• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

صَیف (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





صَیف: (الشِّتَاء وَ الصَّيْفِ)
صَیف: به معنى «تابستان» است.



به موردی از کاربرد صَیف در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - صَیف (آیه ۲ سوره قريش)

(إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاء وَ الصَّيْفِ)
(الفت آن‌ها به اين سرزمین و بازگشت آن‌ها به آنجا در سفرهاى زمستانه و تابستانه.)

۱.۲ - صَیف در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: ماده الف - به كسره همزه- كه مصدر ثلاثى مجرد و باب افعالش ايلاف مى‌آيد، به معناى اجتماع با همبستگى و الفت است و به قول راغب اصلا الفت را به همين جهت الفت مى‌گويند.
و در صحاح اللغة آمده: وقتى گفته مى‌شود: فلان قد آلف هذا الموضع، معنايش اين است كه فلانى با اين محل انس گرفته، و معناى اينكه گفته شود: فلان آلف غيره هذا الموضع اين است كه فلانى آن شخص ديگر را با اين محل مانوس كرد و گاه مى‌شود كه همين تعبير يعنى تعبير به باب افعال در مورد لازم نيز استعمال مى‌شود، مثلا گفته مى‌شود:
فلان الف هذا الموضع و يا يالف هذا الموضع ايلافا، يعنى فلانى با اين محل انس گرفته و يا انس مى‌گيرد.
و كلمه قریش نام عشيره و دودمان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) است، كه همگى از نسل نضر بن كنانه‌اند كه نامش قريش نيز بوده و كلمه رحلت - همانطور كه در مجمع البيان‌ آمده- به معناى حالتى است كه يک انسان سوار بر راحله و در حال سير دارد و راحله به معناى شترى است كه براى راه پيمايى نيرومند باشد.
و منظور از رحلت قريش مسافرت آنان از مكه به بيرون براى تجارت است و اين رحلت از مشخصات اهل اين شهر بوده، چون اين شهر در دره‌اى خشک و سوزان و بى آب و علف واقع شده، كه نه زرعى در آن هست و نه ضرعى (پستان شيردارى) ناگزير قريش زندگى را از راه تجارت مى‌گذارنيد و در هر سال دو نوبت به تجارت مى‌رفت، يک نوبت در زمستان كه به طرف يمن مى‌رفت و نوبتى ديگر در تابستان كه به سوى شام ره مى‌سپرد و با اين دو نوبت سفر كردن زندگى خود را اداره مى‌نمود و مردم يمن و شام پاس احترام قريش را مى‌داشتند، زيرا خانه كعبه بيت الحرام در بين ايشان واقع شده بود و به همين جهت راهزنان و غارتگران كه ممر عيشى به جز دزدى و غارت نداشتند، متعرض ايشان نمى‌شدند، نه سر راه را برايشان مى‌گرفتند و نه به شهرشان حمله‌ور مى‌شدند.
و در جمله لايلاف قريش حرف لام در كلمه لايلاف لام تعليل است و فاعل در ايلاف خدای سبحان و مفعول ايلاف (آن كسانى كه خدا مردم را با ايشان مانوس كرد) قريشند، پس كلمه قريش مفعول اول فعل ايلاف است و مفعول دومش حذف شده، چون جمله بعدى يعنى (إِيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ‌) مى‌فهماند كه آن مفعول چيست و جمله ايلافهم ... بدل از جمله ايلاف قريش است و فاعل در ايلافهم نيز خداى سبحان و مفعول اولش ضمير جمعى است كه در ظاهر كلام آمده و به قريش بر مى‌گردد و مفعول دومش كلمه رحلة ... است و تقدير چنين است، لايلاف اللَّه قريشا رحلة الشتاء و الصيف- خداى سبحان با مرغان ابابيل آن دفاع را از خانه‌اش كرد و به شما قريش اين عزت و احترام را ارزانى داشت تا شما قريش با رحلت زمستانى و تابستانى مانوس شويد و امر معاشتان بگذرد.

۱.۳ - صَیف در تفسیبر نمونه

منظور از آيات مورد بحث ايجاد الفت ميان قريش و سرزمين مقدس مکه و خانه کعبه است، زيرا آن‌ها و تمام اهل مكه به خاطر مركزيت و امنيت اين سرزمين در آنجا سكنى گزيده بودند، بسيارى از مردم حجاز هر سال به آنجا مى‌آمدند، مراسم حج به‌جامى‌آوردند و مبادلات اقتصادى و ادبى داشتند و از بركات مختلف اين سرزمين استفاده مى‌كردند.
مفهوم آيات مورد بحث اين است كه «(مجازات اصحاب فیل) به خاطر اين بود كه قريش (به اين سرزمين مقدس) الفت گيرند» و بعد مى‌افزايد:
«هدف اين بود كه خداوند قريش را در سفرهاى زمستانه و تابستانه الفت بخشد»
ممكن است منظور الفت بخشيدن قريش به اين سرزمين مقدس باشد كه آن‌ها در طول سفر تابستانه و زمستانه خود عشق و علاقه به اين كانون مقدس را از دل نبرند و به خاطر امنيّتش به‌سوى آن بازگردند، نكند تحت تأثير مزاياى زندگى سرزمين يمن و شام واقع شوند و «مكه» را خالى كنند.
و يا اين كه منظور ايجاد الفت ميان قريش و ساير مردم در طول اين دو سفر بزرگ است، چرا كه بعد از داستان ابرهه مردم با ديده ديگرى به آن‌ها مى‌نگريستند و براى كاروان قريش احترام و اهميّت و امنيّت قائل بودند.


۱. قریش/سوره۱۰۶، آیه۲.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، دار القلم، ص۴۹۹.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ج۵، ص۸۳.    
۴. قریش/سوره۱۰۶، آیه۲.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۶۰۲.    
۶. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن-دار القلم، ص۸۱.    
۷. جوهری، ابونصر، الصحاح‌ تاج اللغة و صحاح العربیة‌، ج۴، ص۱۳۳۱.    
۸. جوهری، ابونصر، الصحاح تاج اللغة وصحاح العربیة، ج۴، ص۱۳۳۲.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۶۲۸.    
۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۳۶۵.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۲۹۵.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۸۲۹.    
۱۳. قریش/سوره۱۰۶، آیه۲.    
۱۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۲۷، ص۳۵۱.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «صَیف»، ج۲، ص۶۵۱.    


رده‌های این صفحه : لغات سوره قریش | لغات قرآن




جعبه ابزار