ظهیرالدوله قاجار
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ظهیرالدوله قاجار، ابراهیمخان، حاکم مشهور
کرمان در دوره فتحعلی شاه قاجار بود.
پدرش، ابراهیمخان پسر مهدی قلی خان، برادر
آقامحمدخان قاجار و مادرش، آسیه خانم،
دختر محمدخان قاجار بود
از تاریخ تولد ابراهیم خان اطلاعی در دست نیست. ولی در اوان زندگی او پس از
فوت پدرش (۱۱۹۸)، به خواست آقامحمدخان، مادرش به همسری باباخان (بعداً فتحعلیشاه)، که پسر عموی ابراهیمخان بود، درآمد و محمدقلی میرزا ملک آرا برادر ناتنی ابراهیم خان است
علاوه بر اینکه ابراهیمخان
پسر عموی فتحعلی شاه بود و به این مناسبت، در منابع از او با عناوین عموزاده و/ ابراهیمخان عمو یاد شده است فرزند خوانده فتحعلی شاه نیز محسوب میشود.
سپس نخستین فرزند فتحعلی شاه، به نام همایون
سلطان ملقب به خانم خانمان و نواب متعالیه، به همسری ظهیرالدوله درآمد و بدین سان ابراهیم خان داماد فتحعلی شاه نیز بود.
زمان ملقب شدن ابراهیمخان به «ظهیرالدوله» در منابع ذکر نشده است. از وی همچنین با لقب اعتضادالدوله نیز در منابع اصلی یاد شده است.
ظهیرالدوله در ۱۲۱۴ به سرداری
آذربایجان مأمور شد.
در
ذیحجه همان
سال ، ظهیرالدوله با ده هزار سوار به خراسان رفت جهت محاصره قلعه آقن قلعه.
سپس در ۱۲۱۵ نیز ظهیرالدوله با دو هزار سوار و پیاده مأمور تسخیر
سبزوار شد.
در ۱۲۱۷ هنگامی که فتحعلیشاه برای سامان دادن به نظم
خراسان به آن منطقه رفت، ظهیرالدوله را نیز با ده هزار سوار و پیاده به آنجا فرستاد.
مهمترین مسئولیت ظهیرالدوله، حکومت وی در
کرمان بود. در منابع درباره سال به حکومت رسیدن و مدت حکومت وی در کرمان اختلافاتی وجود دارد. برخی منابع تاریخ حکومت او را در کرمان، به اختلاف، سال ۱۲۱۶ برای حکومت او ذکر کردهاند
در برخی منابع دیگر
سال ۱۲۱۸ ذکر شده است
.
خاوری شیرازی به حکومت رسیدن او را در
ذیحجه ۱۲۱۸ و آغاز حکومت او را در
کرمان ، سال ۱۲۱۹ دانسته است. بعد از حملۀ آقامحمدخان به
کرمان ، این منطقه حاکم واقعی نداشته و محمدحسینخان، حاکم پیش از ظهیرالدوله، نیز از عهدۀ امور کرمان برنیامده بود.
افزون بر این، بعد از کشتار آقامحمدخان در کرمان، زمینه جدا شدن کرمان و
بلوچستان از
ایران و حتی ضمیمه شدن آنها به قلمرو حکمرانان افغان نیز وجود داشت و ظهیرالدوله برای جبران خرابیها و دلجویی از مردم کرمان، حاکم آنجا شد.
ظهیرالدوله پس از به حکومت رسیدن، بلوچستان را از
تصرف خانهای وانین بلوچ بیرون آورد و تحت اقتدار حکومت در آورد و سرکشان آن منطقه را مطیع ساخت.
در زمان حکمرانی وی اهل
علم و
صنعت و
کسب و
تجارت از شهرهای دیگر به کرمان رفتند، از جمله شیخ
نعمتاللّه بحرینی و شیخ
عبدالحسین احسائی ،
آخوند ملاعلی اعمی از
خراسان و
آقامحمدکاظم از
شیراز .
بر اثر اقدامات ظهیرالدوله، یک محیط علمی و ادبی مهمی در کرمان پدید آمد.
به گفته
احمدی کرمانی ،
آبادانی کرمان تا زمان مؤلف، در دورۀ
عهد چهار نفر در کرمان ایجاد شده است، که نفر دوم ظهیرالدوله بوده است. وی بسیاری از قناتهایی را که صاحبانشان در کشتار آقامحمدخان نابود شده بودند، آباد کرد و
مسجد و
مدرسه و،
حمام ، و بازاری به نام خود ساخت و تا حد امکان در آرامش و آسایش مردم کوشید.
از جمله اقدامات عمرانی او ساخت
مدرسه ابراهیمخان ظهیرالدوله در ۱۲۳۰ و دو
حمام در ۱۲۳۱، و موقوفاتی نیز داشت.
مدرسۀ دینی ای که به نام ظهیرالدوله نامیده میشد، به ابراهیمخان و/ ابراهیمیه نیز نامیده شده است. در این مدرسه کتابهای
شیخیه تدریس میشد. همچنین مدرسه دارای
بیمارستان و چاپخانهای مجهزی بود.
