عملیاتینمودن الگوی اسلامی مصرف
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نخست، مؤلفههای اصلی مصرف در بستر فرهنگ جامعه شکل میگیرد؛ دوم آنکه، الگوی مصرف جامعه ما با
الگوی مصرف از دیدگاه اسلامی فاصله دارد و در این مقاله به راهکارهای عملیاتینمودن
سبک زندگی اسلامی در موضوع الگوی مصرف میپردازیم.
معارف اسلامی ما سبک و فرهنگ زیبایی از زندگی را ارائه میدهد که در بردارنده همهی نیازهای انسانی است. عاملهای متعددی در شکلگیری الگوی مصرف در هر جامعهای دخالت دارد که مهم ترین آنها
فرهنگ است. مقاله حاضر به این مسئله میپردازد که چه رابطهای بین فرهنگ و سبک زندگی با الگوی مصرف جامعه وجود دارد؟ الگوی مصرف از چه مؤلفههایی تشکیل شده و چگونه از فرهنگ و سبک زندگی اثر میپذیرند؟ در این تحقیق با استفاده از روش تحلیلی ـ توصیفی، رابطه مؤلفههای فرهنگ،
فرهنگ اسلامی و الگوی مصرف بررسی شده است. یافتههای مقاله نشان میدهد که نخست، مؤلفههای اصلی مصرف (سطح مصرف، ترکیب کالاهای مصرفی و چگونگی مصرف) در بستر فرهنگ جامعه شکل میگیرد و قواعد اسلامی حاکم بر مصرف نیز هر سه مؤلفه را تحت تاثیر قرار میدهد؛ دوم آنکه، الگوی مصرف جامعه ما با
الگوی مصرف از دیدگاه اسلامی فاصله دارد و به دلیل اینکه وضع موجود و وضع مطلوب ریشههای فرهنگی دارند، تغییرهای بلند مدت آن بهطور اساسی تحت تاثیر تغییر در مؤلفههای فرهنگی مرتبط با آن است.
معارف اسلامی ما در بردارنده همهی نیازهای انسانی است و سبک و فرهنگ زیبایی ارائه میدهد. این سبک در قالب مجموعهای کامل، بر همهی مسائلی انگشت میگذارد که متن زندگی
انسان را در
دنیا تشکیل میدهد. به عبارتی، وقتی از چگونگی زیستن پرهیزکارانه سخن میگویند، تمامی مسائلی را باید مدنظر قرار داد که آدمی در متن زندگی با آن مواجه است و از این گستره، سبک زندگی عرصهی وسیعی از رفتار آدمی با
خدا، خود،
خانواده، جامعه و حتی
طبیعت را در بر میگیرد.
سبک زندگی با مفهوم
عقل معاش که همان «شیوه زیستن» است، یکسان است؛ یعنی
عقل به انسان میگوید که چطور باید زندگی کرد. کارکرد این عقل در راستای چگونگی تدبیر زندگی، چارهاندیشی درباره مشکلهای زندگی، تلاش برای هماهنگی با قوانین شرعی و سازگاری با آنها در ساماندهی زندگی مناسب و مطلوب قرار دارد تا انسان را به حیات پرهیزگارانه رهنمون کند. این نوع عقل همان عقل معاش است.
افزون بر این، الگوی مصرف در جامعه عبارت است از آن نوع چارچوب مصرفی که بیشتر افراد جامعه هنگام مصرف، از آن الگو تبعیت میکنند و شکل و میزان مصرف خود را بر آن منطبق میکنند.
الگوی مصرف فعلی در جامعه ما با الگوی مصرف مطلوب از دیدگاه اسلامی فاصله دارد. مصرف امروز ما با
اسراف فراوانی در عرصه کالاها و خدمات همراه است. منابع قابل توجهی در کشورمان، نه فقط دچار اسراف، بلکه دچار اتلاف میشوند. انفاقهای
مستحب و
واجب در حدی نیست که به ریشهکن کردن
فقر بیانجامد. فرهنگ
قناعت در بخش قابل توجهی از جامعه موضوعیت خود را از دست داده است.
روشن است که اصلاح الگوی مصرف به دلیل فاصله آن با الگوی مطلوب اسلامی، ضرورتی گریزناپذیر دارد. اصلاح الگوی مصرف به معنای تغییر در سطح مصرف، ترکیب کالای مصرفی و چگونگی مصرف است، به گونهای که به الگوی مطلوب دینی نزدیکتر شویم. نزدیککردن الگوی مصرف با الگوی مطلوب؛ نه
سیاست کوتاه مدت، بلکه به صورت سیاست استراتژیک است. زیرا الگوی مصرف فقط بحث اقتصادی نیست، بلکه امری اجتماعی و فرهنگی نیز هست و این پیچیدگی مسئله را دو چندان میکند. مصرف با شکل و شرایطی که امروزه به خود گرفته است را میتوان بهصورت روندی اجتماعی و فرهنگی - که شامل نشانهها و نمادهای فرهنگی است - در نظر گرفت نه یکسره روندی اقتصادی منفعتگرایانه؛ بنابراین باید جنبههای اجتماعی و فرهنگی مورد توجه قرار گیرد.
ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻳﻨﻜـﻪ ﺑـﺮای ﻣﺼﺮف ﺑﻪ ﻏﻴﺮ از ﻫﺰﻳﻨﻪﻫﺎی اﻗﺘﺼﺎدی، وﻗﺖ و اﻧﺮژی و... نیز ﺻﺮف ﻣﻲﺷﻮد و ﺗﺒﻌـﺎت رواﻧـﻲ و ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎﺧﺘﻲ ﻓﺮاواﻧﻲ در ﭘﻲ دارد، ﻻزم اﺳﺖ ﭘﻴﺎﻣﺪﻫﺎی الگوی نامناسب مصرف را ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ دادهﻫﺎی ﺑﻪ دﺳﺖ آﻣﺪه از ﺗﺤﻘﻴﻘـﺎت، ﺗﺤﻠﻴـﻞ و ﺑـﺮای
اﺻﻼح آن ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﻳﺰی کرد، ﻫﻤﺎنﻃﻮر ﻛﻪ در ﻃﻮل ﺗﺎرﻳﺦ اﻟﮕﻮﻫﺎی ﻣﺼﺮف ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻧﮕﺮشﻫﺎ و ﻋﻮاﻣﻞ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻳﺎﻓﺘﻪ و اﻳﻦ ﻋﻮاﻣﻞ در ﻛﻨﺎر ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺎدی و اﻗﺘـﺼﺎدی در ﺗﻐﻴﻴﺮ اﻟﮕﻮی ﻣﺼﺮف اﺛﺮﮔﺬار ﺑﻮدهاﻧﺪ.
فرهنگ و به تبع آن سبک زندگی، بستری است که تمام رفتارهای پایدار اجتماعی در درون آن صورت میگیرد. منظور از بستر، محیط غیرمادی ساخته شده انسانی است که شامل ارزشها، باورها،
آداب و رسوم و... است و مهم ترین ویژگی آن پایداری و چسبندگی است، بدینسان به رفتارهای پایدار انسان شکل میدهد. در حقیقت رفتارهای پایدار انسان نتیجه فرهنگ خاص او است. تفاوت رفتارها نتیجه تفاوت فرهنگها است. بر این اساس تغییر رفتارهای پایدار، فقط در صورت تغییر فرهنگ ممکن است. رفتارهای مصرفی انسان در بلند مدت رفتارهایی پایدار شمرده میشوند. تغییر این رفتارها بدون تغییر فرهنگ ممکن نیست. بنابراین اگر به دنبال تغییر رفتار مصرفی در جامعه خود هستیم، باید برای عامل فرهنگی اعتبار خاصی قائل باشیم. متاسفانه در مطالعاتی که تا به حال درباره مصرف شده به جنبههای فرهنگی آن بهطور مستقیم اشارههای مختصری صورت گرفته است. در حالی که تمام رفتارهای اجتماعی انسان در درون فرهنگ شکل میگیرد و چسبندگی و عدم آن، به طور کامل به فرهنگ، سبک زندگی و الگوی فرهنگی جامعه وابسته است.
با توجه به اهمیت مسئله، در مقاله حاضر در صدد بررسی رابطههای عمیق الگوی مصرف با فرهنگ و
سبک زندگی اسلامی هستیم. هدف این است که نقش و اهمیت جنبههای فرهنگی الگوی مصرف و اثرش بر اصلاح الگوی مصرف روشن شود، تا به این جنبه از ریشههای الگوی مصرف در سیاستگذاریها توجه کافی صورت گیرد. روش مورد استفاد روش تحلیلی توصیفی است و ساختار مقاله شامل بررسی ادبیات موضوع، چارچوب نظری، مؤلفههای الگوی مصرف و قواعد دینی حاکم بر الگوی مصرف و در پایان نتیجهگیری و ارایه پیشنهادهایی برای اصلاح الگوی مصرف است.
انسان در هر عصری برای بهرهبرداری بهتر از منابع و ذخائری که که در دست داشته، در پییافتن راههایی جهت مصرف بهینه بوده است و برای این منظور چارهای جزء طراحی راههایی برای استفاده مناسب و بخردانه از منابع در اختیار نداشته است. در این میان میتوان به سبک زندگی اسلامی برگرفته از آموزههای دینی - برای زندگی بهتر و بهرهبرداری مناسبتر از منابع و
نعمتهای خدادادی - مراجعه کرد.
