عَجَب (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عَجَب (به فتح عین و جیم) از
واژگان قرآن کریم به معنای شگفت و تعجب است.
آن حالتی است که از بزرگ شمردن یا انکار چیزی بر شخص عارض میشود.
عجاب یک بار در
قرآن کریم آمده است.
مشتقات
عَجَب که در
آیات قرآن آمده عبارتند از:
عَجِبْتَ (به فتح عین، کسر جیم و سکون باء ) به معنای تعجب کردی؛
عَجِبُوا (به فتح عین و کسر جیم) به معنای تعجب کردند؛
اَعْجَبَ (به فتح الف، سکون عین و فتح جیم ) به معنای تعجب و شادی آورد؛
عُجابٌ (به ضم عین) به معنای بسیار شگفتآور؛
عَجِیبٌ (به فتح عین) به معنای تعجبآور؛
عَجَباً (به فتح عین و جیم) به معنای عجیب است.
عَجَب به معنای شگفت است.
آن حالتی است که از بزرگ شمردن یا انکار چیزی بر شخص عارض میشود.
راغب اصفهانی گفته است: حالتی است که از
جهل نسبت به علت شیء عارض میشود.
بعضی حکما گفتهاند: تعجّب آن است که علتش غیر معلوم باشد و لذا گفته شده که تعجّب بر
خداوند صحیح نیست، زیرا او
علّام غیوب است.
به مواردی از
عَجَب که در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(بَلْ عَجِبْتَ وَ یَسْخَرُونَ)
«بلکه تو از انکار آنها تعجّب کردی و آنها از روی بیاعتنایی یا عدم علم، تو را
مسخره میکنند.»
(وَ عَجِبُوا اَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ)
(آنها تعجب كردند كه پيامبر انذار كنندهاى از ميان خودشان به سویشان آمد.)
اعجاب به معنای به تعجّب آوردن که گاهی توام با سرور باشد.
(کَمَثَلِ غَیْثٍ اَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَباتُهُ)
(مانند بارانی که روییدنی یا رویاندن آن زارعان را به تعجّب و شادی آورد.)
«اَعْجَبَ الشیءُ فلاناً: اذا عجب منه و سرّ.» به عقیده راغب اصفهانی استعمال آن در سرور به طور
استعاره است.
ممکن است در این اعجاب شادی هم منظور باشد و منظور در آیه شادی زارعان جهت روییدنیها است.
(وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکٍ وَ لَوْ اَعْجَبَکُمْ)
(زيرا غلام باايمان، از مرد آزاد بت پرست، بهتر است؛ هر چند
ثروت يا موقعيّت او، توجه شما را به خود جلب كند.)
مراد عجب توام با خوشایندی است.
عُجاب به معنای بسیار شگفتآور است.
(اَ جَعَلَ الْآلِهَةَ اِلهاً واحِداً اِنَّ هذا لَشَیْءٌ عُجابٌ)
«آیا معبودان را یک معبود میداند، این چیز بس شگفتآور است.»
در
مجمع البیان فرموده: عجّاب با تشدید، تعجّبآور خارج از حدّ است، گویند:
«شیء عجیب ثمّ عجاب (با تخفیف) ثمّ عجّاب.» در
قاموس المحیط و
اقرب الموارد آمده است:
«الْعُجَابُ مَا جَاوَزَ حَدَّ الْعَجَبِ.» ولی
جوهری عجیب و عجاب را یکی شمرده است.
عَجیب به معنای تعجّبآور است.
(اَ اَلِدُ وَ اَنَا عَجُوزٌ وَ هذا بَعْلِی شَیْخاً اِنَّ هذا لَشَیْءٌ عَجِیبٌ)
(گفت: «آيا من فرزند مىآورم در حالى كه پيرزنم و اين شوهرم پيرمردى است؟ اين راستى چيز عجيبى است.)
(فَقالَ الْکافِرُونَ هذا شَیْءٌ عَجِیبٌ)
(و كافران گفتند: اين چيز شگفتآورى است.)
راغب اصفهانی گوید: به چیزی که نظیر آن معروف نیست، عجیب گویند.
این سخن در آیه اول
(اِنَّ هذا لَشَیْءٌ عَجِیبٌ)
کاملا صادق است.
(اِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً)
(گفتهاند: ما قرآن عجيبى شنيدهايم.)
عجب در آیه
مصدر به معنی عجیبگویی است. مراد
جنّ آن است که قرآن عجیبی است و نظیرش معهود نمیباشد.
(اَمْ حَسِبْتَ اَنَّ اَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً)
(آيا گمان كردى
اصحاب کهف و
رقیم از آيات شگفتانگيز ما بودند.)
عجب در آیات فوق به معنی عجیب است.
(وَ اتَّخَذَ سَبِیلَهُ فِی الْبَحْرِ عَجَباً)
(ماهى به طرز شگفتآورى راه خود را در دريا پيش گرفت.)
چون مصدر است لذا در آیه اول جمع نیامده است؛ چنانکه در «سمع» گفتهایم.
شاید در معنی «ذات عجب» باشد.
عجاب یک بار در قرآن کریم آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «عجب»، ج۴، ص۲۹۲-۲۹۳.