دروازۀ
ارگ ، که دروازۀ پنجم شهر بود و به آن دروازه باغ هم میگویند، در ۱۲۲۵ به دستور ظهیرالدوله ساخته شد. همچنین وی
ارگ گواشیر را از سمت غربی وسعت داد و باغ گلشن را احداث کرد و نیز خانهای متعدد، توپخانه بنا کرد.
افزون بر این، در فرهنگ عامۀ مردم
کرمان ، اصطلاح «ابراهیمخانی» - که به اشاره به نوعی ظرف مسی و حلوا (شلهزرد) در کرمان اشاره دارد – از زمان ظهیرالدوله باقیمانده است. به دستور ظهیرالدوله، پیالههای کوچکی به یک اندازه ساخته بودند و در ایام
محرم در آنها این ظرفها حلوای شلهزرد (ابراهیمخانی) بین مردم توزیع میشد.
ظهیرالدوله تا ۱۲۴۰ حاکم کرمان بود و در این سال، هنگامی که به
تهران رفته بود،
بیمار شد و درگذشت
پس از فوت وی، پسر بزرگش و نوۀ فتحعلی شاه، عباسقلیخان، به جای پدر حاکم کرمان شد.
از ظهیرالدوله ۴۱ فرزند باقیماند. ۲۰ پسر و ۲۱ دختر باقی.
دو تن از دختران ظهیرالدوله به همسری پسران فتحعلی شاه درآمدند. یکی از آنان فتحاللّه میرزا شعاع
السلطنه پسر ۳۵ ام فتحعلی شاه بود که دختر شعاع
السلطنه و نوه دختری ظهیرالدوله همسر ناصرالدین شاه و مادر مظفرالدین شاه بود.
تاجلی بیگم، دختر فتحعلی شاه، نیز به همسری نصراللّهخان، پسر ظهیرالدوله، درآمد.
حاجی محمدکریمخان، پسر ابراهیمخان ظهیرالدوله، رئیس طایفۀ
شیخیه در کرمان بود. و فردی بسیار فاضل بود. وی از شاگردان
شیخ احمد احسائی و «رکن اَشَد و ناب اَحَد» بود.
اکنون نیز یکی از خاندانهای معروف این شهر، ابراهیمی است که از نسل ابراهیمخان ظهیرالدولهاند.
ظهیرالدوله
شعر نیز میسرود و طغرل تخلصمیکرد.
وی ارادت خاصی به شیخ احمد احسائی داشت و در هنگام اقامت شیخ در یزد به دیدار او رفت.
ظهیرالدوله زندگی اش را از طریق عواید املاک شخصی اداره میکرد و از مال دیوانی برای امور شخصی صرف نمیکرد. در ایام محرّم مراسم روضهخوانی و اطعام و زیارت عاشورا را مرتب برگزار مینمود و خود در مجلس روضهخوانی با پای برهنه خدمت می کرد.
(۱) هوشنگ اتحاد، پژوهشگران معاصر ایران، تهران ۱۳۷۸ش.
(۲) احمدمیرزا عضدی، تاریخ عضدی، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۷۶ش.
(۳) یحیی احمدی کرمانی، فرماندهان کرمان، چاپ محمدابراهیم باستانی، تهران ۱۳۵۴ش.
(۴) محمدابراهیم باستانیپاریزی، حماسۀة کویر، تهران ۱۳۵۷ش.
(۵) نورالدین چهاردهی، از احساء تا کرمان، (تهران) ۱۳۶۲ش.
(۶) محمدعلی حبیبآبادی، مکارم
الآثار در احوال رجال دو قرن ۱۳ و ۱۴ هجری، اصفهان ۱۳۵۲ش.
(۷) فضلالله خاوریشیرازی، تاریخ ذوالقرنین، چاپ ناصر افشار، تهران ۱۳۸۰ش.
(۸) محمدجعفر خورموجی، حقایقالاخبار ناصری، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۳ش.
(۹) محمدتقی سپهر، ناسخالتواریخ، چاپ جمشید کیانفر، تهران ۱۳۷۷ش.
(۱۰) مسعودمیرزا ظل
السلطان، خاطرات ظل
السلطان، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۸ش.
(۱۱) ابوالفضل قاسمی، الیگارشی یا خاندانهای حکومتگرایان: خاندان اسفندیاری، تهران.
(۱۲) محمود میرزا قاجار، شاهزاده ایران، سفینةالمحمود، چاپ خیامپور، تبریز ۱۳۴۶ش.
(۱۳) عبدالرزاق مفتوندنبلی،
مآثر سلطانیه، چاپ غلامحسین صدریافشار، تهران ۱۳۵۱ش.
(۱۴) احمدعلی وزیریکرمانی، تاریخ کرمان، چاپ محمدابراهیم باستانیپاریزی، تهران ۱۳۶۴ش.
(۱۵) احمدعلی وزیریکرمانی ، جغرافیای کرمان، چاپ محمدابراهیم باستانیپاریزی، تهران ۱۳۵۳ش.
(۱۶) رضاقلیخان هدایت، ملحقات تاریخ روضةالصفای ناصری، در خواندمیر.
(۱۷) Percy Moelesworth Sykes, Ten Thousand Miles in Persia or Eight Yyears in Iran, New York ۱۹۰۲.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «ظهیرالدوله قاجار»، شماره ۷۲۶۸.