عرضه حدیث بر امام رضا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
با وجود تلاشهای پیگیر اصحاب
امام صادق (علیهالسّلام) و
امام کاظم (علیهالسّلام)،
غالیان و منحرفان، به طور کامل از میان نرفتند.
حبسهای طولانی
امام کاظم (علیهالسّلام) و دور نگه داشتن ایشان از حوزه علمی آن روزگار، به منحرفان
جرات داد تا دروغهای خود ساخته و حدیثهای جعلی را بپراکنند. اختناق سیاسی بر فضای علمی نیز سایه انداخت و فرصت
بحث و رد را از
شیعیان راستین و عالمان حقیقی گرفت. گریزهای ناگزیر و حبسهای اصحاب
امام صادق و
امام کاظم (
علیه
السّلام) نوشتههای آنان را از سوی
منافقان داخلی حوزه
شیعه، آسیب پذیر میساخت و اعتماد محدثان فقیه و فقیهان محدث را کم رنگ مینمود.
مراجعه شیعه به «
امام» محدود شد و دستور
تقیه، تنها سپر حفظ حافظان میراث جعفری شد. با
رحلت امام کاظم (
علیه
السّلام) برخی از وکیلان سودجو، به انکار امامت
امام رضا (علیهالسّلام) برخاستند تا
چشم طمع و
هوس خویش را از اموال فرستاده شده برای
امام پر کنند.
این حادثه هولناک، توقفی در عرضه و پالایش
حدیث پدید آورد، تا اینکه راد مردی از تبار یقطینیان، به نام یونس بن عبدالرحمان، به پا خاست و از پس بیست سال
سکوت و بیست سال سؤال و علم اندوزی، به میدان مبارزه پاگذارد؛ به
کوفه آمد؛ میراث حدیثی
شیعه را گردآوری کرد، به
مدینه برد و بر
امام زمان خویش عرضه کرد. او را میتوان قهرمان بزرگ عرضه حدیث نامید. مردی که با پایمردی اش در میدان اندیشه، توانست صافی پالاینده ذخیره گرانبهای شیعه باشد.
او پس از انکار دسته بزرگی از احادیث از سوی
امام رضا (
علیه
السّلام)، به طرد آنها پرداخت و نزاعی پایان ناپذیر و گسترده را در همه عرصهها با فریب کاران آغاز کرد؛ از اثبات اصل
امامت امام رضا (
علیه
السّلام)
و عقاید شیعی، تا
فقه و
احکام عملی شیعه. او گرچه در این راه رنجها دید و تهمتها به جان خرید،
اما توانست به شیعیان، هشتمین چراغ هدایت و فرقان
حق و
باطل را بشناساند.
کشی در احوال یکی از غالیان به نام
مغیرة بن سعید، مذاکرهای را گزارش کرده است که زمینه و ضرورت عرضهای چنین سترگ و پر رنج را تصویر میکند.
ما ترجمه قسمتی از آن را میآوریم: محمد بن عیسی بن عبید میگوید: در مجلسی بودم.
شخصی از اصحاب به یونس گفت: چرا این قدر در
حدیث، سختگیری میکنی؟ چرا این قدر به انکار احادیث میپردازی؟ چه چیز تو را به رد احادیث وا میدارد؟
یونس پاسخ داد: ه
شام بن حکم از
امام صادق (
علیه
السّلام) برایم حکایت کرد: هیچ حدیث نسبت داده شده به ما را نپذیرید، مگر اینکه موافق
قرآن و
سنت باشد، یا شاهدی بر آن در حدیثهای قبلی ما بیابید؛ زیرا مغیرة بن سعید در کتابهای پدرم دست برد و در آنها احادیثی نهاد که پدرم نگفته بود. پس
تقوا بورزید و آنچه مخالف گفته خدا و سنت پیامبر است، بر ما نبندید؛ چون ما سخن که میگوییم، گفته
خدا و
پیامبر را نقل میکنیم.
یونس پس از نقل این حدیث، چنین ادامه داد:
من به
عراق آمدم و در آنجا تعدادی از اصحاب
امام باقر (علیهالسّلام) و عده فراوانی از اصحاب
امام صادق (
علیه
السّلام) را یافتم. از آنان حدیث شنیدم و کتابهایشان را گرفتم. سپس آنها را بر
امام رضا (
علیه
السّلام) عرضه نمودم.
امام، بسیاری از آنها را انکار کرد و نپذیرفت که حدیث
امام صادق (
علیه
السّلام) باشد و به من فرمود: ابوالخطاب بر
امام صادق (
علیه
السّلام) دروغ بست؛ خدا لعنتش کند! و تا به امروز نیز پیروان ابوالخطاب، این حدیثهای ساختگی را در کتابهای اصحاب
امام صادق (
علیه
السّلام) میگنجانند. پس نپذیرید که حدیث مخالف قرآن از ما باشد؛ چون هرگاه
سخن بگوییم، موافق قرآن و سنت میگوییم.
