• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

صوف (فقه)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





پوشش روی پوست حیواناتی مانند گوسفند و شتر را صوف یا پشم گویند. از آن به مناسبت در بابهای طهارت، صلات، حج، تجارت، رهن و وقف سخن گفته شده است.

فهرست مندرجات

۱ - تعریف پشم
۲ - معادل عربی پشم
۳ - تاریخچه پشم
۴ - واژه‌های مرتبط با پشم
۵ - منافع پشم در قرآن
       ۵.۱ - علل ذکر پشم در زمره نعمت‌ها
       ۵.۲ - برداشت فقهی از آیه
              ۵.۲.۱ - فقهای شیعی، مالکی و حنفی
              ۵.۲.۲ - فقهای شافعی
              ۵.۲.۳ - فقهای حنبلی
       ۵.۳ - اشاره به پشم در سوره نحل
              ۵.۳.۱ - تفسیر مفسران از آیه
              ۵.۳.۲ - استفاده فقهی از آیه
       ۵.۴ - نعمت پوشش
              ۵.۴.۱ - منظور از انزال لباس
       ۵.۵ - اشاره به پشم در سوره انعام
              ۵.۵.۱ - آرا در واژه «فرشاً»
۶ - تشبیه کوه‌ها در آستانه قیامت به پشم زده‌شده
       ۶.۱ - وجه تشبیه به پشم
       ۶.۲ - وجه تشبیه به پشم رنگین
۷ - استفاده پیامبران از لباش پشمی
       ۷.۱ - فلسفه پشمینه‌پوشی پیامبران
۸ - خرقه‌پوشی متصوفه
       ۸.۱ - وجه نام‌گذاری متصوفه
       ۸.۲ - علل خرقه‌پوشی متصوفه
۹ - پشم در فقه
۱۰ - باب طهارت
       ۱۰.۱ - تهیه کفن از پشم حلالگوشت
       ۱۰.۲ - تهیه کفن از پشم حرام‌گوشت
       ۱۰.۳ - پوشیدن لباس پشمینه
۱۱ - باب صلات
       ۱۱.۱ - نماز با پشم حیوان حلالگوشت
       ۱۱.۲ - نماز با پشم حیوان حرام‌گوشت و خز
       ۱۱.۳ - نماز در لباس مشکوک
       ۱۱.۴ - سجده بر پشم
۱۲ - باب حج
       ۱۲.۱ - چیدن پشم بدن هدی
۱۳ - باب تجارت
       ۱۳.۱ - معامله گوسفند پشم‌دار با بدون پشم
       ۱۳.۲ - معامله پشم روی بدن حیوان
۱۴ - باب رهن
       ۱۴.۱ - پشم حیوان گرو گذاشته شده
۱۵ - باب وقف
       ۱۵.۱ - پشم گوسفند وقف شده
۱۶ - پانویس
۱۷ - منبع


موهای باریک و نرم حیواناتی مانند گوسفند و شتر را پشم گویند.


معادل عربی واژه پشم «صوف» است. کُرْک نیز که گونه‌ای پشم به شمار می‌رود «وَبَر» نامیده می‌شود.
[۲] لغت‌نامه، ج۴، ص۴۹۲۵.
[۳] لغت‌نامه، ج۱۴، ص۲۰۴۳۷، «وبر».
[۴] فرهنگ فارسی، ج۱، ص‌۷۹۸، «پشم».



پشم پس از پنبه، مهم‌ترین ماده سازنده پارچه است و احتمالاً نخستین الیافی بوده که بشر آن را به پارچه تبدیل کرده است.
[۵] دایرة‌ المعارف فارسی، ج۲، ص۵۴۷.

تولید پوشاک پشمی و استفاده از آن در یونان باستان
[۶] تاریخ تمدن، ج۲، ص۳۰۰.
و در میان یهود
[۷] قاموس کتاب مقدس، ص۲۲۰.

و نیز میان عربِ قبل از اسلام مرسوم بوده و بیابان‌نشینان عرب را «اهل الوَبَر» می‌گفتند.


این دو واژه و همچنین «عِهْن»مستقیماً و واژه‌های «دفء»؛ «لباس»، «ریش»و «فرش»به طور غیر مستقیم با این موضوع مرتبط‌اند.


