عهدنامه مالک اشتر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از برگهای زرّین و ارزشمند دوران حکومت
امام علی (علیهالسّلام) نامهای است که حضرت هنگام اعطای فرمانروایی
مصر به
مالک اشتر در قالب عهدنامهای به وی مینویسد. این نامه طولانیترین و پرمحتواترین نامههای
نهجالبلاغه است که
آیین کشورداری را از تمام جهات بررسی کرده و اصولی پایدار که هرگز کهنه نمیشود در آن ترسیم شده است.
در جای جای دوران
حکومت امام علی (علیهالسّلام) اوراق زرّینی یافت میشود که اگر زمامداران
حکومت اسلامی بخواهند به آن عمل کنند میتوانند راه صلاح و
سعادت خود و
جامعه را به دست آورند، بدون اینکه به روشهای حکومتی غرب نیاز پیدا کنند.
یکی از برگهای زرّین و ارزشمند دوران حکومت امام علی (علیهالسّلام) نامهای است که حضرت هنگام اعطای فرمانروایی
مصر به
مالک اشتر در قالب عهدنامهای به وی مینویسد. این عهدنامه که بهترین
آیین و دستورالعمل برای حاکمان حکومت اسلامی در همه اعصار است، در قرون متمادی مورد اهتمام دانشمندان و
علما قرار گرفته، به گونهای که به شرح و ترجمه آن پرداختهاند. عهدنامه مالک اشتر به طرق مختلف در منابع
شیعه به صورت مستقل و غیرمستقل نقل شده است. همچنین ترجمههای مختلفی از آن منتشر گردیده که از آن میان وجود دهها ترجمه فارسی قابل توجه است، چنانکه ترجمه آن به زبانهای ترکی، فرانسوی و انگلیسی قابل توجه است.
به دلیل اهمیت آن، برخی از شاعران هم در این راه دریغ نکرده و عهدنامه را به
نظم در آوردهاند. مهمتر آنکه شرحهای ارزشمندی به زبانهای فارسی و عربی بر عهدنامه نگاشته شده است. با عنایت به این نکات، کتابنامه حاضر در سه بخش زیر تهیه و ارائه میشود:
الف) نسخههای متن عهدنامه؛
ب) ترجمههای عهدنامه؛
ج) شرحها و تفسیرهای عهدنامه.
در تهیه این مقاله از فهرست نسخههای خطی مجلس شورای اسلامی،
کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی و دانشگاه تهران و کتابهای
الذریعه، فهرست کتابهای چاپی مربوط و تحقیق آقای محمدتقی دانش پژوه بر عهدنامه مالک اشتر بهره گرفته شده که امید است مورد قبول حق و برای پژوهشگران مفید واقع گردد.
نسخههای متن عهدنامه بدین شرح هست:
المجاشعی التمیمی الحنظلی،
ابی القاسم الاصبغ بن نباته، عهد امیرالمؤمنین الی مالک الاشتر النخعی حین ولّاه المصر. نقل شده ازآغابزرگ تهرانی.
ابن عتبة بن وقاص،
هشام، عهدنامه امیرالمؤمنین، دیر حزقیل، ۴۰ ه ق.
نویسنده یادآوری کرده است که این نسخه در محضر امام (علیهالسّلام) در
دیر حزقیل نزدیک
کوفه نگارش یافته و در ۱۹ صفحه در
تهران، سال ۱۳۲۷ به وسیله سردار اسعد به چاپ رسیده است. شایان ذکر است که یادآوری نشده آیا این همان عهدنامه مالک است یا خیر؟
کاتب، محمد، عهدنامه امام علی (علیهالسّلام) مالک اشتر، ۸۵۸ ه.ق.
یادآوری میگردد که این نسخه اکنون در کتابخانه «
سلطان بایزید» موجود است و با نامه موجود در
نهجالبلاغه اندکی تفاوت دارد.
