اذعان و اعتقادى به روز حساب ندارند تا براى آن روز عمل كنند، قهرا هر چه مىكنند منحصرا براى دنيا مىكنند، و از راههاى زندگى هر راهى كه به منافع مادى آنها منتهى شود پيش مىگيرند و بس. و اين سنت اجتماعى آنان است، و در اين سنت هيچ اعتنايى نمىشود به اينكه خدا از بندگانش دين حق و كيش فطرت را خواسته. پس اين ستمكاران چه اينكه معتقد به صانعى باشند ولى دين فطرت را كه همان
اسلام است رها كرده به سنت تحريف شده و منحرف كنندهاى گرويده باشند، و چه اينكه اصلا به صانعى معتقد نباشند و از آنهايى باشند كه مىگويند جز اين زندگى دنيا زندگانى ديگرى نيست و ما را جز روزگار كسى نمىميراند در هر حال ستمكار و مفترى بر خدا هستند و به خدا دروغ بستهاند.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(لَا تَرَى فِيهَا عِوَجًا وَ لَا أَمْتًا) (كه در آن، هيچ پستى و بلندى نمىبينى.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: بعضى گفتهاند: عوج به معناى زمينهاى پست، و امت زمينهاى بلند است و خطاب آن به
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) است و مراد اين است كه هر كس كه استعداد بينايى دارد، پستى و بلندى در آن نمىبيند و معنايش اين است كه هيچ بينندهاى نقطه پستى مانند دره و نقطه بلندى مانند تل و كوه نمىبيند.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(قُرآنًا عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ) (
قرآنی است فصيح و خالى از هرگونه كجى و نادرستى، شايد آنان پرهيزگارى پيشه كنند.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: كلمه عوج به معناى انحراف و انعطاف است، و دو كلمه قرآنا و عربيا منصوب به مدح است، يعنى فعل امدح- مدح مىكنم و يا اخص- اختصاص مىدهم و امثال آن در تقدير است و يا حالى است متكى بر وصف.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، بر گرفته از مقاله «عِوَج»، ص۳۸۹.