در آیاتی از قرآن به استفاده از پشم و کرک جهت تهیه لوازم منزل، اشاره شده است: «... جَعَلَ لَکُم مِن جُلودِ الاَنعـمِ... و مِن اَصوافِها‌واَو بارِها و اَشعارِها اَثـثـًا و مَتـعـًا اِلی‌حین».‌

۵.۱ - علل ذکر پشم در زمره نعمت‌ها

ذکر پشم در زمره نعمت‌های الهی بیانگر رحمت و لطف خداوندی در تهیه اسباب رفاه انسان و تأمین نیازهای اساسی وی در زندگی
[۱۸] راهنما، ج۹، ص۴۸۶.
و در نتیجه لزوم تفکر و اندیشه در این نعمت‌ها و توجّه به ناپایداری آنهاست.

۵.۲ - برداشت فقهی از آیه

در برداشتی فقهی از این آیه جواز به کارگیری پشم استفاده شده است.

۵.۲.۱ - فقهای شیعی، مالکی و حنفی

در همین راستا در پاکی و نجاست پشم مردار اختلاف شده است. فقیهان شیعی و مالکی و حنفی، آن را از اجزای بدون روح دانسته، به پاکی آن حکم کرده‌اند.

۵.۲.۲ - فقهای شافعی

ولی شافعی آن را دارای روح دانسته، به نجاست آن حکم کرده است.

۵.۲.۳ - فقهای حنبلی

حنبلیان آن را پاک دانسته‌اند، چون ظاهر آیه مزبور عام است و مُردار را نیز در بر‌ می‌گیرد
[۲۲] الفقه علی المذاهب الاربعة و مذهب اهل‌البیت، ج۱، ص‌۷۰ـ۷۱.
؛ ولی برای رفع آلودگی احتمالی پشم مُردار، به شستن آن قبل از استفاده حکم کرده‌اند.

۵.۳ - اشاره به پشم در سوره نحل

در ابتدای سوره نحل نیز پس از بیان آفرینش آسمان و زمین و انسان، خلقت چارپایان و منافع آنها مطرح شده است: «والاَنعـمَ خَلَقَها لَکُم فیها دِفءٌ و مَنـفِعُ و مِنها تَأکُلون».
در این آیه بر انسان منت نهاده شده که خداوند، چارپایان را برای او آفریده و آنها را به تسخیرش درآورده است، به‌گونه‌ای که از پشم و موی آنها، لباس گرم ساخته، منافع دیگری نیز به او می‌بخشند.

۵.۳.۱ - تفسیر مفسران از آیه

گروهی از مفسران منظور از «دِفء» را لباس و گروهی دیگر، مطلق گرمابخش‌های ساخته شده از مو و پشم چارپایان مانند لباس، رخت‌خواب، خیمه و... دانسته‌اند.
برخی نیز «أنعم» را به شترو «دفء» را به محصولات به دست آمده از آن منحصر ساخته‌اند.

۵.۳.۲ - استفاده فقهی از آیه

این آیه را گروهی، دلیل مشروعیت و بلکه فضیلت استفاده از لباس پشمی دانسته‌اند.

۵.۴ - نعمت پوشش

نعمت «پوشش» در آیه ۲۶ اعرافنیز مورد توجه قرار گرفته است: «یـبَنی ءادَمَ قَد اَنزَلنا عَلَیکُم لِباسـًا یُوری سَوءتِکُم و ریشـًا».

۵.۴.۱ - منظور از انزال لباس

منظور از فرو‌ فرستادن لباس از سوی خداوند، می‌تواند آفرینش مواد نخستین آن مانند پشم و پنبه و آموختن راه بهره‌برداری از آن به انسان باشد.

۵.۵ - اشاره به پشم در سوره انعام

آیه‌۱۴۲ انعامبا اشاره به نعمت چارپایان به نحوی دیگر به موضوع پشم پرداخته است: «و مِنَ الاَنعـمِ حَمولَةً و فَرشـًا...».

۵.۵.۱ - آرا در واژه «فرشاً»

در تفسیر واژه «فرشاً» آرای گوناگونی از جمله «گستردنی‌ها و فرش‌های ساخته شده از پشم چارپایان» بیان شده است.