یاقوت المستعصمی، عهدنامه امیرالمؤمنین الی مالک الاشتر، ۶۸۰ ه.ق.
این نسخه در کتابخانه «
الخدیویه»
مصر نگهداری میشود.
سیدرضی، نهج البلاغه، نامه ۵۳، ۴۰۰ ه. ق.
نعمان مغربی،
قاضی ابوحنیفه،
دعائم الاسلام فی ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام عن اهل بیت رسول الله، قرن ۴ ه. ق.
عامری نیشابوری، ابوالحسن محمد بن ابی ذر یوسف،
السعادة و الاسعاد، قرن ۴ ه. ق.
این نسخه با دو نسخه پیشیناندکی تفاوت دارد. مرحوم مینوی آن را چاپ کرده است.
عبشمی قرشی، علی بن محمد بن الولید الانف.
دامغ الباطل و حتف المناطل، قرن ۷ ه. ق.
ابن شعبه حرانی، ابومحمدحسن،
تحف العقول فی ما جاء من الحکم و المواعظ عن آل الرسول، قرن ۴ ه. ق.
محمدباقر مجلسی،
بحارالانوار، ج۳۳، ص۵۹۹ به بعد.
علامه مجلسی عهدنامه را از روی نسخه تحف العقول نقل کرده است.
ابن حمدون کافی الکفاة بغدادی، ابوالمعالی بهاء الدین،
التذکرة الحمدونیه فی السیاسة و الادب الملکیه.
نویری، شهاب الدین ابوالعباس احمد،
نهایة الارب فی فنون الادب، عهد اشتر، ص۱۹،
قلقشندی، احمد بن علی، مآثر الاناقه
فی معالم الخلافة،
این نسخه از روی نسخه تذکره حمدونیه نقل شده است.
ترجمههای عهدنامه بدین شرح است:
ابن فاضل مشهدی، محمدجعفر، ترجمه عهدنامه مالک اشتر، ۱۱۰۶ ه. ق.
ابن اسماعیل خاتون آبادی، سیدمحمدباقر، ترجمه عهد اشتر.
مروزی، محمدصادق، ترجمه عهد اشتر.
ترجمه عهد اشتر.
بدایع نگار، ابراهیم، ترجمه عهدنامه مالک اشتر، ۱۲۳۷ ه.ق.
این ترجمه در ضمن کتاب «
مخزن الاشیا» به چاپ رسیده است.
نواب تهرانی، محمدابراهیم بن محمدمهدی و ابراهیم بدایع نگار، ترجمه عهدنامه مالک اشتر، چاپ سنگی، ۱۳۷۳ ه.ق.
این ترجمه به صورت ضمیمه کتاب «
المآثر و الآثار» چاپ شده است.
ابن عبدالرحیم بردسیری، میرزا آقاخان عبدالحسین، ترجمه عهدنامه مالک اشتر، چاپ سنگی، تهران، ۱۳۲۱ ه. ش.
ابن عبدالرحیم بردسیری، میرزا آقاخان عبدالحسین، دستور حکومت، تهران، ۱۳۲۱ ه.ق.
ابن حسین بیرجندی، شیخ محمدهادی، ترجمه عهدنامه مالک اشتر، تهران، مؤسسه خاور، نقل شده از: خانبابا مشار، همان.
فقیهی، علی اصغر، عهدنامه مالک اشتر، قم، ۱۳۴۱.
برشیخ علی خان، علیرضا، ترجمه عهدنامه مالک اشتر، قرن ۱۲ ه.ق.
احتمال داده شده، نگارنده علیرضا تجلی فرزند کمال الدین حسینی شیرازی اردکانی باشد.
مجلسی، محمدباقر، ترجمه عهدنامه مالک اشتر.
ترجمه عهد علی به اشتر.
شیرازی، وقار، ترجمه عهد اشتر (ترجمه منظوم).
تونی، عبدالواسع، ترجمه لفظی عهدنامه مالک اشتر، قرن ۱۲ ه.ق.