سبک زندگی (elyts efil) نظامواره و سیستم خاص زندگی است که به یک فرد، خانواده یا جامعه با هویت خاص اختصاص دارد. این نظامواره، هندسهی کلی رفتار بیرونی است و افراد، خانوادهها و جوامع را از هم متمایز میکند. سبک زندگی را میتوان مجموعهای کم وبیش جامع و منسجم از عملکردهای روزمره یک فرد دانست که نه فقط نیازهای جاری او را برآورده میکند، بلکه روایت خاصی را که وی برای هویت مشخص خویش بر میگزیند را در برابر دیگران مجسم میسازد.
سبک زندگی اسلامی یعنی رفتارهای انسانی که متاثر از فرهنگ اسلامی است. به تعبیر دیگر میتوان گفت: رفتار انسانی از آن جهت که انسانی است، جدای از فرهنگ نخواهد بود؛ یعنی انسانیبودن با فرهنگیبودن مساوی است.
در بحثهای جامعهشناختی درباره مصرف از نظر چگونگی شکلگیری مصرف و نقشی که از لحاظ اجتماعی و فرهنگی دارد ادبیات متنوعی تولید شده که در حوزه مطالعههای اقتصادی کمتر مورد توجه قرار گرفته است؛ چراکه نخست، اثر فرهنگ و دیگر عملهای اقتصادی در اساس «داده شده» فرض میشوند؛ دوم اینکه مطالعهی نقش اجتماعی فرهنگ خارج از حوزه
اقتصاد تلقی میشود. این بحثها در مطالعه الگوی مصرف و اصلاح آن نقش اساسی دارد؛ زیرا که در دنیای امروز مصرف نقش هویتدهنده به افراد داشته است
و تعدیل آن به خواستی جهانی، برای رسیدن به جهانی عادلانهتر تبدیل شده است.
به گونهای که اصلاح الگوی مصرف، به اصلیترین هدف اجتماعی و فرهنگی کسانی تبدیل شده است که دنبال توسعه پایدار و هدفهای زیست محیطی هستند.
مهمترین نظریهها درباره مصرف با دید جامعهشناختی شامل بحثهای بسیاری است، به عنوان مثال، بحثهای تورشتاین، وبلن و بوردیو درباره مصرف که نقطه آغاز بحثهای جامعهشناسانه درباره الگوهای مصرف است.
توریستن وبلن، به تحلیل جامعهشناسی دربارهی طبقه مرفه پرداخته است.
وﺑﻠﻦ،
ﺛﺮوت را در دﻧﻴـﺎی ﻣـﺪرن ﻣﺒﻨﺎی اﻓﺘﺨﺎر و ﻣﻨﺰﻟﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﭘﺎﻳﮕﺎه اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻣﻲداﻧﺪ، ﺑﺮ اﺳﺎس ﻧﻈـﺮ وی ﻗـﺪرت ﻣـﺎﻟﻲ ﻓﺮد، ﻣﺒﻨﺎی ﺷﻬﺮت اﻧﺴﺎن در ﺟﺎﻣﻌﻪ اﺳﺖ، اﮔﺮ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺧﻮدﻧﻤﺎﻳﺎﻧـﻪ ﺑـﻪ ﻧﻤﺎﻳﺶ ﮔﺬاﺷﺘﻪ ﺷﻮد ﺑﻪ «فراﻗﺖ ﺧﻮدﻧﻤﺎﻳﺎﻧﻪ» ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻣﻲﺷﻮد؛ اﻣـﺎ در ﻣﺮﺣﻠـﻪ ﺷﻬﺮﻧـﺸﻴﻨﻲ اﻳـﻦ «ﻣﺼﺮف ﺧﻮدﻧﻤﺎﻳﺎﻧﻪ» اﺳﺖ ﻛﻪ در ﺧﺪﻣﺖ ﻧﺸﺎندادن ﺛﺮوت ﻗﺮار میﮔﻴﺮد
و در ﻫﻤﻴﻦ زمان اﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﺪﻳﺪهایی ﺑﻪ ﻧﺎم «ﻣﺪ» شکل میگیرد و
تجملگرایی زنان و برخی فعالیتهای مربوط به
اوقات فراغت ثروتمندان، به سبک زندگی و الگوی مصرف مشخصی میانجامد.
چنانچه ملاحظه میشود جامعهشناسان وقتی از مصرف سخن میگویند بیشتر درباره نقش مصرف بر سبک زندگی و تفاوت رفتارهای مصرفی در میان افراد، گروهها، و جوامع گوناگون و عاملهای اجتماعی مؤثر بر شکلگیری مصرف و سرانجام آثار اجتماعی مصرف بحث میکنند.
رویکرد ما به الگوی مصرف رویکردی جامعهشناختی است. برای روشنشدن این رویکرد به بررسی اجمالی و طرح ابعاد جدید آن میپردازیم:
ویژگی تمام رفتارهای اجتماعی که از «عمومیت» بالایی برخوردار هستند، داشتن صفتهای دایمیبودن، پایداری و استمرار آنها است. بر این اساس میتوان رفتارهای انسانی را به دو دسته رفتارهای پایدار و رفتارهای غیرپایدار تقسیم کرد. رفتارهای پایدار انسانی، رفتارهایی هستند که تکرار میشوند و از قالبهای به نسبت ثابتی برخوردار هستند. گاهی این رفتارها جنبه فردی دارند و گاهی در میان جمع بیشتری رواج دارد و اگر از عمومیت بالایی برخوردار باشند «رفتار اجتماعی» شمرده میشوند.
الگوی مصرف از جمله رفتارهای اجتماعی است؛ چراکه تمام ویژگیهای آن را دارد. هم میتوان به عمومیت آن اشاره کرد و هم نوعی تکرار در آن دیده میشود و در قالبهای به نسبت ثابت قابل مشاهده است. رفتارهای پایدار، نتیجه فرهنگ جامعه است.
در حقیقت اگر فرهنگ را محیط و بستری غیرمادی -که به وسیلهی
بشر در مدت طولانی ساخته شده و به وسیله اکثریت جامعه مورد پذیرش قرار گرفته- بدانیم در آن صورت ویژگی فرهنگ عبارتاست از:
۱. غیرمادی است؛ ۲. ساخته بشر است؛ ۳. عمومیت دارد؛ ۴. تغییر آن زمانبر است؛ از ویژگیهای پیشین نتیجههای زیر حاصل میشود:
الف. تغییر فرهنگ به کندی صورت میگیرد؛ ب. کندی سرعت تغییر فرهنگ، آن را به عامل محدودکننده سرعت تغییر، در حوزههای دیگر تبدیل میکند؛ ج. برای تغییر رفتارهای اجتماعی، باید فرهنگ جامعه تغییر کند.
در نتیجه اگر پذیرفتیم که الگوی مصرف رفتارهای اجتماعی است، در آن صورت باید بپذیریم که تغییر اصولی آن، نیازمند تغییر فرهنگ و سبک زندگی است و نمیتوان فقط با تغییر تعیینکنندههای اقتصادی به تغییر الگوهای مصرف پرداخت. در حقیقت برای تغییر الگوی مصرف لازم است افزون بر تغییر در متغیرهای اقتصادی مؤثر بر الگوی مصرف، به تغییر فرهنگ مصرفی جامعه نیز پرداخت. زیرا ایجاد رفتار پایدار جدید در حوزه مصرف (تغییر الگوی مصرف) بدون ایجاد فرهنگ ممکن نیست و برای ایجاد این تغییر پایدار، فقط ایجاد تغییر در تعیینکنندههای اقتصادی کافی نیست. برای روشنشدن نقش فرهنگ و سبک زندگی افراد جامعه در الگوی مصرف، ابتدا لازم است مؤلفههای الگوی مصرف معرفی و نقش فرهنگ در مؤلفههای پیشگفته مورد واکاوی قرار گیرد.
الگوی مصرف هر جامعهای از سه مؤلفه تشکیل شده است:
الف. سطح مصرف کالاها و خدمات؛ ب. ترکیب کالاها و خدمات مصرفی؛ ج. چکونگی کالاها و خدمات مصرفی.
منظور از سطح مصرف در سطح خرد و کلان، بخشی از درآمد خانوار یا جامعه است که به آن مخارج مصرفی گفته میشود که صرف
خرید کالاها و خدمات مصرفی میشود. سطح مصرف در جامعه افزون بر اینکه متاثر از فرهنگ و سبک زندگی جامعه است، تابعی از سطح درآمد نیز هست. البته بهطور قطع حداقلی از مصرف میتواند مستقل فرض شود؛ چراکه نیازهای اساسی و فیزیولوژی انسان صرفنظر از سطح درآمد، ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﻋﻠﺖ ﭘﺬﻳﺮش ﺣﺪاﻗﻠﻲ از ﻣﺼﺮف ﺷﻮد.