یونس بن عبدالرحمان با شناختی که از مسیر انتقال حدیث به معاصران خود میدهد، عرضه را به عنوان یکی از راههای نقادی و پالایش «حدیث» و «مجموعههای حدیثی»، باز میشناساند. او و ابن فضال، خود، کتابهای «فرائض» و «دیات» را بر
امام رضا (
علیه
السّلام) عرضه میکنند.
از هر دو گونه عرضه (منفرد و مجموعهای) بر
امام رضا (
علیه
السّلام)، نمونههایی را ارائه میکنیم:
یک. کتاب فرائض: این کتاب، احکام
ارث را در خود جای داده است و به احتمال فراوان، جزئی از کتاب «جامعة» یعنی همان دستنوشتههای
حضرت علی (علیهالسّلام) از املای
حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم است.
زراره و
محمد بن مسلم و
ابوبصیر این کتاب را دیده و احکام متعددی از آن نقل کردهاند.
عبدالرحمان بن حجاج نیز از آن، حدیث نقل کرده است.
کلینی گزارش عرضه این کتاب را بر
امام رضا (
علیه
السّلام) از زبان
یونس بن عبدالرحمان و
ابن فضال، این گونه آورده است:
عرضنا کتاب الفرائض عن امیرالمؤمنین (
علیه
السّلام) علی ابی الحسن الرضا (
علیه
السّلام) . فقال: هو صحیح.
کتاب فرائض از
حضرت امیر (علیهالسّلام) را بر
امام رضا (
علیه
السّلام) عرضه کردیم.
امام فرمود: آن درست است.
دو. کتاب دیات: این همان کتاب دیات ظریف بن ناصح و یا عبدالله بن ابجر است که به جهت عرضه بر
امام صادق (
علیه
السّلام)، در بخش خود گذشت. این کتاب، دوباره از سوی یونس و ابن فضال بر
امام رضا (
علیه
السّلام) عرضه میشود، و
امام میفرماید:
نعم؛ هو حق و قد کان امیرالمؤمنین (
علیه
السّلام) یامر عماله بذلک.
آری، آن
حق است و امیرمؤمنان، کار گزارانش را بدان امر میکرد.
حسن بن جهم نیز با عرضه این کتاب بر
امام رضا (
علیه
السّلام)
اجازه روایت آن را گرفته است.
نجاشی، عرضه این کتاب بر
امام رضا (
علیه
السّلام) را به عبدالله بن ابجر نیز نسبت داده است.
(این گفته با گزارش کلینی و شیخ طوسی سازگار نیست، زیرا مطابق گفته
کلینی و
شیخ طوسی،
عبدالله بن ابجر، کتاب را بر
امام صادق (
علیه
السّلام) عرضه کرده است، که اگر در آخرین
سال حیات امام (۱۴۸هجری) و نخستین سالهای تحمل حدیث او (یعنی حدود بیست سالگی) باشد،
عمر او بیش از یک
قرن میشود. چون نجاشی سال
وفات او را ۲۴۰ هجری ذکر کرده است! گفتنی است که این عمر، ممکن است و از این رو عرضه مکرر، محتمل است)
سه. مکاتبات: از دیگر عرضههای مجموعهای بر
امام رضا (
علیه
السّلام)، مکاتبه عبدالله بن محمد با ایشان است. او احادیث متعددی را که شنیده بود، در نامهای مینویسد و به خدمت
امام میفرستد تا درستی آنها را جویا شود.
امام، بعضی از آنها را تایید و بعضی دیگر را رد میکند. این مکاتبه را علی بن مهزیار دیده است و قسمتهایی از آن را نقل کرده است. کلینی و شیخ طوسی، مواردی را نقل کردهاند.
و شیخ طوسی، افزون بر این، یک مورد هم از طریق علی بن اسماعیل نقل میکند.
این
نامه، خطاب به «ابوالحسن (
علیه
السّلام) » نوشته شده که برای آگاهی از سبب
تفسیر آن به
امام رضا (
علیه
السّلام) میتوانید به «
قاموس الرجال» مراجعه فرمایید.
یک. احمد بن محمد بن ابی نصر: قلت لابی الحسن (
علیه
السّلام) : ان اصحابنا یروون ان حلق الراس فی غیر حج ولا عمرة مثلة. فقال: کان ابوالحسن (
علیه
السّلام) اذا قضی مناسکه عدل الی قریة یقال لها سایة، فحلق.
احمد بن محمد میگوید به
امام رضا (
علیه
السّلام) عرض کردم: دوستان ما روایت میکنند که تراشیدن سر در غیر از
حج و
عمره، مانند مثله کردن است.
امام رضا (
علیه
السّلام) فرمود:
امام کاظم (
علیه
السّلام)، هنگامی که اعمال حج را تمام کرد، به دهکدهای به نام سایه رفت و سرش را تراشید.