ابن محمد فاضل، محمدکاظم، ترجمه عهد اشتر، ۱۱۰۷ ه.ق.
ابن احمد بن سمیع یزدی، محمدحسین، تحفة الوالی، ۱۲۲۷ ه.ق.
ابن میرزا احمد، علی، بیعة الافاخیم، ۱۲۳۵ ه.ق.
ابن مهدی بهشتی، محمد، ترجمه عهد اشتر، ۱۲۶۴ ه.ق.
ابن علی حسینی، صادق «فاضل کاشانی»، ترجمه عهد اشتر، ۱۲۷۳ ه.ق.
ناظم مشهدی، محمد، ترجمه عهد اشتر.
ابن علی نقی همدانی، میرزا محمد حسین، هدایات الحسام
فی عجایب الهدایات للحکام، ۱۳۰۸ ه.ق.
قاینی بیرجندی، محمدهادی، ترجمه عهد اشتر، ۱۳۳۳ ه.ق.
حسینی، میرزا جهانگیرخان، ترجمه عهد اشتر.
واعظ تهرانی همت آبادی، شیخ محمدعلی، دستور حکومت، نقل شده از: آغابزرگ تهرانی، همان، ج۸، این ترجمه در پایان مقاله «
فی الفکر» اثر دیگر این مترجم آورده شده است.
ادیب کرمانی، شیخ احمد، ترجمه عهدنامه اشتر.
فروغی «ذکاء الملک»، میرزا محمدحسین خان، دستور حکومت، تهران، ۱۳۲۱، ه.ق.
علوی آوی، حسین، فرمان مالک اشتر، با دیباچه محمدتقی دانش پژوه، چاپ اول: تهران، بنیاد نهج البلاغه، ۱۳۵۹.
جلال الدین، محمد، ترجمه عهد اشتر «ترجمه منظوم به زبان ترکی»، استانبول، ۱۳۰۴ ه.ق.
سیدباقر، ترجمه عهد اشتر «به زبان انگلیسی»، نقل شده از: دانش پژوه، محمدتقی، همان. این ترجمه از روی ترجمه مرحوم فروغی انجام گرفته و چاپ شده است.
سرهنگ صادق، ترجمه عهد اشتر، «به زبان فرانسوی»، نقل شده از: همان. این ترجمه نیز از روی ترجمه مرحوم فروغی انجام گرفته و چاپ شده است.
شرحها و تفسیرهای عهدنامه بدین شرح است:
فاضل لنکرانی، محمد، آیین کشورداری از دیدگاه علی (علیهالسّلام)، تنظیم از حسین کریمی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۳.
صابری، کیومرث، برداشتی از فرمان علی (علیهالسّلام) به مالک، تهران، انتشارات عزیزی، ۱۳۵۷.
جعفری، محمدتقی، حکمت اصول سیاسی اسلام ، ترجمه و تفسیر فرمان امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) به مالک اشتر، تهران، بنیاد نهج البلاغه.
گروه ترجمه بنیاد نهج البلاغه، حکومت و مردم داری در نهج البلاغه، برداشتی نو از فرمانهای علی (علیهالسّلام) به مالک اشتر، چاپ هشتم: تهران، بنیاد نهج البلاغه، ۱۳۷۹.
واعظ همدانی کوثر، میرزا محمد، شرح عهدنامه مالک اشتر، با اهتمام سیدمحمود کتابچی، تهران، چاپخانه حیدری، بی تا.
ریاضی. م، عهدنامه امام علی (علیهالسّلام) به مالک اشتر، تهران، پیام آزادی، ۱۳۷۶.
قوچانی، محمود، فرمان حکومتی پیرامون مدیریت، شرح عهدنامه امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام)، تهران، مرکز آموزش مدیریت دولتی، ۱۳۷۴.
دانش پژوه، محمد تقی، دیباچه بر کتاب فرمان مالک اشتر، ترجمه حسین علوی آوی، چاپ اول: تهران، بنیاد نهج البلاغه، ۱۳۵۹.