طبق آیات گوناگون قرآن، به هنگام قیامت کوه‌ها چون پشم رنگین: «و تَکونُ الجِبالُ کالعِهن»یا پشم رنگینِ زده شده: «و تَکونُ الجِبالُ کالعِهنِ المَنفوش»می‌شوند.

۶.۱ - وجه تشبیه به پشم

منظور از تشبیه کوه‌ها به پشم زده شده آن است که کوه‌های محکم و فشرده، نرم و سُست شده، اجزای آن در هوا پراکنده می‌گردد.
این تشبیه به‌روشنی صحنه دهشتناک قیامت را به تصویر می‌کشد.

۶.۲ - وجه تشبیه به پشم رنگین

در وجه تشبیه کوه‌ها به پشم رنگین و نه مطلق پشم، وجوه گوناگونی گفته شده است؛ برخی چنین احتمال داده‌اند که منظور آیه کوه‌های آتش است که‌ به جهت شدت سرخی و شعله‌ور شدن به‌سان پشم قرمز زده شده در می‌آیند.
یا این‌که گفته شده: علت این تشبیه آن است که اولا کوه‌ها رنگ‌های گوناگونی دارند
[۴۴] کشف‌الاسرار، ج۱۰، ص۵۹۱.
[۴۵] الفرقان، ج۲۹، ص۱۲۳.

(فاطر/۳۵،۲۷) و دیگر اینکه بر اثر زلزله قیامت، کوه‌ها به شدت به هم می‌خورند و همچون پشم رنگین پراکنده می‌شوند و از برخورد آتشین آن، سراسر آسمان سرخ می‌شود.
[۴۶] الفرقان، ج۲۹، ص۱۲۳.

برخی نیز منظور از «عِهْن» را ضعیف‌ترین و سست‌ترین نوع پشم دانسته‌اند
[۴۷] کشف‌الاسرار، ج۱۰، ص۵۹۱.



چنان‌که نقل شده پیامبر اسلام و دیگر پیامبران مانند‌ موسی و هارون و عیسی (علیهم السلام) نیز لباس‌های پشمی می‌پوشیدند.

۷.۱ - فلسفه پشمینه‌پوشی پیامبران

فلسفه پشمینه‌پوشی این رهبران دینی در کلام علی (علیه السلام) از بین بردن اثرات منفی فقر بر تهی‌دستان دانسته شده است ، افزون بر این به طور کلی پشمینه‌پوشی، سمبل پارسایی و لباس صالحان و عارفان و... شمرده شده است.


متصوفه هم به علت‌های مختلف خرقه‌ پشمی می‌پوشیدند.

۸.۱ - وجه نام‌گذاری متصوفه

برخی این سنت زاهدان و پارسایان را وجه نام‌گذاری متصوفه دانسته
[۵۱] مقدمه ابن‌خلدون، ج۳، ص۱۰۹۷.
و برخی دیگر این اشتقاق را مردود دانسته‌اند.
[۵۲] مقدمه ابن‌خلدون، ج۳، ص۱۰۹۷.


۸.۲ - علل خرقه‌پوشی متصوفه

خرقه‌پوشی متصوفه گاه شیوه‌ای ریاکارانه برای تظاهر به پارسایی بوده‌ که روایات حاکی از مذمت خرقه‌پوشی از روی تفاخر و فضل‌فروشی به آن اشاره دارند.
[۵۳] الامالی، ص۵۳۹.
[۵۴] قمی، عباس، سفینة‌ البحار، ج۳، ص۱۴۳.



پشم در فقه دارای احکامی است که به آنها اشاره می‌شود.


احکام مربوط به پشم در باب طهارت

۱۰.۱ - تهیه کفن از پشم حلالگوشت

کفن کردن میّت با پارچه‌ای که از پشم حیوان حلالگوشت تهیّه شده است اشکال ندارد.

۱۰.۲ - تهیه کفن از پشم حرام‌گوشت

استفاده از پارچۀ‌ تهیّه شده از پشم حیوان حرام‌گوشت برای کفن در غیر حال ضرورت جایز نیست.

۱۰.۳ - پوشیدن لباس پشمینه

پوشیدن لباس پشمینه جز در حال عذر، مکروه است.