ﺗﺮﻛﻴﺐ ﻛﺎﻻﻫﺎی ﻣﺼﺮﻓﻲ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻣﺆﻟﻔﻪ دوم اﻟﮕﻮی ﻣﺼﺮف ﻣﻄﺮح اﺳﺖ. ﻣﻨﻈـﻮر آنکه وزن ﻫﺮ ﻳﻚ از ﻛﺎﻻﻫﺎ و ﺧﺪﻣﺎت در ﺳﺒﺪ ﻣﺼﺮﻓﻲ ﺧﺎﻧﻮارﻫﺎ و ﺣﺘﻲ ﺑﻨﮕـﺎهﻫـﺎ و دوﻟﺖﻫﺎ ﭼﻪاﻧﺪازه اﺳﺖ؟ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻗﻄﻊ ﺑﺮﺧﻲ از ﻛﺎﻻﻫﺎ ﺳﻬﻢ ﺑﻴـﺸﺘﺮی دارﻧـﺪ و ﺑﺮﺧـﻲ ﺳـﻬﻢ ﻛﻤﺘﺮی. در ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺑﻴﻦ اﻧﻮاع ﻛﺎﻻﻫﺎ و ﺧﺪﻣﺎت ﺑﺮ ﺳﺮ رﺑﻮدن ﺑﺨﺸﻲ از درآﻣﺪ ﻗﺎﺑﻞ ﺗـﺼﺮف، رﻗﺎﺑﺖ اﺳﺖ، اﻳﻨﻜﻪ ﺳﻬﻢ ﻫﺮ یک چه مقدار است، به دو عامل اﺳﺎﺳﻲ ﺑﺴﺘﮕﻲدارد: الف. ﻗﻴﻤﺖهایﻧﺴﺒﻲ؛ ب. ارزشﻫﺎ و ﻫﻨﺠﺎرﻫﺎی ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ.
در ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻗﻴﻤﺖﻫﺎی ﻧﺴﺒﻲ ﻫﻴﭻ ﺷﻜﻲ ﻧﻴﺴﺖ. زﻳﺮا ﻗﻴﻤـﺖ ﻫـﺮ ﻛـﺎﻻ، هزﻳﻨـﻪای اﺳـﺖ ﻛـﻪ ﻣﺼﺮفﻛﻨﻨﺪه ﻣﻲﭘﺮدازد و اﻳﻦ ﻫﺰﻳﻨﻪ، ﻣﻄﻠﻮﺑﻴﺘﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺼﺮفﻛﻨﻨﺪه از دﺳـﺖ ﻣـﻲدﻫـﺪ؛ در ﺑﺮاﺑﺮ، ﺑﺎ ﺑﻪ دﺳﺖ آوردن و ﻣﺼﺮف ﻛﺎﻻ ﻣﻄﻠﻮﺑﻴﺘﻲ ﺑﻪ دﺳﺖ ﻣﻲآورد. ﻣﺼﺮفﻛﻨﻨﺪه ﺑـﺎ ﻣﻘﺎﻳـﺴﻪ ﻣﻄﻠﻮﺑﻴﺖ ﺑﻪ دﺳﺖ آﻣﺪه و آﻧﭽﻪ از دﺳﺖ ﻣﻲدﻫﺪ و در ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ آن ﺑﺎ ﻛﺎﻻﻫﺎی دﻳﮕـﺮ، ﺗﺮﻛﻴﺒـﻲ از ﻛﺎﻻﻫﺎ و ﺧﺪﻣﺎت را اﻧﺘﺨﺎب ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﻄﻠﻮﺑﻴﺘﺶ را ﺣﺪاﻛﺜﺮ ﻣﻲﻛﻨﺪ.
در اﻳﻦ ﻧﻈﺮﻳﻪ و در ﻧﻈﺮﻳﻪﻫﺎﻳﻲ دﻳﮕﺮ ﻛﻪ درﺻﺪد ﺗﺒﻴﻴﻦ رﻓﺘﺎر ﻣﺼﺮفﻛﻨﻨﺪه در ﺳﻄﺢ ﺧـﺮد ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﻗﻴﻤﺖﻫﺎی ﻧﺴﺒﻲ ﻛﺎﻻﻫﺎ ﻧﻘﺶ ﺗﻌﻴﻴﻦﻛﻨﻨﺪهای دارﻧﺪ. اﻓﺰون ﺑﺮ ﻗﻴﻤﺖﻫﺎی ﻧـﺴﺒﻲ، ﻧـﻮع ﻓﺮﻫﻨﮓ و ارزشﻫﺎی اﺳﺎﺳﻲ و ﻫﻨﺠﺎرﻫﺎی ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻧﻴﺰ در ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺳـﻄﺢ ﻣـﺼﺮف ﻫﺮ ﻳﻚ از ﻣﺤﺼﻮﻻت ﻧﻘﺶ ﺗﻌﻴﻴﻦﻛﻨﻨﺪه دارد. در ﺑﺮﺧﻲ از ﺟﻮاﻣـﻊ، ﻧـﻮع ﺧﺎﺻـﻲ از ﻣـﺼﺮف ﺳﻔﺎرش ﺷﺪه و در ﺑﺮﺧﻲ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﻫﻤﺎن ﻣﺼﺮف ﻣﻤﻨﻮع ﻳﺎ
مکروه ﺑﺎﺷﺪ. ﻣﺼرفهای
واجب، ﻣﺼرفهای
ﻣﺴﺘﺤﺐ، ﻣﺼرفهای ﻣﻜﺮوه، ﻣﺼرفهای ﻣﻤﻨﻮع و ﻣﺼرفهای
مباح ﺑـﻪ طور مشخص بر ﺗﺮﻛﻴﺐ ﻛﺎﻻﻫﺎی ﻣﺼﺮﻓﻲ ﺟﺎﻣﻌﻪ اﺳﻼﻣﻲ ﺑﺎ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻏﻴﺮاﺳﻼﻣﻲ تاﺛﻴﺮ دارد. ﻫﻤﺎنﻃﻮر ﻛﻪ ﻣﻴـﺰان ﻣﺼﺮف ﮔﻮﺷﺖ ﮔﺎو در
هندوستان در ﻣﻴﺎن ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ آنرا ﻣﻘﺪس ﻣﻲداﻧﻨﺪ، ﻣﻤﻨﻮع اﺳﺖ. در ﺟﺎﻣﻌﻪ اﺳﻼﻣﻲ ﻧﻴـﺰ ﻣﻴـﺰان ﻣـﺼﺮف
ﻣﺸﺮوﺑﺎت الکلی و ﮔﻮﺷـﺖ ﺣﻴﻮانهای
نجسالعین، ﻣﻤﻨﻮع اﺳﺖ. در ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺗﻔﺎوت در ﺗﺮﻛﻴﺐ ﻛﺎﻻﻫﺎی ﻣـﺼﺮﻓﻲ در ﺟﻮاﻣﻊ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺗﻔﺎوتهای ﻓﺮﻫﻨگی آنها را به نمایش ﺑﮕﺬارد.
ﻓﺮﻫﻨﮓ در ﺳﻄﺢ ﻛﻼن از طریق زیر ﺑﺮ ﻣﻴﺰان ﻣﺼﺮف ﺟﺎﻣﻌﻪ تاثیرگذار است:
الف. ﻣﺘاﺛﺮﺷﺪن ﻣﺼﺮف ﺧﺎﻧﻮارﻫﺎ از ﻓﺮﻫﻨﮓ، اﺛﺮ ﺧﻮد را ﺑـﺮ ﻣـﺼﺮف در ﺳـﻄﺢ ﻛـﻼن ﺧﻮاﻫـﺪ ﮔﺬاﺷﺖ؛ زﻳﺮا ﻣﺼﺮف ﺧﺼﻮﺻﻲ در ﺳﻄﺢ ﻛﻼن، از ﻣﺼﺮف در ﺳﻄﺢ ﺧﺮد ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻣﻲﺷـﻮد. اﻳﻦ ﺑﺨﺶ از تاﺛﻴﺮ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻋﻤﺪه ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ بعد اﺧﻼقی ﻓﺮﻫﻨـﮓ اﺳـﺖ ﻛـﻪ ﺑـﻪ ﻃـﻮر ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺑﻪ وﺳﻴﻠﻪ دوﻟﺖﻫﺎ ﻛﻨﺘﺮل ﻧﺸﻮد، اما در جامعه به لحاظ اخلاقی و به تبعیت از ارزشهای اساسی رعایت میشود.
ب. ﻟﺰوم هدایت، ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ و اﻋﻤﺎل ﻫﻨﺠﺎرﻫﺎی ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪﺷﺪه ﺟﺎﻣﻌـﻪ ﺑـﺮای رﻋﺎﻳـﺖ ﻣﺼﺮف ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ آن؛ این مسائل ﺑﻪ ﻃﻮرﻣﻌﻤﻮل ﺑﻪ ﺻـﻮرت وﻇـﺎﻳﻒ دوﻟـﺖﻫـﺎ ﺗﻌﺮﻳـﻒ ﻣـﻲﺷـﻮد و ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ دارد. اﻋﻤﺎل اﻳﻦ ﻣﻘﺮرات ﭼﻮن ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ ﻓﺮﻫﻨﮕـﻲ دارد و از ارزشﻫـﺎی اﺳﺎﺳﻲ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه، اﺛﺮﭘﺬﻳﺮی اﻟﮕﻮی ﻣﺼﺮف را در ﺳﻄﺢ ﻛﻼن روﺷﻦ میکند.