فرمان همایونی امام علی بن ابی طالب (علیهالسّلام) به
امام حسن و مالک اشتر، تهران، سعدی، ۱۳۵۴.
محمدی تاکندی، علی، نامهای روح افزا، برداشتهایی از عهدنامه علی (علیهالسّلام) به مالک اشتر، ج۱، تهران، آفرینه، ۱۳.
محمدی تاکندی، علی و رضا شیخ محمدی، نامهای روح افزا، برداشتهایی از عهدنامه علی (علیهالسّلام) به مالک اشتر، دفتر دوم، تهران، ۱۳۷۸.
ابن محمد فاضل مشهدی، محمدکاظم، نظامنامه حکومت، شرح و تفسیر عهدنامه امیر مؤمنان (علیهالسّلام)، تحقیق و تصحیح از مهدی انصاری، قم، انتشارات انصاریان، ۱۳۷۳.
روغنی قزوینی، محمدصالح، شرح فارسی بر عهد اشتر.
ابن محمد بحرانی شیرازی، سید ماجد، تحفه سلیمانیه، قرن ۱۱ ه.ق.
شریف، ابوالحسن، نصایح
الملوک و آداب
السلوک، قرن ۱۲ ه.ق.
مروزی، میرزا محمدصادق، شرح عهد اشتر، قرن ۱۳ ه.ق.
وقار شیرازی، میرزا احمد، رموز الامارة، قرن ۱۳ ه.ق.
ابن سلیمان تنکابنی، میرزا محمد، شرح عهد اشتر، قرن ۱۳ ه.ق.
نوری، محمد بن عبدالله، هدایة
السلوک و هدیة
الملوک، قرن ۱۳ ه.ق.
عقیلی، شیخ احمد، دستور حکومت، دیباچه از محمدحسین خان فروغی، ۱۳۲۱ ه.ش.
طباطبایی، سیدنظام میرزا رفیع الدین، آداب
الملوک، ۱۳۲۰ ه.ش.
موسوی قزوینی، سید میرزا حسن، شرح عهد اشتر (منظوم).
ابن اسماعیل کجوری، شیخ محمد، اساس السیاسة
فی تاسیس الریاسه، قرن ۱۴ ه.ق.
فاضل آملی، جواد، فرمان مبارک.
الفکیکی المحامی، توفیق، الراعی و الرعیة (المثل الاعلی) للحکم الدیمقراطی
فی الاسلام شرح عهد الامام علی (علیهالسّلام)، چاپ سوم: مؤسسة نهجالبلاغه، ۱۴۰۲ ه.ق.
ناصری، محمدباقر، مع الامام علی
فی عهده لمالک الاشتر، چاپ دوم: بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۰ ه.ق.
عبده، محمد، مقتبس السیاسة و سیاق الریاسة، قاهره، ۱۳۱۷ ه.ق. (ترجمه فارسی آن به نام دستور حکومت در سال ۱۹۰۳ چاپ شده است).
شهرستانی، سید هبة الدین، رساله
فی سند عهد علی الی مالک الاشتر و شرح متنه.
همدانی، حسین، هدیة الحسام لهدایة الحکام.
نوری حاتم، النظام السیاسی
فی عهد الامام لمالک الاشتر، بیروت، مؤسسة المرتضی العالمیه.
فضل الله، السید عبدالحسین، نظریة الحکم و الاداره
فی عهد الامام علی (علیهالسّلام) لِلْاشتر، بیروت، دارالتعارف.
نگاههای متفاوت به عهدنامه مالک اشتر بدین شرح است:
برای پی بردن به اهمّیّت این عهدنامه پیش از آنکه محتوای آن در یک نگاه بررسی شود توجّه به نکات زیر لازم است:
این نامه طولانیترین و پرمحتواترین نامههای نهجالبلاغه است که آیین کشورداری را از تمام جهات بررسی کرده و اصولی پایدار که هرگز کهنه نمیشود در آن ترسیم شده است.