احکام مربوط به پشم در باب صلات

۱۱.۱ - نماز با پشم حیوان حلالگوشت

پشم چیده شده از حیوان حلالگوشت- اعم از زنده و مرده- پاک و نماز با آن صحیح است. اگر پشم حیوان یاد شده از بن کنده شود، به‌گونه‌ای که اجزایی از حیوان همراه آن باشد، ازالۀ اجزاء و شستن موضع اتّصال به پوست، برای نماز واجب است.

۱۱.۲ - نماز با پشم حیوان حرام‌گوشت و خز

پشم حیوان حرام‌گوشت پاک است، ولی نمازگزاردن در لباس تهیّه شده از آن صحیح نیست، جز پشم خز در صورتی که خالص باشد و با پشم حیوانی همچون روباه و خرگوش که نماز در آن صحیح نیست، آمیخته نباشد.
برخی فقها سنجاب، سمور و فنک (گونه‌ای روباه کوچک اندام) را نیز همچون خز استثنا کرده‌اند.

۱۱.۳ - نماز در لباس مشکوک

جواز نماز خواندن در لباسی که معلوم نیست از پشم حیوان حلالگوشت تهیّه شده یا حرام‌گوشت، اختلافی است.

۱۱.۴ - سجده بر پشم

سجده بر پشم، جز در حال اضطرار جایز نیست.


احکام مربوط به پشم در باب حج

۱۲.۱ - چیدن پشم بدن هدی

چیدن پشم هدی اگر در زمان تعیین آن بر بدنش بوده، جایز نیست مگر آنکه برای حیوان ضرر داشته باشد که در این صورت چیده و قیمت آن به فقیر صدقه داده می‌شود و اگر پس از تعیین هدی روییده استفاده از آن همچون شیرش جایز است.


احکام مربوط به پشم در باب تجارت

۱۳.۱ - معامله گوسفند پشم‌دار با بدون پشم

فروش گوسفند پشم‌دار در برابر پشم یا گوسفند بدون پشم جایز است و ربا محسوب نمی‌شود.

۱۳.۲ - معامله پشم روی بدن حیوان

معاملۀ پشم روی بدن حیوان بدون مشاهده جایز نیست و در اینکه با مشاهده به‌طور مطلق جایز است یا با افزودن ضمیمه‌ای و یا حتّی با ضمیمه هم جایز نیست، اختلاف است.


احکام مربوط به پشم در باب رهن

۱۴.۱ - پشم حیوان گرو گذاشته شده

حیوانی که گرو گذاشته شده پشم آن نیز، جزء رهن است.


احکام مربوط به پشم در باب وقف

۱۵.۱ - پشم گوسفند وقف شده

گوسفندی که وقف شده پشم آن نیز داخل در وقف است، مگر آنکه استثنا شده باشد.