ﻣﺆﻟﻔﻪ ﺳﻮم اﻟﮕﻮی ﻣﺼﺮف ﻛﻪ از آن تحت عنوان «ﭼﮕﻮﻧﮕﻲ ﻣﺼﺮف» یاد ﻛﺮدﻳﻢ، ارﺗﺒﺎط ﺑﺴﻴﺎر ﻧﺰدیکی ﺑﺎ ﻣﻔﻬﻮم «ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ» دارد. ﭼﮕﻮﻧﮕﻲ ﻣﺼﺮف ﻛﺎﻻ، ﺧﺪﻣﺎت و ﻣﺤﺼﻮﻻت ﺗﻮﻟﻴﺪی، ﺑﻪ ﻃﻮر ﻛﺎﻣﻞ ﻣﺘﺄﺛﺮ از ﺳـﺒﻚ و ﺷـﻴﻮه زﻧﺪﮔﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ اﻣﺮوزه ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ ﺗﻐﻴﻴﺮ ذاﺋﻘﻪﻫﺎ، ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎ و ﻫﻨﺠﺎرﻫـﺎی ﺟﺎﻣﻌـﻪ ﺑـﻪ وﻳـﮋه ﺑـﺎ ﮔﺴﺘﺮش ارﺗﺒﺎﻃﺎت و ﺟﻬﺎﻧﻲﺷﺪن
اﻗﺘﺼﺎد و ﻓﺮﻫﻨﮓ، ﻣﺼﺪاقﻫﺎی ﺑﺎرزی ﭘﻴﺪا ﻛﺮده اﺳﺖ. اﻳﻦ ﺑﺨﺶ از ﻣﺼﺮف، ﺑﻪ ﻃﻮر ﻛﺎﻣﻞ ﺟﻨﺒﻪ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ دارد و میتوان آنرا ﭘﺪﻳﺪهای ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ داﻧﺴﺖ. اﻓﺰون ﺑﺮ ارﺗﺒﺎط ﺧﺎص ﻫﺮ ﻳﻚ از ﻣﺆﻟﻔﻪﻫﺎی ﭘﻴﺶﮔﻔﺘﻪ ﺑﺎ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺟﺎﻣﻌﻪ، ﻣﻲﺗـﻮان در ﺳـﻄﺢ ﻛﻼن ﻧﻴﺰ
استدلال ﻛﺮد ﻛﻪ اﻟﮕﻮی ﻣﺼﺮف ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻛﺎﻣﻞ رﻳـﺸﻪ ﻓﺮﻫﻨﮕـﻲ دارد و ﺑـﺮای ﻫـﺮﮔﻮﻧﻪ ﺳﻴﺎﺳﺖﮔﺬاری و ﺗﻐﻴﻴﺮ آن نیازمند تغییر فرهنگ ﻫﺴﺘﻴﻢ.
بر این اساس میتوان گفت: اﻟﮕﻮی ﻣﺼﺮف ﻫﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪای ﺑﺨﺸﻲ از ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎی اﻗﺘﺼﺎدی آن ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺷﻤﺮده ﻣـﻲﺷـﻮد. ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎی اﻗﺘﺼﺎدی و ارزشﻫﺎی ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ در ﺟﺎﻳﮕﺎه دو زﻳﺮ مجموعه از ﺑﺨـﺶﻫـﺎی ﺟﺎﻣﻌـﻪ ﻣﻄﺮح ﻫﺴﺘﻨﺪ. در ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻓﺮﻫﻨﮓ و اﻗﺘﺼﺎد دارای ﺧﺎﺳﺘﮕﺎﻫﻲ ﻳﮕﺎﻧـﻪ ﻫـﺴﺘﻨﺪ، ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻧﻮﻋﻲ ﻧﻈﺎم اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺷﻤﺮده ﻣـﻲﺷـﻮد. ﻧﻈـﺎم ﻫـﻢ ﻣﺘـﺸﻜﻞ از ﻋﻨـﺼﺮﻫﺎی ﻣـﺮﺗﺒﻂ ﺑـﺎ ﻣﻨﺎﺳﺒﺖﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ ﻣﻌﻄﻮف ﺑﻪ ﻫﺪف واﺣﺪ اﺳﺖ. ﻣﻨﺎﺳﺒﺖﻫﺎی اﺟﺘﻤـﺎﻋﻲ اﻣـﻮری ﺗﻜﻮﻳﻨﻲ و ﻗﻄﻌﻲ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ. در ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻋﺪم ﻗﻄﻌﻴﺖ، راﺑﻄﻪای ﺣﺎﻛﻢ ﻣﻴﺎن ﻋﻨﺼﺮﻫﺎی آﻧﻬﺎ اﺳﺖ؛ زﻳﺮا ﻣﻨﺎﺳﺒﺖﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ اﻓﺮاد ﺟﺎﻣﻌﻪ، ﻣﺘﺄﺛﺮ از اﺧﺘﻴﺎر و اراده آﻧﻬﺎ اﺳـﺖ. ﻫﻤـﻴﻦ اﺧﺘﻴـﺎر و ﻋﺪم ﺣﺎﻛﻤﻴﺖ ﺟﺒﺮ ﺑﺮ ﻣﻨﺎﺳﺒﺖﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲﺷﻮد ﺗﺎ اﻳﻦ ﻣﻨﺎﺳـﺒﺖﻫـﺎ از ﻗﻄﻌﻴـﺖ و ﺟﺰﻣﻴﺖ ﻣﻨﺎﺳﺒﺖﻫﺎی ﻃﺒﻴﻌﻲ و ﻓﻴﺰﻳﻜﻲ ﺑﺮﺧﻮردار ﻧﺒﺎﺷﻨﺪ. در ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻋﻠـﺖ ﺑـﻪ وﺟـﻮد
اراده اﻧﺴﺎن ﺑﺮﻣﻲﮔﺮدد و اراده اﻧﺴﺎن ﺧﻮد ﻳﻜﻲ از ﻋﺎﻣﻞﻫـﺎی رﻓﺘـﺎر اﻧـﺴﺎنﻫـﺎ اﺳـﺖ.
ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﻋﻠﺖ رﻓﺘﺎر اﻧﺴﺎن ﻫﻤﻴﺸﻪ ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ پذیر ﻧﻴﺴﺖ و اﻧﺴﺎن ﻣـﻲﺗﻮاﻧـﺪ در واﻛﻨﺶ ﺑﻪ ﭘﺪﻳﺪهای ﻣﺸﺨﺺ واﻛﻨﺶﻫﺎی ﻣﺘﻔﺎوﺗﻲ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. اﻣﻜﺎن واﻛﻨﺶﻫﺎی ﻣﺘﻔﺎوت ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی وﺟﻮد ﻛﺜﺮت و ﮔﺰﻳﻨﻪﻫﺎی ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ ﻛﻪ در ﭘﻴﺶ روی اﻧـﺴﺎن ﻗـﺮار دارد، وﻗﺘـﻲ ﺑﺎ ﮔﺰﻳﻨﻪﻫﺎی ﻣﺘﻔﺎوت روﺑﻪرو ﻫﺴﺘﻴﻢ ﭘﺪﻳﺪهها ﺑﻪ ﻧـﺎم اﻧﺘﺨـﺎب ﻣﻌﻨـﺎ ﭘﻴـﺪا ﻣـﻲﻛﻨـﺪ. ﺑﻨـﺎﺑﺮاﻳﻦ ﻣﻨﺎﺳﺒﺖﻫﺎی اﻧﺴﺎﻧﻲ ﻣﺎﻫﻴﺘﻲ اﻧﺘﺨﺎﺑﻲ دارﻧﺪ. وﻗﺘﻲ ﻣﺴﺌﻠﻪ اﻧﺘﺨﺎب ﭘﻴﺶ ﻣﻲآﻳﺪ، ﻧﺎﭼـﺎر ﻧﻴﺎزﻣﻨـﺪ ﻣﻼک و ﻣﻌﻴﺎر ﻫﺴﺘﻴﻢ و اﻳﻦ اﻣﺮ ﺑﻪ وﺳﻴﻠﻪ ﻧﻈﺎم ﺗﺮﺟﻴﺤﻲ اﻓﺮاد ﺻﻮرت ﻣﻲﮔﻴـﺮد و ﻫﺮﭼـﻪ ﺑـﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﻌﻴﺎر و ﻣﻼک ﺑﻪ ﻛﺎر رود، ﺣﺎﻣﻞ ارزش اﺳﺖ و ﻫﺮﭼﻪ ﺣﺎﻣـﻞ ارزش ﺑﺎﺷـﺪ ﻣﻘﻮﻟـﻪای ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ اﺳﺖ. در ﺣﻘﻴﻘﺖ ارزشﻫﺎ - ﺑﻪ وﻳﮋه ارزشﻫﺎی اﺳﺎﺳﻲ ﺟﺎﻣﻌﻪ - ﺧﻤﻴﺮﻣﺎﻳﻪ ﻓﺮﻫﻨـﮓ را ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻣﻲدﻫﻨﺪ، ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ ﺗﻤﺎم رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﭘﺎﻳﺪار اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻣﺎﻫﻴﺘﻲ ﻓﺮهنگی دارﻧﺪ.
