ظفر - به ضم ظاء (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ظُفُر یا
ظُفْر (به ضم ظاء و فاء یا سکون فاء) از
واژگان قرآن کریم به معنای ناخن است که شامل
انسان و غیر انسان میشود.
ظُفُر یا
ظُفْر (بر وزن عنق و قفل) به معنای ناخن، اعم از آنکه در انسان باشد یا غیر انسان باشد.
مراجعه به لغت نشان میدهد که ظفر فقط به معنی ناخن است و شامل
مِخْلَب (چنگال) نیست.
تفسیر المنار از
لسان العرب نقل میکند: ظفر ناخن انسان و ناخن پرنده است... و گفتهاند ظفر در مرغی یا در حیوانی گویند که
شکار نمیکند و مِخْلَب در حیوانی است که شکار میکند.
(وَ عَلَی الَّذِینَ هادُوا حَرَّمْنا کُلَّ ذِی ظُفُرٍ وَ مِنَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ حَرَّمْنا عَلَیْهِمْ شُحُومَهُما اِلَّا ما حَمَلَتْ ظُهُورُهُما اَوِ الْحَوایا اَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ذلِکَ جَزَیْناهُمْ بِبَغْیِهِمْ وَ اِنَّا لَصادِقُونَ) (و بر
یهودیان، هر حيوان ناخندار [
حيواناتى كه سم يكپارچه دارند
] را
حرام كرديم؛ و از
گاو و
گوسفند،
پیه و چربيشان را بر آنان تحريم نموديم؛ مگر چربیهايى كه بر پشت آنها قرار دارد، و يا در دو طرف پهلوها، و يا آنها كه با استخوان آميخته است؛ اين كيفر را بهسزاى ستمشان به آنها داديم؛ و ما راست مىگوييم.)
ناخنداران که بر یهود حرام شده حتما شامل پرندگان و حیوانات چنگالدار نیست، زیرا چنگالداران در
اسلام نیز حرام هستند و اختصاص به یهود ندارد، و آنچه از
فخر رازی نقل شده که ظفر را در آیه اعمّ از ناخن و چنگال گرفته و آنها را بنا بر ظهور آیه،
حلال دانسته و حدیث
«حَرَّمَ کُلِّ ذِی نَابٍ مِنَ السِّبَاعِ وَ ذِی مِخْلَبٍ مِنَ الطُّیُورِ.» را ضعیف پنداشته،
بیهوده است.
نظیر این آیه است آیه:
(فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِینَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَیْهِمْ طَیِّباتٍ اُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ کَثِیراً) (به خاطر ظلمى كه از يهود صادر شد، و نيز به خاطر بازداشتن فراوان آنها از راه خدا، بخشى از چيزها و خوراكىهاى پاكيزه را كه براى آنها حلال شده بود، بر آنان حرام كرديم.)
این آیه نیز روشن میکند که این محرّمات در اصل حلال بوده و به واسطه ظلمشان بر یهود حرام شدهاند و شاید این آیه از آیه اول اعم باشد. باید دید مراد از این ناخنداران چیست؟
از
ابن عباس و
سدّی و غیره نقل شده: مراد حیوانی است که سماش یکی است و شکاف ندارد مثل
شتر و
شتر مرغ و
اردک و
غاز.
از
مجاهد نقل شده مراد هر چهارپائی است که سم شکافته نیست و سم شکافتگان را یهود میخورند، و از
ابن زید نقل شده که مراد شتر است.
در
تورات فعلی سفر لاویان باب یازدهم بطور قاعده کلی هر شکافته سم و
نشخوار کننده حلال شمرده شده، ولی شتر را تحریم کرده که
نشخوار میکند، ولی شکافته سم نیست و ونک (حیوانی است مثل گربه بعضی آنرا گوسفند
بنی اسرائیل گویند)
نشخوار میکند، ولی شکافته سم نیست، ایضا
خرگوش و
خوک که اولی سم شکافته نیست و دومی
نشخوار نمیکند،
ولی از اینها فقط شتر داخل در ما نحن فیه است.
ناگفته نماند: گوسفند و گاو داخل در این تحریم نیست زیرا جمله «وَ مِنَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ...» نشان میدهد فقط پیه آن دو بر یهود حرام شده است. میماند شتر و قسمت دیگری از طیّبات و ناخنداران. یهود میگفتند: این محرّمات در اصل شریعتها حرام بودند و در اثر گناهان بر ما حرام نشدهاند،
قرآن در جواب آنها فرموده: هر طعام پیش از نزول تورات بر بنی- اسرائیل حلال بوده مگر آنچه اسرائیل بر خود حرام کرده بود، تورات را بیاورید و بخوانید تا صدق این سخن روشن شود
(کُلُّ الطَّعامِ کانَ حِلًّا لِبَنِی اِسْرائِیلَ اِلَّا ما حَرَّمَ اِسْرائِیلُ عَلی نَفْسِهِ مِنْ قَبْلِ اَنْ تُنَزَّلَ التَّوْراةُ قُلْ فَاْتُوا بِالتَّوْراةِ فَاتْلُوها اِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ) گفتهاند:
حضرت یعقوب مرضی داشت که گوشت شتر آنرا مزید میکرد، لذا تصمیم گرفت که گوشت شتر نخورد. مراد از «ما حَرَّمَ» آن مطلب است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «ظفر»، ج۴، ص۲۶۵-۲۶۷.