قابل توجّه اینکه
ابن ابی الحدید در ذیل خطبه کوتاه ۶۸ (در شرح خود خطبه ۶۷) از ابراهیم ثقفی نویسنده الغارات نامهای نسبتاً مفصل و طولانی نقل میکند که علی (علیهالسّلام) به عنوان برنامهای اخلاقی جهت تهذیب نفوس و پرورش
روح و
تقوا برای
محمد بن ابی بکر نوشته است و در ذیل آن از همان مورخ (صاحب الغارات) نقل میکند که محمّد بن ابی بکر این نامه را در مصر پیوسته با خود داشت و در آن نگاه میکرد و به آداب آن متادّب میشد. هنگامی که
عمرو عاص بر او مسلط شد و او را
شهید کرد تمام نامههای محمّد را گرفت و برای
معاویه فرستاد.
معاویه در این نامه پیوسته نگاه میکرد و شگفت زده میشد.
سپس میگوید:
ولید بن عقبه (برادر مادری
عثمان همان کسی که
قرآن، در آیه «ان جاءکم فاسق.» او را فاسق نامیده است.) در آنجا نزد معاویه حاضر بود. هنگامی که شگفتی او را از این نامه ملاحظه کرد به معاویه گفت دستور ده تا این
احادیث را بسوزانند. معاویه گفت: چقدر اشتباه میکنی. ولید گفت: آیا این صحیح است که مردم بدانند احادیث ابو تراب (علی بن ابی طالب) نزد توست و از آن درس میآموزی؟ معاویه گفت: وای بر تو به من میگویی علم و دانشی مثل این را بسوزانم به خدا سوگند مطالب علمی جامع تر و استوارتر از این تا کنون نشنیدهام.
این عهدنامه سرانجام در خزائن
بنی امیّه باقی ماند ولی هیچ کس آن را افشا نمیکرد تا زمانی که
عمر بن عبدالعزیز به حکومت رسید و آن را منتشر ساخت و جامعه اسلامی از آن بهره مند شدند.
گفتنی است که ابن ابی الحدید پس از ذکر این سخن از نویسنده الغارات میگوید: سزوارتر این است که بگوییم نامهای که معاویه پیوسته به آن نگاه میکرد و تعجّب مینمود و بر طبق آن حکم میکرد همان عهدنامهای است که علی (علیهالسّلام) به مالک اشتر نوشته بود، زیرا مردم آداب و قضایا و احکام و سیاست را از آن آموختند. (ولی نامه محمد بن ابی بکر تنها متضمّن بحثهایی اخلاقی بود.) و باید گفت این عهدنامه هنگامی که معاویه مالک اشتر را مسموم ساخت و پیش از رسیدن به مصر شهید شد بهوسیله آیادی او به معاویه منتقل گشت. وی پیوسته در آن مینگریست و شگفت زده میشد و مثل چنین عهدنامهای است که باید در خزائن سلاطین نگاه داری شود.
به این ترتیب ابن ابی الحدید بر این
اعتقاد است که آن نامه تاریخی فوقالعاده که معاویه پیوسته از آن بهره میگرفت ولی
افشاء نمیکرد و سرانجام به وسیله عمر بن عبدالعزیز
کشف و افشا شد همین عهدنامه مالک بوده است. ما هم نظریه ابن ابی الحدید را کاملا تایید میکنیم، زیرا قراین و شواهد مختلف بر آن گواهی میدهد.
نویسنده معروف مسیحی
جورج جرداق در کتاب خود به نام الامام علی صوت العدالة الانسانیة مینویسد: بسیار مشکل است که انسان اختلافی در میان این عهدنامه و اعلامیّه جهانی حقوق بشر بیابد، بلکه تمام نکات اساسی موجود در این اعلامیه در عهدنامه امام (علیهالسّلام) دیده میشود. اضافه بر این در عهدنامه امام چیزی است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر نیست و آن عواطف عمیق انسانی است که بر تمام این نامه سایه افکنده است.