اﻟﮕﻮی ﻣﺼﺮف ﺟﺎﻣﻌﻪ ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ از ﺟﻤﻠﻪ رﻓﺘﺎرﻫﺎی اﻗﺘﺼﺎدی ﭘﺎﻳﺪار ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺗﻤﺎم وﻳﮋﮔﻲﻫﺎی رﻓﺘﺎر اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﭘﺎﻳﺪار را دارد؛ ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ رﻳﺸﻪ آﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻛﺎﻣـﻞ ﻓﺮﻫﻨﮕـﻲ اﺳﺖ. در ﺣﻘﻴﻘﺖ اﻟﮕﻮی ﻣﺼﺮف ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﺼﺮﻓﻲ آن اﺳﺖ. ﻧﺘﻴﺠﻪ اﻳﻨﻜﻪ، اﻟﮕﻮی ﻣﺼﺮف ﺟﺎﻣﻌﻪ ارﺗﺒﺎط ﻧﺰدﻳﻜﻲ ﺑـﺎ ارزشﻫـﺎی اﺳﺎﺳـﻲ و ﻫﻨﺠﺎرﻫـﺎی ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه آن دارد. اﻳﻦ ﻫﻨﺠﺎرﻫﺎی ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪﺷﺪه از ﺟﺎﻣﻌﻪای ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ دﻳﮕﺮ ﺗﻔﺎوت دارد. در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﺎ ﻛﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ دﻳﻨﻲ اﺳﺖ طبق ﻗﺎﻋﺪه ﻛﻮﺷﺶ ﺑﺎﻳـﺪ ﺑـﻪ ﺳـﻤﺖ معناکردن سبک زندگی اسلامی با رﻋﺎﻳـﺖ ﻫﻨﺠﺎرﻫﺎی دﻳﻨﻲ از جمله در ﺣﻮزه ﻣﺼﺮف ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﮔﺎﻫﻲ ﺑﻪ وﺳﻴﻠﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه و ﺑﻪ ﻓﺮﻫﻨـﮓ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷﺪهاﻧﺪ و ﮔﺎﻫﻲ،
باور ﻳﺎ اﻟﺘﺰام ﺑﻪ آﻧﻬﺎ ﻛﻢ ﺑﻮده و ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﻧﻬﺎدﻳﻨﻪﺳﺎزی آﻧﻬﺎ ﭘﺮداﺧـﺖ. در ادامه به اﺻﻮل دﻳﻨﻲ ﺑﺮای رﻋﺎﻳﺖ اﻟﮕﻮی ﻣـﺼﺮف اﺳـﻼﻣﻲ خواهیم پرداخت.
از دیدگاه
اسلام هدف مصرف فقط رفع حاجتهای مادی نیست؛ بنابراین برای آن قواعدی تعریف شده که مصرف جامعه اسلامی را متمایز از جامعه غیراسلامی میکند. این قاعدهها بر سطح و ترکیب کالاهای مصرفی تاثیر دارد و هرکدام حکم خاصی دارد، بر این اساس میتوان مصرف را در جامعه اسلامی چنین تقسیمبندی کرد:
۱. مصرف واجب که شامل مصرف برای ادامه
حیات خود و افراد تحت تکفل انسان، مصرف برای حفظ
جان انسانهایی که جانشان در خطر است، مصرف برای انجام واجبات عبادی مانند پرداخت انفاقهای واجب و... است؛ ۲. مصرف مستحب (رایج) که شامل مصرف بیش از حد کفاف و توسعه زندگی در صورت نبودن افراد نیازمند در جامعه، صدقات مستحب و... است؛ ۳. مصرف حرام که شامل مصرف اشیایی که در ذات پاک نیستند و مصرفهای نامشروع و مصارفی که برای مصالح جامعه اسلامی ضرر و
زیان دارند، مانند: انواع مصرفهای اسرافگونه؛ ۴. مصرفهای مکروه که شامل مصرف بیش از مقدار متعارف هر شخص با وجود نیاز بیشتر برادران
مؤمن است. همچنین، سختگیری در مخارج زندگی نیز از آن جمله است؛ ۵. مصرفهای مباح که شامل هر موردی است که یکی از احکام بالا را نداشته باشد.
آنچه گفته شد قواعد حقوقی مصرف است که کیفیت مصرف را نیز روشن میکند، اما در اسلام با دو محدودیت بسیار مهم نیز روبرو هستیم که حدود مصرف را در جامعه اسلامی به روشنی بیان میکند: یکی منع اسراف و دیگری
انفاق؛
به طور کلی در تعالیم اسلام،
مسلمانان از اسراف منع شدهاند. در
قرآن مکرر از اسراف منع شده و در پنج مورد منظور از
اسراف، صرف اسرافکاری در مسائل مادی است.
اسلام دین
اعتدال و میانهروی است؛ از طرفی امر به
اصلاح مال و صرف آن در مصارف شخصی در حد کفاف و شئون افراد توصیه شده و از طرف دیگر، بر دوری از رفتارهای نابههنجار اسراف،
تبذیر،
اتراف، کنز و ثروتاندوزی پافشاری شده است.
از مجموع آیهها و روایتهای مربوط به اسراف استنباط میشود که اسراف شامل هرگونه مصرفی اطلاق میشود که به صورت آشکار و عرفی از حد متعارف و شان فرد بیشتر باشد. در برخی از روایات حد اسراف به «حد کفاف» و در برخی «حد وسط» و «حد اقتصاد» تعریف شده است.
در الگوی مصرف اسلامی، منظور از اقتصاد همان حد میانه و حد وسط است که از لحاظ کمّی، کوتاهترین راه وصول به هدف است و از لحاظ کیفی نیز اسراف به معنای عدم رعایت حد اعتدال است
اسلام، اﻧﺴﺎنﻫﺎ را ﺑﻪ اﻋﺘﺪ
ال در ﻣﺼﺮف دﻋﻮت ﻛﺮده است.
ﺣﻀﺮت اﻣﻴﺮﻣﺆﻣﻨﺎن (علیهالسّلام) در این
باره میﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: «روش ﻣﺎ اﻋﺘﺪ
ال و
ﺳﻨﺖ ﻣﺎ
رﺷﺪ اﺳﺖ.
ﺑﺮ ﺗﻮ ﺑﺎد رﻋﺎﻳﺖ اﻋﺘﺪ
ال در
ﻓﻘﺮ و
غنا.
اﺗﺨـﺎذ روش اﻋﺘﺪ
ال، ﻧﺸﺎنه
مروت اﺳﺖ.
اﻧﺴﺎن زیرک ﻛﺴﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ در ﺗﺄﻣﻴﻦ ﺣﻮاﺋج خود اﻋﺘـﺪ
ال ورزد و در راه ﺗﺄﻣﻴﻦ درﺧﻮاﺳﺖﻫﺎﻳﺶ اﺟﻤﺎل ورزد.
اﻋﺘﺪ
ال در اﻣﻮر ﺑﺎﻳﺪ ﻣﺮﻛﺐ اﻧﺴﺎن و ﻫـﺪف وی رﺳﻴﺪن ﺑﻪ ﻛﻤﺎل ﺑﺎﺷﺪ.
وﻗﺘﻲ
ﺧﺪاوﻧﺪ اراده ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺧﻴﺮی را ﺑﻪ ﻋﺒﺪش ﺑﺮﺳـﺎﻧﺪ، اﻋﺘـﺪ
ال را ﺑـﻪ وی اﻟﻬﺎم ﻣﻲﻛﻨﺪ».
اتلاف بالاترین حد اسراف است. یعنی از کالا و منابع به گونهای استفاده شود که اگر کالا است هیچ نقشی در
رفاه فرد یا جامعه نداشته و اگر یک نهاد تولیدی است، هیچ نقشی در تولید نداشته باشد. ﻣﻨﻊ اﺳﺮاف ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی رﻋﺎﻳـﺖ ﺣـﺪ اﻋﺘـﺪ
ال اﺳـﺖ و ﺣـﺪ اﻋﺘﺪ
ال ﺑﺮ اﺳﺎس ﻧﻈﺮ
ﻣﺮﺣﻮم ﻧﺮاقی ﺣﺪ ﺑﻴﻦ اﺳﺮاف و
ﺗﻘﺘﻴﺮ اﺳﺖ
منظور از تقتیر، سختگیری در مصارف ضروری است که در تعالیم اسلامی مکروه قلمداد شده است. ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻣﻌﻴﺎر ﻛﻤﻲ ﺑﺮای اﻧﺪازهﮔﻴﺮی اﺳﺮاف ﻃﺒﻖ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﭘﻴﺶﮔﻔﺘﻪ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ اﺳـﺮاف را ﻣﺎزاد ﺑﺮ ﻣﺼﺮف ﻣﺘﻮﺳﻂ ﺑﺮای ﻫﺮ ﻓﺮد ﻳﺎ ﮔﺮوه (ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﺷﺄن آﻧﻬﺎ) ﺑﺪاﻧﻴﻢ. ﺣـﺪ اﺳـﺮاف ﺑﺮ اﺳﺎس آﻧﭽﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ ﺣﺪ ﺑﺎﻻی ﻣﺼﺮف ﺟﺎﻣﻌﻪ اﺳـﻼﻣﻲ اﺳـﺖ و ﺳـﻄﺢ ﻣـﺼﺮف ﺟﺎﻣﻌـﻪ اﺳﻼﻣﻲ ﻧﺒﺎﻳﺪ از ﺧﻂ ﻗﺮﻣﺰ ﭘﻴﺶﮔﻔﺘﻪ ﻋﺒﻮر ﻛﻨﺪ و ﺣﺪ ﭘﺎﻳﻴﻦ آن ﻧﻴﺰ «ﺣﺪ ﺗﻘﺘﻴﺮ» اﺳﺖ ﻛـﻪ ﻫـﺮ دو اﻣﻮری ﻋﺮﻓﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
انفاق از دﻳﮕﺮ اﺻﻮل ﺣﺎﻛﻢ ﺑـﺮ ﻣـﺼﺮف ﺟﺎﻣﻌـﻪ اﺳـﻼﻣﻲ اﺳـﺖ. ﻣﻨﻈـﻮر از اﻧﻔﺎق، ﭘﺮداﺧﺖﻫﺎی ﻣﺎﻟﻲ
واﺟﺐ و
ﻣﺴﺘﺤﺐ ﺑﻪ اﻓﺮاد ﻧﻴﺎزﻣﻨـﺪ اﺳـﺖ. اﻧﻔـﺎق ﻫـﻢ از ﺟﻬـﺖ ﻣﺤﺪودهی اﻣﻮاﻟﻲ ﻛﻪ ﻣﺸﻤﻮل آن اﺳﺖ و ﻫﻢ از ﺟﻬﺖ ﺣﻜـﻢ، ﻣﺮاﺗﺒـﻲ از ﻣـﺴﺘﺤﺒﺎت و اﺳﺘﺤﺒﺎب ﻣؤﻛﺪ ﺗﺎ وﺟﻮب را دارا است و ﺑﺮ اﻳﻦ اﺳﺎس ﺷﺎﻣﻞ اﻧﻔﺎقﻫﺎی واﺟﺐ ﻣﺎﻧﻨﺪ:
ﺧﻤﺲ،
زکات و اﻧﻔﺎقﻫﺎی ﻣﺴﺘﺤﺐ ﺷﺎﻣﻞ ﻫﺮﮔﻮﻧـﻪ ﭘﺮداﺧﺘـﻲ میشود ﻛـﻪ در راه ﺧـﺪا ﺻـﻮرت ﮔﻴـﺮد.