دو. محمد بن اسماعیل بن بزیع: سالت اباالحسن الرضا (
علیه
السّلام) عن آنیة الذهب والفضة، فکرههما، فقلت: قد روی بعض اصحابنا انه کان لابی الحسن (
علیه
السّلام) مرآة ملبسه فضة. فقال: لا والحمدلله انما کانت لها حلقة من فضة وهی عندی.
محمد بن بزیع میگوید: از
امام رضا (
علیه
السّلام) پرسیدیم ظرفهای
طلا و
نقره چه حکمی دارند؟ حضرت، آن دو را ناپسند دانست. پس گفتم برخی دوستان روایت میکنند که
امام کاظم (
علیه
السّلام) آینهای با روکش نقره داشت. حضرت فرمود: نه؛ خدا را سپاس؛ تنها حلقه آن از نقره بود؛ و (اکنون) نزد من است.
حسن بن جهم نیز عرضه ضمنی حدیث داشته که شیخ طوسی آن را گزارش کرده است.
سه. در بخش نخست مقاله، آوردیم که امامان، افزون بر پاسداری از میراث حدیثی شیعه، به رویارویی با اندیشههای مهاجم برخاستند و رسالت انتقال امانتدارانه میراث سترگ نبوی را بر عهده گرفتند. یکی از شخصیتهای فعال این عرصه در زمان
امام رضا (
علیه
السّلام)،
حسین بن خالد است. ما یک نمونه را در این بخش، گزارش میکنیم (و چند نمونه دیگر را در «انگیزههای عرضه» میآوریم):
الحسین بن خالد عن ابی الحسن الثانی: قلت له: انا روینا فی الحدیث ان رسول الله کان یستنجی و خاتمه فی اصبعه وکذلک کان یفعل امیرالمؤمنین (
علیه
السّلام) وکان نقش خاتم رسول الله صلیالله
علیهوآله
وسلّم «محمد رسول الله». قال:
صدقوا.
قلت: فینبغی لنا ان نفعل؟ قال: ان اولئک کانوا یتختمون فی الید الیمنی و انکم انتم تتختمون فی الیسری.
حسین بن خالد به
امام رضا (
علیه
السّلام) میگوید: برای ما چنین روایت شده که رسول خدا در همان حال که
انگشتر به انگشت داشت،
طهارت میگرفت و حضرت امیر نیز این گونه میکرد؛ در حالی که نقش انگشتر حضرت رسول، «محمد رسول الله» بود.
امام رضا (
علیه
السّلام) فرمود: راست گفتند.
گفتم: شایسته است، ما هم انجام دهیم؟ فرمود: آنان به دست راست انگشتر میکردند و شما در
دست چپ انگشتر میکنید.
چهار. آخرین عرضهای که در این بخش به آن اشاره میکنیم، عرضه
مامون (خلیفه عباسی) است. گزارشگر این عرضه، علی بن محمد بن جهم است. او میگوید:
سمعت المامون یسال الرضا، علی بن موسی (
علیه
السّلام)، عما یرویه الناس من امر الزهرة، و انها کانت امراة فتن بها هاروت و ماروت و ما یروونه من امر سهیل وانه کان عشارا بالیمن. فقال: کذبوا فی قولهم، انهما کوکبان...
شنیدم که مامون از
امام رضا (
علیه
السّلام) درباره آنچه مردم روایت میکنند میپرسد. روایت چنین است که ستاره زهره، زنی بوده است که
هاروت و ماروت، شیفتهاش شدند و سهیل، مردی باجگیر بوده است در
یمن. حضرت رضا (
علیه
السّلام) فرمود: به
دروغ سخن گفتند؛ آن دو، دو ستارهاند....
گزارشهای
علامه مجلسی در باب «انواع المنسوخ»، نشانگر نسبت دادن این قول به پیامبر گرامی و دیگر معصومان است.
داستان شیفتگی هاروت و ماروت را نیز میتوانید در «بحار» بنگرید.
عرضههای دیگری بر
امام رضا (
علیه
السّلام) گزارش شده است که آنها را میتوان در جوامع روایی یافت.
عرضه حدیث بر امامان؛
عرضه حدیث بر امام علی؛
عرضه حدیث بر امام حسن؛
عرضه حدیث بر امام حسین؛
عرضه حدیث بر امام سجاد؛
عرضه حدیث بر امام باقر؛
عرضه حدیث بر امام صادق؛
عرضه حدیث بر امام کاظم؛
عرضه حدیث بر امام جواد؛
عرضه حدیث بر امام هادی؛
عرضه حدیث بر امام عسکری؛
عرضه حدیث بر امام مهدی.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «عرضه حدیث بر امام رضا»، تاریخ بازیابی ۹۵/۰۱/۱۷.