باید توجّه داشت که اعلامیه جهانی حقوق بشر بیش از هزار و سیصد سال بعد از این عهدنامه، آن هم به کمک گروهی از متفکران از سراسر جهان تدوین شده ولی در عین حال هنوز نقایصی دارد و نقیصه مهم آن خالی بودن از مسائل معنوی و ارزشهای والای انسانی است.
برای پی بردن به اهمّیّت این نامه لازم است اشارهای به موقعیّت محل ماموریت مالک اشتر؛ یعنی سرزمین مصر داشته باشیم. مورخان تقریباً اتفاق دارند که خاستگاه
تمدن بشری، منطقه مشرق زمین و از جمله سرزمین مصر بوده است که در چندین هزار سال قبل، پیش از آنکه دیگر نقاط وارد
تمدن شوند آنها پایههای تمدن بشری را گذاردند تا آنجا که «
ویل دورانت» این منطقه را گهواره تمدن بشری نام میگذارد و در واقع چنین است و به همین دلیل
پیامبران بزرگ الهی که پایهگذاران تمدن مادی و معنوی بودهاند نیز همگی از این منطقه برخاستند سپس پیام دعوت آنها به دیگر نقاط عالم منتقل شد.
مورخ مزبور در جلد اوّل تاریخ تمدّن معروف خود دهها صفحه درباره تمدن مصر باستان سخن میگوید. آثار مهمی که از آن زمان باقی مانده و هزاران سال است علیرغم دگرگونیهای اعصار و قرون همچنان پابرجاست نیز نشانه دیگری از این تمدن کهن است.
مصر یکی از کانونهای مهم
علم و دانش بشری بود و مخصوصاً شهر اسکندریه بر اساس مدارک تاریخی یکی از مهمترینِ آنها به شمار میرفت. مردم مصر نه تنها علوم یونانیان را
اقتباس کردند، بلکه خود علوم فراوان دیگری بر آن افزودند. در واقع مصر در حکومت اسلامی استان محسوب نمیشد، بلکه کشوری بزرگ و پهناور با مردمی هوشیار و تمدنی آشکار بود.
مصر در سال ۱۹ هجری در زمان
خلافت خلیفه دوم به وسیله لشکر
اسلام فتح شد و از آن زمان مصریان زیر پرچم اسلام قرار گرفتند و به سرعت مانند ایرانیان این آیین جدید را که دارای فرهنگ قوی و نشانههای حقانیّت روشن بود پذیرا شدند؛ اما متاسفانه بعضی حاکمان ظالم از طرف
خلفا به زمامداری مصر برگزیده شدند. از جمله در زمان عثمان،
عبدالله بن ابیسرح (درباره پیشینه عبدالله ابی سرح (برادر رضاعی عثمان) در اسلام، شرحی در ذیل
نامه ۳۸ در جلد نهم همین کتاب نوشتهایم.) زمامدار مصر بود که
ظلم و ستم او بر مردم مصر سبب شورش آنها گشت و چنانکه میدانیم دامنه این شورش به مدینه کشیده شد و خطای بزرگ خلیفه سوم به این شورش دامن زد، آنجا که فرمان
عزل عبدالله را نوشت و به دست شورشیان داد تا به مصر برگردند و همراه آن نامه دیگری با شخص دیگر برای عبدالله فرستاد که هنگامی که شورشیان به مصر بازگشتند همه آنها را گردن بزند. این نامه به دست آنها افتاد و از وسط راه بازگشتند و غائله
قتل عثمان فراهم شد.
امیرمؤمنان علی (علیهالسّلام) برای جبران خطاهای گذشته نخست محمّد بن ابی بکر را برای حکومت مصر فرستاد و چون در عمل ثابت شد که او توان کشیدن اینبار سنگین را ندارد، امام (علیهالسّلام) شخص توانا و قدرتمندی همچون مالک را برای این ماموریت برگزید و با همین نامه مورد بحث او را برای سامان بخشیدن به اوضاع این کشور پهناور به سوی مصر فرستاد و افسوس که جنایت معاویه نگذاشت این برنامه به انجام رسد و مردم مصر نفس راحتی بکشند.