ﺑﺮ اﺳﺎس اﺻﻞ اﻧﻔﺎق، ﻣﺼﺮف آﺣﺎد ﺟﺎﻣﻌﻪ اﺳﻼﻣﻲ ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﺪ ﻣـﺴﺘﻘﻞ از ﻫـﻢ ﺑﺎﺷـﺪ، ﺑﻠﻜـﻪ ﺗﺎﺑﻊ ﻣﻄﻠﻮﺑﻴﺖ آﻧﻬﺎ و ﺗﺎﺑﻊ ﻣﺼﺮف دﻳﮕﺮان ﻧﻴﺰ ﻣﻲﺷﻮد. وانگهی، ﻓﺮض ﻣﺴﺘﻘﻞ داﻧﺴﺘﻦ آﻧﻬﺎ ﺑـﺮ ﺧﻼف اﺻﻞ اﻧﻔﺎق اﺳﺖ.
ﻣﻨﺬر ﻗﺤﻒ (۲۰۰۲) ﺗﻔﺎوت اﺻﻠﻲ رﻓﺘﺎر ﻣﺼﺮفکننده مسلمان و غیرمسلمان را ﺗﻔﺎوت در اﻓﻖ زﻣﺎﻧﻲ آﻧﻬﺎ ﻣﻲداﻧﺪ و ﺑﺎور دارد، ﻛﻪ ﻓﺮد ﻣﺴﻠﻤﺎن ﻣﻘﻴﺪ، اﻓﺰون ﺑﺮ
دنیا ﺑﻪ
آﺧﺮت ﻧﻴﺰ ﺗﻮﺟﻪ دارد ﻛﻪ اﻳﻦ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ آﺧﺮت، اﺛﺮ ﺧﻮد را در رﻋﺎﻳﺖ ﻗﻮاﻋﺪ اﺳﻼﻣﻲ ﭘﻴﺶﮔﻔﺘﻪ ﻧﺸﺎن ﻣﻲدﻫﺪ.
ﻧﺠﺎتاﷲ ﺻﺪﻳﻘﻲ (۱۹۹۲) رﻋﺎﻳﺖ ﻗﻮاﻋﺪ اﺳﻼﻣﻲ در ﻗﺎﻟﺐ
حلال و
ﺣﺮام را ﺑـﺮای ﺗﺒﻴﻴﻦ رﻓﺘﺎر ﻣﺼﺮفﻛﻨﻨﺪه ﻣﺴﻠﻤﺎن ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻣﻲداﻧﺪ.
ﻣﻨـﺬر ﻗﺤـﻒ (۱۹۷۴) ﻣﺪﻟﻲ را ﺑﺮای ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮی ﻣﺼﺮفﻛﻨﻨﺪه ﻣﺴﻠﻤﺎن ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺮ اﺳﺎس زﻛﺎت،
مضاربه و
تعاون - ﺑﻪ ﺟﺎی رﻗﺎﺑﺖ - ﺑﺎ ﻫﺪف ﺣﺪاﻛﺜﺮﺳﺎزی ﺳﻮد اراﺋﻪ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻃﻮر آﺷﻜﺎر ﻫﻤـﺎن ﻗﻴﺪﻫﺎ و ﻗﺎﻋﺪهﻫﺎی ﭘﻴﺶﮔﻔﺘﻪ اﺳﺖ. ﻣﺘﻮاﻟﻲ (۱۹۸۱) و ﻣﻨﻮر اﻗﺒـﺎل (۱۹۸۱) ﺑـﺎ دﺧﺎﻟـﺖدادن ﻣﺤﺪودﻳﺖﻫﺎی اﺳﻼﻣﻲ در اﻟﮕﻮی ﻣﺼﺮف، ﻣﻬم ترین آﻧﻬﺎ را زﻛﺎت ﻣـﻲداﻧـﺪ. همچنین اﺣﻤـﺪ ﻋﺎﺻـﻒ (۱۹۸۶) و ﻋﺒﺪاﻟﻤﻨﺎن (۱۹۸۶، ۱۹۸۴) در ﻧﻮﺷﺘﻪای ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮان «ﻧﻈﺮﻳﻪ رﻓﺘﺎر ﻣﺼﺮفﻛﻨﻨـﺪه ﻣﺴﻠﻤﺎن از دﻳﺪ اﻗﺘﺼﺎد ﻛﻼن» ﺑﻪ ﻣﺤﺪودﻳﺖﻫﺎی ﻣﺼﺮفﻛﻨﻨﺪه ﻣﺴﻠﻤﺎن در ﻣﺨـﺎرج ﻣـﺼﺮﻓﻲ و ﻛﺴﺐ درآﻣﺪ اﺷﺎره ﻛﺮدهاﻧﺪ.
ﻣﻨﻊ اﺳﺮاف ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﺑﺮ ﺳﻄﺢ ﻣﺼﺮف اﺳﻼﻣﻲ اﺛﺮ دارد و اﺟﺎزه ﻧﻤﻲدﻫﺪ ﻛﻪ ﺳﻄﺢ ﻣﺨﺎرج ﻣﺼﺮﻓﻲ ﺟﺎﻣﻌﻪ دﻳﻨﻲ از ﺣﺪی مشخص ﺑﺎﻻﺗﺮ رود. در ﻋﻴﻦ ﺣﺎل، رﻋﺎﻳﺖ آن در ﺟﺎﻣﻌـﻪای ﻛﻪ در ﻣﺼﺮف ﺑﺮﺧﻲ از ﻛﺎﻻﻫﺎ دﭼﺎر ﻣﺼﺮف ﻛﻤﺘﺮ از ﺣﺪ ﺿﺮورت ﻳـﺎ دﭼـﺎر رﻳﺨـﺖوﭘـﺎش اﺳﺖ ﺑﻪ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺗﺮﻛﻴﺐ ﻛﺎﻻﻫﺎی ﻣﺼﺮﻓﻲ ﻣﻨﺘﻬﻲ ﻣﻲﺷﻮد. زﻳﺮا ﺑﺎﻳﺪ ﻣﺨﺎرج ﻣﺼﺮﻓﻲ آن دﺳـﺘﻪ از ﻛﺎﻻﻫﺎی ﺿﺮوری را ﻛﻪ ﻛﻤﺘﺮ از ﺣﺪ ﻻزم ﻣﺼﺮف ﻣﻲﺷﻮد، اﻓﺰاﻳﺶ دﻫﻴﻢ و ﻣﺨﺎرج ﻣـﺼﺮﻓﻲ آن دﺳﺘﻪ از ﻛﺎﻻﻫﺎﻳﻲ را کاهش دهیم ﻛﻪ در آﻧﻬﺎ دﭼﺎر اﺳﺮاف و ﺗﺒﺬﻳﺮ ﻫﺴﺘﻴﻢ. اﺻﻞ اﻧﻔﺎق ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺻﻮرت آﺷﻜﺎر ﺗﺮﻛﻴﺐ ﻣﺨﺎرج ﻣﺼﺮﻓﻲ را در ﺟﻬﺖ اﻧﺠﺎم اﻧﻔـﺎقﻫـﺎی واﺟﺐ و ﻣﺴﺘﺤﺐ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻣﻲدﻫﺪ. اﻓﺰون ﺑﺮ آن، ﺑﻪﻃﻮر ﻣﺸﺨﺼﻲ ﺑﺮ ﺳﻄﺢ ﻣﺨﺎرج ﻣـﺼﺮﻓﻲ اﺛﺮ ﻣﻲﮔﺬارد و ﺳﻬﻢ ﻣﺨﺎرج ﻣﺼﺮﻓﻲ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ
انفاق را اﻓﺰاﻳﺶﻣﻲدﻫﺪ.