۱. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان‌العرب، ج۱۴، ص۱۹۸، «وبر».    
۲. لغت‌نامه، ج۴، ص۴۹۲۵.
۳. لغت‌نامه، ج۱۴، ص۲۰۴۳۷، «وبر».
۴. فرهنگ فارسی، ج۱، ص‌۷۹۸، «پشم».
۵. دایرة‌ المعارف فارسی، ج۲، ص۵۴۷.
۶. تاریخ تمدن، ج۲، ص۳۰۰.
۷. قاموس کتاب مقدس، ص۲۲۰.
۸. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۱۴، ص۳۰۴.    
۹. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان‌العرب، ج۱۴، ص۱۹۸، «وبر».    
۱۰. نحل/سوره۱۶، آیه۸۰.    
۱۱. معارج/سوره۷۰، آیه۹.    
۱۲. قارعه/سوره۱۰۱، آیه۵.    
۱۳. نحل/سوره۱۶، آیه۵.    
۱۴. اعراف/سوره۷، آیه۲۶.    
۱۵. انعام/سوره۶، آیه۱۴۲.    
۱۶. نحل/سوره۱۶، آیه۸۰.    
۱۷. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۳، ص۲۲۳، «دفء».    
۱۸. راهنما، ج۹، ص۴۸۶.
۱۹. طبری، محمد بن جریر، جامع‌البیان، ج۱۷، ص۲۶۷.    
۲۰. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۱۳، ص۱۳، «وبر».    
۲۱. زحیلی، وهبه، المنیر، ج۱۴، ص۹۳.    
۲۲. الفقه علی المذاهب الاربعة و مذهب اهل‌البیت، ج۱، ص‌۷۰ـ۷۱.
۲۳. قرطبی، شمس الدین، تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۱۰۲.    
۲۴. نحل/سوره۱۶، آیه۵.    
۲۵. طبری، محمد بن جریر، جامع‌البیان، ج۱۷، ص۱۶۷.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان، ج۵، ص۵۳۹.    
۲۷. ابن عاشور، التحریر و التنویر، ج۱۴، ص۱۰۴-۱۰۵.    
۲۸. قرطبی، شمس الدین، تفسیر قرطبی، ج۵، ص۴۶.    
۲۹. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۱، ص۵۰، «دفء».    
۳۰. ابن عربی، احکام القرآن، ج۳، ص۱۱۴۰.    
۳۱. قرطبی، شمس الدین، تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۴۷.    
۳۲. زحیلی، وهبه، المنیر، ج۱۴، ص۹۳.    
۳۳. اعراف/سوره۷، آیه۲۶.    
۳۴. محمد رشید رضا، تفسیر المنار، ج۸‌، ص۳۱۹.    
۳۵. انعام/سوره۶، آیه۱۴۲.    
۳۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌ البیان، ج۴، ص۵۸۱.    
۳۷. فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۱۳، ص۱۶۵.    
۳۸. معارج/سوره۷۰، آیه۹.    
۳۹. قارعه/سوره۱۰۱، آیه۵.    
۴۰. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۸‌، ص۲۴۸.    
۴۱. فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۳۲، ص۲۶۷.    
۴۲. فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۳۲، ص۲۶۷.    
۴۳. ماوردی، تفسیر ماوردی، ج۶‌، ص۳۲۸.    
۴۴. کشف‌الاسرار، ج۱۰، ص۵۹۱.
۴۵. الفرقان، ج۲۹، ص۱۲۳.
۴۶. الفرقان، ج۲۹، ص۱۲۳.
۴۷. کشف‌الاسرار، ج۱۰، ص۵۹۱.
۴۸. قرطبی، شمس الدین، تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۴۷.    
۴۹. شریف رضی، نهج‌البلاغه، خطبه۲۰۹.    
۵۰. ابن عربی، احکام‌ القرآن، ج۳، ص۱۱۴۰.    
۵۱. مقدمه ابن‌خلدون، ج۳، ص۱۰۹۷.
۵۲. مقدمه ابن‌خلدون، ج۳، ص۱۰۹۷.
۵۳. الامالی، ص۵۳۹.
۵۴. قمی، عباس، سفینة‌ البحار، ج۳، ص۱۴۳.
۵۵. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴، ص۱۷۲.    
۵۶. توضیح المسائل مراجع، ج۱، ص۳۲۹، م۵۸۱.    
۵۷. کاشف الغطاء، جعفر، کشف الغطاء، ج۳، ص۳۸.    
۵۸. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۸، ص۷۴.    
۵۹. طباطبایی یزدی، محمدکاظم، العروة الوثقی، ج۱، ص۱۲۵-۱۲۶.    
۶۰. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۸، ص۷۵-۷۶.    
۶۱. طباطبایی حکیم، محسن، مستمسک العروة، ج۵، ص۳۲۱-۳۲۵.    
۶۲. طباطبایی حکیم، محسن، مستمسک العروة، ج۵، ص۳۲۶-۳۲۷.    
۶۳. طباطبایی یزدی، محمدکاظم، العروة الوثقی، ج۱، ص۵۶۶.    
۶۴. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۸، ص۴۱۱-۴۱۲.    
۶۵. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۲۱۱.    
۶۶. بجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۳، ص۳۹۰.    
۶۷. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۲۰، ص۶۵.    
۶۸. خمینی، روح الله، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۷.    
۶۹. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۸، ص۱۳.    



دانشنامه موضوعی قرآن.    
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۲، ص۲۶۸-۲۶۹.    


رده‌های این صفحه : طهارت | فقه | نماز




جعبه ابزار