به هر حال این عهدنامه در یک نگاه اجمالی از بخشهای متعدّدی تشکیل شده است که ممکن است آن را از یک نظر به پنجاه بخش تقسیم کرد.
۱. در بخش اوّل امام (علیهالسّلام) هدف اصلی اعزام مالک را به مصر در چهار چیز خلاصه کرده است: رسیدگی کامل به جمع آوری خراج و پیکار با دشمنان این سرزمین و اصلاح اهل آن و عمران و آبادی این سرزمین.
۲. تاکید بر رعایت تقوا پیش از هر چیز و اهمّیّت نقش آن در زندگی
انسان.
۳. مبارزه با
هوای نفس.
۴. توجّه دادن مالک به موقعیّت محلّ ماموریت او.
۵. توصیه به ذخیره عمل صالح و اجتناب از
بخل.
۶. تلاش و کوشش برای جلب رضایت
رعایا و تودههای ملّت.
۷.
نهی از سرکشی در برابر فرمانهای الهی.
۸. راه مبارزه با
کبر و
غرور ناشی از مقام.
۹. رعایت
عدل و
انصاف در هر حال و پرهیز از هرگونه ظلم و ستم که سبب تغییر نعمتها میشود.
۱۰. باید محبوبترین امور آن شمرده شود که جلب رضایت عامه مردم کند نه خواص.
۱۱. برحذر بودن از وسوسههای عیبجویان و سخن چینان و تلاش در عیبپوشی مردم.
۱۲. لزوم
مشورت در کارها و برحذر بودن از مشورت با افراد
بخیل و ترسو و دنیاپرست.
۱۳. کنار گذاردن سردمداران حکومتهای ستمگر پیشین و به عکس ارتباط داشتن با اهل
ورع و
صداقت و
ایمان.
۱۴. تشویق نیکوکاران و سرزنش و کیفر بدکاران.
۱۵. جلب
حسن ظن مردم از طریق
احسان و نیکی و سبک کردن بار هزینهها.
۱۶.
احترام به آداب و رسوم نیک پیشین.
۱۷. تداوم نشست و مشورت با علما و خردمندان.
۱۸. تقسیم رعایا به گروههای مختلف و رسیدگی به هر کدام طبق نیازها و موقعیّتها.
۱۹. نهایت تاکید بر رعایت حال قشر محروم.
۲۰. ویژگیهای فرماندهان نظامی و افسران لشکر.
۲۱. توجّه خاص به سوابق اشخاص و خاندانهای خوشنام و صالح.
۲۲. ویژگیهای فرماندهان ارشد.
۲۳. تاکید بر اصل
عدالت که مایه روشنی چشم زمامداران است.
۲۴. ستایش از کارهای خوب نیکوکاران تا انگیزهای برای همگان در کار نیک گردد.
۲۵. سنجش ارزش کار هرکس بدون توجّه به موقعیّت اجتماعی او.
۲۶. مراجعه به کتاب و
سنّت در حل مشکلات و
استنباط احکام.
۲۷. شرایط
قضات و صفات لازم در آنها.
۲۸. زیر نظر داشتن احکام قضایی قضات و تامین کامل هزینههای زندگی آنها برای جلوگیری از
ابتلا به
رشوهخواری.
۲۹. بیان معیار در انتخاب فرمانداران بلاد و پرداختن حقوق کافی به آنان و گماردن عیون (ماموران اطّلاعاتی) بر کارهای آنها.
۳۰. سامان بخشیدن به وضع خراج و مالیات و توجّه به عمران و آبادی بیش از توجّه به جمعآوری
خراج.