معارف اسلامی ما در بردارندهی همه ی نیازهای انسانی است و سبک و فرهنگ زندگی زیبایی را ارائه میدهد. این سبک در قالب مجموعهای کامل بر همهی مسائلی انگشت میگذارد که متن زندگی انسان را در دنیا تشکیل میدهد. عاملهای متعددی در شکلگیری الگوی مصرف جامعه دخالت دارد که مهمترین آنها «فرهنگ» است. در ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻪ دﻧﺒﺎل ﻳﺎﻓﺘﻦ ﭘﺎﺳﺨﻲ ﺑﺮای اﻳﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪی اﺻﻠﻲ ﺑﻮدﻳﻢ ﻛﻪ ﭼﻪ راﺑﻄﻪای ﺑﻴﻦ ﻓﺮﻫﻨﮓ و سبک زندگی ﺑﺎ اﻟﮕﻮی ﻣـﺼﺮف ﺟﺎﻣﻌـﻪ وﺟـﻮد دارد؟ اﻟﮕﻮی ﻣﺼﺮف از ﭼﻪ ﻣؤﻟﻔﻪهایی ﺗﺸﻜﻴﻞ ﺷﺪه و ﭼﮕﻮﻧﻪ از ﻓﺮﻫﻨﮓ و سبک زندگی تاثیر ﻣﻲﭘﺬﻳﺮﻧﺪ؟ در ادامه، به بررسی نظریههای مصرف از دید جامعهشناسان پرداخته و با ارائه ﭼﺎرﭼﻮب ﻧﻈﺮی از رﻓﺘﺎرﻫﺎی اﻗﺘﺼﺎدی ﻧـﺸﺎن دادﻳـﻢ ﻛـﻪ اﻟﮕﻮی ﻣﺼﺮف از ﺟﻤﻠﻪی رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﭘﺎﻳﺪار ﺟﺎﻣﻌﻪ اﺳـﺖ و رﻓﺘﺎرﻫـﺎی ﭘﺎﻳـﺪار ﻧﻴـﺰ رﻳـﺸﻪﻫـﺎی ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ دارد و ﺗﻐﻴﻴﺮ اﺳﺎﺳﻲ آﻧﻬﺎ ﻧﻴﺰ ﺑﺪون ﺗﻐﻴﻴـﺮ ﻓﺮﻫﻨـﮓ و سبک زندگی ﻣﻤﻜـﻦ ﻧﻴـﺴﺖ. در ﭘﺎﻳـﺎن ﺑـﺮای ﺣﺮﻛﺖ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ اﻟﮕﻮی ﻣﻄﻠﻮب ﻣﺼﺮف اﺳﻼﻣﻲ ﺑﻪ ﺑﺮﺧﻲ از ﻫﻨﺠﺎرﻫـﺎی ﭘﺬﻳﺮﻓﺘـﻪ ﺷـﺪه در آﻣﻮزهﻫﺎی دﻳﻨﻲ اﺷﺎره ﻛﺮدﻳﻢ و ﺑﻪ دﺳﺘﻪﺑﻨﺪی ﻣﺼﺎرف واجب، ﺣﺮام، مستحب و
مکروه و
مباح ﭘﺮداﺧﺘﻴﻢ و ﺑﻪ ﻃﻮر اﺧﺘﺼﺎر ﻣﺼﺪاقﻫﺎی آﻧﻬﺎ را یادآوری ﻛﺮدﻳﻢ و در ﭘﺎﻳﺎن ﺑﻪ دو ﻣﺤﺪودﻳﺖ ﻣﻬـﻢ و اﺛﺮﮔﺬار بر ﺳﻄﺢ ﻣﺼﺮف در ﺟﺎﻣﻌﻪ اﺳـﻼﻣﻲ ﭘـﺮداﺧﺘﻴﻢ؛ ﻳﻜـﻲ ﻣﻨـﻊ اﺳـﺮاف و دﻳﮕﺮی ﻟﺰوم اﻧﻔﺎق.
ﺑﺮ اﺳﺎس اﻳﻦ دو اﺻﻞ ﻧﺸﺎن داده ﺷﺪ ﻛﻪ در ﺟﺎﻣﻌﻪ اﺳـﻼﻣﻲ، ﻣـﺼﺮف در ﺣﺪ اﻋﺘﺪ
ال ﻗﺮار دارد و ﻣﻌﻨﺎی رﻋﺎﻳﺖ ﺣﺪ اﻋﺘﺪ
ال ﻣﺼﺮف در ﺣﺪ ﻛﻔﺎف اﺳﺖ. در ﺣﺎلیکه سطح ﻣﺼﺮف ﺑﺴﻴﺎری از ﻛﺎﻻﻫﺎ ﺑﻴﺸﺘﺮ از ﺣﺪ اﻋﺘﺪ
ال ﺑﻮده و ﻣﺴﺮﻓﺎﻧﻪ اﺳﺖ و ﺳـﻄﺢ ﻣـﺼﺮف ﺑﺮﺧﻲﻛﺎﻻﻫﺎ از ﺣﺪﻛﻔﺎف ﻳﺎ اﻋﺘﺪ
ال ﻛﻤﺘﺮ اﺳﺖ. ﭘﺲ ﺑﺎﻳﺪ ﺳﻴﺎﺳﺖﻫﺎﻳﻲ اﺗﺨﺎذ ﺷﻮد ﻛﻪ ﺳﻄﺢ ﻣﺼﺮف ﻛﺎﻻﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ از ﺣﺪ ﻛﻔﺎف ﺑﺎﻻﺗﺮ اﺳﺖ، ﺑﻪ ﻋﻨﻮان اﺳﺮاف ﻣﻨﻊ ﺷﻮﻧﺪ و ﺳﻄﺢ ﻣـﺼﺮف ﻛﺎﻻﻫﺎﻳﻲ اﻓـﺰاﻳﺶ ﻳﺎﺑـﺪ ﻛﻪ ﻛﻤﺘﺮ از ﺣﺪ ﺿﺮورت و ﻛﻔﺎف اﺳﺖ. در ﺣﻘﻴﻘـﺖ اﺻـﻮل و ﻗﺎﻋﺪهﻫﺎی اﺳﻼﻣﻲ ﺑﺮ ﻛﻤﻴﺖ و ﻛﻴﻔﻴﺖ ﻣﺼﺮف اﺛﺮﮔﺬار اﺳﺖ. ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪای ﻛﻪ ﺑﺎ رﻋﺎﻳﺖ اﺻﻮل و ﻗﺎﻋﺪهﻫﺎی ﮔﻔﺘﻪ شده، ﺳﻄﺢ ﻣﺼﺮف، ﺗﺮﻛﻴﺐ ﻛﺎﻻﻫﺎی ﻣﺼﺮﻓﻲ و ﭼﮕـﻮﻧﮕﻲ ﻣـﺼﺮف ﺟﺎﻣﻌـﻪ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺧﻮاﻫﺪ ﻛﺮد، ﻳﻌﻨﻲ ﻫﺮ ﺳﻪ ﻣﺆﻟﻔﻪ اﻟﮕﻮی ﻣﺼﺮف از ﻗﺎﻋﺪهﻫﺎی اﺳﻼﻣﻲ ﻣﺘـﺄﺛﺮ ﻣـﻲﺷـﻮد. ﺑﺮای رﺳﻴﺪن ﺑﻪ ﭼﻨﻴﻦ اﻟﮕﻮﻳﻲ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎی ﻗﺎﻋﺪهﻫﺎی ﮔﻔﺘﻪ شده، ﺑﻪ ﻃﺮاﺣﻲ اﻟﮕﻮﻫﺎی ﻣﻄﻠﻮب دینیِ ﻣﺼﺮف اﻗﺪام ﻛﺮد. ﻛﺎری ﻛﻪ ﺑﺮﺧﻲ از اﻗﺘﺼﺎدداﻧﺎن اﺳﻼﻣﻲ اﻧﺠﺎم دادهاﻧﺪ.
اﻣﺎ ﻣﺴﺌﻠﻪ اﺳﺎسیﺗﺮ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻛﺎری ﻛﻨﻴﻢ که ﺟﺎﻣﻌـﻪ ﻣﺼﺮف ﺧﻮد را ﺑﺮ اﺳﺎس ﻗﺎﻋﺪهﻫﺎی ﭘﻴﺶﮔﻔﺘﻪ تنظیم کنند. در ﺣﻘﻴﻘﺖ، ﻣﻬﻤترین ﻣـﺴﺌﻠﻪ اﻳـﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮای ﺗﻐﻴﻴﺮ اﻟﮕﻮی ﻣﺼﺮف، ﻓﺮﻫﻨﮓﺳﺎزی را در دﺳﺘﻮر ﻛﺎر ﻗﺮار دﻫﻴﻢ و ﺑـﺮای دوره ﻃﻮﻻﻧﻲ در اﻳﻦ راﺑﻄﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﻳﺰی ﻛﻨﻴﻢ. اﺳﺘﻔﺎده از ﻧﻬﺎدﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﻛﺎر اﺻﻠﻲ آﻧﻬـﺎ ﭘﺪﻳﺪارﺳـﺎﺧﺘﻦ سبک زندگی با ﻓﺮﻫﻨﮓﻣﻄﻠﻮب دینی و اﻧﺘﻘﺎل آﻧﻬﺎ اﺳﺖ، ﺑﺎﻳـﺪ در اوﻟﻮﻳـﺖ ﻗـﺮارﮔﻴـﺮد. ﻧﻘـﺶ
خانواده، ﻣﺪرﺳـﻪ، داﻧﺸﮕﺎه، رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ و ﺣﺘﻲ ﻧﻬﺎد دوﻟﺖ در ﺟﺎﻳﮕﺎه ﻫـﺪایتگر ﺑﺎﻳـﺪ در راستای ﺑﺮﻧﺎﻣـﻪای ﺟـﺎﻣﻊ ﺗﻌﺮﻳﻒ و از ﺗﻤﺎم ﻇﺮﻓﻴﺖﻫﺎی آﻧﻬﺎ ﺑﺮای ﻓﺮﻫﻨﮓﺳﺎزی مطابق با سبک زندگی اسلامی ﺑﻬﺮهﺟﺴﺖ و در اﻳﻦﺑﺎره ﻫﺮﮔﺰ ﻧﺒﺎﻳـﺪ ﻓﺮاﻣﻮش ﻛﺮد ﻛﻪ ﺗﻐﻴﻴﺮ اﻟﮕﻮی ﻣﺼﺮف ﻓﻘﻂ ﺑـﺎ اﻟـﺰامﻫـﺎی ﺣﻘـﻮﻗﻲ و ﻗـﺎﻧﻮنی اﻣﻜﺎنپذیر نیست؛ ﭼﺮاﻛﻪ اﻳﻦ اﻣﻮر رﻳﺸﻪﻫﺎی ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ دارﻧﺪ و ﺑﺮای ﺗﻐﻴﻴﺮ و
اﺻﻼح اﺳﺎﺳﻲ آﻧﻬﺎ ﺑﺎﻳـﺪ بخشی از ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺗﻐﻴﻴﺮ یابد.
