صَعَد (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
صَعَد (به فتح صاد و راء)،
صُعُد (به ضم صاد و راء) و
صُعود (به ضم صاد) از
واژگان قرآن کریم به معنای بالا رفتن است.
مشتقات
صَعَد که در
آیات قرآن آمده عبارتند از:
یَصْعَدُ (به فتح یاء، سکون صاد و فتح عین) به معنای بالا میرود؛
صَعُوداً (به فتح صاد و ضم عین) به معنای شدید؛
صَعَداً (به فتح صاد و عین) به معنای سخت؛
یَصَّعَّدُ ( به فتح یاء، صاد مشدد و عین مشدد) به معنای به سختی بالا میرود، است.
صَعَد،
صُعُد و
صُعُود به معنای بالا رفتن است.
«صَعِدَ فِی السُّلَّمِ صَعَداً و صُعُوداً: ارْتَقَی.» راغب اصفهانی فرمود: به قولی
اِصعاد دور شدن در زمین است، خواه رو به بالا یا رو به پایین باشد.
اصل آن از
صعود به معنی رفتن در اماکن مرتفعه است، مثل: خروج از
بصره به
نجد و
حجاز سپس در دور شدن به کار رفته است، هر چند بلندی در نظر نباشد؛ نظیر «تعال» که در اصل به معنی بیا و بالا است و بعد در مطلق امر به آمدن استعمال شده است، خواه به طرف بالا یا پایین باشد.
اصعاد به معنی بالا بردن نیز آمده است.
صعد (به فتح صاد و عین)،
صعود (به ضم صاد و عین) و
صعید (به فتح صاد) هر سه در اصل یکی هستند،
اما
صعد و
صعود به گردنه گفته میشود و
استعاره از هر کار سخت است.
اَصعد به معنی
صعود از
باب تفعل است و دلالت بر تکلّف دارد.
هر قدر به آسمان بالا رویم هوا رقیق و
اکسیژن کم شده نفس تنگ خواهد گردید. این از علوم
قرآن است.
به مواردی از
صَعَد که در
قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(مَنْ کانَ یُرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعاً اِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ) «هر که خواهان عزت است آن را از
خدا بخواهد که همه عزّت مال او است، کلمات پاکیزه (که حاکی از
توحید و عقیده پاک است) به سوی خدا بالا میرود،
عمل صالح کلمات پاک را بلند میکند و بالا میبرد؛ یعنی هر دو بالا میروند.»
به عقیده
تفسیر المیزان ضمیر
(یَرْفَعُهُ) به
(الْکَلِمُ) راجع است و فاعل آن
(الْعَمَلُ) میباشد.
این دو کلید عزّت هستند و به وسیله آنها میشود از خدا کسب عزّت کرد.
(اِذْ تُصْعِدُونَ وَ لا تَلْوُونَ عَلی اَحَدٍ وَ الرَّسُولُ یَدْعُوکُمْ) «آنگاه که میرفتید (فرار میکردید)، بر کسی توجه نداشتید و
پیامبر شما را میخواند (میگفت: بندگان خدا به سوی من آیید من رسول خدا هستم).»
در
مجمع البیان آمده
صعود رفتن در بالایی و
اصعاد رفتن در زمین هموار است. وقتی سفر را شروع میکنیم، میگوییم:
اصعدنا من مکه.قول شاعر از همان است که گوید:
هوای مع الرکب الیمانین مصعد جنیب و جثمانی بمکه موثق | | |
| | |
(وَ مَنْ یُعْرِضْ عَنْ ذِکْرِ رَبِّهِ یَسْلُکْهُ عَذاباً صَعَداً) «هر که از یاد خدا اعراض کند عذاب سختی به او وارد نماید.»
(کَلَّا اِنَّهُ کانَ لِآیاتِنا عَنِیداً سَاُرْهِقُهُ صَعُوداً) «نه او به آیات ما معاند بود، حتما او را به عقبه یا عذاب سختی میرسانم.»
الصحاح عذاب
صعد را به عذاب شدید معنا کرده است.
(یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً کَاَنَّما یَصَّعَّدُ فِی السَّماءِ) «سینه او را بسیار تنگ گرداند، گویی در
آسمان به سختی بالا میرود.»
به مواردی که در
نهج البلاغه به کار رفته است، اشاره میشود:
امام علی (علیهالسلام) میفرماید:
«شَهادَتَيْنِ تُصْعِدانِ الْقَوْلَ وَ تَرْفَعانِ الْعَمَلَ لا يَخِفُّ ميزانٌ تُوضَعانِ فيهِ» امام علی (علیهالسلام) میفرماید:
«لَمَا جَعَلَهُنَّ مَوْضِعاً لِعَرْشِهِ... وَ لَا مَصْعَداً لِلْکَلِمِ الطَّیِّبِ وَ الْعَمَلِ الصَّالِحِ مِنْ خَلْقِهِ»
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «صعد»، ج۴، ص۱۲۵-۱۲۸.