۳۱. ویژگیهای مربوط به دبیران و مسئولان اسناد و منشیان خاص و تقسیم کار در میان آنها به طور دقیق.
۳۲. رسیدگی کامل به وضع تجار و صنعتگران و آنهایی که برای نقل و انتقال یا تولید نیازمندیهای مردم صادقانه خدمت میکنند و نظارت دقیق بر
معاملات، نرخ اجناس و مبارزه با احتکار.
۳۳. باز هم تاکید بیشتر به قشر محروم و کم درآمد جامعه، و لزوم رسیدگی مداوم و خبر گرفتن از وضع آنها.
۳۴. لزوم رسیدگی به وضع
ایتام و کهنسالان.
۳۵. تعیین وقت مشخصی برای ملاقات عمومی و اجازه دادن تماس مردم به طور مستقیم با زمامدارشان.
۳۶. تعیین وقت خاصّ دیگری برای کارگزاران جهت حلّ مشکلات خاص آنها.
۳۷. تنظیم برنامه دقیق برای کارهای مختلف روزها.
۳۸. اهتمام به اقامه
فرایض و اهمّیّت دادن به
نماز جماعت و چگونگی برگزاری آن و تعیین وقت فراغتی برای ارتباط با پروردگار عالم.
۳۹. فاصله نگرفتن از مردم برای مدّت طولانی.
۴۰. چگونگی برخورد با همکاران خاص و صاحبان اسرار کشور.
۴۱. رعایت دقیق حقوق همه اعم از افراد نزدیک و دور.
۴۲. اعلام عذر موجه در برابر کمبودها و مشکلات و سوء ظنها.
۴۳. پذیرش دعوت دشمنان به
صلح در عین رعایت هوشیاری در برابر آنان و احترام به قراردادهایی که با آنها برقرار میشود.
۴۴. پرهیز شدید از خونریزی غیرمجاز.
۴۵. پرهیز از هرگونه
عجب و
خودبینی و
خودپسندی.
۴۶. بر حذر بودن از
منت گذاشتن بر رعایا.
۴۷. اجتناب از شتابزدگی و عجله در کارها.
۴۸. پرهیز از
رانتخواری و گرفتن حق اختصاصی در مشترکات.
۴۹. توجّه به سیره
رسول خدا و
انبیای الهی در تمام امور مربوط به زمامداری.
۵۰. سرانجام
دعا برای خود و مالک و درخواست
رحمت و توفیق از پروردگار و سعادت
شهادت.
این عهدنامه را از زاویهای دیگر میتوان در ده محور خلاصه کرد:
۱. اهمّیّت ماموریتی که بر عهده مالک گذارده شده بود.
۲. تذکرات اخلاقی فوقالعاده که در روش حکومت بسیار تاثیر گذار است.
۳. تقسیم رعایا و قشرهای مختلف مردم به چندین بخش از نیروهای نظامی گرفته تا ماموران جمع مالیات و کارگزاران حکومت و قضات و تجار و صاحبان صنایع و تعیین وظایف و ویژگیهای مربوط به آنها.
۴. اهتمام فوقالعاده به طبقات محروم.
۵. لزوم تعیین وقتی برای ملاقات عمومی مردم و به اصطلاح دیدار چهره به چهره با ارباب حاجات.
۶. انتخاب مشاوران قوی و خردمند.
۷. جلوگیری از هرگونه رانتخواری و امتیاز طلبی.
۸. اهتمام به امر صلحِ آمیخته با هوشیاری در برابر دشمنان و پرهیز از هرگونه خونریزی بیدلیل.
۹. اهتمام به امر برگزاری
فرایض دینی برای عموم مردم.
۱۰. دعا برای موفقیت جهت انجام این مسئولیتها و کمک طلبیدن از ذات پاک پروردگار.
سایت پایگاه اطلاعرسانی حوزه، برگرفته از مقاله «عهدنامه امام علی (ع) به مالک اشتر»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱۱/۴ مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین (علیهلسلام)، جلد ۱۰.