(۱) باکاک، راﺑﺮت، ﻣﺼﺮف، ﺧﺴﺮوﺻﺒﺮی، ﺗﻬﺮان، اول، ﺷﻴﺮازه، ۱۳۸۱.
(۲) پورامینی، محمدباقر، سبک زندگی منشور زندگی در منظر امام رضا (علیهالسّلام)، مشهد، انتشارات قدس رضوی، ۱۳۹۲.
(۳) حسینی، سیدرضا، الگوی تخصیص درآمد و رفتار مصرفکننده مسلمان، تهران، پژوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی، ۱۳۷۹.
(۴) آمدیﺗﻤﻴﻤﻲ، ﻋﺒﺪاﻟﻮاﺣﺪ، ﻏﺮراﻟﺤﻜﻢ و درراﻟﻜﻠﻢ، مصحح سید جلال الدینﻣﺤﺪثاﻻرﻣﻮی، ﺗﻬﺮان، داﻧﺸﮕﺎه، ۱۳۶۶.
(۵) سلیمانی، کریم، شهسورای، حامد، چرا ایرانیها همه چیز را زیاد مصرف میکنند؟، نشریه شجره طیبه صالحین، سال دوم، شماره سوم، ص۱۲۱-۱۲۰، ۱۳۹۲.
(۶) سیدینیا، اکبر، مصرف و مصرفگرایی از منظر اسلام و جامعهشناسی اقتصادی، فصلنامه علمی پژوهشی اقتصاد اسلامی، سال نهم، شماره ۳۴، ص۱۷۵-۱۵۱، ۱۳۸۸.
(۷) شریفی، احمدحسین، معناشناسی آداب و سبک زندگی، نشریه شجره طیبه صالحین، سال دوم، شماره سوم، ص۲۲-۱۹، ۱۳۹۲.
(۸) ﺻﺪر، ﺳﻴﺪﻛﺎﻇﻢ، اﻗﺘﺼﺎدﺻﺪراﺳﻼم، ﺗﻬـﺮان، اﻧﺘـﺸﺎرات داﻧـﺸﮕﺎه ﺷـﻬﻴﺪ ﺑﻬﺸﺘﻲ، ۱۳۷۵.
(۹) ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﻳﻲ، ﺳﻴﺪﻣﺤﻤﺪﺣﺴﻴﻦ، اﻟﻤﻴﺰانﻓـﻲ اﻟﺘﻔـﺴﻴﺮاﻟﻘـﺮآن، ﺑﻴـﺮوت، ﻣﻮﺳـﺴﻪ اﻻﻋﻠﻤﻲ ﻟﻠﻤﻄﺒﻮﻋﺎت اول، ۱۹۷۳.
(۱۰) فراهانی فرد، سعید، اصلاح الگوی مصرف و محیط زیست، فصلنامه علمی پژوهشی اقتصاد اسلامی، سال نهم، شماره ۳۴، ص۹۷-۱۲۳، ۱۳۸۸.
(۱۱) ﻣﺤﻤﺪیریﺷﻬﺮی، ﻣﺤﻤﺪ، اﻟﮕﻮی مصرف از نگاه قرآن و حدیث، ﻗـﻢ، داراﻟﺤﺪﻳﺚ اول، ۱۳۸۸.
(۱۲) ﻣﺤﻤﺪیریﺷﻬﺮی، ﻣﺤﻤﺪ، ﺟﺎﻳﮕﺎه اﻧﻔﺎق و ﺧﺎﺳـﺘﮕﺎه اﺟﺘﻤـﺎﻋﻲ ـ اﻗﺘـﺼﺎدی آن، ﻓـﺼﻠﻨﺎﻣﻪ ﻋﻠﻤﻲ ﭘﮋوﻫﺶی اﻗﺘﺼﺎد اﺳﻼﻣﻲ، شماره۳۰، ۱۳۸۷.
(۱۳) ﻣﺸﺮفﺟـﻮادی، ﻣﺤﻤﺪﺣـﺴﻦ، ﻧﮕﺮﺷـﻲ ﺑـﺮ اﻟﮕـﻮی ﻣـﺼﺮف در ﺟﻮاﻣـﻊ اسلامی، ﺗﻬﺮان، ﭘﺎﻳﺎنﻧﺎﻣﻪ ﻛﺎرﺷﻨﺎﺳﻲارﺷﺪ اﻗﺘﺼﺎد داﻧﺸﮕﺎه ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻣﺪرس، ۱۳۶۵.
(۱۴) موسایی، میثم، نقش فرهنگ بر الگوی مصرف، فصلنامه علمی پژوهشی اقتصاد اسلامی، سال نهم، شماره ۳۴، صفحات۱۵۰-۱۲۵، ۱۳۸۸.
(۱۵) وﺑﺮ، ﻣﺎﻛﺲ، اﺧﻼق ﭘﺮوﺗﺴﺘﺎﻧﻲ و روح ﺳـﺮﻣﺎﻳﻪداری، ﻋﺒـﺪاﻟﻜﺮﻳﻢ رﺷﻴﺪﻳﺎن و ﭘﺮﻳﺴﺎﻣﻨﻮﭼﻬﺮی، ﺗﻬﺮان، اﻧﺘﺸﺎرات ﻋﻠﻤﻲ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ، ۱۳۷۳.
(۱۶) ﻧﺮاقی، محمدمهدی، جامع السعادات، اعلمی، بیروت.
(۱۷) مصباحیزدی، محمدتقی، زیر بنای سبک زندگی اسلامی، نشریه شجره طیبه صالحین، سال دوم، شماره سوم، ص۲۵-۲۷، ۱۳۹۲.
(۱۸) Ahmad، Ausef ۱۹۸۷ Macroconsumption Function in an Islamic Framework: A survey of Current Literature، Lectures on Islamic Economics، Jaddah، Saudi Arabia: Islamic Development Bank.
(۱۹) Corrigan، Peter ۱۹۹۷ The Sociology of Consumption: An Introduction SAGE Publications.
(۲۰) Dimaggio، Paul ۲۰۰۰ Social Stratification، Lifestyle، Social Cognition and Social Participation، Pp ۴۵۸ - ۴۶۵ in D Grusky، ed، Westview Press، San Francisco.
(۲۱) Hilty، Lorenz &others ۲۰۰۰ Lifestyles، Mobility and Chalenge of Sustainability: A Survey of Literature، Solothurn University of Applied Sciences Northwestern Switzerland، Series A: Discussion Paper.
(۲۲) Holt، Douglas، B ۱۹۹۷ Poststructualist Lifestyle Analysis: Conceptualizing the Socil patterning of consumption in Post modernity، Journal of Consumer Research، Vol ۲۳.
(۲۳) Khan M Fahim ۱۹۸۴ Macro Consumption Fuction in Islamic Framework، Journal of Research in Islamic Economics، Vo۱، No ۲.
(۲۴) Khaf، Mohammad Monzer ۱۹۷۳A Contribution to the Study of the Economics of Islam؛ Utah USA، Univ of Utah SLE July.
(۲۵) Metwally، MM ۱۹۸۱Macroeconomic Models of Islamic Doctrines، JK Publisher، London.
(۲۶) Mannan، MA ۱۹۸۴the Making of Islamic Economics Society: Islamic Dimension in Economic Analysis International Acsociational Acsociation of Islamic banks Cairo.
(۲۷) Mannan، MA ۱۹۸۶Islamic Economics Theory and Practice، Holdder and Stoughon، Cambridge.
۱۱Ruling، Charles- Chemens ۲۰۰۰Theories if Fashen، The Contributions of Veblen، Simmil، Blumer
(۲۸) Bourdieu، wwwhesunigech/research_ publications/cahier.
(۲۹) Story، John ۱۹۹۹Cultural Consumption and Everybody life، Arnoland Publishers، London.
(۳۰) Simmel، G ۱۹۷۶The style of life ۱ and ۲، in P Lawrence، ed، George Simmel: Socialogyist and European Nelson، London.
(۳۱) UNESCO ۲۰۰۱ Youth، Sustinable Consumption Patterns and lifestyles، UNESCO & UNEP.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «عملیاتینمودن الگوی اسلامی مصرف»، تاریخ بازیابی۹۶/۱/۵.