صُنْع (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
صُنْع (به ضم صاد و سکون نون) از
واژگان نهج البلاغه به معنای
عمل است.
این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه به کار رفته است، مانند:
•
اِصْطِناع (به کسر همزه و طاء و سکون صاد) اختيار صنع است؛
•
صَنْعَت (به فتح صاد و عین و سکون نون) مصدر و نيز به معنى
مَصْنوع (به فتح میم و سکون صاد) است؛
• جمع
مَصْنوع،
صَناعات (به فتح صاد) است؛
•
صَنايِع (به فتح صاد و کسر یاء) جمع
صَنيع (به فتح صاد) به معنى
احسان است؛
•
تَصَنُّع (به فتح تاء و صاد و نون مشدد و مضموم) به معنای
تکلّف و دعاى
دروغ است.
از اين ماده موارد زيادى در «نهج البلاغه» آمده است.
صُنْع به معنای عمل آمده است.
«
الصنع: العمل.»
راغب جودت عمل گفته است. هر صنع فعل است هر فعل صنع نیست.
طبرسی معتقد است: صنع و عمل هر دو یکی است، به قولی صنع جودت را در بر گرفته است.
اِصْطِناع اختيار صنع است.
صَنْعَت مصدر و نيز به معنى
مَصْنوع است.
«
الصنعة: عمل الصانع.»
جمع
مَصْنوع،
صَناعات است.
صَنايِع جمع
صَنيع به معنى احسان است.
تَصَنُّع به معنای تكلّف و دعاى دروغ است.
برخی از مواردی که در «نهج البلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
آنگاه كه [[|همّام]] از شنيدن كلام
امام (صلواتاللهعلیه) صيحه كشيد و قالب تهى كرد، فرمود:
«أَما وَ اللهِ لَقَدْ كُنْتُ أَخافُها عَلَيْهِ. ثُمَّ قالَ: هكَذا تَصْنَعُ الْمَواعِظُ البالِغَةُ بِأَهْلِها.» «به
خدا قسم از این پیشامد برایش میترسیدم. آیا موعظههای رسا این چنین اثر میگذارد.»
امام (صلواتاللهعلیه) فرموده:
«وَ أَقامَ مِنْ شَواهِدِ الْبَيِّناتِ عَلَى لَطيفِ صَنْعَتِهِ وَ عَظيمِ قُدْرَتِهِ.» «بر لطافت مصنوع خویش و بزرگی قدرتش دلایل
اقامه فرموده است.»
آن حضرت فرموده:
«قَدْ تَكامَلَتْ مِنَ اللهِ فيكُمُ الصَّنائِعُ.» (گويا مىبينيم در پرتو خاندان
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نعمتهاى خدا بر شما تمام شده است.)
منظور احسانهای خداست.
امام (صلواتاللهعلیه) در يک كلام عجيبى به
معاویه مىنويسد:
«فَدَعْ عَنْکَ مَنْ مالَتْ بِه الرَّميَّةُ فإِنّا صَنائِعُ رَبِّنا وَ النّاسُ بَعْدُ صَنائِعُ لَنا لَمْ يَمْنَعْنا قَديمُ عِزِّنا... عَلَى قَوْمِکَ أَنْ خَلَطْناكُمْ بأَنفُسِنا.» یعنی «(خودت را با ما مقایسه نکن و دیگران را نیز با ما مقایسه نکن) از خود دور کن کسی را که شکار او را منحرف کرده است؛ ما احسانها و ساختهها و تربیتشدگان خداییم، بعداً مردمان ساخته و احسان تربیت شده ما هستند، اینکه با شما
مخالطه کردهایم، این کار از عزّت قدیم ما مانع نشده است.»
«قدیم» مفعول، «یمنع» و «ان خلطناکم»
فاعل آن است.
محمد عبده در
تفسیر آن میگوید: آل نبی احسان خدا و مردم اسیران فضل و
کرم آنها هستند؛
ابن میثم میگوید: این تنبیه است بر
افضل بودن آنها از آن جهت که خداوند آنها را به
نعمت رسالت و شرافت اختصاص داده و این
فضیلت و
شرف به واسطه آنها به مردم رسیده است.
ابن ابیالحدید گوید: این کلام بزرگی است بالاتر از دیگر کلامها و معنایش بالاتر است بر دیگر معانی ... میفرماید: کسی را بر ما نعمتی و منّتی نیست بلکه خدا به ما
نعمت داده و در این کار میان او و ما واسطهای نیست ولی مردم همه تربیت شده ما هستند، ما میان خدا و آنها واسطه هستیم. این مقام بس بزرگی است ظاهرش همان است که شنیدی باطنش آنکه: آنها بندگان خدا و مردم
بندگان آنها هستند: «
«إِنَّكُمْ تَدَّعونَ أَنَّ النّاسَ لَكُمْ عَبيدٌ.»»
خلاصه آنکه خدا مربّی ما و ما مربّی مردم هستیم، منظور از بندگان بردگان است.
آن حضرت به
مالک اشتر فرموده:
«مُتَصَنِّعٌ بِالاِْسْلامِ.» یعنی «منافقی که
اسلام را به خود بسته و
مسلمان نیست.»
این ماده موارد زیادی در «نهج البلاغه» آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «صنع»، ج۲، ص۶۴۸-۶۴۹.